گزارش واصله:سه گفتمان داغ و آتشین پشت صحنه رژیم....چون گفته شده ایرانی ها اگر بیدار شوند و برخیزند.دیگر نمی خوابند و نمی نشینند.پس باید:

اول - یا بمانند و مقاومت کنند.بکشند و خون جاری کنند .که در این صورت و در پایان کار هم خود و هم اسلام و روحانیت شیعه را در ایران ریشه کن می کنند.

دوم - تا فرصت مغتنم دیگر در آینده و مهیا شدن دوباره شرایط در مساجد و غیره و در مجموع بخاطر حفظ دین و مقدسات آن در ایران ،باید بطور موقت ،گذشت نموده بشکل مسالمت آمیز با پذیرش همه پرسی کذایی،قدرت را در درجه اول به طیفی از خودی ها و اگر نشد بطور کل ، واگذار کنند.

سوم - به سرکوب در داخل و دخالت در خارج و.. ادامه دهند.تا حوصله جامعه جهانی سر رفته ،با حمله خارجی،خودشان همه چیز را از بین ببرند و آنرا به خارج نسبت دهند.یعنی حمله از خارج ،به از بین رفتن رژیم منتهی میشود.اما دین و مشتقات اش در پوشش آخوند خوب،برای ادامه پروسه آخوندیسم،با مجموعه تحت امرشان ،اعم از مساجد، امام زاده ها ،صندوق های نذری و سهم امام ،خمس و...ادامه می یابد.

برخی از آثار ظاهری این گفتمان پشت پرده:

1- پروژه دایه از مادر مهربان تر شدن احمدی نژاد برای ملت ایران.و جنگ زرگری که جهت داغ تر کردن این بساط ،هر دو جناح رژیم راه انداخته اند.

2- اگرپروژه مزبور، ناکام ماند ،آزادی موسوی و کروبی و...تا باتفاق بدنه طیف خاتمی و طرفدران هر دو موج سبز و اصلاح طلب در خارج،وارد میدان شده، قیام ملی میهنی را، با محور قرار دادن مسئله  رفراندوم ،از مردم بربایند.

3-تداوم قتل های زنجیره ای در ابعادی دیگر، همچون کشتار جمعی و زنجیره ای کارشناسان و متخصصین محیط زیست، که به اسرار بسیار مهمی پی برده و در حال علنی کردن و گزارش رسمی آن برای نجات کشور، بودند.

4-گفتمان و رفتار عصبی عده ای از سران رژیم همچون صدیقی امام جمعه تهران که گفت:یا باید دست و پای  تظاهر کنندگان قطع یا باید اعدام شوند. و امام جمعه ایلام که خطاب به معترضین گفت:با مین به هلاکت میرسید.یا فرمانده پلیس تهران که تهدید به زدن آر پی جی علیه تظاهر کنندگان نمود.و...

توضیح: چون این تهدید ها در صورت انجام،از جمله مصادیق بارز کشتار جمعی محسوب میگردد.این اظهارات جهت پیگیریهای قانونی جامعه بین المللی با اسم و عکس و مشخصات و بطور مستند در اختیار نهادهای رسمی و مدنی و رسانه ای جامعه جهانی قرار گرفت.

سرنوشت رژیم فقط توسط ملت ایران رقم زده نمی شود.آنچه که در افغانستان ،سوریه،یمن،لبنان و...میگذرد نیز ساختار شکن است:

وقتی در گزارش قبلی نوشتم که پاکستان و هند بجای ایران به سراغ ترکمنستان جهت انتقال گاز از طریق افغانستان رفته ،رژیم را دور زده و با تنگ ترنمودن  حلقه محاصره رژیم ،اجماع علیه  این رژیم را هوشمندانه (پیش بینی فروپاشی رژیم) رقم زده اند.بخاطر همین مسئله است.هنگامی که شورای امنیت، آتش بس یکماهه ،در سوریه اعلام می کند.اما رژیم، در کنار اسد ،همچنان به کشتار در غوطه ادامه داده ،شریک جرم اسد در بمباران با تسلیحات کشتار جمعی(گاز کلر) میگردد.وقتی راس هرم قدرت در ایران (که رژیم حاکم در پی ایجاد یک امپراطوری شیعه در ایران و حومه است) وترکیه (که در پی احیای امپراطوری عثمانی است) دستور میدهند ،جنگ در حومه دمشق و عفرین ادامه یافته و باین ترتیب قطعنامه آتش بس شورای امنیت را نقض می کنند.یا دبیر کل سازمان ملل ،کشتار جمعی زنان و کودکان، در غوطه را فاجعه قرن نام میبرد و حتی خانم موگرینی عاشق ملاها باین کشتار و نقض آتش بس ، اعتراض دارد.سرنوشت رژیم در سوریه و دادگاهی که برای رسیدگی به جنایت علیه بشریت در انتظار سران رژیم هست. رقم زده می شود.

اخبار واصله از منابع مستقل در افغانستان حاکی است.که دربرخی از اقدامات اخیر و حملات تروریستی درین کشور که یک روز بعد از امضای نهایی قرارداد خط لوله گاز ترکمنستان به افغانستان پاکستان و هند انجام گرفته و طی آن دهها نفر در کابل فراه هیلمند به آتش و خون کشیده شدند.جناحی از طالبان مزدور و حقوق بگیر رژیم ج.ا دست داشته اند.بگفته منابع مزبور،رژیم بخاطر عدم اجرای تعهد پاکستان در پروژه خط لوله گاز ایران به این کشور و هند،به تنها کاری که در ذات این رژیم نهفته ،یعنی تروریسم و مرگ و کشتاربیگناهان(مثل حمام خونی که هم اکنون در سوریه و یمن راه انداخته و حمام خونهایی که دوباره قصد دارد در عراق و لبنان راه بیاندازد ) متوسل شده است.
لازم به یادآوری است که اولین توافق ازین نوع توافقات در منطقه ،بین سه کشور ایران پاکستان و هند در ده سال پیش امضا شد.اما علیرغم تکمیل 900 کیلومتر خط لوله سهم ایران از میادین پارس جنوبی تا مرز پاکستان و گذشت سه سال از ضرب العجلی که به پاکستان تعیین شده بود.این کشور به بهانه ادامه تحریم های آمریکا و پا در هوا ماندن برجام بخاطر مخالفت پرزیدنت ترامپ با آن و همچنین نزدیکی روابط پاکستان با عربستان،تعهدات خود را انجام نداده است .بالعکس پاکستان ،در یک اقدام 180 درجه ای،چنین قراردادی را با دول دیگر منطقه بامضا رسانده و در حال اجرای آن است.حتی در سفر روحانی به هند تمام توافقاتی که انجام شد مشروط به رعایت قوانین بین المللی (موضوع برقراری مجدد تحریم ها) از سوی طرفین شده است.این امر نشان میدهد که حتی دول غیر عرب منطقه نیز به ادامه حیات این رژیم باور نداشته،با دور زدن این رژیم،اجماع با اعراب منطقه و جامعه جهانی علیه رژیم را برگزیده اند.

خلاصه مطالب مهم واصله از داخل:

- در حال مهندسی کردن انتخابات آتی عراق با بودجه کلانی هستند.که در اختیار طیف مالکی گذاشته اند.اجرای این برنامه با ولایتی و سلیمانی است.ابزار این دو ،کارکنان نمایندگی های سیاسی و کنسولی  و خانه های فرهنگ رژیم در عراق با همه بودجه و امکانات این نمایندگی ها، هستند.

- همزمان در سوریه ضمن انعقاد قراردادهای اقتصادی نظامی و فرهنگی رسمی با حکومت سوریه،در صدد تنفیذ این قراردادها ازسوی حکومت روسیه و نیز ثبت قانونی آن در نهادهای وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد هستند..روسها بعلت فشار آمریکا ، خالفت کرده و سازمان ملل نیز زیر بار نرفته چون در زمان جنگ،انعقاد چنین قراردادهایی،استعماری تلقی میشود.

-یک مقام مهم عمانی(حتی با سفر به بیت المقدس) و یک مقام مهم انگلیسی (در یک دیپلماسی سیار و محرمانه )در حال میانجیگری بین رژیم و اعراب خلیج فارس،اسرائیل و آمریکا هستند.پیشنهادات رژیم برای کسب مصالحه بسیار اغوا کننده،سخاوتمندانه و با ذکر عقب نشینی  از مواضع دخالت گرایانه (از جمله توقف کامل آزمایشات موشکی با وعده عدم افزایش کمیت و کیفیت موشکها و عدم واگذاری آن به دیگران )بوده ، در نتیجه آنچه در صحنه دیده میشود. یعنی دعواهای ظاهری با طیف سه گانه بالا،نوعی تمایل رژیم به جنگ زرگری جهت سر کار گذاشتن مردم ایران و متحدین منطقه ی اش (مثلا حزب الله لبنان )،بوده است.

-برای اولین بار طی حاکمیت رژیم در ایران روابط با پاکستان بعلت نزدیکی بیش از حد این کشور به عربستان بخصوص در چهارچوب همکاریهای امنیتی-نظامی و تقویت همه جانبه عربستان ازین لحاظ ،روابط فیمابین شکر آب شده است.علت دادن امتیاز و انعقاد قراردادهای استعماری اخیر با هند،یخاطر همین مسئله و کسب رضایت هند در محافل بین المللی در طرفداری از رژیم در صورت فقدان همکاری پاکستان بوده است.

-در بین رهبران دول غربی فقط پرزیدنت ترامپ هست که کماکان در مقابل درخواست های متحدان اروپایی آمریکا در خصوص نوعی سازش با رژیم و برجام مقاومت می کند.علت خشن تر شدن لحن برخی مقامات اروپایی علیه رژیم بخاطر مجاب کردن پرزیدنت ترامپ و در عین حال وادار کردن رژیم به دادن امتیاز بیشتر در مسائل منطقه و جهان از هلال شیعه تا تروریسم و برنامه موشکی ذکر شده است.

-علت نرم تر شدن لحن هرم قدرت رژیم و در صدر آن شخص رهبر در مقابل مردم بخاطر این است.که نقطه محوری مخالفت پرزیدنت ترامپ و تیم اش نقض فاحش حقوق بشر و تبعیض است.حتی رابط مربوطه به پرزیدنت ترامپ پیغام داده اگر وی بخواهد حاضرست محصورین خانگی(موسوی و..) که از سال هشتاد و هشت در حصر هستند را آزاد کنند.

-هرگز در جلسات رسمی ستاد رفع و رجوع بحران ها اینهمه تشنج دیده نشده بود.همه،تقصیر ها را به گردن دیگری می اندازند.حتی صدای گریه و زاری عده ای شنیده شده است.در خصوص برنامه و پیشنهادات مربوط به انجام بمب های خبری جهت سرکار گذاشتن مردم و انحراف افکار عمومی داخل و خارج بعلت تکرای و بی اثر و تبدیل به ضد رژیم شدن این اقدامات،مقاومت هایی بوجود آمده است.جنتی ریس شورای نگهبان در جلسه ای بعلت شدت بی تابی و گریه به سکته ناقص دچار شده که چون یک دکتر خصوصی شبانروز از وی مراقبت می کند .بلافاصله وی را از مرگ نجات داده است.

-قرارست تغییرات عمده ای در راس هرم قدرت بخصوص در قوه قضائیه و برخی تشکیلات دیگر وابسته به رهبری انجام گیرد.

- کشتن دانشمند محیط زیست در زندان و خودکشی جلوه دادن آن و سپس دستگیری چند تن از کارشناسان محیط زیست و در پی آن کشتن شش متخصص دیگر در هواپیمای سرنگون شده یاسوج،باعث کنار گذاشته شدن مدیران اصلی این پروژه(بازماندگان پروژه سعید امامی )گردیده تا در گفتگوهای محرمانه-خصوصی با مقامات خارجی با سند و مدرک اعلام کنند که مسئولین خطاکار مربوطه دستگیر و مجازات شده اند.ضمنا با توجه به نطق اخیر خامنه ای خطاب به مردم قرارست عده ای از مقامات حاشیه نشین و کمتر موثر اما بدنام رژیم دستگیر،اموالشان مصادره و تمام مشکلات مردم به گردن آنها گذاشته شود.

-مزد مزدوران رژیم که به تفاوت از پنچاه تا صد هزار یورو در خارج بوده و هر سال در آستانه عید نوروز پرداخت میشد.با افزایش پنجاه درصدی از هم اکنون پرداخت یا در حال پرداخت است و هشدار داده شده که به هر وسیله که میدانند مانع تضعیف و سرنگونی نظام شده سعی کنند میدان دار افکار عمومی در خارج از طریق رسانه های مربوطه با سرگرم کردن این افکار به مسائل حاشیه ای به نفع رژیم و تشدید اختلاف بین ایرانیان  فعال مقیم خارج باشند.و الا ممکن است این آخرین سالی باشد که این پول را دریافت می کنند.

-پاشنه آشیل رژیم در حال حاضر به غیر از مخالفت ملی و سرتاسری علیه رژیم بازگشت دوباره به شرایط قبل از برجام و آغاز دوباره تحریم های ساختارشکن است.علت جمعآوری ارز از بازار تا حمله به صرافی های غیر خودی و بازداشت فله ای و مصادره ارزهای آنان،بخاطر ذخیره آن برای حداقل ششماه تا حداکثر یکسال و نیم است .تا در صورت بازگشت تحریمهای مزبور تا مرحله پیداکردن راه حل و گشایش ارزی بتوانند بصورت حداقلی و کوپنی جامعه را اداره کنند.بخاطر همین هست که قاچاق مواد مخدر بطور رسمی و دولتی بمراتب و به انحا مختلف تشدید شده حتی قرارست همچون سابق با تشدید بحران سیاسی-اقتصادی ، پروژه چاپ ارزهای جعلی خارجی بار دیگر احیا و اجرا گردد.

-در خاتمه تماس ها و مشورت های غیر رسمی نیز از سوی جناحی از بنیانگزاران و طرفداران رژیم جمهوری اسلامی مقیم اسرائیل به عنوان رابطین خوب با رژیم و همچنین تعدادی از اعضای شاخص حزب دموکرات آمریکا ،انجام گرفته که در انجام بسیاری از پروژه های رفع بحران جاری مذکور در فوق مد نظر قرار گرفته شده است.از جمله در اعطای امتیازات به غرب تا کارشکنی درعدم اجماع در شورای امنیت و صدور قطعنامه ساختار شکن که منجر به سقوط رژیم گردد تاکید شده است.

پیام واصله از داخل:تمرکز پروژه دائمی انتخاب بین پلیس خوب و پلیس بد، با ترفند رفراندوم ،علیه قیام ملی مردم.

سرانجام در پی چند جلسه با رهبر و جرح و تعدیل برنامه ها، استراتزی رژیم، جهت خنثی کردن و از نفس انداختن قیام ملی برای تغییر رژیم،که از دیماه رقم خورد.بشکل زیر خلاصه شده است:

-پس از بررسی شعارهای مردم، تنها شعار قابل قبول برای رژیم (رفراندوم رفراندوم این است شعار ملی) به عنوان بحث کلیدی این ترفند انتخاب شد.

-اجرای ترفند انتخاب بین پلیس خوب و پلیس بد، در همه ی پیچ های تاریخی و مهم و بخصوص در انتخابات ،امتحان خود را پس داده،درین خصوص، باید با ریزه کاری های روان شناختی مردم،بروز و بهینه کردن این پروژه،می توان بر بحران جاری نیز غلبه نمود.

-برخی گزارشات واصله از محافل اطلاعاتی امنیتی و حتی سیاسی خارج از کشور حاکی است .که هم دولتمردان آمریکایی و هم اروپا و دیگران به این پروژه، باور داشته و در تنظیم سیاست های خود با رژیم،آنرا بعنوان نقطه محوری در نظر میگیرند.حاصل اتخاذ این سیاست،متمرکز شدن افکار متخصصین این نهاد ها و دولتمردان خارجی،روی محور این مسئله است.که در ایران نیروهای میانه رویی هستند.که می توان با اتکا به آنها، سیاست های تند رو های رژیم  در منطقه و جهان را خنثی نمود.(برای مثال این خبر- پیش بینی جامعه اطلاعات آمریکا ،از افزایش درگیری های فزاینده میان سیاستمداران میانه رو و تند روی رژیم  در آینده).در نتیجه رژیم با اعلام مسئله رفراندوم از زبان روحانی با یک تیر چند نشان زده است:

1- توپ را در زمین ملت که خواهان تغییر رژیم اند و طرفدارانشان در خارج انداخته، تا هم در درون کشور بین مردم و هم فعالان سیاسی در خارج و بین این دو طیف ،ایجاد اختلاف نموده،تداوم مبارزه به سبک دیماه خاتمه یافته و اتحاد ملی و ادامه روند قبلی با خواسته های براندازی ،با این توهم ،که خود رژیم حاضر به رفراندوم و تغییرات ساختار شکن شده ، به گل نشیند.

2- با تقسیم نقش ها در پشت صحنه،روحانی به عنوان فرشته نجات و در ظاهر امر به طرفداری از مردم ،وارد میدان شده و احمد خاتمی ها ،همچون همیشه نقش شیطان و مقابله با وی و مخالفت با خواسته رفراندوم ،را عهده دار شده اند.

نتیجه:هدف مردم از بر گزاری رفراندوم، انجام آن پس از فروپاشی رژیم، جهت انتخاب نوع رژیم مردمی آینده بود.اما رژیم با سوار شدن تنها بر یک موج،در پی به گل نشاندن طوفان براندازی با ترفند های کارشناسانه-حیله گرایانه بوده و هست.تا با مشت و لگد پرانی طیف پلیس خوب (روحانی ) و طیف پلیس بد (احمد خاتمی) به همدیگر،هم مردم ایران و هم جامعه جهانی را با دادن آدرس های غلط و دروغین ،بر سر کار بگذارند و این در حالی است .که با مراجعه به قانون اساسی رژیم،یا همانطور که یکی از کارگزاران رژیم گفته ،این رفراندوم حداکثر می تواند به مسائلی چون نظارت استصوابی و حدود قانونی حجاب و مسائلی ازین قبیل (حذف یا تداوم یارانه های نقدی و کشاندن یارانه بگیر ها به پای صندوق رای، جهت کسب مشروعیت به رژیم )در چهار چوب احیای مجدد و تحکیم پایه های نظام محدود گردد و بس.

توضیح: این گزارش در اختیار نهادهای رسمی مدنی و رسانه ای جامعه جهانی گذاشته شد.

گزارش واصله از آنچه که امروز در ایران گذشت:این بار هم به خیر گذشت.اولین جمله ای بود.که امروز عصر در راهروهای وزارتخارجه رژیم شنیده شد.معاونین ظریف و همراهان و مامورین رمز و تلکس و محرمانه ، برای ارسال گزارش امروز به سفارت خانه های رژیم در خارج،در پی خاتمه مراسم پر هزینه دولتی،ساعتی پشت میز اطاق کارشان در وزارتخارجه قرار گرفتند.تا به عنوان ویترین سیاسی رژیم، کم نفس ترین راهپیمایی 22 بهمن همه سالهای گذشته را بشکل گزارش جعلی یک کلاغ چهل کلاغ برای محافل رسمی مدنی رسانه ای دنیا ارسال کنند.حتما خامنه ای و تمام اعضای مافیای قدرت هم در بازگشت به منازل خود ،نمار وحشت و شکر را یکجا ، بجای آوردند.که این بار هم به خیر گذشت.وقتی رژیمی با تنگ کردن هرم قدرت از خودی های باقیمانده در قدرت ،تعداد ذوب شدگان در ولایت فقیه را به چند در صد از یک تا حداکثر ده در صد تقلیل داده همه شان خوشحال اند. که این بار هم جان بدر برده و رستند.
اما نمی توانند یا نمی خواهند تصور کنند و بپذیرند که به همین زودی ها به مصداق آیه مبارکه (یکبار جستی ملخک دوبار جستی ملخک آخر به دستی ملخک) فنای این بساط اهریمنی-ضد بشری انیرانی را به چشم خود می بینند. چگونه ممکن است .که دوام و بقای رژیمی به چنین لحظه هایی وابسته باشد و سرانجام در یک پیچ تاریخی مهم به دام نیافتد و بساط اش بر چیده نشود؟! فقط کسانی که وجدان را سه طلاقه داده اند و بوئی از شرف انسانیت صداقت راستی و درستی و خرد نبرده اند،می توانند علیرغم مدیریت چند میلیاردی برای یک تظاهرات دولتی بی رمق و کم جان و از نفس افتاده با آنهمه بریز و یپاش و تدارک شبانروزی و برنامه ریزی از سه ماه قبل و آماده باش امروز و فراخوان همه نیروها اعم از خودی و بیگانه اعم از نظامی و اداری و در مجموع هر سه قوه و نهادهای رهبری و آوردن تمامی ارکان دولت و بساط عریض و طویل رهبری به تهران جهت پوشش دادن خبری به سفارتخانه های خارجی مقیم تهران ،می توانند خود را قانع کنند.که آری امروز هم به خیر گذشت؟!.
گرچه هم اکنون در اغلب مناطق و میادین مهم تهران و شهرستانها،مردم بپا خاسته و پاسخ چند روز پیش خامنه ای را که فقط ساندیس خورها و ذوب شدگان در بیت فاسد خود را بعنوان ملت نام برده بود.بشکل دندان شکنی میدهند. اما فرزندان قهرمان ملت ،در اثنای مراسم روز نیز علیرغم دیوار آتشین و ضریب نیروهای امنیتی-نظامی صد نفر به ده نفر باز، به مصداق یکی مرد جنگی به از صد هزار ،هم در متروها ،هم در مقابل ساندیس خورها و اتوبوس ها و در مجموع و تقریبا همه جا ،تکیه کلام روزهای اخیر از قیام ملی دیماه تا کنون یعنی( مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای ) را فریاد زدند.این فریادها در اولین پیچ تاریخی مهم دیگر، تبدیل به سیل خروشان دهها میلیونی خواهد شد. که همچون سونامی خشم ملی، بساط شرورترین دیکتاتوری ضد بشری باقیمانده در جهان را ،به همین زودی ها، به عنوان یک دمل چرکین و سرطان بدخیم در جامعه بشری، از بدنه کره زمین و جامعه جهانی جراحی خواهد نمود.ملت صلح دوست و بشر دوست و طبیعت دوست ایران بزودی به جامعه جهانی به عنوان یک دوست و متحد راستین باز خواهد گشت.
توضیح: این گزارش به محافل همیشگی مربوطه جامعه جهانی درخارج ارسال شد.

درز یک خبر مهم از یک محفل پشت پرده رژیم:
-در پی وقایع اخیر و قیام ملی علیه رژیم در دیماه و تداوم این قیام بصورت تظاهرات مطالباتی(کارگری،سپرده گذاران به بانکهای رژیم ....) وچشم انداز چرخش به یک باره و تهاجمی و مجدد آن به شکل قیام سرتاسری ،در نتیجه پیشنهاد تنی چند از زعمای قوم ظالمین و در راس آن محمد خاتمی که اخیرا خواهان برخورد شدید با قیام کنندگان دیماه و سرکوب آنان شد ،به خامنه ای،وی(خامنه ای) دستور تشکیل جلسات رسیدگی،پیگیری و ارائه راه حل برای نجات رژیم ،در نهادهای مذهبی،سیاسی،قضائی،اجرایی،سپاهی-نظامی-امنیتی و.. داده است.آنچه از نشست نهاد دینی، به بیرون درز کرده،این است:
(....با توجه به منابع دینی اعم از قرآن و احادیث و...:مَن بَلَغَ أَرْبَعِينَ و لَمْ يَأْخُذِ العَصا فَقَد عَصَي.. و تفسیر آن: چون چهل سال تمام شد.هنگام سفر است و تاویل عصا،مهیا شدن برای سفر آخرت است و مهیا کردن خود از برای رحلت و همچنانکه مدت تکمیل حشمت درین سن است.مرتبه سعادت یا شقاوت نیز همینطور در سال چهلم رخ میدهد..تمام احسان و حصول هدایت به اتمام چهل است...)
گزارش فوق به شورای نگهبان،باعث شده،جنتی نگرانی خود را در مورد سال آینده(چهل سالگی رژیم ) و ترس از اینکه چه اتفاقی رخ خواهد داد،اعلام کند.وی(جنتی) برای اولین بار در عمرش ظاهرا یک جمله به طرفداری از مردم گفته است:(وقتی وضع معیشتی بد باشد..صدای اعتراضات باید بلند باشد...).
همین جلسات و همین توسل به احادیث و اقوال گذشته و این نوع گفتمان نادر از سوی فردی که چهل سال ،تمام قد ،در مقابل مردم تا نابودی ایران و ایرانی ایستاده بود.حاکی از ورود به مرحله ترک برداشتن ستون اصلی رژیم و ورود به مرحله فروپاشی است.در نتیجه، زمان زدن ضربه نهایی به رژیم فرا رسیده ،که این بار با حضور دهها میلیونی ستم دیدگانی که چیزی ندارند از دست بدهند در نتیجه از جان گذشته وبسیار شجاع اند ،فرصت کوچکترین تحرکی از سوی دیکتاتوری دینی به عنوان ظالم ترین دیکتاتوری جهان، گرفته میشود.

به قول پرزیدنت ترامپ،ما نقشه راه مان را در مورد تغییر این بساط اهریمنی،لو نمیدهیم،بلکه عمل می کنیم.توصیه مبارزین از جان گذشته داخل نیز برای ما، رعایت همین مسئله با دقت ریاضی است.نباید گفت چه کار کردیم یا می کنیم. باید نتیجه و عصاره اقدام در راه این تغییر بزرگ را ،جهت استحضارمبارزین داخل گزارش کنیم.اظهارات دژخیم تهران(امام جمعه منصوب خامنه ای) هر هفته بخصوص جمعه اخیر،مصداق بارز دعوت به جنایت علیه بشریت است.وی(خاتمی) نقش گوبلز وزیر تبلیغات و هیملر فرمانده اس اس ها و عامل جنایات هلوکاست در رژیم نازی ها را یکجا ایفا می کند.اظهارات هلوکاستی و ضد بشری این دژخیم در جمعه ها ،علیه ملت ایران ،مصادف با تعطیلات آخر هفته در غرب میشود.علیرغم این معضل در اطلاع رسانی و ثبت فوری قریب الوقوع بودن جنایت(علائم هشدار دهنده برای ارتکاب جنایت علیه بشریت)در دفاترمربوطه خوشبختانه این هفته توسط موجود فرشته صفتی که روح بزرگی دارد و عاشق همه انسانها از جمله ما ایرانی هاست،انجام گرفت.ازین پس نیز چنین خواهد شد.به قول ایشان: از اولین ثانیه های اظهارات دژیم تهران،هرانسانی دستگیر،شکنجه و اعدام شود.هر قطره خونی بزمین ریخته شود.در کارنامه این دژخیم رژیم،جهت پیگیری و تحت تعقیب قرار گرفتن و تحویل وی توسط اینترپل،یا هر وسیله ممکن ،به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت ثبت میگردد.

هر دو پاشنه آشیل رژیم در داخل و خارج در حال رقم خوردن است:
درداخل کشور- گرچه اظهارات و بیانیه های اخیر برخی از سران رژیم،بعد ازقیام ملی سرتاسری اخیر،حاکی از مهر تصدیق نانوشته در خصوص به عرصه رسیدن کامل بحران مشروعیت رژیم و آغاز بحران فروپاشی ،بمنزله آخرین تلاش ها در آخرین دقایق،برای نجات رژیم است.در عین حال بمعنی این هم هست.که رژیم در پشت درب های بسته،باین نتیجه رسیده،که در خیرش قریب الوقوع آتی،تمام طبقات اجتماعی و شغلی،شامل مجموعه طبقات محروم و متوسط به پائین که خالق جنبش دیماه بودند .باضافه طبقه متوسط به بالایی که نمودش در جنبش سبز به عرصه رسید.با تغییر موضع قبلی و تبدیل شدن به یک جنبش براندازی مطلق،به اضافه نیروهای متوسط و میانه دستگاههای عریض و طویل رژیم، که عمدتا ازین طبقه و حتی طبقه متوسط به پایین هستند.شرکت می کنند.اینکه می گویند.چهار تا رفع حجاب به رژیم لطمه نمی زند.(مطهری) یا این جمله روحانی(محال است پادشاهی برگردد) و یا کاسه داغ تر از آش شدن برخی از مهره های کلیدی رژیم به طرفداری از مردم تا حد رفع حجاب و... ناشی از دغدغه های عمیقی است.که این روزها،همچون خوره ،به ذهن و روان سران رژیم رسوب کرده و بشدت آزارشان میدهد.همه اینها باضافه دستور عقب نشینی سپاه از فعالیت های اقتصادی و بیرون آوردن مهره های کلیدی اما کنار گذاشته رژیم از پستو ها و فعال شدن شان در صحنه،آخرین تلاشهای مریض محتضری است .که به هر دستآویزی برای نجات خویش چنگ میزند.
درخارج از کشور- کم گویی اما گزیده گویی این بار پرزیدنت ترامپ در سخنرانی اخیرش در کنگره در مورد ایران،اولا حاکی از روی میز گذاشتن مسئله نقض حقوق بشردر ایران ،حمایت از قیام مردم تا مرجله فروپاشی رژیم و ثانیا دادن آخرین فرصت به متحدان اروپایی اش بود. که وعده اصلاح برجام،لغو برنامه موشکی رژیم، خاتمه دخالت های منطقه ای رژیم و تعطیلی پروژه پدرخواندگی تروریسم اسلامی، را در دستور کار دارند.تا در اقدام بعدی، نق زدنها برای همیشه تعطیل و اجماع جهانی علیه رژیم ،بدون هیچگونه شرط و بهانه ای ( تا حد اجماع در شورای امنیت ) شکل بگیرد.
نتیجه - پرزیدنت ترامپ می داند.که رژیم خواه ،همه ی شروط وی را بپذیرد. یا در مقابل مشورت های اروپایی ها ،جهت این عقب نشینی ها، ایستادگی کند. رفتن اش (مرگ رژیم ) حتمی بوده، با توام شدن دفاع تمام قدش از مردم ایران ،با محوریت حقوق بشر(مخصوصا مسائل زنان ایران از جمله مسئه رفع حجاب با توجه به زن بودن نصف حمعیت کره زمین و در آنتن بودن مسائل زنان در جوامع بین المللی) همراه با خیزش نهایی مردم ،با توجه باین حمایت ها ،که در حال جهانی شدن است .سرانجام خاتمه این بساط اهریمنی رقم می خورد .