آیا آنچه در اجتماع طرفداران پادشاهی در لندن رخ داد، پروژه وزارت اطلاعات بود؟

اتاق فکر رژیم در پی خیزش مهسا و سراسری شدن آن در داخل و پشتیبانی اش در خارج از کشور،همچون جنبش سبز در سال 1388 دو سیاست داخلی و خارجی ویژه ، جهت مهار این جنبش،باجرا در آورده است.

در داخل: سرکوب خشن و بیرحمانه ،ایجاد جو ترس و ترور و وحشت، با بگیر و به بندهای دانشجوئی،اعدام بهترین فرزندان ملت،حملات شیمیائی به مدارس دخترانه ،بخصوص در شهر هایی که دانش آموزان ،همراه با اولیای خود در تظاهرات شرکت نمودند و بزرگنمائی پروسه تجزیه طلبی،با ایجاد تشنج در مرزهای کشور و اخذ کمک از ارباب روسی در بهینه و بروز کردن شیوه های سرکوب مردم،در برابر انعقاد قراردادهای ترکمانچایی، به ازای تضمین بقای رژیم و کمک پوتین به جانشینی مجتبی خامنه ای...

در خارج: اعزام نیروهای ویژه به خارج در پوشش اپوزیسیون و نیز نیروهای وابسته تجزیه طلب ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات،جهت خرابکاری و شانتاژ خبری در شهرهای مهم دنیا که قبلا تظاهرات چند ده هزار نفره در آن شهرها انجام گرفته است و تسلیم در برابر رقبای منطقه ای و دول دیگر ...

در اثنای جنبش سبز یکی از مامورین بر جسته خود بنام محمد رضا مدحی را ،برای نفوذ در بین اپوزیسیون و ایجاد نفاق و خرابکاری در بین آنان،به خارج متواری نمود. قبلا برای تطهیر این مامور خبره،وی را به عنوان مخالفت با خامنه ای مدتی زندانی نمود،تا با فراغ بال و خیال راحت،اپوزیسیون را گول بزند.وی در بهمن ماه 1389 به همراه امیرحسین جهانشاهی و مهرداد خوانساری در کنفرانس موج سبز در پاریس شرکت و با این گروه طرفدار پادشاهی اعلام همبستگی نمود.وی قریب دو سال در بین اپوزیسیون بسر برد.در خرداد 1390 وزارت اطلاعات مستند الماسی برای فریب را منتشر نمود.که چگونه مامور زبده اش بین اپوزیسیون نفوذ کرده و حتی قبل از بازگشت موفقیت آمیزش به کشور،در جلسه محرمانه ای با هیلاری کلینتون و جو بایدن دیدار داشته است.

با آغاز خیزش مهسا،ایرانیان مقیم خارج با شرکت در تظاهرات چند ده هزار نفره در شهرهای بزرگی چون تورنتو تا لس آنجلس،لندن تا برلین،پاریس تا استکهلم .... پشتیبانی مقامات سیاسی مدنی رسانه ای کشورهای مهم ازین قیام و تظاهرات ایرانیان مقیم، خامنه ای همچون جنبش سبز فرمان استفاده از مامورین خبره خود برای حضور در بین مخالفین خود و رژیم اش در خارج در راستای سم پراکنی،اختلاف افکنی،به بیراهه کشاندن اپوزیسیون و خرابکاری در پروسه اتحاد بین آنان بالاخص پادشاهی خواهان و جمهوری خواهان را،اعلام نمود.که دو نمونه برجسته آن ،اولی در برلین آلمان (شهری که قریب صد هزار نفر در جنبش مهسا در آن تظاهرات شرکت نمودند) با شرکت تجزیه طلبان عرب و آذری و کرد .. وابسته به وزارت اطلاعات رژیم و اطلاعات سپاه و دومی در لندن با شرکت مامور برجسته دیگر رژیم انجام گرفت.

مزدوران رژیم در پوشش تجزیه طلبی در آلمان و فرانسه هر کار کردند. که ایرانیان مقیم مبارز و مخالف رژیم را تحریک نمایند.موفق نشدند.اما محمد رضا عالی پیام به عنوان یکی از برجسته ترین و کارآزموده ترین مامورین رژیم،توانست این کار را انجام دهد و ایرانیان مقیم بریتانیا را به جان هم اندازد و نیز مخالفین رژیم در سراسر جهان را وادار به عکس العمل نموده،با محور قرار دادن این اتهام،که پادشاهی خواهان عامل این شکست بوده اند.تا از کار اصلی اپوزیسیون در تمرکز نیرو و امکانات در پشتیبانی از قیام مهسا ونیز افشای جنایات رژیم در رسانه ها و محافل سیاسی مدنی جهان باز دارد.

و اما هالو کیست؟ سید محمدرضا عالی پیام از جمله اولین اعضای سپاه پاسداران بود.که وارد وزارت خارجه و بلافاصله مسئول ستاد پشتیبانی افغانستان شد.وی داماد آیت الله نجفی است .که در ماموریت محی الدین نجفی فرزند ایشان،ابتدا به عنوان سرکنسول در پیشاور پاکستان و پس از روی کار آمدن حکومت مجاهدین به عنوان سفیر در کابل ،مرتب باین دو نمایندگی رفت و آمد داشت.با برخی فعل و انفعالات مالی و پولی،هردونفر صاحب ثروت و امکانات مالی زیادی شده و در حال حاضر از رانت خواران میلیاردر رژیم می باشند. در همان روزهای مسئولیت ستاد هماهنگی و پشتیبانی افغانستان،از جمله مقامات مهم رژیم هم در سپاه هم اطلاعات و نیز وزارتخارجه بود.که دفتر ویژه ای در اداره محرمانه این وزارت،جهت دسترسی به اسناد محرمانه تا بکلی سرّی جهت هماهنگی امور بین این سه نهاد رژیم در مورد امور افغانستان در راستای تحکیم و حفظ منافع رژیم داشت.وی یکی از مامورین ویژه ،کارآزموده و بسیار کارکشته رژیم است .که همچون همکارش حشمت الله طبرزدی در وزارت اطلاعات برای تطهیر و سپس حضور و جولان دادن در بین اپوزیسیون،ماموریت سمّ پاشی علیه شاهزاده رضا پهلوی و اختلاف افکنی بین پادشاهی خواهان و جمهوری خواهان و جلو گیری از همکاری این دو علیه رژیم،بطور مصلحتی چند مدتی زندانی شد. یا در واقع برای طی دوره های ویژه و آموزش های لازم در مورد چگونگی نفوذ در بین اپوزیسیون،به بهانه زندان از صحنه غایب گردید. ماموریت وی همچون سلف اش طبرزدی،سمّ پاشی علیه خاندان پهلوی بالخص شهبانو و شاهزاده رضا پهلوی ،می باشد.حشمت الله طبر زدی درست ، در اثنای جنبش مهسا ، از صحنه خارج شد و در حال تکمیل دوره های ویژه آموزشی است.تا به بهانه زندانی بودن نتواند، ازین جنبش پشتیبانی نماید.

در حال حاضر هالو یعنی سید رضا عالی پیام جایگزین وی و وارد صحنه برای لجن پراکنی علیه شاهزاده و شهبانو و در نتیجه ایجاد اختلاف بین اپوزیسیون شده است.در بین مبارزینی که این گزارش را با دسترسی به اسناد و اطلاعات مربوطه نوشته اند. چند نفری باور دارند .که ماموریت ویژه عالی پیام همچون مهاجرانی و حسین موسویان،سفیران سیار رژیم در خارج،اختلاف افکنی بین اپوزیسیون و سم پاشی و لجن پراگنی و توهین به خاندان پهلوی بخصوص ، شاهزاد رضا پهلوی که امکان و ظرفیت ویژه ای برای اتحاد رهبران اپوزیسیون علیه رژیم را دارد،می باشد.

 

تکمیل وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه با گشایش دومین بانک این کشور در ایران

تاسیس شعبه ای از بانک دولتی روسیه بنام بانک استقراضی روس،در 1890 میلادی،تبدیل به عاملی مهم، برای نفوذ و سلطه سیاسی ،اقتصادی  و نظامی روسیه تزاری، در ایران گردید.حضور موثر در بازار پولی،اقتصادی و تجاری کشور و گروگان گرفتن اموال و دارائی های منقول و غیر منقول،از سوی این بانک و نفوذ همه جانبه در طبقه حاکمه و اعمال فشارها،این بانک را تبدیل به وسیله استعماری روسیه تزاری نموده و کشور را به ورشکستگی و امتیاز دهی های فراوان به روس ها سوق داد.کار این بانک به جایی رسید. که در زمان محمد علی شاه،به عامل تحکیم قدرت استبدادی وی، علیه انقلاب مشروطه، تبدیل شد.

در تمامی سالهای رقابت این بانک با بانک شاهی بریتانیا،امتیاز دهی زیادی در چهارگوشه کشور، به روس و انگلیس ، از بنادر و انحصار ماهیگیری و منابع زیر دریایی در شمال و کنترل بنادر و گمرکات کشور در جنوب و تامین هزینه مالی ،برای انگلستان در جنگ اول، با سرمایه های ایران،انجام گرفت. که سرانجام هر دو بانک استعماری مزبور، با روی کار آمدن سلسله پهلوی در ایران ،ملغی و بانک ملی کشور ،جایگزین این دو گردید.

اکنون با گشایش دومین بانک روسی در ایران ،بنام بانک وی تی بی، به عنوان دومین بانک بزرگ روسیه ،وظیفه آن،انتقال بخشی از درآمدهای ارزی ،از شبکه تراستی به شبکه بانکی کشور، توصیف شده است. این امر در حالی رخ میدهد. که اغلب بانکهای کشور ورشکسته شده و بخاطر فشار دولت رئیسی، برای جبران کسری بودجه به بانک مرکزی،بدهکار هستند و بدهکاری خود این دولت به بانک مرکزی نیز ،چندین برابر بدهکاری های مزبور می باشد.

ارزش دارائی های این بانک قریب سیصد میلیارد دلار اعلام شده ،که ده  درصد ،بیش از ارزش کل دارایی های نظام بانکی کشور، توصیف شده است.گرچه بانک مزبور، سال گذشته توسط دول غربی تحریم گردیده و قریب هشت میلیارد دلار ضرر داشته،ولی دارائی های این بانک  آن اندازه قوی است .که می تواند کل سیستم بانکی کشور را تحت سلطه خود در آورد. در نتیجه با تبدیل جمهوری اسلامی به مستعمره  روسیه،بخصوص این که پوتین در جنگ با اوکراین دچار مشکلات و مصائب زیادی شده ،که هرگونه صدمه به روسیه ،کشور ما را نیز دچار عواقب آن خواهد نمود.

 بنظر می رسد.تنها راه چاره برای جلوگیری از این قبیل حاتم بخشی های خامنه ای و عبودیت وی از پوتین،،تداوم جنبش مهسا ،زن زندگی آزادی، در چارچوب یک انقلاب ساختارشکن ملی میهنی،با شرکت اکثریت آحاد رنگین کمان ملت ایران و تغییر این بساط ننگین حاکم ،خواهد بود.

 چرا جمهوری اسلامی به هزار و یک دلیل رفتنی است؟

حاصل صدها سال تلاش اندیشمندان و خردمندان جامعه بشری،ایجاد مکانیسم هائی است.که بشریت از عمری که دارد.در رفاه و صلح و آسایش و آرامش بسر برد.ایجاد نهادهای مدنی سیاسی اقتصادی فرهنگی ،بهداشتی،حقوق بشری،محیط زیستی و...در راستای حصول به تمدنی است. که دیگر در آن جنگ و سرکوب و فقر و بیماری و... نباشد.نخبه های سیاسی و دولتمردان جوامع متمدن، تمام همت و تلاش شان در راستای رسیدن به این جامعه مطلوب همگان است.این تنها در جمهوری اسلامی است.که راس هرم قدرت در آن یک صد و هشتاد درجه بر خلاف این آرمانهای جوامع بشری عمل می کند.ظلم و اختناق و سرکوب و به فقر عمومی و روزمرگی دچار کردن مردم در داخل کشور و صدور شرارت به خارج از ایران بالاخص کشورهای همسایه و منطقه از جمله دکترین های این رژیم است.

در حالیکه در جوامع متمدن طی انتخابات آزاد،مردم کاندید مورد نظر خود را از بین بهترین ها برای اداره کشور انتخاب می کنند. این فقط در ایران اسلامی است .که تمام تلاش ها برین میباشد.تا با صافی ها و مکانیسم های عصرحجری بروز شده، از بین بدترین ها چه کسی ،اما گوش به فرمان،رئیس دولت یا صاحب منصب و غیره گردد.تا مردم بالاجبار به وی رای بدهند.از بین چند رئیس دولتی که در چهار دهه گذشته محبوب رهبر رژیم بودند.ابتدا یک تیر خلاص زن و سپس با وقفه ای چند ساله سرانجام یک قاتل و عضو هیات مرگ بعنوان ملیجک گوش بفرمان وی گمارده شده اند.ماموریت هر دوی این ملیجک ها نیز خرابی و نابودی مدنیت ایران و فقر و فلاکت ایرانی بوده است.

احمدی نژاد پاسداری تیر خلاص زن بود.که سند قدردانی فلاحیان وزیر اطلاعات به تاریخ شانزدهم آذرماه 1374 از تیر خلاص زنی وی به 702 زندای سیاسی ،با یک جستجوی اندک هنوزهم در فضای مجازی قابل مشاهده است.حاصل هشت سال ریاست جمهوری وی از بین بردن همه نهادی متمدن اقتصادی مدنی سیاسی بانکی و.. شامل انحلال صندوق تامین اجتماعی،صندوق بازنشستگان کشور،آئین دادرسی مدنی،موسسه استاندارد تولید،صندوق بیمه کارگران،روستائیان،تامین اجتماعی وزارت کار،صندق ذخیره فرهنگیان ،صندوق ذخیره ارزی،صندق توسعه ملی،انحلال سازمان بازرسی کشور و خالی کردن بانک مرکزی از ذخایر ملی شامل 176 میلیارد دلار پشتوانه پول ملی بود.یک رقم از ذخایر مزبور در سال 1387 شامل هفت و نیم میلیارد دلار پول نقد و بیست تن شمش طلا در 308 کانتینر در ترکیه توقیف شد .که اردوغان آنرا هدیه الهی به مردم ترکیه نام برد.احمدی نژاد علاوه برغارت این ذخایر ملی، طی هشت سال ریاست جمهوری خود، بیش از هزار میلیارد دلار درآمد ارزی از فروش نفت داشت.که همه را صرف تقسیم بین اعضا و سازمانها و نهادهای وابسته به بیت فاسد رهبری، یا صدور شرارت به دنیا تحت عنوان صدور انقلاب نمود. وی تنها کاری که نتوانست انجام دهد.از بین بردن بورس اوراق بها دار کشور بود.که خامنه ای با روی کار آوردن رئیسی عضو هیات مرگ اعدام های جمعی هزاران زندانی سیاسی در تابستان 67 این ماموریت را به وی واگذار نمود.تا با تعطیلی همه نهادهای تمدن بشری،ایران ما به عصر حجر ، با قوانین چهارده قرن پیش در صحرای عربستان برگشته و اداره شود.

اخبار واصله از داخل کشور حاکی است. که اکنون بورس اوراق بها دار کشور،با ضرر دهی مضاعف و با شاخص فلاکت اقتصادی، به بالای 120 رسیده و تقریبا تمام شرکت ها و کارخانجات و در مجموع کل اقتصاد کشور در مسیرزیان دهی و ورشکستگی قرار گرفته اند.در اقتصاد های سالم و قانونمند شاخص فلاکت حداکثر بین 6 تا 7 در صد قابل تحمل است. یعنی از صد شرکت و موسسه تولید کننده سود رسان، تنها 6 تا 7 مورد به مرحله زیان آور رسیده اند. که باید تعطیل یا جایگزین شوند.لازم به یادآوری است.که لایحه ایجاد بورس اوراق بها دارکشور در سال 1345 به تصویب مجلس شورای ملی رسید و این اولین باردراین سالهاست .که بورس کشور به ورشکستگی کامل رسیده است.معنی این رویداد این است.که تورم لجام گسیخته و بیکاری و کاهش قدرت خرید و ناتوانی در کسب در آمد از سوی شهروندان بعلت ورشکستگی مطلق اقتصادی کشور به اوج خود رسیده است.عامل این ورشکستگی اقتصادی،مافیای دولتی با اعضای بی سواد اما با اشتیاق سیری ناپذیر در اختلاس و مال اندوزی،دزدی و چپاول ثروت های ملی برای خود و اعضای مافیا ،اما بالعکس سیاست غیر علمی و غلط و فاجعه بار اقتصادی کشور که نتیجه اش ورشکستگی اقتصادی و برای جبران باد کنکی این ورشکستگی و کسری بودجه،چاپ پول کاغذی بدون پشتوانه بوده است.که حاصل آن تشدید پروسه تورم و فقر و بیکاری و افزایش چند برابری مواد ضروری مورد مصرف روزانه مردم است.در چنین اوضاعی همچون دومینوی ورشکستگی اقتصادی بخش صنعت معدن و تجارت کشورنیز منهدم می گردد.که در چنین صورتی هیچگونه سرمایه گذاری داخلی و خارجی انجام نمی گیرد.در نتیجه مسئله انحصار تجارتی رخ میدهد و صنعت و تجارت کشوربه ثمن بخس در اختیارو انحصار اعضای مافیای قدرت ،قرار می گیرد.

خامنه ای تصور می کند. با این اقدام، انتقام خود را از ملت، که دائم خواهان مرگ وی اند، گرفته است.در حالیکه نمی داند. این بن بست و فاجعه ملی،سرانجام به یک انفجار هزار ریشتری خشم و رستاخیز ملی و انقلاب مردم کشور منجر می گردد.کسی که باد می کارد،سرانجام طوفان درو می کند

 آنچه در پشت پرده برای تسلیم برجامی از سوی جمهوری اسلامی می گذرد.

مذاکرات اتمی برای احیای برجام در دولت روحانی ادامه داشت.که با توقف آن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، تصور می شد.که رهبر رژیم امضای برجام دو را به دولت منتخب و محبوب خود یعنی رئیسی ،موکول نموده است.وی در مرداد 1400 یعنی اوت 2021 ریاست جمهوری خود را آغاز نمود.که این مذاکرات شش ماه بعد با حمله پوتین به اوکراین در بهمن همین سال ،فوریه 2022 و پشتیبانی خامنه ای از ارباب درین جنگ ،متوقف و با آغاز جنبش انقلابی مهسا ( زن زندگی آزادی ) در هشت ماه پیش،دور نمای هرگونه تفاهم برجامی را، موکول به محال نمود.

اعلام اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در نصب مجدد دوربین های نظارتی در سایت های مورد مناقشه اتمی، باید نقطه عطفی در گشایش این بن بست تلقی گردد.بنظر می رسد.با توجه به جنبش هشت ماهه مهسا و آغاز اعتراضات کارگری و... دیگر رمقی برای رژیم باقی نمانده و همچون همیشه در چهار دهه گذشته، با دادن امتیاز به اربابان خارجی و خوردن جام زهر های متعدد،امیدوارست.این بار نیز از فشار مضاعفی که ملت ایران بر آن تحمیل نموده، بار دیگر جان سالم بدر برد.به خصوص اینکه اربابان، نقاط ضعف رژیم را کاملا مطلع بوده و در موارد زیر اخطار داده و عرصه را به رژیم تنگ تر نموده اند:

- هفته گذشته سه کشور اروپائی با دعوت از ده عضو غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد آنها را از اجرای مکانیسم ماشه قطعنامه 2231 شورای امنیت برای بازگرداندن تحریم های این سازمان در صورت عبور رژیم  از خطوط قرمز هسته ای مطلع نمود.این اقدام در راستای مفاد 36 و 37 برجام صورت پذیرفت.تا در صورت عدم دسترسی آژانس به سایت های مشکوک و تایید آن در شورای حکام،پروسه اعاده تحریم ها بطور اتوماتیک  انجام گیرد.

-اقدام گروه مشترکی از نمایندگان هر دو حزب آمریکا در کنگره با ارائه یک طرح قانونی برای دائمی کردن تحریم های اقتصادی رژیم تحت عنوان قانون تحکیم تحریم ایران.

-اقدام کمیسیون آمریکا در امور آزادی مذهبی بین المللی و حقوق بشر در ارجاع پرونده رژیم به دیوان کیفری بین المللی.

تصویب دو فوریتی تشکیل مجدد وزارت بازرگانی از سوی دولت رئیسی در مجلس رژیم ،عکس العملی،  در مقابل این اقدامات اربابان آمریکائی و اروپائی رژیم،ظاهرا به معنی خاتمه اجباری بساطی است .که دولت احمدی نژاد به دستور خامنه ای با انحلال وزارت بازرگانی و تبدیل آن به یک سازمان  بدون هرگونه پاسخگویی به داخل و خارج، از درآمدهای حاصله از بازرگانی خارجی،بصورت مافیائی و توزیع آن بین تروریست های نیابتی حتی دولت ونزوئلا،در ایجاد بلوا و آشوب در جهان ،در راستای تحکیم قدرت رژیم ، سود می برد.انحلال وزارت بازرگانی در سال 90 از سوی احمدی نژاد انجام گرفت.تا وی با دست باز تری درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت را در راستای تحکیم و تقویت تروریسم بین المللی حیف و میل نماید.ادغام وزارت صنایع و معادن و بازرگانی و تصویب آن در مجلس رژیم پس از قهر دو هفته ای احمدی نژاد انجام گرفت.که حاصل آن خرج نشدن این در آمد کلان برای ساختار کشور و رفاه مردم و بالعکس صدور تروریسم در منطقه و جهان بود.آفتاب نیوز همان موقع در سرمقاله ای نوشت: احمدی نژاد با هزار میلیارد دلار درآمد ارزی حاصل از فروش نفت  چه کرد!؟

با توجه به مراتب فوق،بنظر می رسد .که  ترفند های حریفان هم در داخل و هم در خارج برای دور زدن ملت ایران ،با تصور اینکه جنبش انقلابی مهسا رو به خاموشی گذاشته، با یک اقدام بموقع ملت ایران، بار دیگر به بن بست رسیده است:

فریاد ما آمدیم دو باره ،خیزش ادامه دارد.در تظاهرات شبانه کلان شهرهای مهم کشور،  تهران اصفهان کرج و بازگشت به خیابان ها، در روز جهانی کارگر و تجمعات گسترده کارگران ،بازنشستگان،راننگان شرکت واحد و .. بطور یقین، بن بستی درین معامله ایجاد خواهد نمود.جنبش انقلابی مهسا تا حصول به مقصد نهائی و نجات کشور کماکان ادامه دارد.