۱۳۹۹ آذر ۱۰, دوشنبه

 آیا رژیم دون کیشوت وار به جنگ آسیابهای بادی میرود؟

طرح دو فوریتی مجلس رژیم جمهوری اسلامی در لغو تحریم ها ،که اگر نشود.از برجام و پروتکل الحاقی(خاتمه بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی)خارج میشوند.چیزی شبیه از هول حلیم در دیگ افتادن است.فکر می کنند که اگر سنبه رجز خوانی ها را پر زور کنند.حوض علی آقا پر از ماهی شده و می تواند.ماهی های گنده و رنگارنگ بگیرد و این غنائم را همچون دوران خوش ماه عسل روابط با حسین اوباما و پر رونقی برجام،بین مافیای قدرت به عنوان پایه و ستون نگهدارنده بیت فاسد،بار دیگر تقسیم نماید.اما نمی داند یا خود را به نادانی زده ،که در چهار سال گذشته سنگ بنای جدیدی در خاورمیانه گذاشته شده و دیگر با پیمان صلح و ثبات ابراهیم در مقابل هلال شیعه،دوران دیگری با قدرت و قوانین جدید در منطقه قد علم نموده است:
رژیم تصور می کند.اگر شروط خود را با حذف برجام بار دیگر از مرحله صفر شروع کند و ناز در آورد.اروپا و آمریکای بایدن(در واقع اوباما) بار دیگر ناز وی را می خرند و می تواند امتیازات بیشتری نسبت به برجام اول بگیرد.تا برنامه اتمی و موشکی مخفیانه خویش را بیش از پیش رونق بخشیده و سلاح ها و وسایل و ابزار سرکوب بیشتری خریداری ،تنور آتش هلال شیعه را داغ تر نموده، تروریست هایش از حزب الله تا حماس و حد الشعبی و...را تقویت و گروههای تروریستی بیشتری در گوشه و کنار دنیا خلق نموده،به جان ملت ایران و ملل منطقه و جهان بیاندازد.
سفر اخیر مقامات آمریکا به خاورمیانه،القای این مطلب بود .که اگر قرار است.مذاکره ای انجام گیرد و احیای برجامی باشد.این بار باید همه کشورهای منطقه که سرنوشت شان به برجام جدید و موشک و بمب اتمی و تروریسم و هلال شیعه و نوکری رژیم به چین و روسیه گره خورده،درین مذاکرات به عنوان طرفین اصلی شرارت های رژیم شرکت نمایند. با توجه به اینکه شکایات وکلای ترامپ هنوز به سرانجام خود نرسیده و نتیجه آرای انتخابات اخیر از نظر حقوقی ،مشخص نشده و با در نظر گرفتن این امر که حتی اگر بایدن هم انتخاب شود.با توجه به تجربه برجام اول و سوء استفاده رژیم از آن در آتش بیاری جنگ های منطقه و اقدامات تروریستی و گروگانگیری و...محال است که امتیازی به رژیم داده شود. بالاخص با شرکت دادن طرف های دیگر مسئله (اعراب و اسرائیل) و افزودن مسائل دیگری چون موشک پراکنی و ایذائات علیه کشتی ها و راهزنی دریایی و گروگانگیری ها اعم از انسانی وغیره، آنچه در غابت امر تحمیل رژیم خواهد شد.بردگی و اسارت و پذیرش شروط و قواعد جدید بازی ،تا حد تن دادن به هر خفت و خواری برای نجات خویش از این مهلکه خواهد بود .نظر باینکه بعلت در کوره حوادث آبدیده شدن، قانون دیرینه بگرد تا بگردیم این بار در دستان پرتوان ملت ایران (رژیم از خیزش میلیونی آبان نود و هشت تا کنون در حالت آماده باش قرمز علیه هرگونه قیام ملی دیگر بسر میبرد) بوده و ملت منتظر و در کمین است .که نقش خود را در اولین پیچ تاریخی برای رهایی کشور از این بساط اهریمنی انیرانی نهایی کند.این بار ملت ایران بطور حتم و یقین پیروز نهایی این میدان مبارزه خواهد بود.

۱۳۹۹ آذر ۸, شنبه

 یادآوری فیس بوک:پنج سال پیش در چنین روزی(28-11-2015)

خبر- کنفرانس معرفی و رونمایی از «مدل جدید قراردادهای 25 ساله نفتی ایران به خارجی ها ، برای بیش از 50 میدان نفت و گاز » روز شنبه، هفتم آذرماه، در حضور ۱۵۳ شرکت خارجی از ۴۵ کشور در تهران آغاز به کار کرد. به گفته وزیر نفت، انتظار می‌رود که این قراردادها ۲۵ میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد کشور کند.
نظریه:رژیم بار دیگر تنها در فکرخود و بدست آوردن پول برای حقوق بگیران خود و در نتیجه اتخاذ شیوه قدیمی و از رده خارج شده (تصدی استخراج و فروش منابع ملی نفت ایران بعنوان سرمایه نسل های آینده کشور و بدست آوردن ارز) برای خود ،بوده و اصلا بفکرتبدیل تصدی فروش نفت به سرمایه گذاری در صنایع پتروشیمی و ساخت پالایشگاه درین قراردادهای حراج منابع ملی و بربادی ایران ،نبوده است.وزیر نفت رژیم با تبختر ازجذب و ورود احتمالی 25 میلیارد سرمایه خارجی برای چپاول سرمایه های زیر زمینی ایران نام برده و اصلا بروی خود نیآورده است .که 700 میلیارد دلار در آمد ارزی کشور در زمان دولت محبوب رهبر رژیم،چرا سرمایه گذاری در صنایع نفت نشده، بلکه همه به جیب آقا مجتبی و ذوب شدگان در بیت رهبری واریز گردید؟؟!! .آیا نمی توانستند ازین 700 میلیارد دلار، همه را ندزدند. بلکه 25 میلیارد دلار آنرا ذخیره احیا و بازسازی صنایع نفتی ،پتروشیمی و پالایشگاه نمایند که ملت ایران مجبور نباشد برای خرید بنزین و مواد پتروشیمی دست بدامن دول منطقه و جهان باشد.یا برای 25 میلیارد دلار دست گدایی بسوی خارجی ها دراز کند؟؟!! تا کی باید ،این قردادهای ترکمانچایی دمار از روزگار مردم ایران در آورد؟!

۱۳۹۹ آذر ۴, سه‌شنبه


دامی که غرب از هول حلیم در آن افتاد
تصور غرب این بود .همانطور که شوروی کمونیست را با پروسه کمربند سبز(تسلیح و تقویت افراطیون اسلامی افغان علیه اشغال افغانستان از سوی ارتش سرخ و تحمیل انقلاب اسلامی به ایران در سال 57) سرنگون نمودند.چین را نیز با توجه به تجربه ای که از هنگ کنگ (مستعمره انگلستان از 1941 تا 1997) داشت و این بندر را تبدیل به یکی از مهمترین بازارهای مالی و اقتصادی جهان سرمایه داری نمود.می تواند با انتقال کارخانه ها تکنولوژی و سرمایه داری های جهان آزاد به چین و در نتیجه متحول ساختن جامعه مائو و مارکس زده آن،با خیزش های میلیاردی علیه حزب حاکم چند میلیونی( در نظام تک حزبی جمهوری خلق چین، حزب مارکسیست مائو یست با 86 میلیون عضو و سازمانهای مرکزی هفت گانه آن،با هدف جهانی کردن و تحقق کمونیسم درجهان،حرف اول و آخر را در کنترل جمعیت یک و نیم میلیاردی این کشور می زند) و سرنگونی نظام کمونیستی آن،تبدیل به یکی از قطب های سرمایه داری جهان آزاد در پروسه گلوبالیزم جهانی نموده،یکبار و برای همیشه،به تفکر مارکسیسم لنینیسم  در دنیا،مهر باطل زند.
غافل از این که حزب کمونیست چین از فروپاشی شوروی پند و عبرت گرفته،کمربندهای خود را سفت و سخت نموده، دو بازی موازی الف- گول زدن جهان سرمایه داری که بله ما چینی ها ابتدا در هنگ کنگ و اکنون در کل چین در دام سرمایه داری افتادیم و آنرا بالاجبار پذیرفتیم و حساب دفتر سیاسی حزب کمونیست چین با حاکمیت چین جداست.ب- بر عکس حفظ قدرت استالینی حزب کمونیست چین و مدیریت سرمایه داری،در راستای منافع این حزب، برای اینکه حرف اول و آخر را در دنیا بزنند،حتی بدون اینکه اجازه یک میلیمتر و یک اپسیلون ،برای تحقق نظام سرمایه داری در چین،به غرب بدهند. رهبری جمهوری خواهان آمریکا در چهار سال اخیر بر آن بود .که جلو این محصول خطرناک گلوبالیزم را بگیرد.
از طرفی،محصول دیگر این گلوبالیزم ،جمهوری اسلامی بود .که با محور هلال شیعه و جنگ و تروریسم بی پایان،در منطقه و جهان،تنور آتش این گلوبالیزم را گرم نگه می داشت .که بعلت ایستادگی مردم ایران در مقابل آن،آن اعتماد همیشگی به این زاده گلوبالیزم از سوی اربابان به حداقل رسیده،مضافا بر اینکه،در غیاب دولتمردان استخوان دار دنیا،روسیه پوتین،با اغتنام از فرصت هایی که رژیم تهران در اختیار آن گذاشته، زمینه را طوری فراهم ساخته ، که برنده این پروسه و جایگزین جمهوری اسلامی در هلال شیعه گردد.ابتدا سوریه را گرفت و بر آن منطقه و اطراف آن نفوذ یافت و با از بین بردن نوار مرزی ایران با ارمنستان و استقرار سربازان روسی در آن، زمینه را برای پیوستن شمال ایران به هلال شیعه در محور روسیه،فراهم نمود.تمام آن صدها میلیارد دلاری که خرج هلال شیعه منطقه با مرکزیت تهران شده بود.مفت و رایگان نصیب روسیه شد.
این سناریو ها تنها با دستان توانمند ملت ایران به هم میخورد.خیزش ملت ایران،هم سد محکمی در مقابل تهام شرق به غرب ایجاد می کند و هم روسیه به ظاهر کاپیتالیست اما با نیت بازگرداندن قدرت و توان شوروی سابق را،از تبدیل شمال خلیج فارس به منطقه نفوذ آن مانع میگردد.چاره نجات دنیا ،این است.که مردم ایران بار دیگر حاکم بر سرنوشت خود گردد.

۱۳۹۹ آبان ۳۰, جمعه

 خطری که از سوی چین بخاطر گلوبالیزم دنیا را تهدید می کند

متأسفانه با انتقال کارخانجات و تکنولوژی غرب به چین و پی بردن چینی های متقلب و سرقت کننده این اسرار و فنون بشری، این رژیم کمونیستی مائوئیست را تبدیل به غول بی شاخ و دمی نمود .که در پی یافتن فضای حیاتی برای جمعیت رو به افزایش نجومی چین است، من نمی دانم رهبران سایر کشورهای دنیا چرا در مقابل این خطر جهانی سر خود را در برف فرو برده همچون کبک نمی دانند.که پشت سرشان و در دنیای واقعی چه میگذرد؟! چین دهها شهر بزرگ چند میلیونی خالی از سکنه ساخته که برابر اطلاعات منتشره در دنیای دیجیتالی در زیر زمین ساختمانهای بزرگ این شهرها یخچال های عظیمی مستقر شده که عمدتا تمام محصولات دریایی صید شده توسط هزاران کشتی غول پیکر ماهیگیری در اقیانوس ها ،آبراهها و خلیج های دنیا را در آن ذخیره می کنند.چه نقشه ای هست که این چنین بی پروا به جان دریاهای آزاد افتاده اند. که میراث تمام بشریت است و نه ملک خصوصی چینی ها،گفته میشود چینی ها برای رسیدن باین فضای حیاتی چون بیست میلیون سرباز چینی را با کشتی نمی توانند منتقل کنند .متوسل به رهبران بی کفایت و بیسواد رژیم در ایران شده با احیای جاده ابریشم ابتدا قصد فتح اروپا و سپس سایر نقاط جهان را دارند از هم اکنون هم میلیونها جاسوس خود را در مسیر این شاهراه و شهرهای مهم جهان مستقر نموده اند.در مقابل این تهاجم فقط یک نفر قد علم نموده که وی را نیز نمی گذارند به وظایف اش عمل کند.پرزیدنت ‌ترامپ از سالها پیش به خطر چین پی برده و در همه کتاب‌های بیست گانه خویش درین مورد اشاره و اخطار داده است.، در مصاحبه ها با برنامه گذاران تلوزیون  همچون اپرا و دیگران به این امر تاکید داشته است. اما کو گوش شنوا؟

۱۳۹۹ آبان ۲۰, سه‌شنبه

 نسل بیدارنوشته است: کرونا را آوردند.که ترامپ را ببرند.حالا به خیال خودشان،ترامپ را بردند.پس زمان بردن کرونا هم فرا رسیده،دیگر خبر ندارند.که چه اتفاقاتی در سالهای آینده،در راه است.ترامپیست ها،تازه نبرد خود را،آغاز کرده اند.بنشینید،تماشاکنید.که در سالهای آینده،چه بر سر حزب دموکرات،جمهوریخواه،اروپا،آخوندها و چین و بقیه،خواهد آمد.کودتاچیان،بهای سنگینی را، پرداخت خواهند کرد.این خط و این نشان،این نبرد، تازه آغاز شده،ماههای زیبایی ،در راه است.

و من اضافه می کنم: از دو حال خارج نیست.یا ترامپ ،بطور سیاسی می برد.یعنی آرای دزدیده شده، از وی،باز گرانده و دوره دوم ریاست جمهوری وی،بطور طبیعی و قانونی آغاز میگردد.در غیر این صورت ، این نبرد نابرابر را ،بطور مردمی برده است.اگر سیاسی ببرد. که دنیای بعد از بیستم ژانویه ،دنیای دیگری خواهد بود.اگر مردمی ببرد،کمی طولانی تر،اما با شدّت و حدّت بیشتری ،به همان نتایج مورد نظر مردم جهان ،می رسد. یعنی دنیای بدون مافیای  گلوبالیزم والیگارشی جهانخوار(که بعد از جنگ جهانی دوم،به قدرت رسیدند و از فردای خاتمه این جنگ جهانی، هر روز، یک جنگ جدیدی ،به بشریت، تحمیل نمودند.که هنوز این جنگ های بی پایان ،ادامه دارد) اما،ترامپیست ها آمده اند.که به این جنگ های ضد بشری بی ثمر، یکبار و برای همیشه ،خاتمه دهند.در چنین دنیایی، دیگر ،رژیم هایی چون،  آخوندهای جنگ طلب ،به عنوان محصول ناب پدرخوانده های گلوبالیزیم،هیچگاه و هرگز ،جایگاهی خواهند داشت.دنیای بهتری در پیش اشت.

۱۳۹۹ آبان ۱۵, پنجشنبه

 اگر غم لشکر انگیزدکه خون عاشقان ریزد.من و ساقی،به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم.باین دلیل:

بدلایل علمی و تاریخی زیر، ماموریت جمهوری اسلامی خاتمه پذیرفته،در مسیر حذف، از صحنه گیتی است.
رژیم دو ماموریت داشت:
1-گرفتار کردن ارتش سرخ شوروی ،در افغانستان بکمک مجاهدین افغان،پاکستان و..(در محاصره قرار گرفتن شوروی، با کمر بند سبزسایر دول و سرزمین های اسلامی همچون چچن ها و.. ) و سرانجام فروپاشی آن، از هر نظر، از جمله اقتصادی و سیاسی ..تا سقوط نهایی بود.
2- تشکیل امپراطوری شیعی، با محوریت تهران ،یعنی هلال شیعه در خاورمیانه بود .تا با تقسیم اسلام به دو گروه مقتدر سنی ،با تروریست های مخصوص بخود، چون القاعده و.. و شیعه، با تروریست های مربوطه ،همچون حزب الله لبنان و.. و رقابت و جنگ سرد و گرم این دو ، تا، زمینه فرسایش هر دوی این امپراطوری ها، فراهم و در نتیجه صلح و آرامش و آسایش و آبادانی سایر نقاط جهان ،برقرار گردد.اکنون این دکترین بعلت سیاست های رژیم در بالا بردن قیمت انرژی و شرارت هایی که تا قلب اروپا هم پیش رفت و بالعکس فروپاشی سنی های افراطی(لیبی سودان و..) و اصلاحات در بقیه جهان سنی و در راس همه آنها عربستان و همکاری آن ،با جامعه جهانی، در پایین آوردن قیمت جهانی انرژی ،نتیجه معکوس داده ،باضافه پروسه جغرافیای سیاسی ایران و گرایش رژیم به چین و روسیه و نزدیکی احتمالی این دو به هم،دنیای غرب و متحدین آن را ،نگران و مورد مخاطره ،قرار داده است.
با توجه به مراتب فوق و بدلایل زیر، اکنون ایران ( دراوائل قرن 21 )،بجای اوکراین ،در اوائل قرن گذشته، به عنوان یک منطقه سرنوشت ساز جهانی ،از نظر ژئوپولیتیک-ژئواستراتژیک،تبدیل به هارتلند، جهان شده است.
1-اولین بار ،فردریک راتزل بنیانگذار ژئوپولیتیک در 1892 توجه و تمرکز به جغرافیای سیاسی کشور، یا مجموعه ای از کشورها ،یا سرزمین ها و اتحاد این مجموعه را ،عامل قدرت برتر در جهان نام برد.
2-هلفورد مکیندر، با توجه به درس های راتزل ،سنگ بنای تئوری فضای حیاتی را، در سال 1897 گذاشت .که در سال 1904 از آن، بعنوان حصول به منطقه هارتلند ،نام برد.از نظر وی کنترل این منطقه ،یعنی کنترل بقیه جهان .وی مناطق بین هیمالیا،رود ولگا -دریای سیاه و سیبری شرقی، تا قطب شمال با محوریت اوکراین(بدلایل زیاد، ار جمله استپ های سیاه تولید گندم، برای تبدیل شدن به مرکز خوار و بار جهانی) را،فضای حیاتی برای رسیدن به قدرت جهانی نام برد.حمله هیتلر به کیف مرکز اوکراین در 1941 و شکست ارتش سرخ و اسارت بیش از نیم میلیون سرباز روسی، در راستای حصول باین هارتلند فضای حیاتی و کسب قدرت جهانی ،انجام گرفت.
3-اکنون در محافل سیاسی و در بررسی مهمترین مسائل سیاسی و استراتژیک و نظامی معاصر،دانشمندان حقوق و علوم سیاسی،باین نتیجه رسیده اند.که اگر یک روزی جمهوری خلق چین، با اتکا به قدرت و امکانات ،از عقل سلیم فاصله گرفته و در پی حصول به فضای حیاتی باشد.بعلت قدرت دریایی منحصر بفرد آمریکا و کنترل آبراههای بین المللی توسط آن ،تنها چاره منحصر بفرد،عبور ارتش چین از ایران، با استفاده از جاده ابریشم در حال احیا ،از سوی چین کمونیست خواهد بود.
4-روسها بعلت عدم دسترسی به آبهای گرم در طول سال(یخ بندان ششماهه بندر ولادی وستوک در سال) از زمان تزارها ،بخصوص بعد ار تزار پطر،حصول به آبهای گرم را،تنها راه دسترسی به قدرت و ثروت دانسته،تبدیل روسیه به قدرت بر تر جهان را،در گرو رسیدن به آبهای گرم نام برده اند.اکنون نیز تزار جدید روسیه ،عبور از ایران و رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس را، تنها وسیله داشتن قدرت مقتدر دریایی و در نتیجه قدرت یابی بر تر ،در جهان میداند.
نظر باینکه آمریکا با مجموعه ناوگان دریایی خود، کنترل راههای آبی بین المللی را، در دست دارد ( تحقق دکترین آلفرد ماهان افسر آمریکایی در سال 1886 که قدرت دریایی را ،بعنوان بزرگترین قدرت نظامی جهان، با عنوان عوامل جغرافیایی قدرت نام برد) با توجه باینکه ،جابجایی و انتقال دهها میلیون سرباز سرخ چینی، از طریق دریا، غیر ممکن بوده و باید از طریق جاده ابریشم ،با محوریت ایران،انجام گیرد.در نتیجه ایران، در پروسه فضای حیاتی، تبدیل به هارتلند دنیا گردیده و تنها با استقرار یک نظام دموکرات آزاد سکولار ملی میهنی ،می تواند ،کنار متحدین غربی خود، مانع از تحقق دو پروسه چینی و روسی گردد.تنها متحد نجات بخش این پرسه جهان آزاد ،ملت ایران است.کافی است .در یک پیچ تاریخی مهم (همچون خیزش اخیر بختیاری های شجاع و قهرمان کشورمان علیه رژیم ایدزی) مردم ایران بشکل سراسری، بر خاسته و کنترل کشور را در دست گیرند.ازین پس، ایرانیان صدر نشین جهان و تمام دنیا، تا ابد ،با ملت ایران خواهد بود.این یک حقیقت تاریخی است.ترامپ با اتحاد اعراب . اسرائیل زمینه صلح دایم با محوریت ایران بعد از رژیم را، فراهم نمود،این پروسه ادامه می یابد.ترامپ نورافکن ها را، متوجه این حقیقت نمود.این نورافکن ،هرگز خاموش شدنی نیس