۱۳۹۹ آبان ۶, سه‌شنبه

 ۷۴ فعال سیاسی و مدنی ایرانی: توافقنامه بین ایران و چین «تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است»

۷۴ فعال سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور در نامه‌ای سرگشاده به رهبران چند کشور جهان و دبیرکل سازمان ملل اعلام کردند که توافقنامه بین ایران و چین «تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است».
در این نامه که خطاب به رهبران آمریکا، هند، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان، فرانسه، آلمان و دبیرکل سازمان ملل نوشته شده است، ایران و چین دو رژیم «توتالیتر» معرفی شده‌ و توافق بین دو کشور «یک گام بزرگ برای دولت کمونیست چین» ارزیابی شده است.
به گفته این فعالان، «ایران به عنوان قطب منطقه‌ای برای طرح جاده ابریشم جدید، دسترسی خارق‌العاده‌ای برای حضور در منطقه به چین می‌دهد».
نویسندگان نامه با بیان این‌که «همکاری نظامی سطح بالا بین دو رژیم وجود دارد» گفته‌اند که «چین و ایران در حال کار بر روی معامله بزرگ تسلیحاتی هستند» و «ما بار دیگر به نقطه تقابل میان ملت‌های دمکراتیک و حکومت‌های توتالیتر رسیده‌ایم که می‌خواهند نظم جهانی را تغییر دهند».
هیأت دولت جمهوری اسلامی ایران روز یکم تیرماه پیش‌نویس «برنامه ۲۵ ساله همکاری‌های جامع ایران و چین» را تایید کرد و حسن روحانی وزیر خارجه دولتش، محمدجواد ظریف، را مأمور کرد که با انجام مذاکرات نهایی با طرف چینی، این برنامه را به امضای طرفین برساند.
وزیر خارجه ایران تابستان امسال به پکن سفر کرد تا برای نهایی کردن این توافقنامه مذاکراتی با طرف‌های چینی انجام دهد. دولت حسن روحانی ابراز امیدواری کرده که تا پیش از پایان کار این دولت در تابستان سال آینده، توافق یاد شده امضا شود/
اهداف پنهان ایران و چین از قرارداد ۲۵ ساله؛ خطای اپوزیسیون در کجاست؟
فعالان سیاسی و مدنی ایرانی در داخل و خارج از کشور در نامه خود از این توافقنامه به عنوان «اتحاد شوم بین کمونیسم و اسلام سیاسی» نام برده‌اند که به گفته آن‌ها، «پیامدهای فاجعه‌بار بسیاری را برای مردم ایران و جامعه جهانی به همراه خواهد داشت».
به گفته امضاءکنندگان نامه، یکی از پیامدهای این توافق «افزایش قابل توجه نفوذ چین و جمهوری اسلامی در منطقه» خواهد بود و «با انجام این کار، دو رژیم در راستای جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی خود که به دنبال کنترل مکان‌های کلیدی استراتژیک هستند، حمایت از سازمان‌های تروریستی را افزایش می‌دهند».
این فعالان نتیجه‌گیری کرده‌اند که به همین دلیل، «این اتحاد خطرناک یک تهدید استراتژیک مهم برای صلح و ثبات جهان خواهد بود».
در این نامه با اعلام این‌که «مردم ایران بارها نشان داده‌اند که متحد واقعی دنیای آزاد هستند» از رهبران آمریکا، هند، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان، فرانسه، آلمان و دبیرکل سازمان ملل خواسته شده که «برای پشتیبانی از خواست مردم ایران که به دنبال گذار به دور از خشونت و گذر به سوی دموکراسی در چارچوب حاکمیت قانون هستند، به یک ائتلاف بین‌المللی بپیوندید».
از جمله امضاءکنندگان این نامه می‌توان به زرتشت احمدی‌راغب، گیتی پورفاضل، کوروش زعیم، فاطمه سپهری، محمد نوری‌زاد، آیت‌الله معصومی تهرانی و حشمت‌الله طبرزدی در داخل کشور و مری آپیک، شهره آغداشلو، داریوش اقبالی، پرویز صیاد، عبدالستار دوشوکی، علی اکبر امیدمهر و سام رجبی در خارج از کشور اشاره کرد.
درباره سند همکاری ۲۵ ساله بین ایران و چین هیچ اطلاعات رسمی منتشر نشده است ولی منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی به شدت از آن انتقاد کرده‌اند. برخی از منتقدان، از جمله وزارت خارجه ایالات متحده، این توافق پیشنهادی را با عهدنامه ترکمنچای بین ایران و روسیه تزاری مقایسه می‌کنند؛ عهدنامه‌ای که بر اساس آن ایران کنترل بخش‌هایی از سرزمین خود را در جنوب قفقاز به روسیه واگذار کرد.
مقام‌های ایرانی این انتقادها را بی‌پایه دانسته و قول داده‌اند که پس از نهایی شدن متن توافق، آن را علنی بسازند.
Shiva Irani, علی شهپر and 1 other
Like
Comment
Share

۱۳۹۹ آبان ۳, شنبه


آیا مصونیت رژیم،درتحمیل ظلم و جنایت، سرانجام ،به پایان می رسد؟
یک مجرم را ،پلیس آمریکا می کشد.مردم قیامت می کنند و گلوبالیست های جهان،آنرا، محکوم می کنند.در فرانسه،معلم بیگناهی ،توسط یک خونخوار مسموم شده، با قوانین دین اش،سربریده میشود،وجدان بشری تکان می خورد.اما قتل های زنجیره ای جدید رژیم ،از ترکیه آغاز و به کانادا می رسد.مزدور جنایتکاری،یک مخالف بیگناه رژیم را ،بی رحمانه سر میبرد،آب از آب تکان نمی خورد.سه هزار نفر در آبان نود و هشت،با تسلیحات جنگی ،قتل عام میشوند،باز به این فاجعه،آن طور که باید و شاید، بها داده نمی شود.دنیا شاهد اجرای روزانه  دکترین خامنه ای ،در اداره کشور با ایجاد وحشت،در جامعه ،از طریق قتل و کشتار و اعدام و زندان و شکنجه،است.اما گوئی،وجدان بشریت،خفقان گرفته ،یا مرده است.آیا علت این بی توجهی و بی وجدانی،عادت ذهنی جامعه بشری،در تکرار این جنایات ،در طول چهار دهه خونین،در ایران،نیست؟
ملت ایران احساس می کند.در چنین دنیای بی رحم و بی احساسی،تنها و بیکس است.در نتیجه، وقتی بعد از این سالهای وحشت دائمی و تنهایی،رئیس جمهوری، در دنیا پیدا میشود. که در کنار ملت ایران،علیه این رژیم جنایتکار،بایستد.مهر و دوستی و علاقه خویش را، به عناوین مختلف،نثار این رئیس جمهور،می کند و اکنون که همه اعضای گلوبالیزم جهانی، با محوریت حزب کمونیست چین و عضویت جمهوری اسلامی ،به همراه بخشی از جامعه آمریکا، در قالب دموکرات ها،علیه این رئیس جمهور، متحد و  بسیج شده اند.دل نگرانان این حادثه،دورنمای آینده خویش را، در راستای دو اتفاق زیر،می بینند:
یک- کاندید دموکرات ها و گلوبالیزیم،انتخاب می شود و بر ماه عسل جدید روابط بیست و پنج ساله آتی چین، با جمهوری اسلامی (مستعمره چین شدن ایران) مهر تائید می گذارد.چون،در راستای تحکیم این گلوبالیزم و نزدیک تر شدن چین به بازار بی در و پیکرغرب است.
دو-رئیس جمهور فعلی،بار دیگر انتخاب میشود.که ابتدا در نظر دارد، همان سیاست مهار رهبر کره شمالی(خنثی،ساکت کردن بدون هیچ امتیازی) را، با دید و بازدید بدون فواید اقتصادی ،یا باز کردن درب های دلار ،در مورد رژیم جمهوری اسلامی نیز، پیاده نماید.اما به محض تدارک رژیم ، به اجرایی شدن قرارداد بیست و پنج ساله،با دولت چین ،آن را بر نتابیده ،بعنوان پاشنه آشیل جهانی، که در نظر دارد،ایجاد کند،با تنبیه و حذف این بساط ،در ایران،تغییر مسیر میدهد.چون ملت ایران را ،تنها ملتی میداند. که با دکترین ملی-میهنی-مردمی وی ( و نه شوونیسم و وطن پرستی افراطی)،همراه و هم پیمان است وبجای جنگ های موجود در منطقه ،زمینه صلح و دوستی دول و ملل منطقه با ملت ایران را ،که قبلا و طی پروسه مودت اعراب و اسرائیل،کلید خورده،فراهم نماید.چون این صلح و دوستی و اتحاد ،به نفع دکترین وی هم، هست.
اکنون، با توجه به این که،رژیم بعلت مشکلات بی انتها،به روزمرگی دچار و به روز ،زنده است و به فردای خود، از ترس خیزش ملی،امید چندانی نداشته و دل به انتخابات آمریکا و پیروزی  کاندید دموکرات ها، بسته است.در نتیجه تمام توان خود را ،در مهار مردم و جلوگیری از قیام ملی گذاشته است. بدیهی است.مردم ایران در کوره حوادث آبان ماه ها و دی ماهها ،پولاد آبدیده شده،می دانند.که اکنون، کدام تاکتیک ،جهت حصول به استراتژی نهایی را،انتخاب کنند.آنچه مسلم است،آتش خشمی است.که هم اکنون در بطن جامعه می جوشد و می خروشد و به پیش میرود ،که با یک انفجار آتشفشانی،سرتاپای این بساط را به هم بزند.این انفجار، ممکن است با توجه به مصالحی امروز،فردا،این هفته نباشد.اما اقدامی است.که بطور حتم  و در یک پیچ تاریخ مهم و درست در لحظه ای که ماشین سرکوب خسته و زمین گیر شده ،رخ میدهد.

۱۳۹۹ مهر ۲۷, یکشنبه

رژیم چون دارو و مواد غذایی،تحریم نیست.آن را وارد و سپس قاچاق می کند.
داروهای مکشوفه در عراق،ازجمله این وارداتی هاست.تا دلار نقد بدست آورده ،متقابلا، اسلحه و شرارت، صادر کند.نرخ ارزش پول ملی را، تعمدا، با بورس بازی های قلابی،به قیمت فقر و بدبختی مردم،پائین آورده،تا عراقی ها و دیگران،برای خرید مواد غذایی ،دلار نقد، وارد ایران کنند.
جمهوری اسلامی،تامین کننده عمده مواد غذائی و داروئی رژیم دیکتاتوری ونزوئلا،تروریست های منطقه و جهان بوده ،اکنون به جای دلار و اسلحه،مواد غذایی و دارو ،به آنها می دهد.تا قاچاق کنند و اسلحه بخرند.
در نتیجه : این امر، یعنی،سونامی خودکشی ها و جنایت علیه بشریت و کشتار سیستماتیک و جمعی مردم ،با فقر،بی نانی،بی غذائی،بی داروئی،بی امکانات زندگی.همچنین بر خلاف گذشته و ناچیز شمردن کرونای چینی،این بار و اکنون، همچون گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر،بطورشبانروزی و مرتب،بر طبل خطر کرونا و تعطیلی شهر ها و ممنوعیت اجتماعات و رفت و آمدها ،می زند.تا مانع خیزش معمولی و همیشگی مردم، در آبان ماه ،که جشن های ملی-میهنی،همچون بزرگداشت زادروز کوروش بزرگ ،نیای ایرانیان،  در آن است،گردد.

اما : یک بار جستی ملخک،دو بار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک: که سرنوشت محتوم همه دیکتاتوری ها، همچون چائوشسکوی رومانی بوده ، این بار،در انتظار این دیکتاتوری بدخیم اسلامی ،در ایران  ماست. 

۱۳۹۹ مهر ۲۳, چهارشنبه

 

وحشت جمهوری اسلامی، از خیزش ملی ،در آبانماه و ترفندهایش
تمام دعوت های رژیم،برای اجتماع و بزرگداشت مراسم ماه محرم و چشم پوشی(بر عکس تشویق) خطر کرونای چینی، عمدتا برای زمینه سازی،تدارک و کاشت بذرهایی بود.که در آستانه ماه مهم آبان،میوه های آن را، به نفع ادامه بقای خویش و جلوگیری از خیزش مردم ،به چیند.یعنی ،به بهانه کرونا،مانع تجمع مردم ،در شهر های بزرگ و خطر ساز برای خود،گردد.یعنی رژیم ،به روز،زنده است و هر لحظه بیم آن دارد،که آتش زیر خاکستر خشم ملی،شعله ور گردیده و دامن خون آلود و سرشار از جنایت اش را،به آتش بکشد.
در نتیجه ،هنوز،یک هفته ،به آبان ماه مانده،از امروز،عبور و مرور در شهر های مهم کشور(تهران،کرج،مشهد،اصفهان،رضائیه) ممنوع شد .شهرهایی، که قلب مبارزه ،ابتدا در آنها می تپد و با پیوستن بقیه شهرهای کشور به آن،خیزش ملی،سراسری میگردد.تاکید رژیم، در مورد جریمه نزدن ماسک،عمدتا،تبلیغی برای ایجاد ترس و ترور و وحشت، در جامعه است.که با چاشنی کمیاب یا گران بودن و شدن ماسک در آینده،آن را تبدیل به یک پروپاگاندا، یعنی تبلیغ سیاسی نظامی و جو سازی ،کند و اینکه اوضاع خیلی خراب است و اگر ماسک گران و کمیاب و اجباری است،پس در خانه بمانید.
قبل از ماه محرم، اعلام آمار مبتلایان و در گذشتگان کرونا،قطره چکانی و یک دهم واقعی بود.اکنون معاون وزارت بهداشت،به یکباره  مصلح اجتماعی و بهداشتی شده ، بر خلاف سابق میگوید.که آمار واقعی مبتلایان و تلفات ،دو برابر آمار رسمی است! یا صحبت از ابتلای 620 نفرکادر درمان فقط ،در دو بیمارستان تهران میشود.یعنی تزریق این نگرانی در اذهان عمومی، که اکثریت کادر درمانی کشور، با همه جا گیر شدن کرونا،از کار افتاده اند.رییس کل نظام پزشکی کشور،همین دیروز، برخلاف سابق،ایران را، از جمله پنج کشور اول کرونا زده نام برد.حتی خامنه ای نیز،دیروز، برای اولین بار در عمرش ،دلش به حال ملت، سوخت و خطاب به دولت پرسید : چرا اقدامات ستاد ملی مقابله با کرونا، موثر نیست.یعنی ای ملت در خانه بمانید، که این قبیل اقدامات موثر نیست.
بدین ترتیب ،در آستانه ماه آبان و زادروز کوروش بزرگ ،اولین آموزگار حقوق بشر،همه اعضای راس هرم قدرت ،به یک باره ،دلسوز و هوادار ملت ،در مقابل ویروسی شدند. که قریب به یک سال پیش،آن را توسط شرکت هواپیمایی ماهان، وابسته به سپاه،از چین وارد ایران، نمودند.آبان ماهی، که رژیم،خاطره خوبی، از آن نداشته،کینه  حضور هزاران ایرانی ،در مقبره کوروش ،در پاسارگاد را،در ذهن دارد و هنوز تن اش ،بخاطر حضور میلیونی ملت، در سالهای 96 و 98 علیرغم اعلام جنگ نابرابر و مسلحانه، با مردم و کشتارهای بی رحمانه، با ماشین جنگی خود ،از ملت،می لرزد و از تکرار آن ،در وحشت دائمی بسربرده،آرام و قرار ندارد.ستاد و اتاق فکری ،برای جلوگیری از قیام ملی دیگر،تدارک دیده ،که همه، از کوچک و بزرگ، تا رهبر رژیم،در حال اجرای سناریوهای این اطاق جنگی هستند.جنگ با کی؟ با مردم خود ! چیزی که، برای اولین بار،در تاریخ چند هزار ساله ایران،رخ داده وهنوز،توسط خامنه ای و شرکا، رخ میدهد.
رژیم هنوز پی نبرده، که اگر مردم از ماشین جنگی اش، می ترسیدند.این همه خیزش عمومی، در گوشه کنار کشور،رخ نمیداد.اکنون نیز، با پاک کردن صورت مسئله و دادن آدرس های غلط و دنبال نخود سیاه فرستادن و آب در هاون کوبیدن ها،تصور می کند.که می تواند ،جلوآتش نهفته ،در زیر خاکستر خشم ملی و انفجار آتشفشانی این خشم ، در بطن کل جامعه را ،بگیرد و نمی فهمد، که پایان این بساط اهریمنی- انیرانی ،دراولین پیچ تاریخی مهم، بطور اجباری و حتمی رقم می خورد.

۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

 درسی که از درگذشت مرحوم شجریان آموختیم.

تمام ماشین دروغ پراکنی،اختلاف افکنی،سخن زشت پراکنی،شایعه و نفاق و جنگ و جدال لفظی،آدرس های غلطی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، با تجهیز لشکر مزدوران سایبری رژیم، به راه افتاد. تا این اتفاق،به یک همدلی،اتحاد و سرانجام، به یک خیزش عمومی ،منجر نشده،با کنترل در آوردن اوضاع،بار دیگر،ازیک پیچ تاریخی خطرناک دیگر،جان به در برند.
برای این که هزینه عبور از رژیم و استقرار یک حاکمیت مردمی-متمدن،مبتنی بر دولت -ملت،به حداقل برسد. ملت ایران، چشم انتظار پیوستن نیروهای مسلح و در صدر آن،ارتش ایران ،به قیام ملی،در ایام خیزش نهایی ،در راستای سقوط رژیم است.
اما چگونه ممکن است.کسانی که پیوستن شجریان به ملت را فقط به دهه آخر عمر وی نسبت می دهند و هزار اما و اگر نثار خاک مرده آن مرحوم می کنند،انتظار داشته باشند.که نیروهای مسلح پیوسته به مردم،در روزهای سرنوشت ساز،پس از پیروزی ملت، مورد محاکمه قرار نگیرند؟ که چرا زودتر از این به مردم ،نه پیوسته اند.یعنی آن چیزی که رژیم، در خلوت و دور از چشم مردم،در سالن سخنرانی خودی ها،خطاب به نیروهای مسلح ،با شواهد مستند و ارائه تصویر برداری ها ،از نوشته ها،گفته ها و انتقاد ها و بعضا فحاشی های اپوزیسیون،در چنین روزهایی،حداکثر بهره برداری را در ایجاد شک و تردید، در دل این افسران،درجه داران و سربازان ایجاد می کند.
جای دوری نمی روم.خودم را مثال میزنم.که در اولین مصاحبه ،بعد از پناهندگی به غرب ،با رسانه های اپوزیسیون و بعد از آوردن اسناد اتمی رژیم و ارائه آن به آژانس انرژی اتمی، مبنی بر تلاش شبانروزی و بی وقفه رژیم برای تولید بمب اتمی،گوینده برنامه، به نقل از یک شنونده، مرا مورد خطاب و عتاب گزنده و رنج آور قرار داده و پرسید:چرا شما به عنوان دیپلمات زمان شاه،پس از پیروزی انقلاب اسلامی،در وزارت خارجه ماندید و به رژیم خدمت کردید و چرا شما را،باتهام طاغوتی بودن، همچون دیگر دیپلماتهای زمان شاه،پاکسازی نکردند.؟ که من چاره ای نداشتم ، واقعیت را بگویم.که من یک سال قبل از فاجعه 57 با قبولی در کنکور ورودی و پذیرش در دوره ششماهه، و انجام مصاحبه و آزمایشات روانی و پزشکی، وارد کادر وزارت خارجه شدم و هنوز در حال کارآموزی بودم.که آن فاجعه رخ داد.
این واقعه (اتهام زنی و دفاع من) بارها اتفاق افتاد.تا اینکه استادی ،طی تماسی، هشدار داد.که این امر، توطئه وزارت اطلاعات رژیم است.که دیگر،هیچ دیپلماتی،جرات نکند،محل ماموریت خود را ترک کرده و در اعتراض به جنایات رژیم،به ملت پیوسته و به کشور آزادی در جهان پناهنده گردد.
دوستان،هموطنان: بیاییم به قول سهراب(چشم ها را باید شست. طور دیگر باید دید) ازین پس،کمی سنجیده،عمل کنیم.در دام منویات اطاق فکر رژیم و امنیتی ها و حفاظتی های این بساط اهریمنی، یعنی اختلاف افکنی بین ما ایرانیان،نیافتیم.خانه دل و قلب و روحمان را حتی به روی کسانی که در آخرین روزها، پشیمان شده و به ما ملت ایران ،می پیوندند و پیوستن شان به پیروزی نهایی و سرنگونی جمهوری اسلامی ،کمک می کند، باز کنیم.این بساط فقط با ما شدن من و تو و پیوستن نیروهای میانه و صف و حتی پشیمان شده های راس هرم قدرتّ به ما و استقبال ما از پیوستن آنها (اگر مرتکب قتل و جنایت نشده باشند.ولی در دوام رژیم مقصر باشند.می بخشیم ،اما فراموش نمی کنیم)از بین میرود.به این نکته مهم و کم هزینه همت گمارده،آن را با شرح صدر،در یابیم.پیروزی از آن ماست.

Like
Comment
Share

۱۳۹۹ مهر ۱۴, دوشنبه

 اردوغان نماینده گلوبالیزم ،برای حفظ وضع موجود در خاورمیانه و اطراف آن

دخالت در سوریه، عراق، لیبی...و اکنون پروژه سوریه ای کردن ارمنستان و در همه اینها، آتش بیار معرکه شدن اردوغان و شعله ور کردن جنگ، با شرکت رژیم تهران و تروریسم بین الملل اسلامی،مخالف با هرگونه آتش بسی بودن و سکوت در برابر آن،از جمله عملکرد بدون اعتراض قاطع و عمل گرا ،یا اعتراضات آبکی و فانتزی اعضای قدرتمند گلوبالیزم حاکم بر جهان بوده است.
هر یک از این دخالت های خونین، قابل تعقیب در شورای امنیت و اقدام جمعی بر اساس اصل چهل و دوم فصل هفتم منشور ملل متحد، می باشد.اما چرا بازیگران در صحنه،سکوت کرده،یا انفعالی، برخورد نموده، یا ،به صدور بیانیه انتقادی نرم و عادی و بی خاصیت ،قناعت نموده اند؟
اکنون دو طیف، در خاورمیانه، رو در روی همدیگر، قرار گرفته اند:
طیف اتحاد اعراب و اسرائیل ،که خواهان خاتمه جنگ و کشتارهای منطقه و بازگشت به وضعیت عادی، در منطقه بوده و علیه شرارت های منطقه، متحدا عمل می کنند.اما برخی از اعضای این طیف، با وجه اسلامی در مورد شرارت های اردوغان، کج دار و مریز، رفتار می کنند.
مدافعین این طیف، یعنی حفظ کنندگان وضع موجود، که رژیم های تهران، در وجه شیعی و اردوغان، در وجه سنی،در پی آن و آتش بیار معرکه هستند،اعضای ریز و درشت گلوبالیزم جهانی اند.که شامل اروپایی ها،چین،روسیه و تروریست های مربوطه میگردد و از تغییر وضع موجود، تضعیف یا حذف گلوبالیزم ،هم وحشت دارند.چون قدرت و ادامه حیات خود را ،در ادامه این وضع، می بینند.یا به این وضع عادت کرده و یا راه دیگری، بلد نیستند و این جامعه فاقد مردان و زنان بزرگ، است.
طرفداران تغییر،دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و اعضای اتحاد اخیر اعراب و اسرائیل،باضافه اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران، از جمله مدافعین اصلی تغییر وضع موجود حاکم، بر منطقه و جهان هستند.
الیگارشی گلوبالیست های متحد،منتظر شکست ترامپ ،در انتخابات اند.تا با روی کار آمدن بایدن،آب رفته را، به جوی گلوبالیزم باز گردانده، چرخ های سنگین اداره جهان را ،با همان دنده سابق ،چرخانده،کماکان به سبک سابق، از جمله، با تداوم شخم زدن خاور میانه و دیگر نقاط جهان ،به بهای رونق کارخانجات خود ، به این سبک از اداره جهان ،ادامه دهند.
گروه نوزاد مخالف گلوبالیزم ،جمع اندکی از بیا سوته دلان گرد هم آییمی اند.که با انتخاب ترامپ، برنامه تغییر وضع موجود جامعه بین المللی را ،نه به نفع الیگارشی ثروت،قدرت و امکانات،بلکه به نفع جامعه بشری و ایجاد رفاه و صلح و ..در کل این جامعه ،در نظر دارند.چون در راس این برنامه، فرد مرکانتیلیست میلیاردری ، قرار دارد. که در شرایط صلح و رونق اقتصادی ،در جهان ، به ثروت امثال خودش نیز، افزوده میشود.
علت رویکرد ملت ایران، به دکترین ترامپ ،بخاطر این است.که بعد از چهار دهه تنهایی و بی کسی و ظلم و تعدی و جنایات بیشمارحاکمیت اسلامی بر آنان،فردی همانند کوروش بزرگ نیای ایرانیان، که در تنهایی و بی کسی یهودیان، به داد آنان رسید،این بار باسم دونالد،از آنان، در حرف و عمل، حمایت نموده است.این حمایت و ایجاد امید به تغییر و قوت قلبی که، در مردم کمر خم شده ،در مقابل مشکلات،ایجاد گردیده، حتی با روی کار آمدن جو بایدن هم،از بین نمی رود .چون طی این مدت ، ملت ایران ،اراده خیزش نهایی را، در دل های خود و در اعماق روح و ذرات وجود و تک تک سلول های خویش،پرورش داده است.در نتیجه ،رژیم اسلامی، حتی با روی کار آمدن ارباب هم،از نفرت و انفجار آتش فشانی خشم مردم ایران ،رهایی نخواهد یافت. در هر دو صورت، پایان ماجرا و خاتمه این شب ظلمانی و سیاه، نزدیک است.