۱۳۹۹ اسفند ۶, چهارشنبه

 قیام سراوان نشان داد.که ایران را فقط ایرانی نجات خواهد داد.

ایران ما را ،نه خدا نه پیامبر نه امام ،نه آمریکا نه اروپا و نه هیچ کس و قدرت دیگری ،نجات نمی دهد.ایران را، فقط خود ایرانی، نجات می دهد.مردم قهرمان سراوان، در اعتراض به قتل عام و معلول و مجروح شدن بهترین فرزندانش،با تیربار جنگی تروریست های خامنه ای،به پا خاسته و علیرغم حکومت نظامی پنهان، اهالی سیستان و بلوچستان،آرام و قرار ندارند و آتش خشم مردم باین زودی ها، فرو نمی نشیند.بغض مردم ترکیده ، ترس ها ،فرو ریخته و این روند ،تا پایان کار،ادامه خواهد داشت.
این ،یعنی شکست استراتژی همیشگی ( توصیه ارباب انگلیسی ،که برای جلو گیری از قیام ایرانیان ،باید آنها را گرسنه و نیازمند نگهداشت) رژیم ولی فقیه، در گرفتار کردن مردم ،به فقر و تنگدستی و روز مرده گی بالاتر از روزمره گی،که کمر مردم را شکسته،تا نتوانند زیر بار مصائب و مشکلات زندگی ،آن را راست کنند چه برسد به اینکه،علیه حکومت ولی فقیه ، بر خیزند. ولی مردم بر خاستند. این خیزش ناگهانی و بدون برنامه ریزی شده،نشان داد .که پروژه ارباب وعمل به آن ،از سوی نوکر، شکست خورده،مردم به آخر خط رسیده و در میان انتخاب مرگ یا زندگی ،از جان شیرین خود ،در مقابل بدخیم ترین دیکتاتوری تاریخ بشریت،گذشته و این خیزش ناگهانی، به بهانه ای ،بزودی ایران شمول شده و این بساط اهریمنی -انیرانی را ،در یک قیام غیر مترقبه سرتاسری،به سیاهچال تاریخ،وازگون می کند.
Like
Comment
Share

۱۳۹۹ اسفند ۳, یکشنبه

 آری به اتفاق جهان می توان گرفت.

رژیم ولی فقیه مخلوق شاخه غربی گلوبالیزم (منهای چین و روسیه، که در خلقت اش غایب ، ولی بعدا تبدیل به دو ارباب رژیم شدند) برای گرمی و رونق بخشیدن به قدرت و ماشین نظامی غرب Tدر خاورمیانه و برخی کشورهای آمریکا و آسیا بوده و هست.شوک وارده به مردم ایران،که در فردای بیدار شدن ،از آنچه در عمل ،در فاجعه پنجاه و هفت و اعدام های مدرسه رفاه ،کشتارهای غرب کشور،جنگ تحمیلی و کشتار جمعی زندانیان و ...رخ داد.علیرغم گذشت بیش از چهار دهه،هنوز ادامه دارد.همانطور که انگلیس و فرانسه و آلمان به رهبری آمریکا، نقش مهمی در خلق رژیم و سپس تحکیم قدرت آن در منطقه داشتند.اکنون نیز با توجه به جریاناتی که در آمریکا رخ داد.بنظر میرسد،منافعی که این عده از ادامه حیات رژیم بدست می آورند.بسیار بیش از حذف آن است و الا با توجه به ملاحظات همسایه های ایران و دول خلیج فارس هم که شده،این رژیم باید تاکنون از صحنه حذف می شد.ملت ایران در میدان عمل و قیام خود ،در سال هشتاد و هشت،علیرغم سرکوبهای وحشتناک،آغاز ماه عسل روابط اوباما-خامنه ای را،در مذاکرات همزمان این خیزش ، در عمان دید.که دنیا ،آنها را بخاطر منافع حقیرانه خود ،در مقابل رفتار دژخیمانه رژیم، تنها گذاشته و چشم خود را ،به نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در ایران بست.
اکنون نیز ،بعد از دوره چهارساله دولت ترامپ،که نقطه مشترک اش ،با ملت ایران ،گرایشان میهن دوستی و مخالفت با گلوبالیزم بود و در همین راستا، اقدامات مهمی،در راستای تضعیف قدرت و سرانجام حذف احتمالی رژیم به عمل آورد.جانشین وی،بکمک تروئیکای اروپا،در صدد احیای برجام ،به بهای رونق بخشیدن به بازار تولید وحشت و ترور و جنگ ،از سوی رژیم، در منطقه و سرکوب مردم ایران،هستند.اما همانطور که مردم ایران ،در حمله اول اعراب ،در چهارده قرن پیش،از آن توحش و کشتار بی امان،شوکه شده و تا مدتها ... بهت و حیرت و وحشت،مانع هر نوع اقدام رهایی بخش و بازیافت اتحاد مجدد خود شده و گوهرموجودیت ملی خود را، حول اتحاد علیه قوم ظالم به موج نسیان سپرده بود.در سال پنجاه و هفت نیزچون شوک وارده ،با محوریت آمریکا صورت پذیرفت.تا مدت ها و تاکنون نیز ،به رفع این شوک ،چشم دوخته بود.همچون بیداری بعد از حمله اعراب و خروج از شوک وارده و بازگشت به اصالت خویش و آزاد سازی کشور از یوغ  خلیفه وقت،اکنون نیز برخی تحرکات مردم در داخل و خارج،در راستای،ائتلاف یا اتحاد و یکی شدن علیه رژیم اسلامی،نتیجه خارج شدن ازین شوک چهار دهه ای است.که چشم دوختن به امید دیگران، درد را درمان نخواهد کرد و باید همچون قیام ملی در مقابل اعراب اولیه و بعد ها در مقابل مغول ها، اکنون نیز در مقابل حاکمیت اعراب ثانوی (اکثریت اعضای راس هرم قدرت ولی فقیه، از معاودین عراقی یا بازماندگان حمله کنندگان اولیه اند) ملت ایران  ،راه خود را برای خلاصی از این وضع،حداقل در تئوری یافته است.هر تئوری نیز همواره  میدان عمل در پی داشته و باید مطمئن بود. که پروسه  کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من،در غایت امر تحقق یابد.
بنظر میرسد،همچون گذشته تاریخی ایران،اجماع ملی بر سر عبور ازین بساط اهریمنی-انیرانی ،در بطن جامعه ایران،شکل نهایی بخود گرفته و این امید بار دیگر در دل هر ایرانی نهادینه شده و سرانجام بقول حافظ ، بار دیگر در اولین پیچ تاریخی ،منجر به طلوع خورشید آزادی، در مام وطن ما ،ایرانیان می گردد:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت. آری به اتفاق جهان می توان گرفت.
بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند. کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت.

۱۳۹۹ بهمن ۲۸, سه‌شنبه

کدام ظالم تاریخ ،الگوی رهبر رژیم اسلامی، در اداره کشورست؟
وقتی فتوای آتش به اختیار به مزدوران،علیه تظاهرات مسالمت آمیز مردم و نه درجنگ علیه دشمن متجاوز می دهد.وقتی به خود و خانواده و نزدیکان و اعضای بیت فاسدش،بهترین واکسن کرونا را حلال،اما برای یک ملت هشتاد میلیونی آن واکسن را حرام اعلام و فتوای خرید واکسن هایی را،که هنوز به تایید مجامع مربوطه نرسیده، میدهد.وقتی فتوای حرام بودن بمب اتمی در اسلام،برای کلاه گذاشتن بر سر عالم و آدم و تحصیل درآمدهای برجامی را داده و سپس علیرغم آن،دستور ادامه روند تولید این بمب را، درین مقطع میدهد.تا از روند جدید باج گیری نموده ،یا با تولید اولین بمب اش،همانطور که وعده داده،اسرائیل را نابود و به خیال خود ،حکومت اسلامی را ،به حکومت امام زمان وصل کند.وقتی تمام ثروت ملی و اقتصاد کشور،رسانه های جمعی ،شبکه های اجتماعی،همه قوای کشور و هر چه در ایران است،فقط و فقط در ید اقتدار و وابسته به وی و مختص وی هست.وقتی ایران ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی و انسانی و... را تبدیل به فقیر ترین کشور دنیا نموده،وقتی برای ایجاد اختناق در داخل ،کاشتن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن دشمن ،اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل، دکترین دائمی اش است.وقتی بهترین فرزندان ملت را اعدام نموده و ماشین اعدام علیرغم اعتراض جهانی ،با ظرفیت تمام ادامه دارد.زندانها پر از بهترین فرزندان این کشور است و بیش از هشت میلیون ایرانی تحصیل کرده، در تبعید اجباری ناشی از اختناق و غیر قابل تحمل بودن دیکتاتوری مطلق،در خارج بسر می برند و مام وطن از خدمات این فرزندانش محروم است .هر ظلم دیده ازین بساط در داخل و خارج ،بخود حق میدهد،بررسی کند. که چرا رهبر رژیم اینهمه سفاک جبار قسی القلب،ظالم،کینه توز،بیرحم و سرشار از نفرت از ملت و هر عضوی از این ملت که سرش به تنش بیارزد است،همچون قهرمانان عرصه ورزش،هنر،علم،دانش،روزنامه نگار،نویسنده،کاردان و مهندس و..حق دارد.بررسی و سئوال کند .که چرا خامنه ای رهبر رژیم اسلامی،گوی سبقت را، از همه جنایتکاران تاریخ ربوده است.شرح مشابهت های شخصیت،رفتار و کردار و گفتار وی با تعدادی از این جنایتکاران را،مبارزین داخل که پیه مظالم این جبار بدجوری به تن شان خورده،به شرح زیر خلاصه نموده اند:
عبدالملک بن مروان خلیفه خونخوار اموی و حاکم خونریزتر از خودش در ایران آن زمان حجاج بن یوسف. امویان علیرغم نیازی که از نظر اداره امور، به ایرانیان بخاطر هزارو پانصد سال تمدن وتجربه اداره کشور ، قبل از قوم خود داشتند .اما ظلم بی حد شان ،سرانجام دامن شان را گرفت . قیام ابومسلم خراسانی سردار ایرانی ،باین حکومت جبار پایان داد و چون بنیانگذار خلافت عباسی، جنبش سیاه جامگان به رهبری ابومسلم بود.امور کشور،بار دیگر دست ایرانیان افتاد و فرهنگ و زبان فارسی ،همگانی شد.
سلطان مراد چهارم از سلسله عثمانی- دکترین اش در اداره کشور، همچون خامنه ای،جنگ با خارج و سرکوب در داخل بود، به همین خاطر تمام دوران حکومت وی به جنگ در خارج و کشتار مخالفین در داخل و اعزام نیرو و اشغال بی جهت سرزمین های دیگر گذشت.سرانجام این جنایات موجب مرگ زودرس اش در بیست و هفت سالگی با بیماری نقرس گردید.
لئوپولد دوم بلژیک- که با ایجاد رعب و وحشت با اعدام و زندان و شکنجه سعی در حفظ اقتدار خود داشت.همچون رهبر رژیم در سوریه ، لئوپولد نیز ،کشتار بزرگی را در کنگو بنام خود در تاریخ ثبت نمود و سرانجام با مرگ سختی روبرو شد و مردم بیگناه کنگو از شرش نجات یافتند.
آتیلا- رهبر هون ها در اروپا- که عمدتا از نیروهای نیابتی، برای فتوحات خود استفاده می کرد.در قلمرو و فتوحات وی،کسانی که نمی خواستند جان خود را از دست بدهند.باید به ارتش بیرحم وی ملحق می شدند.که سرانجام در شب زفاف خود در چهل و هشت سالگی، با خونریزی داخلی به درک واصل شد.
نرون-یکی از رهبران خونخوار روم ،آنچنان به ملت خود ظلم کرد و جنایت نمود.که سرانجام مردمی که دیگر چیزی جز جان شیرین خود نداشتند،که از دست بدهند ،آن را در طبق اخلاص گذاشته،یک پارچه و متحد،علیه نرون قیام نموده،وی را وادار به خودکشی نمودند.
فرانسیسکو پیزارو- اسپانیایی که با حمله به پرو، حکمران آن کشور شد.که علیرغم بیسوادی یا همچون رهبر رژیم اسلامی،کم سوادی،تنها هنرش جنگ و کشتار و زندان و اعدام و شکنجه مخالفین خود بود و سرانجام بدست یکی از همراهان خود کشته شد.
ایوان مخوف-بعلت کشتار و جنایاتی که بی دلیل و به هر بهانه در روسیه انجام میداد .به مخوف شهره یافت.همچون رهبر رژیم ،تا هر روز عده ای اعدام زندانی شکنجه و کشته نمی شدند، آرام و قرار نداشت. سرانجام بعلت سنگینی بار این جنایات سکته قلبی کرده به درک واصل شد.
پل پوت-رهبر خمر های سرخ کامبوج،که همچون خامنه ای،قدرت خود را ،در کشت و کشتارو زندان بیگناهان و ظلم و تعدی و تجاوز و تبعید و حذف مخالفین میدید.بعلت سواد اندک ،از باسوادان و متخصصین متنفربود و همچون خامنه ای دارو و دکتر و بهداشت کشور ،در انحصار وی و نزدیکان و مجیز گویان اش بود. از ورزشکاران، تحصیل کردگان ،الیت مردمی ،متنفر بود.کسانیکه حرفی برای گفتن و قد و قامت و روح بلندی داشتند را، ازبین میبرد.وی در حال انتقال به دادگاه رسیدگی به جنایت علیه بشریت بود .که از ترس سکته کرد و به درک واصل شد.
استالین- وی نیز همچون رهبر رژیم علاقه وافری به سر به نیست کردن منتقدان و مخالفین داشت.قدرت و پیروزی خود را در ایجاد رعب و وحشت در جامعه میدید .همچون خامنه ای، تمام اقتصاد کشور در اختیار خودش و نزدیکانش بود و آن را طوری اداره میکرد. که فقر در جامعه همگانی باشد.که مرگ نیز همه جا گیر باشد.تا دست ملت بسوی وی و تعاونی ها و کارگزاران اش دراز باشد. در زمان استالین همچون رهبر رژیم،کوچکترین حرف و حرکتی ،که از نظر وی مشکوک بود،چه در داخل و چه خارج عواقب وخیمی برای اتباع شوروی ،در پی داشت.وی نیز چون رهبر رژیم،از افشاگری و حقیقت گوئی و رسانه های عمومی مستقل اعم از داخلی و خارجی نفرت داشت.آخر سر هم همین دیکتاتوری مطلق ،جان اش را بر باد داد و ویرا در دفتر کارش مرده یافتند.
همه این ظالمان و دیکتاتور ها،سرانجام نابود شده،نام بد و زشتی در تاریخ از خود باقی گذاشته و در غایت امر مردم پیروز شدند.ملت ایران نیز، سرانجام برین بساط اهریمنی - انیرانی سرشار از جهل و جور و خون و جنون و ظلم ،غلبه خواهد کرد.ظلم پایدار نمی ماند.این جبر تاریخ است.

۱۳۹۹ بهمن ۲۲, چهارشنبه

 دو شکست جمهوری اسلامی در یک روز و توپی که در زمین ملت ایران برای زدن گل پیروزی است

شکست اول-علیرغم یک سال طرح و نقشه و برنامه ریزی برای بزرگداشت بیست و دوی بهمن، با هزاران ترفند کرونایی و غیره با توجه به ،نه ی بزرگ ملت و تحریم گورستانی این سالگرد،آنچه از سوی مردم گزارش شد.حاکی از نمایش موشک و خطابه دیجیتالی روحانی و مانور دوچرخه و موتور سواران ساندیسی بود. که در خیابانهای خالی از جمعیت جولان دادند.بدیهی است.که همه ترفند های لازم را بکار بردند.یک سال برای این روز وقت و پول و انرژی مصرف کردند .از ملت و نظرشان برای این روز جاسوسی و نظر خواهی غیر مستقیم نمودند .حتی برای اینکه سنگ روی یخ نشوند .قبلا تدارک مراسم و تظاهرات باصطلاح میلیونی را ،به همت عالی نیروها و ساندیس خورها و ذوب شدگان و حتی استقبال خودجوش اقشاری از مردم موکول نمودند .اما ملت هوشمندانه ،با ماندن در خانه، این روز شوم را تحریم کردند.اکنون مردم به عیان می گویند، که اگر رهبری مافیای حاکم وجدان داشت و بویی از انسانیت برده بود،استعفا میداد ،یا دق می کرد.ملت در مصاف با رژیم در بیست و دوی بهمن امسال، پیروز این میدان مبارزه نابرابر بود.
شکست دوم-در سیاست خارجی نیز،شکست سختی خوردند.این شکست، این بار از سوی ترامپ یا اسرائیل نبود.از سوی ارباب روسی رهبر رژیم بود.ارباب پوتین، همان سیاستی را، که در سوریه اتخاذ نمود و دست اسرائیل را ،برای انهدام نیروها و تاسیسات رژیم باز گذاشت.اکنون آن سیاست را ،تبدیل به کلان سیاست خود با رژیم نموده است.قضیه نپذیرفتن حامل پیام خامنه ای به وی ،سه معنی داشت:
-من مخالف انتخاب این فرستاده ویژه(قالیباف)به ریاست جمهوری هستم.
-من مخالف سازش رژیم با آمریکا و متحدین اروپایی اش، بر سر برجام جدید ،که منافع روسیه را ملحوظ نکند،هستم.
-من مخالف نقش هیزم بیار آتش تنورهای محور گلوبالیزم، از سوی رژیم در منطقه و سایر نقاط جهان ،در راستای رونق بخشی به کارخانجات غرب از جمله اسلحه سازی و صنایع وابسته هستم و اینکه جمهوری اسلامی در حوزه من و در اقتدار من است.هر برنامه ای آمریکا و دیگران اعم از سازش و غیره دارند.قبل از هر چیزی باید دم مرا به بینند.من تنظیم روابط روسیه با اعراب و اسرائیل را ،حتی اگر به فروپاشی رژیم تهران منتهی شود،ترجیح میدهم.
از سوی دیگر،در زمان ترامپ،وی فقط با دو دیدار حساب شده و دوستانه ، با رهبر کره شمالی ،وی را در مورد ادامه آزمایشات هسته ای و موشکی و همکاری با رژیم اسلامی خدیم نمود.اکنون با حذف ظاهری ترامپ از صحنه ،رژیم جهت باج گیری به شرارت های اتمی و موشکی و حمام خونهای منطقه،افزوده و بعد از یک وقفه چهار ساله،همکاریهای موشکی با کره شمالی را، تجدید نموده است.همین گستاخی و تشدید شرارت های رژیم،که در راستای باجگیری های بیشتر در برجام دو، از آمریکا و اروپاست،موجب گردید، که بایدن بازگشت غیر مشروط به برجام را رد نموده و هر نوع اجماع با متحدین را ( برای اینکه رژیم از اختلاف اروپا آمریکا سوء استفاده نکند،) با مشروط کردن به شرکت طرف های دیگر و شامل شدن مسائل موشکی و حقوق بشر و دخالت های منطقه ای،موکول نماید.آن چه وزیر اطلاعات رژیم،در مورد احتمال لغو فتوای حرام بودن بمب اتم و اراده رژیم به بازگشت به تولید بمب هسته ای را ،اعلام نمود،سر سختی بیشتر طرف های مربوطه و انزوای بیشتر رژیم را در پی خواهد داشت.مطالبی هم که خامنه ای در مورد لغو غیر مشروط تحریم و راست آزمایی لغو این تحریم ها گفت،آب سردی بود .که بر دستان بایدن-مکرون و شرکاء ریخت و تاکیدی بود .بر اینکه درب رژیم به همان پاشنه سابق و قدیمی می چرخد و هیچ گشایشی برای پذیرش و عمل به استاندارد های جامعه بین المللی در آن دیده نمی شود.
بنظر میرسد. سنگ بنائی که ترامپ ،با در گوشه رینگ گیر انداختن رژیم و زدن ضربه های چپ و راست برجامی-تحریمی،گذاشته،با توجه به شلنگ تخته انداختن های اخیر رژیم،هر گونه مصالحه شبیه برجام اولی را ،موکول به محال نموده،این بار رژیم در مقابل خشم ملت ایران بی یار و یاور و تنها و بی پشتیبان خواهد ماند و حسین اوبامایی نیست .که با آنها باشد و نه با ملت ایران،در نتیجه توپ در زمین ملت ایران برای زدن گل پیروزی نهایی است.

۱۳۹۹ بهمن ۱۸, شنبه


آیا محکوم شدن دیپلمات جمهوری اسلامی و تیم تروریستی اش،سرانجام آغاز پایان رژیم را رقم زد؟
حکم دادگاه بلژیک در پاسخ به وکلای رژیم در محکومیت جمهوری اسلامی ،علیرغم داشتن مصونیت دیپلماتیک،بسیار ساده و مستدل بود.اسدالله اسدی دیپلمات رژیم در وین،که قصد بمب گذاری در پاریس داشت،ابتدا در آلمان دستگیر و سپس به جمع گروه تروریستی سه نفره اش در بلژیک ملحق شد.در نتیجه دادگاه بروکسل، مصونیت دیپلماتیک وی در بلژیک را رد نموده ،وی را به بیست سال و سه تروریست دیگر را ،از پانزده تا هیجده سال محکوم نمود.با ایجاد این رویه قضائی،اکنون همه کشور های دنیا دستشان باز است.که تروریست های دیپلمات نمای رژیم را محاکمه نمایند.اسناد مربوطه حاکی است.که شبکه تروریستی اسدی دستکم در یازده کشور اروپائی و قریب به سیصد سلول و هسته تروریستی فعال بوده،که اکثریت آنها شناسایی شده و بقیه خطوط ارتباطی نیز در حال شناسایی اند.وی نه تنها دیپلمات نبود، بلکه مامور بر جسته وزارت اطلاعات و امنیت رژیم در بخش تروریسم در قاره اروپا بوده است.اکنون جامعه جهانی در حال شناسائی شبکه های تروریستی رژیم در آسیا آفریقا و آمریکا و اقیانوسیه هستند.اسناد مربوطه در دادگاه حاکی است. که وی مستقیما با .وزرای خارجه و اطلاعات رژیم  در تماس بوده ،در نتیجه این حکم را می توان آغازی برای محکومیت  این دو و مابقی مقامات رژیم تلقی نمود.
اگر دادگاه میکونوس در آلمان،هاشمی،فلاحیان،ولایتی و خامنه ای را ،به تروریسم محکوم و تحت تعقیب اینترپل قرارداد.حکم دادگاه بروکسل می تواند ،پایین و بالای رژیم ،اعم از ظریف و مجموعه وزارت خارجه اش و خامنه ای و مجموعه بیت و اعضای مافیای مربوطه در سپاه و غیره را ،تحت تعقیب قرار دهد.
تشدید عملیات تروریستی برون مرزی و سوء استفاده رژیم از خلا قدرت و دوره انتقالی در آمریکا و ارزیابی سیاست جدید توسط اروپا و دیگران،کار دست رژیم داد.رژیم تصور می کرد ،که با گروگان گرفتن کشتی کره جنوبی و فرا رفتن از حد مجاز اورانیوم غنی شده،آزمایش موشک قاره پیمای ذوالجناح و تشدید شرارت ها در منطقه و بمب گذاری ها و عملیات تروریستی علیه اسرائیل و دیگران در آسیا و آفریقا و...می تواند ،موضع خود در مذاکرات آتی و چانه زنی با غرب را بالا برده،همچون برجام اول پول نقد و امتیاز بگیرد و هرگز تصور نمی کرد. که تداوم و اتخاذ این رویه، این بار با مقاومت ها و اعتراضات و تقابلات اساسی مواجه می گردد.بطوریکه وزیر خارجه جدید آمریکا مجبور گردید، در تیم مذاکرات احتمالی ،مخالفین سرسخت با رژیم  نیز جا داده شوند.کنگره هم در چند نشست و اظهار نظر،سخت گیری در مقابل شرارت های رژیم را ،سیاست رسمی و علنی خود اعلام نمود.
وزیر خارجه رژیم ،که سردی و سکوت در مقابل آغاز مذاکرات اتمی را، علیرغم تشدید شرارت ها و تصورات واهی خود دید.همچون همیشه دیدار و تماس با اربابان روسی و چینی را در دستور کار خود قرار داد.تا با این کار قیمت چانه زنی در مقابل دو حریف آمریکا و اروپا را بالا ببرد.اما فتوای خامنه ای در ممنوعیت خرید واکسن معتبر کرونا و نیز اظهارات وزیر کشور، در توزیع واکسن غیر معتبر در پای صندوق های رای و همزمانی این دو اقدام ضد بشری و خلاف منشور جهانی حقوق بشر با محکومیت رژیم در دادگاه بلژیک،یک گام دیگر به جریان افتادن پرونده اتهام نسل کشی و اقدام بر تروریسم و جنگ علیه ملزومات صلح  جامعه بشری،در دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت و همچنین استفاده از اصل چهل و دوم فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و ارجاع پرونده رژیم به شورای امنیت را رقم زد.