۱۴۰۰ فروردین ۴, چهارشنبه

۱۳۹۹ اسفند ۲۶, سه‌شنبه

 فتح یک قرن با یک بیان

اظهارات اخیر شاهزاده رضا پهلوی،در مورد جمهوریت نظام و انتخابی بودن نهادهای ایران در آینده را، می توان اولین فتح سنگر دشمن و تضمین پیروزی رنگین کمان ملت ایران و غلبه نهایی ملت ، بر جمهوری اسلامی نام برد.آثار و تبعات این بیان و تاکید بر سیستم محوری و مخالفت با فرد محوری و اینکه حرف اول و آخر را در ایران،رای مردم بزند را، می توان بشرح زیر خلاصه نمود:
همه بهانه ها ،از کلیه گروههای اپوزیسیون ،از چپ و راست و میانه و غیره ،گرفته شده و دیگر کسی یا حزب و گروهی نمی تواند ،مدعی گردد.که حضور شاهزاده و ادعای طرفداران وی برای بازگشت به نظام پادشاهی،مانع اتحاد یا ائتلاف ملی علیه رژیم متجاسر حاکم بر ایران شده است.اکنون با حذف این بهانه، زمینه از هر لحاظ برای یک وحدت ملی با شرکت همه احزاب،گروهها و شخصیت های ملی و حتی بخشی از بدنه حاکمیت فعلی، که مخالف ساکت این بساط،(بعلت نبود بدیل آن )هستند،فراهم میگردد.با این اقدام، انرژی سیال و بی انتهایی، به نفع وحدت ملی آزاد شد.که این انرژی بی پایان ،بجای به جان هم افتادن، در راستای وحدت ملی علیه بساط انیرانی اهریمنی موجود عمل خواهد کرد.در عین حال بیان مزبور،موجب یک انفجار و زلزله هزار ریشتری، در اردوگاه رژیم و نیروهای نگهدارنده آن میگردد.که همچون وزارتخانه بزرگی با پرسنل زیاد و امکانات و بودجه هنگفتی بطور شبانروزی،وظیفه سنگ اندازی در هر نوع ائتلاف و اتحاد ملی را داشته و در پوشش سلطنت یا مشروطه طلب و پادشاهی خواه و غیره،کاسه داغ تر از آش و کاتولیک تر از پاپ شده،تمام هدف و برنامه ها ،از جمله جنگ سایبری و فعالیت های فیزیکی یا دیجیتالی ..شان ،حول محور اختلاف افکنی در بین ملت ایران بوده است.ازین مجموعه صداها هزار نفر بیکار شده و از بیم لو رفتن و آتیه خود،اکثریتی از آنان، مجبور خواهند شد،در مقابل رژیم قد علم نموده و به ملت ایران بپیوندند.این عده ،همانطور که در موارد مشابه، از جمله در پی فروپاشی شوروی و...دیدیم ،در معرفی و رسوایی هم پالگان خود و جواسیس رژیم در بین اپوزیسیون،بخاطر برائت خود هم که شده،سنگ تمام خواهند گذاشت و در معرفی و پاکسازی اپوزیسیون از عوامل کارکشته رژیم و نیروهای برجسته و مجرب وابسته به اجنبی را ،که برای روز مبادا در آب نمک خوابانده شده اند.تا در لحظه موعود از پشت به ملت ایران خنجر بزنند، رسوا و ناکام خواهند نمود.جنب و جوشی در وحدت ملی مردم ایران،اعم از داخل و خارج از کشور بوجود می آید.که نتیجه آن صف آرائی اکثریت قریب به اتفاق ملت، در جامه اپوزیسیون متحد و یکپارچه و سرتاسری منجر به فروپاشی رژیم خواهد بود.
عنصر خارجی نیز شامل دول منطقه و بقیه جهان تکلیف اش روشن تر و بشرح زیر از فاز نگرانی ها و دلمشغولی های منافع ملی خود در چگونگی شکل گیری ایران آینده ،خارج و بالعکس در راستا و در کنار این وحدت ملی علیه رژیم به عنوان دمل چرکین عصر حجری ،در جامعه متمدن بشری قرن بیست و یکم ،در کنار ملت متحد ایران، گام بر خواهند داشت:
از جمله، قبلا اعراب منطقه بیم زیر بلیط ایران رفتن داشتند.اکنون این ترس از بین رفت.همسایه های دیگر و دول و ملل اطراف نیز که تجربه بدی از تغییر نظام گذشته به جمهوری اسلامی و پرخاشگری و خشونت و شرارت ملاهای حاکم داشتند.پی می برند که در تغییر ساختاری بعدی ایران،چنین رویدادی،رخ نخواهد داد.اروپا و آمریکا نیز، از نگرانی این که ،با رفتن رژیم تکلیف شان با آلترناتیو آن چه خواهد شد، در آمده، به این جمع بندی میرسند .که در یک نظام متحد و یکپارچه مبتنی بر رای مردم،منافع آنها و کل جامعه جهانی، از جمله متحدین دول مزبور،حفظ و رعایت شده و در مجموع مردم ایران با نظام منتخب آینده، تبدیل به یک شریک متمدن همنوا و همفکر. هم سرنوشت ملل و دول صلح دوست در منطقه و جهان،میگردد.
باقی می ماند چین و روسیه، که این دو نیز در پی حمایت ملل و دول منطقه و اروپا و آمریکا ازین تغییر و پشتیبانی از آن، خود را با این تغییر بزرگ مطابقت داده و به خصوص اینکه، از هم اکنون نشانه هایی در دولتمردان روسیه در اتخاذ چنین تفکر مثبتی به نفع مردم ایران و علیه رژیم به چشم میخورد.
به نظر می رسد شاهزاده با تجربیات و تفکرات دموکراتیکی که داشته و دارند ،با از خود گذشتگی تاریخی خود (چون بشدت مورد حملات انتقادی عده ای، قرار خواهند گرفت) ،بن بست موجود را ،از بین برده ،با یک تیر چند نشان زده ،آینده سرنوشت ملت ایران را، بدست پرتوان خود ملت ایران ،واگذار نموده اند.بدیهی است.ملت ایران نیز ازین ودیعه ،جانا و مالا، برای تحقق آمال و آرزوهای ملی، استقبال خواهد نمود.اکنون توپ در زمین ملت ایران، برای زدن گل پیروزی ،آنهم در حالی است.که همه تماشاگران، طرفدار تیم ملی ایران بوده و منتظر زدن گل پیروزی نهایی اند.

۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبه

 چرا ترامپ توانست رژیم را مهار و خدیم کند و بایدن نمی تواند. چه خواهد شد؟

رفتار ترامپ از موضع قدرت و طوری بود.که رژیم می دانست.اگر از محدوده خطر عبور کند.به سزایش رسیده و منهدم می شود.وی با تحریم های هوشمند و در گوشه رینگ انداختن رژیم،باعث شد. که جمهوری اسلامی،حساب کارش را کرده،گستاخی ننموده،قدرت زور و تحکم، امر و دستور ،را ناخواسته و اجبارا ،اطاعت کند.مخصوصا در ماههای آخر ترامپ،از ترس انتخاب مجدد وی ، نطق نکشد.جم نخورد.به اجبار،امرا طاعتا ،را پیشه نمود.اما از فردای روی کار آمدن بایدن،شلنگ تخته انداختن و عربده کشی هایش را ،صد چندان نمود.انگار روزهای حیات بخش و جشن دائمی برای ادامه شرارت و آدمکشی ، دوباره فرا رسیده و می تواند ،نرخ راهزنی ها،رجز خوانی ها،گروگانگیری ها، و زدن کشتی های دیگران را ،دو چندان کند.این جشن زود هنگام و از هول حلیم پولهای یا مفت و باد آورده ای که انتظار داشت بدست آورد و خرج هیزم حمام خونهایش در منطقه و...کند.به دیگ افتاد و همین امر موجب شد .دنیا یاد بگیرد.که چنین رژیم هایی،فقط زبان زور را می فهمند و بس.یعنی همان کاری که در مقابل حملات اسرائیل به مواضع شان در سوریه و کشتی های نفتی خود،پیشه کرده و در مقابل اسرائیل نطق نمی تواند بزند و ترامپ نیز با نشان دادن زور و قدرت(تنها زبانی که رژیم می فهمد)رژیم را وادار به تسلیم نمود.بقیه دنیا نیز باین اجماع برسد .
دموکرات ها، این شیوه را ،یا نمی دانند یا مصلحت رونق گرفتن کارخانجات اسلحه سازی شان را، بر همه چیز ترجیح میدهند.این است که هر بار دموکراتها بر سر کار می آیند .خاورمیانه شخم زده میشود و رژیم هایی چون چین و روسیه و کره شمالی و جمهوری اسلامی،جشن گرفته ،گستاخ شده،دنیا تبدیل به عرصه جنگ های دائمی، ناامنی و حکومت زور و اسلحه می گردد.
اما بنظر می رسد. با توجه به تجربه نمایش قدرت ناب ترامپ و تدابیر هوشمندانه وزیر خارجه اندیشمند اش،در خدیم کردن این قبیل رژیم ها،این تفکر،هم اکنون در کنگره آمریکا ،از سوی تعدادی از وفاداران به ترامپ،یعنی جمهوری خواهان شجاع،نهادینه می شود.در نتیجه علیرغم اتخاذ شیوه سازش و نرمش بایدن و گوش به فرمان شدن مجموعه اش، بر آنچه که رژیم و لابی های ریز و درشت اش در آمریکا و اروپا،بر ذهن اش (ذهن بایدن و شرکای پشت پرده اش که ویرا کنترل و اداره میکنند) تاثیر گذاشته ،این لابی قدرتمند جمهوری خواهان توانسته ،یک تنه در مقابل آنها قد علم نموده ،بسوی آن پیش رود که ،این تفکر به تدریج تبدیل به گفتمان روز گردد.
رژیم با رفتن ترامپ به رقص چمنی و پایکوبی و شلنگ تخته انداختن پرداخت و ندانست .که این شیوه سرانجام دامن آلوده اش ،به خون میلیونها بیگناه در ایران و ملل اطراف و... را،خواهد گرفت.با تحقق این حقایق در آن سوی دنیا ،درین سوی دنیا ،یعنی در ایران ما نیز،دشمن اصلی و واقعی رژیم، با تمام توان در حال قد علم کردن است. ملت ایران در طول تاریخ وقتی خود را تنها و بی کس دیده،همچون در مقابل عرب ها،مغول ها،تیمورها ..سرانجام متحدا در مقابل ظلم و ظالم قیام نموده،این بار نیز چنین خواهد کرد.

۱۳۹۹ اسفند ۲۱, پنجشنبه

 تغییر پروسه تفسیر رژیم،به براندازی و راههای حصول باین تغییر

چگونه می توان برنامه جاری تحلیل و تفسیر و برشماری شناعت های رژیم را ،که گفتمان روز اپوزیسیون است.به راه حل ماجرا ،یعنی چگونگی تغییر رژیم و جایگزینی آن ،با نظامی مبتنی بر تحقق آمال و آرزوهای ملی،با توجه به تجربیات تاریخی و آنچه که درین چهار دهه ترور و وحشت گذشت،متمرکز نمود؟
در حال حاضر بنا به بررسی های اساتید اقتصاد و متخصصین امور اجتماعی در داخل کشور،فقط کمتر از ده درصد در ایران،تمام ثروت و امکانات کشور را در دست داشته و در رفاه مطلق بسر می برند و به همین جهت بیش از نود در صد ملت در رنج مضاعف و دلهره و عذاب دائمی در جستجوی معاش معمولی، روزمره گی و نگرانی از آینده زندگی برای رفع نیازهای طبیعی خود،بسر می برند.وقتی برابر آمار رسمی شصت در صد در فقر مطلق اند.چگونه می توان این بی عدالتی و ظلم نهادینه شده ( از قساوت نان ) در جامعه را،تغییر داد و زمینه را برای حصول به آمال ملی و تحقق آرزوهای طبیعی مردم فراهم ساخت.تا ایرانی نیز در دهه سوم قرن بیست و یکم،همانند بقیه ملل جهان،در صلح و آرامش ، رفاه و آسایش ، زیست و زندگی کند؟
معضل اصلی ما،آن چند در صد راس هرم قدرت است.که همه امکانات کشور را راهزنی ،غارت،چپاول و مصادره نموده و تمام منابع یک کشور غنی و ثروتمند را ،در انحصار خود گرفته و برای ادامه این عید همیشگی برای خود و سوگ همیشگی برای ملت، و خواب خرگوشی نهادهای رسمی مدنی حقوق بشری رسانه ای، در غیاب وجدان جهانی ،از سرکوب و زندان و اعدام و خشونت (بدون کوچکترین شرمی ،با ظرفیت تمام و بی انتها) حداکثر استفاده را می کند.چگونه می توان،این بی عدالتی مطلق را ،بر زمین زد و بنای جدیدی مطابق خواسته ها و آرزوهای انسانی این جهانی و نه وعده های سر خرمن جهان موهوم پس از مرگ،فراهم نمود؟
آنچه مسلم است.این رژیم غرق در فساد و تباهی،بیرحمی و نابرابری و تبعیض مطلق است.از نظر آن،ملت ایران محکوم است .که به امت جهانی اسلام به عنوان ابزار جهان وطنی (گلوبالیزم ) تبدیل شود.که ملت با تقبل هزینه های زیاد و مرگ آور،اما بطور پراکنده ،تاکنون مقاومت نموده است.آیا وقت آن نرسیده ،که بجای مقاومت مدنی و منفی،اکنون به مقاومت مثبت دست زده و برای خاتمه این بساط،همت جمعی گذاشته و تغییر اساسی در شیوه های مبارزه انجام داد و اینکه باید به قدرت لایزال خود در ایجاد تغییربنیادی،به هر دو شیوه اعتصابات و مبارزه برانگیزنده و مثبت، یعنی دفاع شخصی و عمومی، در مقابل حملات و تهاجمات ،با در نظر گرفتن مسائل امنیتی و شیوه های حفاظتی و یاری به همدیگر و کمک رسانی به آسیب دیدگان جانی و مالی، همت گماشت و هوشمندانه وارد پروسه مبارزه بی امان گردید.؟ استبداد دینی آن هم، بدخیم ترین اش یعنی ولایت مطلقه فقیه،تحول و دگرگونی را کشته و ایران ما را در چهارده قرن پیش منجمد نموده است.در نتیجه ما ملت، ناگزیریم و باید، با اراده ای پولادین و تشکیلات منظم،ازین بن بست، رهایی یابیم.مردم غیور سراوان،با شعار مرگ یا زندگی،رهرو آن بودند.باید با وارد میدان عمل شدن ،این راه را، تا انتها و پایان این بساط حاکم، برویم.

۱۳۹۹ اسفند ۱۶, شنبه

 تا کی باید منتظر دیگران بود،جوان کرجی راه را نشان داد.تنها ما ملت ناجی ایرانیم.

وقتی ملتی برای حفظ حدود و ثغور کشور در حمله صدام به ایران،حماسه می آفریند و از کوچک و بزرگ عازم جبهه های جنگ شده و با نثار جان خود،هستی و نیستی ایران را نجات می دهد.چرا در حملات هر روزه خامنه ای و مزدوران تروریست اش به ایران (خرابی ایران و فروش آن به ارباب ) و ایرانی،برای یک بار و همیشه،خیزشی قاطعانه - همگانی - دامنه دار، تا پیروزی نهایی،انجام ندهد.فرق خامنه ای با صدام چیست؟ آن هم ایرانی می کشت.این هم ایرانی می کشد.وی دشمن متجاوز خارجی بود و در جنگ ایرانی را می کشت.خامنه ای هم ،با تسلیحات جنگی و دستور جنگی آتش به اختیار، به عنوان دشمن خانه زاد،هر روز آدم می کشد.چرا اعتراض یک جوان شجاع کرجی،به کشتار جمعی اخیر بهترین فرزندان ایران در سراوان،موجب رستاخیز ملی،علیه این بساط اهریمنی نشد.مگر این جوان پرچم کاوه را،علیه ضحاک زمانه ،برنیافراشته بود؟! تا کی باید چشم به کمک اجنبی دوخت.تا کی باید منتظر فراز و نشیب سیاست های دول خارجی،اعم از تروئیکای انگلیس،فرانسه،آلمان و آمریکای جمهوریخواه یا دموکرات بود.اینها اگر دوست ما ملت بودند.رعایت حقوق بشر ما را ،با رژیم بر سر منافع حقیر اقتصادی به معامله نمی گذاشتند.مگر یعقوب لیث صفار سیستانی و ابومسلم خراسانی،کمک اروپایی ها و دیگران را ،برای نجات ایران داشتند؟!.
جان کلام پیام آن جوان شجاع کرجی این است: باید آنتن وجدان خود و هموطنان دیگر،علیه تبعیض - تحقیر ،سرکوب -خشونت ،زندان- شکنجه ،اعدام و کشتار بهترین فرزندان کشور،حساس گردیده،متحد و یکپارچه در مقابل خصم ملت ،قد علم نمود.زیرا که، پر سوم سیمرغ ،برای نجات ایران در دستان ما ملت است.آن را در یابیم.بقول شاهنامه،سیمرغ در لحظه جدایی زال از وی،سه پر از بالهای خویش را ،در اختیار وی گذاشت.تا هر موقع گرفتار شد.یکی از پر ها را آتش زند.تا سیمرغ به کمک برسد.زال پر اول را هنگام زایش رستم و مشکل وضع حملی که رودابه داشت،آتش زد.سیمرغ رسید و رودابه را نجات داد.زال هنگام مرگ،دو پر دیگر را به فرزندش رستم داد.رستم در جنگ با اسفندیار زخمی و مشرف به موت بود.که با اتش زدن پر دوم ، سیمرغ به دادش رسید.تکلیف پر سوم در شاهنامه معلوم نیست.آیا فردوسی قصدش واگذاری پر سوم به ملت ایران ،برای نجات ایران و ایرانی از دست ضحاک زمانه بود؟ بنظر میرسد.چنین باشد.اکنون پر سوم سیمرغ در دستان ماست.ملت ایران هم سیمرغ و هم پر نجات بخش آن است.که با اتحاد و تداوم مبارزه علیه استبداد حاکم،پیروزی خود را رقم بزند.جوان شحاع کرجی را دریابیم .وی کاوه زمانه است و یکی مرد جنگی به از صد هزار.

۱۳۹۹ اسفند ۱۱, دوشنبه

 تبدیل سپاه به بزرگترین و مهمترین عامل سرنگونی جمهوری اسلامی

شرارت های سپاه، در خلیج فارس،دریای عمان و دریای سرخ و آبراههای اطراف،علیه اعراب و حملات قبلی به مواضع اسرائیل ،از سوی تروریست های نیابتی ،توام با شعار نابودی این کشور عضو سازمان ملل ،که با حمله اخیر، به کشتی اسرائیلی، ابعاد گسترده تری یافته ،از یک طرف باعث نزدیکی اعراب به اسرائیل و تبدیل دشمنی دیرینه، به دوستی و اخیرا اتحاد نظامی سه کشور حوزه خلیج فارس با اسرائیل ،علیه رژیم و از طرف دیگر،رفتار ارباب و رعیتی سپاه ،در داخل کشور ،با ملت ایران ،موجب نفرت بیکران ملت، ازین گروه تروریستی و کلیت رژیم شده است.
سپاه همانطور که به نمایندگی از خامنه ای، حرف اول و آخر را ،در سیاست خارجی می زند ( دو نهاد وزارت خارجه و ریاست جمهوری رژیم ،نقش ویترین سیاسی سپاه و بیت رهبری را ،بازی می کنند) به همین ترتیب سکان اقتصادی امنیتی انتظامی فرهنگی و رسانه ای و تقریبا همه عرصه های مختلف زندگی مردم را ،در دست خود گرفته  و چون یک دستگاه نظامی معمولی نیست و به منظور تروریسم و سرکوب پرورش یافته، در نتیجه به عنوان پدرخوانده مافیا ،در داخل کشور رفتار و از قاچاق کالاهای ضروری ،تا مواد مخدر را، در انحصار و ید قدرت خود داشته و هیچ فرد و رقیب دیگری،اعم از بخش خصوصی و غیره را، بر نمی تابد و بشدت سرکوب می کند. اگر از روی ناچاری ، کولبران غرب کشور و سوخت بران شرق کشور، بخاطر این مشاغل خطرناک ،با جان خود بازی می کنند(بعلت نبودن شغل عادی و معمولی در کشور و انحصار و قبضه کردن همه مشاغل بخش عمومی و خصوصی ،اختاپوس وار از سوی سرباران سپاه  و نه سرداران ،که لغت  سردار شایسته این گروه تروریستی ضد بشری نیست ونیز بستگان دور و نزدیک و مزدوران و مواجب بگیران خرد و کلان اش) در نتیجه فجایعی که در غرب و شرق کشور، از سوی سپاه علیه هموطنان کرد و بلوچ صورت می پذیرد،بخاطر این است ،که سپاه تمام مقاطع ورودی و خروجی کشور را تنها در ید قدرت و ملک خصوصی خود تصور نموده هر جنبنده ای، اقدام به صدور و ورود کالایی خارج از محدوده عملیات سپاه انجام میدهد، به عنوان رقیب این سرباران قاچاقچی تلقی شده ،با حدت و شدت کامل،تا حد کشتار جمعی و جنایت علیه بشریت ، سرکوب می گردد.همانطور که در قیام اخیر هموطنان شرق و غرب کشور دیدیم.این بساط نمی تواند، بیش ازین ، ادامه یابد واین جنایات به زودی گریبان رژیم را ،بصورت خیزش میلیونی سرتاسری می گیرد.
شاید اگر رژیم از ابتدای کار، در مقابل مردم و خواسته ها، نیاز ها و آرزوها و مطالبات آنان نمی ایستاد و یک رژیم عادی و معمولی ، همچون همه کشورهای جهان بود،عمر طولانی تری داشت.اما رفتار ضد بشری  غیر معمولی و نیز همه جنایات  و شرارت هایش  را ،باسم خدا و دین تمام کردن ، باعث نفرت مردم ،ازین اعتقادات شده و در فردای خاتمه رژیم ،ایرانی  دانا و توانا و در نتیجه مقتدر و آزاد، بخاطر بریده شدن علقه ها و زنجیر های بردگی ،علیه  این قبیل مقدسات و خرافات مربوطه ،قد علم خواهد نمود.