گیر افتادن خامنه ای در چاهی که خود کنده است

ارگان رسمی رژیم اسلامی، کیهان، طی بیانیه کوتاهی، ترس و وحشت رژیم، از آتشی که بر افروخته است .را در پاسخ به چرایی عدم ورود رژیم، به صحنه نبرد غزه، باین شرح هویدا نمود: جمهوری اسلامی به جای هیچ ملتی وارد جنگ با دیگران نمیشود و برای این که این ترس و وحشت را لاپوشانی کند،افزوده ،نظام با این راهبرد، تاکنون خنثی کننده سناریوهای مختلف آمریکا ،علیه نظام بوده است.

با توجه به مراتب فوق، بنظر می رسد. بازنده نهائی آتشی که خامنه ای در غزه راه انداخت. خود وی و بساط ننگین اش جمهوری اسلامی خواهد بود. بخصوص اینکه حوثی های یمن ، با آتش افروزی مرزی ،عده ای از نیروهای نظامی عربستان را ، کشته و زخمی نموده و همزمان با شلیک پهپاد و موشک به اسرائیل،موجب همدردی توام با سکوت عربستان و اعراب منطقه ،در مورد ادامه حملات اسرائیل، برای تنبیه حماس، در غزه گردیده است.

 راستی آزمائی آمریکا و متحدین اش،با پیشنهاد ائتلاف غرب علیه تروریسم اسلامی

کشتار وحشیانه و بیرحمانه ای که حماس در اسرائیل راه انداخت و حمله متقابل اسرائیل به غزه و عواقبی که در پی آورد.نشان داد،که جمهوری اسلامی می تواند.معادلات منطقه ای و بین المللی را، با با یک فرمان به شاخک های تروریست اش،بخصوص در منطقه بحران خیز خاورمیانه،به نفع خود و اربابان اش روس و چین،بر هم بزند.قبل از این حمله،آمریکا می رفت.که با توسعه پیمان ابراهیم به عربستان و برقراری  صلح پایدار بین اعراب و اسرائیل،هرگونه تنش منتهی به جنگ، بین اعراب و اسرائیل را ،موکول به محال نموده، دست درازی چین و روسیه به منافع غرب و متحدین منطقه ای اش  را،متوقف نماید.

اکنون یک پیشنهاد ناب و اصولی ،از رئیس جمهور فرانسه روی میز است. که اگر ریگی تو کفش سران آمریکا و متحدین اش نباشد. باید این پیشنهاد را ،روی هوا به قاپند و با سرعت به آن عمل  کنند.مکرون در دیدار با مقامات اسرائیل گفت، مبارزه با تروریسم باید بی رحم باشد. همانگونه که ائتلاف علیه داعش ایجاد شد.پیشنهاد می کنم ،ائتلافی علیه تمامی گروههای تروریستی که تهدیدی برای دنیا هستند، شکل بگیرد. وی به حزب الله،رژیم تهران ، حوثی های یمن،در زمینه گشودن جبهه های جدید در گیری ،هشدار داد.این پیشنهاد زمانی مطرح شد. که حزب الله ،کماکان به شمال اسرائیل حمله موشکی می کند و حوثی های نیز حملات پهپادی و موشکی از فاصله دوهزار و دویست کیلومتری، به اسرائیل داشته اند.

سران آمریکا و متحدین اروپائی اش،اگر به این پیشنهاد عمل کنند.جمهوری اسلامی برای اولین بار با بزرگترین تهدید و چالش حیات خود مواجه شده،یا مجبور میشود.کمک به این گروهها را متوقف نماید.یا منتظر عکس العمل اتحاد مزبور و عواقب سنگینی  علیه خود، همانند محو داعش از صحنه باشد.اما اگر این پیشنهاد ،روی زمین بماند و توجهی به آن نگردد. به معنی این خواهد بود.که ارزش افزوده ادامه رژیم تهران  و صدور شرارت هایش، بمراتب بیش از خاتمه این بساط بوده و کماکان هست. از جمله این منافع، رونق بخشی به کارخانجات اسلحه سازی غرب و مسائل سیاسی و جنبی دیگر،که از نظر غرب به مراتب بیش از ضرر شرارت های این رژیم و شاخک های تروریست اش ،به شمار می رود.

 چرائی یک اقدام اهریمنی رژیم اسلامی

اصرار رژیم در تحمیل حجاب بر سر زنان ،که در برخی اوقات حتی به کشتار گروهی زنان و ضربات مغزی با پتک آهنین بر دختران نوباوه،کور کردن چشم زنان با تفنگ ساچمه ای،آسید پاشیدن به صورت آنان و حملات شیمیائی به مدارس دخترانه و بستن اماکن عمومی و کارو کسبی ، که به ممنوعیت ورود بی حجابان بهاء نمی دهند ،که به آنهمه تبعات شغلی و اقتصادی و اشاعه فقر و فاقه در جامعه انجامیده،ناشی از یک تفکر اهریمنی است:

همه دیکتاتورهای تاریخ با پوشاندن یک لباس واحد بر زنان و مردان کشور،آنها را از نظر روانی پیرو و تابع فرامین و دستورات خود کرده و می کنند.تا برده وار به آنچه دیکتاتور می گوید ،گردن نهند. از مائوئیسم تا کمونیسم،از هیتلر تا دیکتاتور کره شمالی،از خمر های سرخ تا رژیم تروریستی اسلامی،و..همه و همه خواهان یک شکل بودن جامعه بدستور دیکتاتور حاکم برای تحمیل اندیشه و تفکر بیماگونه وی به جامعه بوده است.

برای غلبه بر این رفتار اهریمنی و خاتمه این بساط بدخیم ،فقط بر عکس آن باید عمل نمود.حجاب ها را برداشت و الا فردا ،مردان را نیز وادار خواهند کرد،عبا و عمامه و نعلین به تن کنند.

 هنوز بمب اتمی ندارند دنیا را به آتش و خون کشیده اند اگر داشته باشند چکار می کنند؟

بنا به یک روایت در متون شیعه،امام زمان وقتی ظهور می کند.که با قتل عام غیر شیعیان حضرت، خون این کفّار تا مرفق اسب وی ،کره زمین را فرا گیرد.تا از آن پس،حکومت هزار ساله شیعیان به رهبری ایشان در زمین آغاز گردد.این قضیه را آمریکا و متحدین اش،کم و بیش میدانند.ولی علیرغم آن چرا برای دفع همیشگی این فتنه،دست به اقدام ضروری و نهائی نمی زنند و سرچشمه این تفکر معیوب و خطرناک  را خشک نمی کنند و بالعکس هر بار جمهوری اسلامی در پی خیزش ملت ایران در آستانه فروپاشی قرار می گیرد.با تزریق میلیاردها دلار،خون تازه ای در رگ های رژیم جاری می کنند.تا به سیاست آتش و خون و صدور شرارت خود در منطقه و جهان ادامه دهد!؟

در زمان ریاست جمهوری حسین اوباما و خیزش جنبش سبز که رژیم در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود. وی با پرداخت یک صد و چهل میلیارد دلار به رژیم،آن را از سرنگونی نجات داد.این پول عمدتا صرف سرکوب مردم و افزایش توان تولید بمب اتمی آخرالزمانی رژیم  و  نیز تقویت شاخک های صدور شرارت اش در خاورمیانه، بخصوص در سوریه عراق لبنان و سرانجام یمن گردید. سنگ بنای ایجاد گروههای جدید فاطمیون زینبیون حسینیون در سوریه ، انصارالله یمن و حشدالشعبی در عراق و تقویت بی حد و حصر حماس،جهاد اسلامی،صابرین شیعه در غزه و حزب الله در لبنان ،از همان زمان آغاز و در زمان ریاست جمهوری جو بایدن با افزایش صدور نفت از سوی رژیم به اوج خود رسید.

اعطای شش میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده به رژیم حتی اگر مستقیما صرف تجهیز تسلیحاتی و موشکی حماس و حزب الله لبنان و جهاد اسلامی نگردیده باشد.اما عاملی شد.که رژیم با خیال آسوده تری از منابع جایگزین دیگر هزینه کمک های نظامی جهت حمله اخیر حماس به اسرائیل ،با دورنمای آغاز جنگ دیگر اعراب و اسرائیل را رقم بزند. ظاهر امر این است.که رئیس جمهور آمریکا با اختصاص یکصد و شش میلیارد دلار دیگر برای کمک نظامی و انسانی به اسرائیل و اوکراین و تقبل هزینه سنگین اعزام دو ناو هواپیمابر به شرق مدیترانه برای حفاظت از اسرائیل در مقابله با هرگونه تلاش برای گسترش این جنگ؛دست به اقدام متقابل برای حفاظت از متحدین منطقه ای اش زده است.اما وی پاسخگوی این مسئله نیست. که چرا سرچشمه صدور شرارت از تهران را که مشوق حماس در انجام جنایات وحشیانه در اسرائیل و نیز کمک به پوتین در کشتار بی رحمانه اوکراین،بوده را یکبار و برای همیشه در نطفه خفه نمی کند!؟

آیا رونق کارخانجات اسلحه سازی در دنیا به عنوان عامل تداوم عمر جمهوری اسلامی و بانی و باعث صدوراین قبیل شرارت ها در منطقه و جهان،موجبات این جنگ ها را فراهم نساخته است!؟آیا آن قدرت و نیروی زیر زمینی که هزینه پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری امثال اوباما و بایدن را فراهم می سازد،عامل اصلی بقای جمهوری اسلامی و گروههای تروریستی وابسته به آن می باشد؟ اگر چنین است.چگونه می توان با مهر باطل زدن برین رژیم و در نتیجه خاتمه جنگ های منطقه ای،ممانعت از شعله ور شدن خطر جنگ جهانی دیگر را رقم زد!؟

بنظر میرسد پاسخ مفید و موثر  و قابل حصول تر این پرسش، پشتیبانی از خیزش ملت ایران در مقابله با این دشمن بشریت حاکم بر ایران است و بس.چون نه آمریکا نه اروپا و نه اسرائیل، بلکه این خود ملت ایران بوده و هست.که با خیزش خود تاکنون چند بار رژیم اسلامی را در آستانه فروپاشی قرار داده است.

 شکست چپ بین الملل در غزه برای تحقق پروژه سیاسی اقتصادی  جهان چند قطبی

چپ جهانی نبرد اسرائیل با حماس را، در راستای جنگ غرب و شرق بشمار آورده و معتقد است.که حماس در حمله به اسرائیل،فلسطین را وارد جرگه اعضای مهم نظام چند قطبی نموده و این که قدرت سلطه استعماری در جهان می خواست ،با عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب، به خصوص با ایجاد کریدور اقتصادی فیمابین،فلسطین را از صحنه حذف نماید.که رهبران حماس با اطلاع از این توطئه، یعنی کریدور هند،عربستان،اسرائیل،مدیترانه،دست به اقدام متقابل زده ،تحقق پروسه کریدور مزبور را ولو بطور موقت،موکول به محال نموده اند.

اکنون که عکس العمل اسرائیل، صحنه را علیه حماس و حذف دائمی آن ،به عنوان بازیگر مورد نظر چپ جهانی خواستار جهان چند قطبی، بر گردانده، این چپ ،با هزار لعن و نفرین و دروغ و تبلیغات گوبلزی،کشتار وحشیانه زنان و کودکان ..اسرائیل،توسط وحوش حماس را، یک توطئه تعمدی ،از سوی دولت اسرائیل نام برده ، می خواهند آب رفته را ،به جوی باز گردانده و فراموش نموده اند. که خامنه ای زن ستیز کودک کش، بعد از این جنایات حماس ،چه کر کری ها که نخواند و چه قربان صدقه ها و بوسه ها،که به دست و بازوی جنایتکاران حماس نرفت و نزد!؟

علیرغم این خوش خیالی های اولیه و شکست ثانویه این توطئه طرفداران جهان چند قطبی ،عکس العمل ملایم اعراب منطقه ،از رئیس خودگردان فلسطین تا رهبران عربستان،در مورد حملات اسرائیل به غزه که در پاسخ به جنایات وحشیانه حماس در اسرائیل انجام گرفت،حاکی از این بود .که در واقعیت امر، بازیگران در صحنه ،. به این توطئه مشترک روسیه ( برای نجات از گردابی که در اوکراین افتاده) و جمهوری اسلامی ( برای نجات از خیزش ملی میهنی ملت ایران) پی برده،اجازه هیچگونه خللی در اجرای برنامه کریدور اقتصادی و در عین حال سیاسی مزبور، از هندوستان تا حوزه مدیترانه، نخواهند داد و در اولین فرصت ممکن ،راه عملی را برای تحقق نهائی این پروژه، انجام داده و بازندگان این امر، توطئه گران مزبور اعم از روسیه،جمهوری اسلامی و..خواهند بود.

 آنچه که سرانجام قشر خاکستری جامعه را وادار به قیام می کند.

اولین بار این خمینی بود.که از جوانان و نوجوانان بزعم وی انقلابی خواست،اعمال و رفتار والدین و اطرافیان خود را نظارت و کنترل کنند.که آن موقع به دخالت حاکمیت در خلوت خانواده  تا حتی اتاق خواب والدین تعبیر گردید. خامنه ای نیز بارها با استفاده از کلید واژه سبک زندگی اسلامی خواستار توجه حاکمیت به کنترل نوع زندگی مردم گردید. تاکید وی در سال 1392 به سبک زندگی دینی مردم و سپس در سال 1398 به سبک زندگی ایرانی اسلامی مردم ،حالت فتوا گونه به خود گرفت.سرانجام این در دولت رئیسی بود.که رصد زندگی و سرک کشیدن به تمام شئون زندگی خصوصی مردم با ماده 75 برنامه هفتم توسعه کلید خورد.که به تجسس دائمی و کامل در حریم خصوصی تک تک افراد جامعه از سوی حاکمیت به سبک چین و کره شمالی معنی شده است.

تاکنون دو حاکمیت یا بهتر گفته شود، شیوه زندگی  موازی اما مغایر هم ، در ایران حاکم و برقرار بود.اول، رژیم اسلامی با همه توان و امکانات و سلطه و قدرت استبدادی مطلقه دینی.دوم،شیوه زندگی مردم در داخل خانه ها و خلوت تنهائی،که شامل اکثریت قریب به اتفاق ملت، با محوریت قشر خاکستری بود. اکنون با ماده مزبور دوربین های کنترل دولتی،کوچکترین اعمال مردم را در دست گرفته ،به عمق خانواده ها رفته و همه اعضای خانواده ها احساس می کنند. اعمال و رفتارشان در منزل و خلوت خصوصی ،تحت نظارت و نمایش دستگاههای قدرت حاکم قرار گرفته است.

شاید با توجه به عادت ذهنی قشر خاکستری جامعه ،چند صباحی این قضیه تحمل شود. یا این قشر بامید این باشد.که عقلی در کل این بساط بی عقل پیدا شود. دست از کنجکاوی بیمارگونه و نظارت بر خلوت اعضای خانواده های ایرانیان بردارد.این امر و تسکین به خود و تامل غریزی اندک،سرانجام در پی کنش ها و واکنش و اخطارهای وقت و بی وقت حاکمیت،موجب سرریز شدن خشم ملی علیه کسانی که خلوت و آرامش ذهنی آنان را به زده ،می گردد.اینجاست که قشر خاکستری که تاکنون همه جنایات رژیم و کمبودها را بخاطر آرامش نسبی و خلوتی که در خانه و اعمال خصوص خود داشته و نیز امیدوار به تغییر ،این بساط را تحمل می نموده، کاسه صبرش لبریز و سنگ صبورش شکسته،احساس زندانی بودن در منزل و کنترل دائمی یک ناظر ثالث بر اعمال و رفتار خود را دارد ،در نتیجه آن احساس امنیت در خانه و خلوت تنهائی تبدیل به فشار روحی و سرانجام طغیان و شورش علیه این بیداد میگردد.

یکی از علل فروپاشی دیکتاتوری رومانی که منجر به طغیان قشر خاکستری و سرانجام دستگیری چائوشسکو و همسرش و اعدام هر دو گردید.کنترل دائمی کوچکترین مسائل زندگی خصوصی مردم رومانی بود. به نظر میرسد با کلید خوردن بساط مشابهی در ایران ما ،سرانجام  آنچه که در رومانی گذشت،این بار در ایران ما تکرار خواهد شد.

 سرانجام طرح خامنه ای برای رهبری مجتبی با دقتی ریاضی کلید خورد.

خامنه ای طی 34 سال رهبری از اینکه در 14 خرداد 1368 این توصیه هاشمی بود.که به رهبری گمارده شد،رنج برده و برای اینکه چنین سابقه ای برای رهبری مجتبی پیش نیآید.تمام توان خود  را بکار برد و حتی یک رقیب پوشالی بنام ابراهیم رئیسی را به صحنه آورد. تا مجلس خبرگان از بین این دو یا رقبای پوشالی دیگر،به رهبری مجتبی رای بدهند.

خامنه ای در جریان انتخاب دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد در سال 1384 در پاسخ به نامه مهدی کروبی که نوشته بود. آقا زاده شما مجتبی،در همه مسائل دخالت می کند. در پاسخ نوشت،ایشان آقازاده نیست،آقاست. که همان موقع گفته شد.که این خطاب، خبر از نقشه یک مسیرو دیدگاهی هولناک را می دهد.که ازین به بعد آجر به آجر باید چیده شود و خون ها باید ریخته گردد. به خصوص اینکه همزمان گفته بود. انتخاب رهبر در زمانی باشد.که من در قید حیاتم.که همان موقع هاشمی شاهرودی به عنوان رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام گفت.مجتبی گزینه مناسبی برای  رهبری است و آقا می تواند.این پروسه را کم کم برای انتقال قدرت به او،فراهم نماید.مردم ایران به این توطئه پی برده در قیام 1388 یک صدا فریاد زدند .مجتبی بمیری ،رهبری را نبینی.

از آن موقع خامنه ای به همراه مجتبی ونزدیکانش در راس هرم قدرت با دقتی ریاضی و با خشونت تمام ابتدا به حذف کسان مسئله دار و مدعی ،همچون کروبی و موسوی در انتخابات 1388 و سرکوب شدید ملت از همین سال تاکنون ادامه داده،تا رهبری مجتبی بی مدعی بوده و مجلس خبرگان بین رئیسی و مجتبی و احتمالا، یک مدعی قلابی دیگر،مجتبی را بر گزینند. چون همه چیز برای رهبری وی از قبل فراهم گردیده است. از جمله انتصاب ابراهیم رئیسی ابتدا به ریاست قوه قضائیه و سپس ریاست جمهوری،چیدمان و آماده کردن همه شرایط به برگزاری جلسات انتخاب رهبر در مجلس خبرگان با ظاهری رقابتی بوده است.به خصوص این که اشتباهات فاحش رئیسی و علنی شدن نقاط ضعف و عملکردهائی که در راس آن کم سوادی وی و عدم تسلط کامل به نطق و بیان و لغات فارسی،بیش از نقاط ضعف دیگر وی توی ذوق ناظرین وی زده است.به نظر میرسد.رئیسی برای انجام این پروژه بطور کامل خود را در اختیار خامنه ای و مجتبی گذاشته و اوامر این دو را برای زمینه سازی و آماده کردن شرایط برای رهبری مجتبی را مهیا می کند.از جمله:

- لایحه عفاف و حجاب همراه با ماده 75 برنامه هفتم توسعه،یعنی دخالت کامل رژیم در امور خصوصی و خانوادگی ملت از جمله کنترل جزئی ترین مسائل شخصی کاربران دنیای دیجیتالی اعم از رفت و آمدها در درون و برون شهری،هر وسیله ای که خرید و فروش می کنند و حتی غذا و محصولاتی که می خرند. یعنی کنترل همه شئون زندگی خصوصی مردم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هماهنگی مرکز آمار ایران مکلف شده که نسبت به راه اندازی سامانه رصد ،پالایش و سنجش مستمر شاخص های فرهنگ عمومی ، سبک زندگی مردم را کنترل کند.

- جدا کردن سازمان سنجش از وزارت علوم و الحاق آن به بساط ریاست جمهوری با عنوان جدید سازمان ملی سنجش و ارزشیابی نظام آموزش کشور، زیر نظر رئیس جمهور که حق نظارت مجلس برای استیضاح وزیر علوم را سلب می کند.بخصوص اینکه  کلیه امور آموزشی از جمله کنکور سراسری را،تحت کنترل ریاست جمهوری قرار میدهد. تغییرات 180 درصدی در دانشگاهها و بازنشسته کردن یا  اخراج اساتید واقعی و جایگزینی آنها با مداحان عناصر سپاه و عمال سرکوب و غربالگری دانشجویان واقعی و جایگزینی خودی ها و فرزندان خانواده های مربوط به راس هرم قدرت و مافیای فساد و سرکوب در دانشگاهها وسایر مراکز آموزشی کشور به عنوان دانشجو.

با توجه به مراتب فوق و نگاهی به آنچه که به عنوان مثال در عربستان از سوی محمد بن سلمان ولیعهد و نخست وزیر کشورش می گذرد.با آنچه که در ایران ما در حال رخ دادن است. بنظر می رسد. انتخاب مجتبی به رهبری،آخرین میخ به تابوت رژیم اسلامی خواهد بود.زیرا از یک طرف یک شاهزاده 38 ساله با تحصیلات عالی در رشته حقوق و تجربه مشاورت ویژه پدر و وزیر مشاور و نیز رئیس شورای توسعه و اقتصاد ،امری که از جمله برای وی کنترل شرکت ملی نفت سعودی آرامکو را به ارمغان آورده است و با همین افکار و تجربیات اکنون به قطب پیشرفت و ترقی و تعالی کشورش تبدیل شده و با ارائه چشم انداز 2030 قصد خود برای بی نیاز کردن کشورش از درآمد نفت از طریق افزایش صادرات غیر نفتی  و افزایش سرمایه گذاری و اشتغال و استفاده از موقعیت استراتژیک جغرافیایی کشورش ،به عنوان پل بین سه قاره تا 2030 را اعلام نموده است.

بالعکس در نقطه مقابل وی یعنی مجتبی خامنه ای 54 ساله با تحصیلات حوزوی ناقص ،اما ارتقاء قلابی به آیت الله ،از سال 1384 پشت پرده اکثر وظایف پدراز جمله سرکوب بی رحمانه ملت را با فساد نهادینه شده و مافیائی که از تاریک اندیشان و سیه دلان سنگ دل شبیه خود ،دور خود جمع کرده، با افکار بازگشت به قوانین عصر حجری، چون راهزنی ،گروگانگیری و باج گیری و صدور شرارت، به منطقه و سایر نقاط جهان و با کینه ای عمیق به ملت ایران و ایرانیت و سرشار از افکار توطئه آمیز قرون وسطائی توام با تفتیش عقاید،آماده میشود.که رهبری پس از مرگ پدر را عهده دار گردد.

به نظر می رسد. همین مقایسه اندک ،بین ولیعهد عربستان و این رهبر در آب و نمک خوابانده شده رژیم اسلامی و جهانی که در قرن بیست و یکم چهار نعل ،رو به جلو گام بر میدارد. این انتصاب و ادامه این بساط ،بر خلاف جریان رو به پیشرفت و ترقی، در جامعه جهانی  بوده و محکوم به فناست.

 نامه ای سرگشاده از طرف ملت ایران به خامنه ای جنایتکار کودک کش زن ستیز

چه قبل از شورش کور پنجاه و هفت و خرابکابیهای منتهی به آتش زدن سینما رکس آبادان و چه بعد از آن و کشتاری که بعلت بی لیاقتی و اشتباهات وحشتناک در جنگ تحمیلی خمینی- صدام به عنوان نماینده خمینی بدسگال ،مرتکب و باعث کشتار وحشتناک جوانان ایران ،در این جنگ نابرابر شدی ،بخصوص پس از ،تحمیل تان از سوی هاشمی،به ملت ایران ،به عنوان رهبر جمهوری اسلامی و گماردن افراد کاملا شبیه شخصیت بیمار و معتاد روانی خود، در جرگه مافیای قدرت ات،فقط و فقط ،علیه منافع ملت ایران و خرابی و ویرانی کشور،گام بر داشتی و در کشتارهای شصت و چهار و هفتاد و هشت و نیز هشتاد و هشت کوی دانشگاه تهران و کشتار کهریزک در همین سال،بویژه قتل عام های نود و شش و نود و هشت و ورود به جنگ تمام عیار با ملت در خیزش مهسا ( زن زندگی آزادی ) و پوشیدن یک خرقه جلاد حرفه ای زن ستیز کودک کش ،با کشتار جمعی ،که در سراسر کشور بالاخص زاهدان ،کردستان ،دو خطه قهرمان پرور ایران و.. با قتل بهترین فرزندان ایران، تنها کسانی را ،ارتقا مقام دادی، که دست شان، به خون ملت ایران، آغشته بود و هنوز هم هست.

قالیباف عامل هر دو کشتار کوی دانشگاه و کشتار های دیگر را، به ریاست قلعه..مجلس گماردی،سعید مرتضوی جنایتکار و عامل قتل زنده یاد ،زهرا کاظمی و کشتار کهریزک را، به جاه و مقام و ثروت باد آورده رساندی.. و سرانجام قاتل کشتار جمعی تابستان شصت و هفت را ،به ریاست جمهوری منصوب و کابینه وی و مجلس قلابی ات را، پر از جنایتکاران حرف ای دست چین شده شبیه خود نمودی و با سه دهه حکومت خونین و ننگین توام با کینه و نفرت از عالم و آدم و با کشتار در داخل و صدور شرارت به همسایگان و صدور تروریسم به اقصی نقاط جهان، تاریخی خون بار و ننگینی از خود باقی گذاشتی و اکنون نوبت پاسخ دادن ،به اینهمه سرکوب و شکنجه و کشتارهای بی رحمانه و شلیک به اختیار ها و جنایات بی شمارتو و همپالگی هایت ، فرا رسیده است.

در کنار حمله موشکی به هواپیمای مسافربری اوکراینی و کشتار بیرحمانه همه مسافران بیگناه آن ، با شعار همیشگی ات علیه اسرائیل ،قصد تولید بمب اتمی امام زمانی و حمله هسته ای به آن و نابودی قوم یهود را داشتی و هنوز هم داری و کتمان نمی کنی،درحمله ناجوانمردانه و بی رحمانه ارباب ات پوتین به اوکراین ، با همه امکانات، خود را و تسلیحاتی چون پهپاد و... را در بست در اختیار وی گذاشتی و این درست در حالی است. که هشتاد میلیون مردم ایران ، همراه با اکثریت قریب به اتفاق ملل دنیا،خود را در کنار ملت قهرمان اوکراین و به طرفداری ازمبارزات بی امان آنان، برای رهایی کشورشان از دست توی ستمگر و ارباب متجاوزت، احساس می کنند.

یک فرد جنایتکار و بی وجدان روانی را، به فرماندهی نیروی انتظامی چابهار گماردی ،تا با تجاوز به دختر پانزده ساله، فاجعه هشت سال قبل تجاوز معاون اطلاعات سپاه به دختران نابالغ در این خطه را تکرار نماید.فکر می کنی با کشتار فرزندان رستم در زاهدان ،یا دستور به جنگ علنی سپاه ،با ملت به پاخاسته ایران در سراسر کشور در خیزش مهسا ، خواهی توانست ،قسر در بروی !؟ کور خواندی،این تو بمیری ، دیگراز آن تو بمیری های سابق نیست. خیزش ملی مهسا ، بزودی نشان میدهد که :یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک،به گرد تا بگردیم ما ملت ایران، با تو و همپالگی های مافیای جنایتکارت، تازه شروع شده،ما ملت تا واژگونی این بساط بدخیم عصر حجری انیرانی اهریمنی ات و حواله کردن تان به گورستان تاریخ،آرام و قرار نمی گیریم.پایان کارتو و همراهان ات، فرا رسیده است.به پایان سلام کن دیکتاتور بدخیم:

پیام واصله از سوی رزمندگان جبهه نبرد ایران با جمهوری اسلامی انیرانی