۱۳۹۸ شهریور ۶, چهارشنبه


پیام واصله از ایران: دو راه مهم بازکردن بن بست فعلی برای نجات ملی وآزادی کشورازبساط نظام عصر حجری ولایت فقیه
۱- افشای این مطلب به جهانیان بخصوص محافل رسمی و دولتی ، که آنچه نظام ولایت فقیه در ایران از طریق وزیر امورخارجه اش برای شستشوی اذهان مردم سایر کشورها بشرح زیر تلقین میکند، دروغ مطلق و در راستای نجات رژیم از بن بست فعلی و فروپاشی آن بوده، ساخته و پرداخته اطاق فکر رژیم از جمله بیت رهبری است. ظریف در هر ملاقات و اجلاسی در اروپا و.. مرتباً میگوید: اگر اروپائیان می خواهند فاجعه داعش و سیل مهاجرین به اروپا طی این چند سال اخیر که جامعه اروپایی را با مشکلات مهاجرتی-امنیتی مواجه کرده، بمراتب بد تر و شدید تر تکرار نشود، باید جمهوری اسلامی تقویت شده، تحریم ها بر داشته، برجام احیا و جریان نفت بر قرار گردد. به اپوزیسیون نباید امید داشت و دل بست ، چون متحد نبوده، هزار پارچه، با صدها تفکر و برنامه مختلف می باشند که در بین آنها موجودات بدتر از طالبان،داعشی ها و… منتظر حادثه و انجام فاجعه علیه منطقه و جامعه جهانی اند. اگر قدرت مرکزی جمهوری اسلامی در اثر تحریم ها،محاصره اقتصادی و غیره تضعیف شود بعلت نبود آلترناتیو و اپوزیسیون یک پارچه و متحد، ایران را خان خانی فراگرفته، صدها رهبر محلی در گوشه و کنار ایران قد علم نموده و سرانجام گروه یا مجموعه ای همفکر از گروههای بمراتب افراطی تر از داعش، شیرازه امور را بدست گرفته و با ایجاد یک سیستم و دستگاه رعب و وحشت در ایران، میلیونها ایرانی را مجبور به فرار نموده و با کسب قدرت و دسترسی به منابع لازم به دول همسایه دست اندازی نموده، جریانی بدتر از اوضاع و احوال فعلی در منطقه ایجاد می کنند که اولین آثار منفی آن بی ثباتی در منطقه خاورمیانه و سرازیر شدن میلیونها مهاجر به اروپا … ونیز بستن شریان و جریان نفت به جهان خواهد بود.
۲- چون تنها نقطه قدرت این استدلال و حکم رژیم، نبود آلترناتیو،مجموعه دوران گذر تدوین شده و آماده حیّ و حاضردر صحنه و در راس همه آن رهبری واحد و پرتوان، مقتدر و کاریزماتیک است در نتیجه ما مبارزین داخل کشور که محصور در زندانی به بزرگی ایران از سوی رژیم حاکم هستیم از مبارزین خارج که قید و بندهای ما را ندارند تقاضا داریم تا دیر نشده به هر صورت ممکن در اولین فرصت و کمترین زمان این نقطه ضعف را بر طرف نمائید. آلترناتیو شکل گرفته باید متحد ویکپارچه با شرکت اکثریت نحله های مختلف فکری ،متشکل از همه رنگ های رنگین کمان ملت ایران باشد . همانطور که در تظاهرات سرتاسری دیماه ۱۳۹۶ گفتیم چون هیچ فرد و شخصیتی در میان اپوزیسیون اعم از داخل و خارج از کشور به هزاران دلیل و در راس آن دلایل تاریخی،فرهنگی به پای شاهزاده رضا پهلوی نمی رسد ایشان عزم را جزم کرده رسماً وعلناً رهبری مبارزات نجات بخش ملی میهنی را در دستان پر توان خویش گرفته ، ما مبارزین داخل تعهد می کنیم با همه قدرت،توان و امکانات از ایشان پشتیبانی نموده و اطمینان راسخ داریم که اکثریت هموطنان مقیم خارج این اعلام رهبری از سوی ایشان را برای خروج از بن بست فعلی و نجات کشور با جان و دل می پذیرند و با در اختیارگذاشتن توان و امکانات خود در راستای تقویت ایشان بعنوان رهبری پر توان و مقتدر سرانجام ما ملت ایران بعد از چهار دهه تحمل اجباری نکبت حاکم در کشور با سرزندگی و شادابی قدرتمند،متحد و یکپارچه،تداوم مبارزات سرتاسری ملی میهنی را به سر منزل مقصود یعنی آزادی، دموکراسی ،وسکولاریسم می رسانیم. بدیهی است این آلترناتیو موقتی بوده و وظیفه اش پس از پیروزی و حضور در کشور و پیوستن اعضای داخلی به آن، در پی تدوین قانون اساسی جدید با سرلوحه منشور جهانی حقوق بشر ، انتخاب نوع نظام آینده را به آرای اکثریت ملت یعنی همه پرسی نهایی واگذار می نماید.اطمینان دارد به محض تشکیل این آلترناتیو،اولین گروه از کشورهایی که آنرا شناسایی می کنند قدرت های مقتدر منطقه و جهان خواهند بود.
#کمپین_سفارت_سبز

۱۳۹۸ شهریور ۵, سه‌شنبه



قهر و ناز های روحانی ، ظریف و کلید خوردن اتحاد اروپا با آمریکا علیه رژیم.
کلیت رژیم ،بموجب یک سناریوی از پیش تدوین شده،به محض قبول درخواست مکرون از سوی ترامپ، برای دیداربا روحانی،باز هم باصطلاح، پروسه اصولگرای مخالف، با این دیدار را ،وارد میدان نمود.تا روحانی،مثلا مجبور شود بعنوان راس باصطلاح اصلاح طلبی رژیم،خواهان توبه آمریکا شده،قبول عکس گرفتن ترامپ با خود را ،مشروط به لغو تمام و کمال تحریم ها نماید.ظریف نیز چنین دیداری را، مشروط به بازگشت آمریکا به 5 بعلاوه 1 یعنی پذیرش دوباره برجام نمود.این،یعنی عقب گرد دوباره به نفطه آغازین و صفر و بن بست قبل از تفاهمات شفاهی اجلاس جی هفت. چون سر فصل اظهارات مقامات رژیم علیه ترامپ ترجمه و بوی اطلاع داده میشود.ترامپ طبق عادت ذهنی میدانست .که این تفاهم چند ساعتی دوام نمی آورد و پذیرش خواسته مکرون، در راستای اخذ امتیاز بیشتراز سوی تمامیت رژیم ،با عناد و بازی زرگری جناح های قلابی رژیم مواجه خواهد شد.در نتیجه در مقابل پافشاری مکرون ، هوشمندانه تامل و درایت نمود. تا در مقابل این امتیاز دهی شفاهی، مسائل فیمابین خود، با اتحادیه اروپا را ،یک جا ،حل و فصل نموده ،خود اتحادیه اروپا در عمل باین نتیجه (مورد نظر وی) برسد.عدم پذیرش خواسته و مساعی مکرون،با چنین لفاظی ها و رجز خوانی ها،زمینه را، برای اتحاد اروپا، با آمریکا ،علیه رژیم فراهم می کند.رژیم مطلقا در مرحله باخت- باخت، در همه سیاست های داخلی-خارجی اش بسر میبرد.پایان ماجرا و این بساط به شماره افتاده است.

۱۳۹۸ شهریور ۴, دوشنبه


علیرغم آنچه که در اجلاس جی هفت گذشت.استراتژی ترامپ در مقابل رژیم،همان استراتژی وی ،در مقابل رهبرکره شمالی است.
استراتزی ترامپ در برابر کیم جونگ اون: دیدارسران .تعریف و تمجید از وی..دادن وعده به وی ،بشرط انهدام کامل تاسیسات اتمی و موشکی.زجر کش کردن وی و ندادن هیچگونه امتیازی ،یا لغو کوچکترین تحریمی ،قبل از تحقق این خواسته ها (تازه،بعد از تحقق این خواسته ها ،پرونده حقوق بشر رهبر کره شمالی ،را ،روی میز خواهد گذاشت).
آنچه ترامپ ،با این توضیح (فرانسه نماینده آمریکا نیست.آمریکا راه و روش خود را در مقابل ایران دنبال خواهد کرد) درین اجلاس پذیرفت: دیدار با روحانی (احتمالا در حاشیه هفتاد و چهارمین اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل ،درسه شنبه سوم ماه سپتامبر) با دکترین اش در مورد رژیم (فشار حداکثری تا انهدام کامل برنامه اتمی،موشکی،تروریستی دخالت منطقه ای،نقض فاحش حقوق بشر در ایران).
آنچه ظریف، بنمایندگی از رژیم پذیرفت.به نقل از مکرون: ایران هرگز نباید تسلیحات اتمی داشته باشد.نباید امنیت و ثبات منطقه را به خطر اندازد.این پذیرش باید دردیدار ترامپ با روحانی نهایی گردد.(علیرغم رد تقاضای ظریف، در صدور هفتصد هزار بشکه نفت، یا تمدید معافیت های نفتی، از سوی ترامپ و بجای آن پیشنهاد ترامپ، به اروپایی ها ،که میتوانند. تا حصول به توافق نهایی، بشرط تدارک عملی برای پذیرش خواسته ها،برای مصارف جاری رژیم ،وام پرداخت نمایند).
این توافق شفاهی(ناقص واز روی اضطرار و فلاکتی که رژیم از بی پولی و نبود در آمد ارزی در آن گرفتارشده) هر لحظه ممکن است .به هم بخورد.از جمله ، حزب الله لبنان ،همین امروز بیانیه داد که : کاسه صبرش درمقابل حملات اسرائیل لب ریز شده و به شدت تلافی خواهد کرد.بدیهی است.هرگونه در گیری مستقیم بین اسرائیل و حزب الله ،تمام معادلات بالا را، بهم میزند و رژیم در موضع باخت-باخت قرار میگیرد.اگر کماکان از حزب الله حمایت کند.اقدام متقابل و مشترک آمریکا و اسرائیل را ،در پی خواهد داشت.اگر همان استراتژی جاری سکوت ،در مقابل حملات اسرائیل به مواضع خود، در سوریه و عراق را، دنبال کند.دیگر چیزی از حزب الله لبنان ،باقی نخواهد ماند.سکوت و عدم اقدام متقابل رژیم،فاتحه انقلابی گری با دکترین مقاومت خامنه ای ،را که هزاران میلیارد دلار خرج آن شده،خواهد خواند.از طرفی اسرائیل ،با توجه باین کیش (قبل از مات) علیه رژیم و نقطه ضعف و ترس رژیم، از به هم خوردن این توافقات شفاهی ،تا فرصت دست تل آویو است . مواضع رژیم در منطقه، از جمله حزب الله را،تا پاکسازی کامل آن ، منهدم خواهد کرد. باضافه،هیچ بعید نیست.ترامپ فردا پرونده نقض حقوق بشر رژیم را، بطور قاطع و رسمی روی میز جامعه جهانی بگذارد (از جمله در اجلاس آتی مجمع عمومی) و برای آن جرائم،تحریم های تمام عیار دیگری قائل گردد.این یعنی مرگ نابهنگام رژیم.در نتیجه ،ما ملت ایران،از هم اکنون ، باید خود را،برای این مرحله و دوران گذار ، آماده کنیم.

۱۳۹۸ شهریور ۳, یکشنبه

تشدید جنگ زرگری رژیم ،برای گول زنی و اثر گذاری، در تصمیمات اجلاس جی هفت و سپس مجمع عمومی
سناریو این بود و هست : دم زدن ظریف ،در تور اروپایی اش (و تورهای بعدی که در تدارک آن است) بعنوان سخنگوی کبوترهای رژیم و همزمان بودن آن ،با تهدید هایی ،همچون موشکی فرمانده کل سپاه، بعنوان سخنگوی بازهای رژیم
تا،بار دیگر:
1- با همه توان و گول زدن اروپایی ها (که آنها نیز ترامپ را گول بزنند و مجاب کنند.که واقعا پلیس خوب و بدی در رژیم هست و باید هوای پلیس خوب را داشت) در مسائل و حواشی اجلاس جی هفت، اثر بگذاراند و با تاثیر در نتایج این نشست،با زبان برّا تری،در اجلاس سالیانه مجمع عمومی ،شرکت نمایند و قبل از این اجلاس،با تبلیغات و دیدارها و ملاقات های دیگر، با مقامات اروپایی و دیگران،زمینه های لازم، برای حمایت از خود و ادامه بقای رژیم را، درین اجلاس فراهم نمایند. از جمله: (ما از دو طرف در قید و بند و تحت فشار هستیم: ترامپ و سپاه ،که اگر ،این فشارها قطع شود.یا ترامپ مواضع خود را، تعدیل و شبیه شما اروپایی ها نماید،ما سپاه را بعنوان عامل شرارتهای داخلی و خارجی،مهار می کنیم). لذا جامعه جهانی، در نبرد نابرابرما، با سپاه ،که همه قدرت و امکانات نظام را در دست دارد (از جمله برای اینکه در دیدار مکرون-ظریف اخلال نماید ،همزمان نمایش قدرت موشکی و تهدیدات آنچنانی می کند) باید بما کبوترهای نظام ،کمک نماید.
2- با گول زدن مکرون، بعنوان میزبان و رئیس نشست جی هفت،که اختلافاتی با ترامپ داشته و در نتیجه آمادگی این کار را دارد و دادن وعده وعید های دیگربه وی، سنگ بنای هر دو ترفند این اجلاس و مجمع عمومی را ،پایه ریزی ،برجام را احیا ،تحریم ها را، قطع یا تعدیل نمایند.
و اما و نتیجه آن که:
1-تیم ترامپ با اسناد و مدارکی که در اختیار دارد و با توجه باین شعار ملت ایران (اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا) در دیماه 96.باین ترفند همیشگی رژیم، پی برده و به هیچ عنوان،گول رژیم را ولو از طریق متحدین اروپایی آمریکا،نخواهد خورد.حتی اگرظاهرا و تاکتیکی، برخلاف این استراتژی ،حرفی بزند یا اقدامی بکند.
2- بالعکس ،پاسخ فوری تیم ترامپ، به درخواست مادر ستار بهشتی و اعلام رسمی اول شهریور زاد روز ستار، به عنوان روز دوستی ،میان مردم ایران و آمریکا،حاکی ازاراده خلل ناپذیری است ، در کاخ سفید و در حمایت قاطع،از مردم و اینکه این بار مردم ایران ،در قیامی مشابه دیماه 96 تنها نبوده و حمایت همه جانبه بزرگترین قدرت دنیا را ،همراه خواهند داشت.قدرتی که توانایی آنرا دارد.تمام نهاد های رسمی مدنی حقوق بشری رسانه ای، دنیا را، به طرفداری از قیام مردم ایران ،علیه رژیم ج.ا تهییج و وادار به جانبداری از مردم ایران نماید.
3-رژیم هنوز در مرحله تورم 42 در صدی (نرخ رسمی و دولتی و نه حقیقی که بمراتب بیش ازین است) خود را باخته و با نوعی آنارشی،از هم پاشیدگی امور در درون رژیم توام با فرار مغز های خودرژیم و ریزش نیروهای باصطلاح ارزشی اش ،مواجه و نزدیک به فروپاشی است،درنتیجه،صحبت از شرایط خاص امروز، که طی چهار دهه سابقه نداشته و تدابیری از جمله ،پوست اندازی نظام، تحول گورباچفی و تمیز کردن خانه، برای نسل سوم و چهارم نظام می کند.اگر تورم افسار گسیخته گردد.(شرایط اقتصادی رژیم بعلت بیکفایتی و فساد،رو به آن سو پیش میرود) آنچه از رژیم باقی خواهد ماند ،علی و حوض اش خواهد بود، در مقابل ملت هشتاد ملیونی سرشار از خشم و نفرت ازین رژیم...پایان ماجرا را همه میدانیم و در همین نزدیکی هاست.

۱۳۹۸ شهریور ۱, جمعه

مردم در حال تشکیل ستادهای کمک ، امداد رسانی و مدیریت دوران گذراند.
هنوز دو سال از تظاهرات سرتاسری دیماه نود وشش،با شعار نتریبد نترسید ما همه با هم هستیم مردم نگذشته ،که راس هرم قدرت ،در اوج استیصال،اضطرار و پریشانی و از هم پاشیدگی امور،صحبت از نترسید نترسید به عمال خود نموده است.فریاد اولی،در مقابل مامورین تا دندان مسلح رژیم با دعوت به اتحاد و همدلی در مصاف و نبرد نابرابر با دژخیم ترین نظام دینی تاریخ بشریت و علیه شرارت های آن بود.زاری و نترسید دوم از سوی خامنه ای در مقابل قهر و خشم مردم و اجماع جهانی علیه شرارت هایش و اینکه خودشان هم میدانند، که حال و وضع شان خراب است و رفتنی اند.اینکه مرتب در مقابل کی بود کی بود؟ با ترس و لرز می گویند، من نبودم،نوعی پیشدستی است ،برای برائت خود در مقابل دادگاه ملی که عنقریب تشکیل و سران این بساط دوزخی را محاکمه می نماید.اینکه خامنه ای چهل سال بعد را بهتر نام میبرد،اعتراف به شکست چهل ساله و گول زدن خود و دلداری دادن به نیروهای در حال ریزش و نیز مزدورانش و تسکین درد رفتن این بساط است و بس.
سخنرانی مشابه روحانی نیز،که بلافاصله مطرح شد و همچون همیشه صحبت از همه چیز خوب هست و ملت در بهشت موعود بسر میبرند،بود.جای کلمه ملت ،با نظام عوض شده و منظورش این است .که راس هرم قدرت توانسته با مصادره دلارهای دزدیده شده ،از سوی نیروهای میانه رژیم،بخشی از نیازهای ارزی در مصارف روز رژیم و هزینه اقدامات تخریبی دیگر اعم از سرکوب داخلی و شرارت های خارجی را سر و سامان داده و اکنون در حال خیز برداشتن به مصادره ارزهای دهها میلیاردی دزدیده شده، از جیب ملت ،در پستو و خانه های امن و انبار های ذخیره افرادی چون لاریجانی و غیره می باشد.
این قبیل سخنان و اقدامات حاکی ازین است. که رژیم در همه عرصه ها ورشکست شده،به بن بست رسیده،در نتیجه مردم این فروپاشی را ،هر روز کاملا درک و حس نموده و بچشم خود می بینتد.علیرغم اینکه راس رژیم در مقابل وحشت از فروپاشی در حال دلداری به همدیگرند.بخش ها و جناح هایی از مردم ،اعم از مردان ،زنان شجاع و جوانان دانا و توانا ،با ذهن زیبایشان،بخصوص در مجموعه ای، از نیروهای صف و میانه و عادی،در حال تدارک مدیریت دوران بحران، برای عبور مسالمت آمیز و کم هزینه ،ازین بساط چند مرد خبیث باقیمانده هستند.این نوشته خلاصه ای است. ازپیام واصله ،از یکی از این ستادها.

۱۳۹۸ مرداد ۳۰, چهارشنبه


سنت شکنی کرده این نوشته را تقدیم انسانهای با وجدان و آزاد اندیشی می کنم.که در تظاهرات اخیر،علیه کشتار جمعی سگ های بی پناه،توسط عمال ضحاک،بیرحمانه و وحشیانه ،لت و پار شدند.اما با این کار خود، آبروی ایران و ایرانی را ،در جوامع بشری باز یافته و احترام گذشته را باز خریدند.
من زنده بودنم را مدیون قروش و سلامتی ام را،به لوکی بدهکارم.
دایی من در لشکر رضائیه استوار ارتش و در ستاد پشتیبانی،بعنوان راننده کامیون،شاغل بود.سفرهایی به جنوب جهت حمل بار و مهمات انجام میداد.در یکی از این سفرها، قروش(سیاه کوچولو) را در وسط جاده تنها و بی صاحب،تشنه و گرسنه می یابد.آنرا به پادگان آورده ،دست سربازانش می سپارد و آنها وی را تبدیل به موجود دست آموز زیبایی می کنند. که همه فن حریف و شبیه انسان ها شده بود.عاشق بیسکویت های مارک مادر آن زمان بود. که من هفت ساله،برای دیدنش می بردم.منزل دایی در حومه شهر،کنار رودخانه و نزدیک به پادگان بود.سرانجام دایی یک روز تسلیم ما بچه ها شده و راهروی منزل را، با ساختن آلونکی کوچک، در یک گوشه آن؛اختصاص به قروش داده،وی را به منزل آورد.یادم می آید در یک زمستان سخت برف دو سه متری موجب راه بندان و در نتیجه تعطیلی مدارس شده بود.بیسکویتی تهیه کرده،برای دیدن قروش بمنزل دایی رفتم.باتفاق بچه ها، در وسط حیاط،آدمکی برفی ساختیم.که من مسئول تزیین سر و دست و اندام آدمک و پاکساری اطراف آن از برف شدم.غروب شده بود.بچه ها رفته بودند. تا خود را برای شام آماده کنند.منهم ماندم تتمه کار را به پایان برسانم.پشت ام به حیاط پر برف و روبرویم به قروش و آدمک برفی بود.ناگاه قروش عصبی شده، دندانهایش را بشکل تهدید آمیزی نشان داده با خشم،به طرف من خیز برداشته،ابتدا با دو جفت ضربه پا روی سر و شانه هایم،مرا زمین انداخته رو هوا پرید و من هم که نمی دانستم چرا قروش که رفتارش شبیه انسانها بود. به یک باره،وحشی شده،آن کار خارق العاده و عجیب را،انجام داد،با سرعت به طرف راهرو پریده، خود را از درب باز شده توسط زن دایی، به اطاق ورودی منزل انداختم.همه پشت پنجره جمع شده ،شاهد جدال نابرابر قروش کوچولو ،با گرگ گرسنه ای که دو برابر وی،قد و هیکل داشت،بودند. قبلا فیلمی در سینمای شهر دیده بودم.که یاد میداد چگونه ،با سر و صدا و زدن ظروف فلزی به هم، می توان جانوران وحشی را فراری داد.همین کار را کردم.دیگران هم بمن پیوستند.وقتی گرگ متواری و ما به قروش رسیدیم،غرق خون بود.علیرغم بستن زخم گلو و پانسمان زخم های دیگر،از سوی دامپزشک ارتش،قروش از دست رفت و با رفتنش مرا زنده، اما تا آخر عمر، سوگوار خود، باقی گذاشت.
با لوکی در دانمارک محل تبعیدم آشنا شدم.هنوز اباطیل و رسوبات ذهنی گذشته ،علیرغم تجربه و یاد و خاطره قروش . چندین سال زندگی در خارج، از تار و پودم رخت بر نبسته بود.ازینکه دستم را لیس بزند. یا بصورتم نزدیک شود،اکراه داشتم ،بارها دستم را می شستم.فرزندم که در پی ازدواج با شریک زندگی دانمارکی،صاحب لوکی هم شده بود.ازمحسنات این موجود زیبا ،بارها داد سخن رانده، به عدم فاصله گیری من از لوکی ،نسخه ها پیچیده بود.از جمله می گفت: پدر،یادتان هست. که منهم چون شما حساسیت خاصی، به برخی گرده های گل و گیاهان داشتم .اما با ورود لوکی به زندگی ام ،همه آن آلرژی ها و میگرن های خدیم کننده و ازکار و زندگی انداز،رخت بر بستند و سلامتی ام را باز یافتم.پس اجازه دهید لوکی عاطفه و محبت اش را بشما ابراز کند.نترسید من نمردم شما هم زنده می مانید.بسیار سخت بود. ازینکه لوکی ،به محض ورود بمنزل ما، از سر و کولم بالا رود و دست و صورت ام را ،بوسه فرما کند.یا موقع نشستن روی مبل، در بغلم جا گرفته و مرتب با آن چشمهای معصوم و زیبایش بمن نگاه کرده، بزبان بیزبانی ،بخواهد باز هم سر و گوش و گردن و زیر گلویش را نوازش دهم.نتیجه همان شد .که فرزندم می گفت: آلرژی و میگرنی که، یک عمر دچارش بودم .برای همیشه از تنم رخت بر بست.با حذف این دو ، شاداب تر و در نتیجه به ادامه زندگی و مبارزه در راه آزادی وطن ازین بساط اهریمنی حاکم، مصمم تر و امیدوار تر شدم.قصد دارم برای رخت بر بستن آلودگی های ذهنی در مورد این موجودات فرشته صفت در نظام غیر دینی آینده،پیشنهاد کنم.اسم سگ را ،به مهربان یا وفا دارو نترس یا هر اسم زیبای دیگری که شایسته این موجودات فرشته آسا و زیباست.تغییر دهیم.

۱۳۹۸ مرداد ۲۷, یکشنبه

آیا سکوت جاری،آرامش قبل از طوفان است؟
بموجب اخبار واصله از مبارزین داخل،هم اکنون ،این خبر ،که میگویند، ازنشریه اکونومیست است،بین مردم دست به دست میگردد:جمهوری اسلامی، تنها در طی چهار دهه 30 تریلیون (30 هزار میلیارد دلار) به ایران و ایرانی ضرر زده است:( جنگ هشت ساله 3-برنامه اتمی 9- دخالت در منطقه و تروریسم 5-منابع زیر زمینی ،تاسیسات زیر بنایی،صنعت 4- محیط زیست و منابع آب کشور 3-قهر و مقابله با جامعه جهانی و عدم روابط عادی 6- تریلیون دلار).قبل از خیزش عمومی در دیماه 96 نیز، اخبار و اطلاعات مشابهی، بین مردم می چرخید.دی ماه 1396 نقطه عطفی، در حیات سیاسی مردم و رژیم حاکم بر کشور بود.که از آن با عناویی همچون سالی که با رای به نظام آغاز و با بیم فروپاشی خاتمه یافت ،نام برده شد.سالی که عده ای، باز هم ،به وعده های دروغین روحانی ،رای دادند.اما خیلی زود، این امید با بی کفایتی ،در مورد مسائلی، چون سوختن عمدی ساختمان پلاسکو،انفجار معدن یورت در آزاد شهر،سیل غرب کشور،زلزله کرمانشاه و دهها مسئله دیگر، به یاس مطلق مردم، مبدل گردید.در پی جنبش دختران خیابان انقلاب ،در اعتراض به حجاب اجباری و سرکوب آنان،قلع و قمع دراویش گنابادی و فعالان محیط زیستی، از سوی رژیم، مردم با فجایعی، چون سقوط هواپیمای یاسوج و سوختن کشتی سانچی،حمله عمدی و سازمان یافته ،به ساختمان مجلس و گور خمینی و نسبت دادن دروغین آنريال به داعش ،در راستای تشدید سرکوب مردم،مواجه گردیده،این وقایع ، عکس العمل متقابل مردم و خیزش عمومی و سرتاسری کشور را ،در دیماه 96 در پی داشته،رژیم را در آستانه سقوط قرار داد.
رخدادهای مهم سال بعد(1397) یعنی خروج آمریکا از برجام و امضای قرارداد ننگین تجزیه کشور، در دریای مازندران، از سوی روحانی(با تایید خامنه ای)،زمینه ساز رخدادهای سال جاری(1398) بوده است: ( ادامه بیکفایتی دولت روحانی در رفع مشکلات مردم سیل زده شمال،جنوب و غرب کشور،برگرداندن لبه تیز تحریم ها ،علیه مردم و نشانه گرفتن معیشت،دارو و درمان آنان،تشدید دزدی، فساد، نا کارآمدی، بیکفایتی مسئولان رژیم ،در همه امور ،نسبت دادن آن به تحریم ها،بالعکس تشدید سرکوب بیرحمانه مردم، بدون حل مشکلات و مصائب آنان،ورشکستگی اقتصادی و خالی کردن صندوق های تامین احتناعی و باز نشستگی،جهت مصارف جاری . بوروکراسی اداری،کاهش ارزش پول ملی،تورم چند رقمی،فرار سرمایه،رشد نقدینگی،افزایش اختلاس، دزدی دولتی، فساد اداری، مالی ،قضایی و...) رو شدن چهره واقعی رژیم در جامعه بین المللی ،با انجام جرایمی چون گروگانگیری راهزنی دزدی دریایی و در نتیجه تشدید محاصره رژیم و تکمیل اجماع منطقه ای -جهانی علیه آن را ،در پی داشت.
نگاهی گذرا به رویدادهای مزبور نشان میدهد جامعه ایران طی چهار دهه گذشته ،هیچگاه این چنین آبستن حوادث نبوده است. ملت ایران در طول تاریخ و در بزنگاههای مختلف و پیج های تاریخی مهم نشان داده است .که ملتی غیر قابل پیش بینی بوده،وجدان ملی توام با اهتمام و تلاش ملی، بخصوص در ایاّمی که، تمامیت ارضی کشور و غرور ملی ،بخطر افتاده ،یا کشور مورد تهاجم قرار گرفته،همچون آتش نهفته درزیر خاکستر، مسیر خود را، تا رسیدن به نقطه انفجار، در راستای رهایی از این معضل بزرگ و ملی، بطور یکجا،متحد و سرتاسری، طی نموده و با یک اقدام جمعی و ملی ،همگان را ،شگفت زده نموده است.این رویداد ،هم اکنون در بطن جامعه بظاهر ساکت و صامت ایران ،در حال شکل گیری نهایی و نشتر زدن آن، از بطن به صحنه است.آنچه رخ خواهد داد حول مسائل ملی-میهنی خواهد بود،دغدغه این بار ایرانیان،ایران انسانی ناب است و زیست با آبرو در جامعه جهانی ونه هیج چیز دیگر.

۱۳۹۸ مرداد ۲۱, دوشنبه

درین گفتگو به سئوالات بسیار مهم ملی -میهنی و آکادمیک زیرپاسخ داده شد:
یکی از مسائلی که مطرح میشه اینه که خزر دریا هست یا دریاچه؟ دریا یا دریاچه بودن خزر چقدر میتونست نتیجه رو تحت تاثیر قرار بده؟
آیا اساسا جمهوری اسلامی مجبور به امضای قراردادی بود یا میتونست با پافشاری روی خواسته هاش و امضا نکردن، کشورهای دیگه حاشیه خزر رو تحت فشار بذاره؟
شما در نوشته ای، خاتمی رو مهندس تجزیه ایران در شمال کشور دونستید، علت این توصیف چی هست؟
طی مذاکرات 15 مایل دریایی، خاک کشور محسوب شده و 10 مایل هم اضافه بر اون برای ماهیگیری در نظر گرفت شده، آیا این اضافه شدن خاک رو میشه به نوعی برد برای جمهوری اسلامی محسوب کرد؟
در قراردادهای 1921 و 1940 از محدوده آبی مشاع صحبت شده، این رو عده ای به 50-50 تفسیر میکنن و عده ای این رو نامشخص و نامفهوم میدونن، برداشت شما چیه؟
درباره منابع زیر آب، در حال حاضر وضعیت این منابع قبل و بعد از این کنوانسیون چه تغییری کرده؟
به نظر میرسه مهمترین بند برای روسیه و ایران، بند عدم اجازه کشتیرانی با پرچمی غیر از پرچمهای 5 کشور حاشیه خزر باشه، این رو چطور میبینید؟
خطوط لوله گاز از کف خزر هم یکی از مسائلی هست که مورد بحث قرار میگیره، ایران در گذشته به خاطر مسائل محیط زیستی با کشیدن این خطوط مخالفت میکرد، این مذاکرات اخیر چه تاثیری روی کشیدن این خطوط گذاشت؟
و یکی از مسائلی که به خصوص ذهن مخالفین حکومت رو مشغول کرده، اینه که آیا این قرارداد قابل تجدید نظر هست؟ در صورتی که جمهوری اسلامی سرنگون بشه راه برگشتی وجود داره؟
https://www.youtube.com/watch?reload=9&v=rZ2KKCFc0lY&feature=youtu.be&fbclid=IwAR07EEOIWEsNLYlhgoh5XtSPlb4Iyi342Rqv7TsZCa_W9HjKCbOaBiPaSaY

۱۳۹۸ مرداد ۱۶, چهارشنبه

سرانجام با تحریم رسمی صنایع فلزی رژیم،مسئله نقض حقوق بشر در ایران،روی میز جامعه جهانی گذاشته شد.
تحریم برجامی از سوی تیم پرزیدنت ترامپ، با هدف رسیدن در آمد نفتی رژیم به صفر ،در راستای خاتمه شرارت های رژیم علیه ملل منطقه ،برنامه موشکی، برنامه اتمی مخفی،صدور انقلاب به خارج و... بود.رژیم در پی کاهش صدور نفت و رسیدن آن به 300 هزار بشکه در روز،روند تولید و صدور محصولات صنایح فلزی( حراج منابع ملی اعم از مس،فولاد،آهن،آلومنیوم) را به دو برابر رساند.اگر در آمد ارزی سالیانه از صنعت نفت، یک صد میلیارد دلار و صنایع فلزی پنج میلیارد دلار در سال بود. با افزایش حجم تولید صادرات صنایع فلزی ،این در آمد را ،به دو برابر یعنی معادل ده میلیارد دلار رساند.تحریم برجامی، نیروهای رژیم در منطقه را ،زمین گیر کرده،کشتی این قبیل شرارت های رژیم در خارج ، به گل نشست. عکس العمل رژیم توسل به راهزنی و دزدی دریایی بود. که اجماع و اقدام جمعی علیه رژیم را بر انگیخت.اکنون ارتباط دادن تحریم صنایع فلزی، با مسئله حقوق بشر در ایران، کشتی قدرت سرکوب رژیم، در داخل را ،به گل نشانده، هر نوع دست و پا زدنهای جمهوری اسلامی درارتکاب شرارت ،غلیه مردم ایران را ،مورد هدف قرار میدهد.هر دولتی، در مورد این صنایع،با رژیم معامله کند،باتهام نقض حقوق بشر در ایران ،جریمه خواهد شد.این اقدام ،یعنی کاهش ده در صدی در آمد ارزی رژیم و تبدیل آن به یک پشتوانه ده میلیاردی ،به نفع مردم ایران ،بر علیه رژیم و اجبار به تعطیلی ،یا به نقطه صفر رساندن شرارت های حقوق بشری رژیم ،در داخل ایران.باین ترتیب و با این پشتوانه،زمینه برای افدام نهایی ملت ایران، علیه این رژیم شرور ،از هر لحاظ فراهم گردیده است.

۱۳۹۸ مرداد ۱۲, شنبه

محمد خاتمی معمار تجزیه ایران در دریای شمال و بنیانگذارسومین قرارداد ننگین تاریخ ایران ،بعد از ترکمانچای و گلستان
قبل از شکست سلسله قاجاریه در جنگ با روسیه تزاری(به تحریک و فتوای آخوندها) بیش ازسه چهارم دریای کاسپین(خزر) بعلت تسلط ایران بر اراضی اطراف آن ،از جمله آبهای تحت سلطه ایران بشمار میرفت.بعد از تحمیل دو قرارداد ننگین ترکمانچای و گلستان و از دست دادن اراضی شرق و غرب اطراف آن، خود این دریا بطور مشاع (پنجاه ،پنجاه) بین ایران و روسیه تقسیم شد.اما ایران از داشتن نیروی دریایی و کشتیرانی محروم گردید.بعد از فروپاشی سلسله تزاری در روسیه،بموجب عهدنامه دوستی و مودت 1300 ش(1921م) زمان رضا شاه ،ایران از حق کشتیرانی اعم از نظامی و.. برخوردار گردید.در 1319 ش (1940 م) زمان رضا شاه ، بموجب قرارداد بازرگانی و دریانوردی فیمابین،بر حق پنجاه در صدی ایران ازین دریا مجددا تاکید شد.
بعد از فروپاشی شوروی در 1991 و جدایی سه کشور ساحلی دریای خزر از فدراسیون روسیه جدید، سه کشور جدید التاسیس ساحلی اطراف دریا،خواهان تقسیم دریا بین پنج کشور ساحلی(هر یک 20 در صد) شدند.اگر یک رژیم ملی میهنی و نه اسلامی امتی ،در ایران حاکم بود.با استناد به قرارداد های مزبور،تن به تقسیم این دریا نمی داد.اما تن دادن به تجزیه ایران در دریای شمال، از سوی جمهوری اسلامی، زمانی رخ داد .که دولت باصطلاح اصلاحات محمد خاتمی بر سر کار بود.رویکرد خاتمی به پرونده دریای مزبور نه تحقق منافع ملی ،بلکه نجات رژیم محبوب اش جمهوری اسلامی ،از فروپاشی بخاطر اعلام رژیم تهران بعنوان مرکز محور شرارت سه گانه (افغانستان ایران عراق) بعد از فاجعه 11 سپتامبر 2001 از سوی جرج بوش بود.بوش در نوامبر 2001 (مهر ماه 1380) دستور حمله به افغانستان را داد.بخاطر نجات از ترس و وحشتی که رژیم را فرا گرفته بود.محمد خاتمی چند ماه بعد ،یعنی اردیبهشت 1381 در ضعیف ترین دوران حیات رژیم،تن به بزرگترین ذلت یعنی شرکت در اولین نشست سران کشورهای ساحلی خزر(روسیه،جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان) با هدف تعیین رژیم حقوقی جدید دریای خزر داد. رژیم حقوقی که قبلا توسط جامعه جهانی شناسایی و ثبت سازمان ملل متحد شده بود.خاتمی برای اینکه همچون دون کیشوت ،خود را قهرمان نشان دهد.با یک بازی فرمایشی ،ابتدا سوارهوا پیمایی که عازم عشق آباد بود،به بهانه اینکه نقشه ای که از سهم ایران از دریای خزر در سالن مذاکرات نصب شده ، بجای 20 در صد،11 در صد ذکر گردیده،نشد و دو ساعت بعد زمانی عازم عشق آباد گردید که باصطلاح خبر دار شد (؟!) این نقشه بر چیده شده است.(؟؟!!) گرچه امضای پیمان نامه نهایی، به اجلاس دوم سران در تهران موکول گردید. اما خاتمی با این اقدام خود، بعد از قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان،سنگ بنای سومین قرارداد ننگین دیگری را باسم خود ثبت تاریخ نمود.اجلاس دوم سران بتاریخ 24 مهر 1386 در تهران برگزار شد.هر یک از پوتین و خاتمی با علائق تاکتیکی منحصر به خود ،درین جلسه شرکت نمودند:
1- پوتین بعنوان اولین سفرش به تهران،آمریکا را تهدید نمود.که اگر در استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا،تجدید نظر نکند.با نزدیکی به جمهوری اسلامی،منافع آمریکا را در منطقه به خطر خواهد انداخت.
2-خاتمی از نگرانی حمله نهایی جرج بوش و تحریم ها و انزوای بین المللی که گریبانگیر رژیم شده بود.ایران را در بست در اختیار پوتین قرار داد.درین اجلاس به حقوق تاریخی ایران و قرار دادهای قبلی ، اصلا اشاره ای نشد.این امر بعنوان رویه قضایی جدید ایجاد شده در مورد رژیم حقوقی دریای خزر(تحمیل شده از سوی محمد خاتمی علیه منافع ملی ایران) ابتدا زمینه را برای کاهش حقوق ایران از 50 به 20 و سپس 11 در صد فعلی (زمان احمدی نژاد و روحانی) فراهم نمود.خشت اول گر نهد معمار کج ، تا ثریا می رود دیوار کج.

۱۳۹۸ مرداد ۱۰, پنجشنبه


دلیل اصلی تحریم وزیر خارجه جمهوری اسلامی ،از سوی آمریکا
مقدمه1-رهبر رژیم، در پی دعوت به مذاکره از سوی آمریکا،آنرا رد نمود.
مقدمه2-ظریف، بعلت هم دست بودن با مافیای خامنه ای(قبلا درلیست تحریمهای آمریکا) تحریم شد.
مقدمه3-ترامپ ،اخیرا برای تشویق رژیم به مذاکره گفت: ایرانیها،هیچ جنگی را نبرده اند.ولی بازنده هیچ مذاکره ای نبوده اند.
مقدمه4-ترامپ ،بارها با خطاب قرار دادن ملت ایران،فرهنگ و تاریخ شکوهمند چند هزار ساله مردم ایران را ستوده است.بالعکس، بارها رژیم ایران را بدخیم و تروریست نام برده ،آنرا لایق چنین ملت،تاریخ و فرهنگی،ندانسته است.
مقدمه5-در پی دیدار اخیر بن علوی و دیگران از تهران و تلفن های اخیر مکرون به روحانی،بنظر میرسد،رهبر رژیم،روحانی را، بجای خود،کاندید مذاکره با ترامپ تعیین نموده و،ارگان رسمی خامنه ای ،یعنی کیهان تهران نیز، با متهم کردن روحانی به جاسوسی بنفع اروپا،خواسته است،بطور غیر مستقیم نظر آمریکا را، بنفع روحانی بعنوان پلیس خوب رژیم، جلب نماید.تا خود وی،در راستای نجات رژیم ،مجبور به دیدار با ترامپ نگردد.
نتیجه:ترامپ، از نام بردن رژیم ،تحت عنوان رسمی ایران،رعایت قوانین بین المللی و در صدر آن منشور ملل متحد(برابر منشور،جمهوری اسلامی ایران،نماینده مردم ایران در سازمان ملل است) را نموده است کما اینکه از خلیج فارس نیز به جز یک مورد و آنهم در ریاض،همواره با عنوان خلیج فارس،نام برده است.(تا مصوبه سازمان ملل در خصوص نام رسمی خلیج فارس را، مراعات نماید) در نتیجه ،منظور وی از ایران هیچ جنگی را نبرده ،رژیم جمهوری اسلامی است و اینکه بازنده هیچ مذاکره ای نبوده در راستای تشویق رژیم به مذاکره با وی بوده است.چون وی میخواهد، در مرحله اول، رژیم را بدون هرینه و شلیک یک گلوله، شکست دهد.وی میداند ،که خامنه ای بعلت اعتیاد نمیتواند ،همچون رهبر کره شمالی به خارج سفر کند و وزیر خارجه رژیم را، در حدی نمیداند، که حتی پمپئو وزیر خارجه اش، با وی مذاکره نماید.در نتیجه با این عناوین و جملات و اقدامات (واسطه گری مکرون برای روحانی و تحریم ظریف) میخواهد ،در درجه اول زمینه را ،برای دیدار پمپئو وزیر خارجه اش از تهران و گفتگوی مستقیم با خامنه ای را ،فراهم نماید.که اگر این کار انجام نگرفت.دیدار فیمابین با روحانی، در اجلاس مجمع عمومی در سپتامبر را کلید بزند.بدیهی است برای این اقدام ،روحانی اختیارتام، از خامنه ای با سند و مدرک معتبر قابل استناد در دادگاه بین المللی را ،باید در دست داشته باشد.تا:
1-بت رژیم و رهبر آن را ،که مرتب از مقاومت(فلسطین، و....) دم میزند را ،بشکند.
2- رژیم را در دقیقه نود، در حالت آچمز منتهی به باخت-باخت قرار دهد .یعنی در جریان مذاکرات، شرایط دوازده گانه را، تحمیل رژیم نماید.یا با عدم پذیرش شروط خود از سوی رژیم( تعطیلی برنامه اتمی-موشکی،خاتمه پدر خواندگی تروریسم بین المللی،تعطیلی بساط هلال شیعه و حمام خونهای مربوطه.... و سرانجام جام زهر نهایی و مرگ آور رعایت حقوق بشری مردم ایران)، اجماع جهانی، علیه آن را نهایی سازد.آنچه مسلم است ،برای اولین بار ،طی چهار دهه،رژیم در موقعیتی قرار گرفته ،که هر دو پروسه مذاکره-قبول شرایط ،یا عدم مذاکره-عدم پذیرش شرایط،به سرنگونی اش می انجامد.در نتیجه ،اکنون توپ پنالتی پیروزی ،پیش پای ملت ایران است. که با میدان میلیونی ،این توپ را، به دروازه فرقه تبهکار، گل زند.