طلسمی که با سیل اخیر شکسته شد.
بعد از چهل سال ظلم و تعمد رژیم در به انزوا کشاندن مردم،سرانجام این ترفند،بدست خود رژیم و با سیل عمدی اخیر،شکسته شد.مردم بعد از انقلاب،بخاطر غیر قابل تحمل بودن زندگی ،در آنچه که در خارج از منازل شان می گذشت.به کنج خانه های خود پناه برده،سرانجام با گذشت زمان،به زندگی دو گانه (بعلت حضورگزمه های کمیته،سپاه،لباس شخصی،بسیجی و تظاهر به آن چه که نیستند ،در بیرون منزل و انجام آنچه که در واقع هستند در خلوت خانه ها) عادت کردند.
اکنون این عادت(ترس از خیابان) که عادت ذهنی شده بود و تسکین دردها و آلام خود را،در پناه بردن به خانه ها می جستند.با سیل اخیر زیر و رو و وارونه شد.(گر چه مردم بارها این حصار را شکسته و به خیابانها ریختند.اما این حضور،موقتی و برنده آن با بازداشت و زندان و جنگ های روانی و شکنجه های قرون وسطایی و مجبورکردن مردم ،در بازگشت دوباره به خلوت خانه ها و تخصص و تجربه رژیم در تحمیل و تکرار این دور باطل،خود رژیم بود).
اما در سیل اخیر،که بعلت حضور میهمانان و مسافران نوروزی، در شهر های سیل زده،تقریبا سرتا سری بود.همه،رژیم را مقصر دانستند.هیچ کس،ترفندها،دروغ ها و برنامه های ماکیاولیستی رژیم را باور نکرد.این سیل،این عادت ذهنی را شکست.مردم در خانه ها نماندند.به قلب معرکه و به خیابانهای سیل زده ریختند.تا به کمک همدیگر و میهمانان نوروزی،شتافته و اینکه، نه در خلوت خانه ،بلکه در ملا عام،در نجات همدیگر از یک مصیبت ملی بکوشند.این یعنی حذف مطلق رژیم و به خود باوری مطلق رسیدن.نه پولی به حسابهای کذایی رژیم ریخته شد و نه هیچ کمک مالی به مراکز رژیم داده شد.تا بنا به تجربه،بعد ها از جیب گشاد رژیم سر در نیآورد.بلکه مستقیما به همدیگر کمک کردند( صحنه های بسیار زییایی ازین جوانمردی ها ثبت تاریخ شد).اکنون خیابانهای ایران و نه خلوت خانه ها،محل قرار و دیدار مردم و کمک به همدیگر است.مردم با درس گرفتن از آنچه که در زلزله بم ، ..تا سیل کرمانشاه و سیل اخیرگذشت.اکنون در کوره این فجایع ،پولاد آبدیده شده،دیگر کسی نمی تواند آنها را خم کند یا بشکند.قرار مردم ،میدان میلیونی و این بار حضور دائمی تا پیروزی نهایی،علیه این فرقه تبهکار است.
درس دوم را نیز،نیروهای صف و میانه ارگانهای سرکوب گرفتند.وقتی همبستگی ملی و بالعکس، اینهمه نفرت ملی از رژیم را ،در صدها ویدئو دیدند، و الگوی روابط خارجی رژیم را در پیش رو دارند(ترجیح دادن آمریکایی ها از سوی همه طرف های قضیه، در مقابل رژیمی که در آستانه فروپاشی است) اینها نیز سرانجام باین قضیه پی برده و فهمیدند.که باید مردم را بر رژیم ترجیح دهند.
اکنون،همه چیز،برای اقدام مشترک و رسیدن دوباره به شور زندگی حقیقی، بطور واحد ، در جامعه و منزل ،فراهم است.مرگ رژیم به شماره افتاده است.

آنچه که هم اکنون در داخل و خارج از کشور، می گذرد و چه باید کرد؟
-داخل کشور:سیل بنیان کنی که تقریبا سرتاسر، به جز مناطقی از شرق کشور،را فراگرقته ،یک بلای طبیعی که رژیم مرتب از آن دم میزند نبوده،به غیر از بی لیاقتی،بیسوادی،بیرحمی،فساد و زیادیخواهی نهادینه شده در بساط حاکم بعنوان زمینه سازی این سیل،یک بلای عمدی است.که جرثومه ملا-سپاهی آن را،بر سر مردم آورده است.چرا سد های فکسنی مشرف به مناطق سیل زده،را به بهانه شکستن سدها، یا سرریز شدن آب و آسیب رساندن به مزارع وابسته به بساط ملا-سپاهی را،باز کرده و اینهمه آب مضاعف ذخبره شده به بزرگی یک دریاچه را،یکجا به باران و سیل جاری افزودند.(برابر اطلاعات واصله، هیچ ایرانی آزاده،به جز انیرانی ملا-سپاهی حق نزدیک شدن و عکس برداری،ازین سدها و محوطه اطراف ،را ندارد).چون ملا-سپاه فقط ،به فکر جیب و منافع مادی خویش و مصلحت نظام اهریمنی اش هست به اضافه، توسل به هر حرکت و اقدام ضد بشری، بمنظور جلوگیری ازقیام مردم علیه این بساط اهریمنی اش.چون پشت درهای بسته به این تحلیل رسیده ، همانطور که از نظر خمینی جنگ نعمتی برای حفظ و تحکیم این رژیم بود، سیل هم درین مقطع فروپاشی ، یک نعمت دیگر برای بقای رژیم است، و اینکه، مردم هر چقدر گرفتارتر،بهتر،چون به فکر مبارزه و تغییراین بساط نمی افتند.اما نمیدانند و نمی فهمند و تاریخ را نخوانده اند.که بدانند. از بطن جامعه و نفرت مضاعفی که با همین سیلاب بر روح و روان شان تعمیق میگردد.سرانجام نتیجه این بلاهت ملا- سپاهی ،مردم را به آنچنان انفجاری از خشم و نفرت ملی میرساند.که قیمت سوراخ موش در ایران جهت خزیدن این مارها و عقرب ها در آن وفراریان این قلعه و بساط شیطانی ،سر به فلک میزند.در نتیجه چاره ای جز تسلیم داوطلبانه و تن دادن به محاکمه در دادگاههای ملی-میهنی مردم ایران، نخواهند داشت.
خارج از کشور: پرزیدنت ترامپ با انجام دو وعده از از سه وعده اش در مورد اسرائیل(شناسائی اورشلیم به عنوان پایتخت این کشور و نیز شناسائی رسمی الحاق جولان به اسرائیل)اکنون تمام همت خود را در سال چهارم ریاست جمهوری اش،روی وعده سوم یعنی خاتمه دادن به تهدید های رژیم ج.ا علیه نابودی اسرائیل میگذارد که اجرای بی کم و کاست این وعده ، توام با وعده به ملت ایران ،جهت جمع کردن این بساط اهریمنی در ایرانريال در راستای ورود ایران، به عنوان یک عضو نرمال و طبیعی به خانواده بین المللی میباشد.
نتیجه گیری: بلاتکلیفی و آنارشی و احساس مرگی که سر تا پای وجود راس هرم قدرت را فرا گرفته،در وقایع اخیر سیل و فجایع ملی-میهنی تحمیل شده از سوی رژیم به مردم،کاملا هویدا شد(مردم بفکر جان و زندگی خویش اند.رژیم به فکر بهره گیری از این فلاکت به نفع خود و اینکه مانع کمک و همیاری مردم به همدیگر گردد.هر نوع کمک مردمی ،اعم از حضور در محل برای کمک به سیل زدگان هموطن خویش،یا کمک های دیگر را ،موکول به انواع و اقسام وعده های سرخرمن بساط خود می کند.چون از همبستگی و اتحاد مردم و یکی شدن مردم در حل معضلاتشان وحشت دارد و میترسد ازین که، این اتحاد و همبستگی ،روزی علیه رژیم بکار گرفته شود.) با توجه باینکه آن لحظه موعود برای پاکسازی این بساط غیر انسانی، از ایران،سرانجام فرا میرسد.در نتیجه بعنوان یک درس بزرگ ازین وقایع، باید از هم اکنون ،ستادهای همیاری مردمی (ستاد های امداد رسانی مردم به همدیگر در لحظه موعود)از سوی مردم ، پیش بینی شده و در گوشه کنارشهرهای سراسر کشور تشکیل و زمینه را برای عبور کم هزینه تر ازین رژیم،در نظر بگیرد.بطور حتم ،امسال سال پایان رژیم است و باید برای انجام اقدامات این چنینی از هم اکنون دست به کار شد

درد زایمان، بعنوان سخت ترین درد دنیا ،درد مقدس یک مادر، برای زایش زندگی است. درد زیر ،درد سرطان و مرگ است.نباید فرصت را از دست داد.
درد سرطانی مرگ :
خامنه ای- سیاستمردان غرب، به معنای واقعی، وحشی اند.
ملاها در نماز جمعه امروز- گور پدر شما اروپایی ها.
دلایل این درد:
انگلیس-ثبت نام حزب الله لبنان در لیست تروریستی.
آمریکا- حزب الله، فقط و فقط، یک سازمان تروریستی است.
فرانسه-تلاش برای حفظ برجام،چک سفید امضا، به رژیم، درنقض حقوق بشر نیست.
پیامی که بزرگترین عیدی به ملت ایران بوده و یک بار در تاریخ رخ میدهد:
پرزیدنت ترامپ- ....مردم ایران،بهار را،زیر فشار سنگین ظلم رژیم فاسد و بی رحم ،تجربه می کنند.مردم ایران بدنبال پس گرفتن تاریخ پر افتخار کشورشان،فرهنگ رسای شان و جایگاه مشروع شان،در جهان هستند.من به مردم سراسر جهان می پیوندم و برای تولد دوباره آزادی در ایران دعا می کنم.تعهد می کنم.که هرگز، در مقابل خواسته های مردم ایران ،برای آزادی، سکوت نکنم....
نتیجه- توپ در زمین ما ملت ایران ،این بساط رفتنی ،و امسال پایان ماجراست.

سرانجام جامعه جهانی،شاهرگ حیاتی و پاشنه آشیل رژیم را،نشانه گرفت:حقوق بشر
بنظر میرسد: سال جدید،در ایران،سال تهاجم شدید بین المللی،علیه نقض دائمی حقوق بشر،توسط رژیم ج.ا در ایران باشد.سال گذشته،این تهاجم،عمدتا حول محور دخالت های رژیم در منطقه،سرکرده گی تروریسم بین الملل و مسائل موشکی می چرخید.اکنون،با ورود جهان به فاز مقابله و محکومت نقض حقوق بشر، از سوی رژیم،دنیا پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است.باین دلایل:
-در گزارش 56 صفحه ای سالانه وزارتخارجه آمریکا ،مفاد یازده گانه ای از نقض حقوق بشراز سوی رژیم ذکر شده، که شامل اصول کلیدی اعلامیه جهانی حقوق بشر است و اجرای آن، بخاطر ذات ایدئولوژی و قانون اساسی رژیم،محال بوده و فقط ،با تنبیه جمعی جهانی، برای اجبار به رعایت این مفاد،سرنوشت رژیم، کلید میخورد.
-تاکید این گزارش،بر مجموعه ای از نقض های حقوق بشری....و یکجا شمرده شدن ( و مچ شدن ) این نقض حقوق ها، در منطقه، با نقض حقوق مردم ایران ،مسئله بسیار مهمی است.که برای اولین بار، درین گزارش آمده و ابتکارجدیدی است. برای نشانه گرفتن وجدان بشری و مقدمه ای است.برای محاکمه رژیم ،در نهادهای مربوطه بین المللی،با پشتیبانی جوامع رسمی،مدنی،رسانه ای....دنیا.
-نشست های مدنی-حقوق بشری،از جمله شصت و سومین اجلاس کمیسیون سازمان ملل در باره وضعیت زنان و نشست ویژه پارلمان ها درین سازمان،مقدمه ای برای نشست شورای حقوق بشر و گزارش هیجده ضفحه ای گزارشگر ویژه بود.که در پی آن،وزارتخارجه آمریکا، با مفاد یازده گانه و اتحادیه اروپا با قطعنامه شانزده ماده ای(به فاصله فقط یک روز از همدیگر،که نشاندهند مذاکره و آمادگی قبلی وهماهنگی مشترک، در صدور بیانه مشابه هم بود) شدیدا نقض حقوق بشر،از سوی رژیم ج.ا ،را محکوم نموده،خواهان همکاری کشورها،با گزارشگر ویژه،در تحمیل اجباری رژیم،بر رعایت مفاد اعلایه جهاتی حقوق بشر شدند.
-از همه مهمتر، سرمقاله اخیر واین بار سردبیری نیویورک تایمز(این نشریه مخالف پرزیدنت ترامپ بخاطرخروج از برجام بود و مرتبا رپورتاژ آگهی عوامل رژیم را علیه تحریمها و نقض برجام منعکس مینمود) در محکومیت نقض حقوق بشری و در راس آن حقوق زنان ،نشانه و مقدمه ای است .بر اجماع ،بین رسانه های معروف دنیا،علیه نقض حقوق بشر، در ایران، بعنوان برنامه و مانیفست روز در جهان.دلیل این اقدام ،شاید تاکید چند باره وزیر خارجه آمریکا، در اثنای گزارش سالانه وزارتخارجه، باشد .که گفت:ثبات پایدار،رفاه و امنیت جهانی ،منوط به رعایت حقوق بشر و آزادی های بنیادی بشریت است و اینکه،آزادیهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی آمریکا،میراث کرامت انسانی است و نه چیزی که توسط رژیمی اعطا شود،لذا آمریکا،حامی قدرتمند کسانی است.که خواهان پایان دادن به نقض حقوق بشر اند.....این یعنی هدیه نوروزی جامعه جهانی، بسرکردگی آمریکای ترامپ-پمپئو،به ملت ایران ،که طی چهاردهه گذشته، بینظر است و باید قدر این حامی قدرتمند را دانست و پاسخ مثبت و در عمل به آن ،داد.
در نتیجه: اکنون توپ در زمین ما ملت ایران است.که آخرین گل پیروزی را بزنیم.و میزنیم.

کلید خوردن شاهکار دیپلماسی آمریکا ،با هدف لو دادن جنایات رژیم علیه جامعه جهانی،در راستای اجماع جهانی،برای زدن ضربه نهایی
بر خلاف انتظار همگان،سیاست خارجی و دیپلماسی تیم ترامپ-پمپئو ،دربکارگیری هوشمندی هنرمندانه،از تمامی موازین دیپلماسی رایج در جامعه بین المللی،بمنظور در گوشه رینگ انداختن رژیم ج.ا،برای زدن ضربه نهای ،یک پیروزی ،در حد شاهکار بوده است.دیپلماسی ،به معنی وسیله و روش،با تکنیک و تدابیر عملی و اجرایی،جهت حصول، به منافع و اهداف ملی در خارج از قلمرو ارضی بوده و هدف غایی آن،کمک به ایجاد یک روابط بین الملل منظم و قاعده مند توصیف شده است.یک وزارتخارجه،،برای حصول به مقاصد و منافع ملی کشور و اتباع اش،از پروسه های مسالمت آمیز، برای حل اختلافات،اعم از آشتی،تحقیق،میانجیگری،مساعی جمیله،دیپلماسی پارلمانی یا کنفرانسی(اجلاس اخیر در ورشو)،مذاکره و دیپلماسی سران( عناد رژیم ج.ا - بالعکس پذیرش رهبر کره شمالی و دیدار با ترامپ )،در راستای همکاری با جامعه جهانی، در حصول به صلح و آرامش و رفاه در جهان،استفاده می کند.در برابر این نوع دیپلماسی متداول در جامعه جهانی،دیپلماسی دیگری بنام ماکیاولی با تعقیب اهداف وتاکتیک های فربیکارانه،توطئه گرایانه،مزورانه، جهت حصول به منافع حقیر و تنگ نظرانه،قشری،غیر واقعی،علیه جامعه بین المللی،با تاکتیک هایی چون خدعه،دخالت،ایجاد آشوب و جنگ در صحنه جهانی قرار دارد.
اکنون جامعه جهانی،باین نتیجه رسیده،که تیم ترامپ،همه تدابیر قانونی جامعه بین الملی،را درادب کردن رژیم بکار برده،اما به بن بست رسیده است.در نتیجه چاره ای جز اقدام متحدانه، با آمریکا علیه رژیم ،ندارد.چون هدف جامعه جهانی از تصویب قوانین بین المللی و ایجاد نهادهای بین المللی،بنای یک جامعه جهانی توام با صلح و آرامش و رفاه عمومی است.اگر نخاله ای ،مانع تحقق این مرام گردد.از مکانیزم نهایی تنبیه متجاوز به ارزش های جامعه جهانی ،استفاده میشود.در نتیجه ایجاد نهاد (هسته پیوند مالی ایران) در معاونت پیگیری تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانه داری آمریکا، به عنوان هماهنگ کننده امور و یاری رساندن به وزارتخارجه ،جهت تحصیل اطلاعات بیشتر و جدید تر، در باره فعالیت های غیر قانونی رژیم ج .ا و راههای جدید برای مقابله با فعالیت های مخالف موازین بین المللی رژیم و متحدانش در منطقه و جهان،تکمیل کننده نهایی آن سیاستی است.که برای تادیب رژیم بکار گرفته خواهد شد.هدف این نهاد جدید،کشف موسسات مالی مرتبط با رژیم شامل افراد ،نهادهای وابسته به رژیم،تروریست های سایبری رژیم و یافتن و راهگیری های فردی جمعی گروهی نهادها، بنیادهای رژیم، در آمریکا و دیگر نقاط جهان می باشد.این نهاد،برنامه ساز و کار اروپا در رابطه با رژیم را محدود به غذا و دارو بشکل پایاپای خواهد نمود.تا دور زدن تحریم های آمریکا ،جهت حصول به ارز ،برای اقدام نظامی تروریستی مداخله گرایانه از سوی رژیم، به صفر برسد.
با این اقدام،تمانی افراد گروهها ،احزاب قلابی،رسانه ها و سازمانهای باصطلاح مخالف رژیم، اما در عمل آتش بیار ایجاد اختلاف بین مخالفین رژیم،شناسایی و زمین گیر خواهند شد.تا اقدام برای اتحاد اپوزیسیون واقعی،نهایی گردیده و بعنوان یک بنیاد توانمند قدرتمند، وارد عرصه مبارزه با جنایتکار ترین رژیم ،در تاریخ بشریت گردد.باین ترتیب با تولد این نهاد جدید،در آمریکا علیه ج.ا ،فاز نهایی تنبیه رژیم ،سرانجام کلید خورد.

کلید خوردن فروپاشی رژیم،بعلت زوم شدن نور افکن های جامعه جهانی،بر جنایات رژیم،با انتصاب رئیسی
رئیسی گرچه برای پاک کردن دامن آلوده اش ،یا کاهش فشار،برجنایات اش، در کشتار جمعی تابستان 67،ممکن است.اصلاحاتی از جمله آزادی زندانیان (به بهانه سال جدید) یا کاهش مجازات اعدام عده ای به زندان و....انجام دهد.اما برابر قوانین بین الملل ،پروسه مجازات مرتکبین جنایت علیه بشریت،مشمول اصل حقوقی مرور زمان نمی شود.کما اینکه،مرتکبین جنایت علیه بشریت در جنگ جهانی دوم،تا این اواخر وحتی سنین بالا،نیز دستگیر و مجازات میشدند.وی به غیراز این جنایت،مرتکب جنایت جمعی دیگری ،باتوجه به حضور دائم،در راس هرم قدرت،گردیده و مشمول مجازات بر اساس اصل 42 فصل هفتم منشورملل متحد،بعلت شرکت جمعی با همپالگی هایش، در کشتار مردم منطقه، از یمن تا افغانستان و از عراق تا سوریه ،میگردد.جنایاتی که آلمان نازی،علیه یهودیان مرتکب و بخاطر آن مجازات شد.رژیم جمهوری اسلامی،با حصار خونین کشیدن،دور سنی های منطقه،از طریق هلال شیعه، مرتکب شده و بخاطر آن،هر لحظه ممکن است مجازات گردد.
بموجب اصل 41،اگر همه روش ها و ابزار صلح آمیز لازم ،از جمله تحریم،محاصره اقتصادی و...موجب تغییر رفتار رژیم نگردد.جامعه جهانی، از مکانیزم اصل 42 و اقدام جمعی از طریق شورای امنیت،برای مجازات رژیم، استفاده می کند.حتی اگر رای وتوی یکی از اعضای دائم شورای امیت،مانع از اقدام جمعی جامعه جهانی علیه رژیم نخاله ایی که صلح و امنیت جامعه جهانی را، مورد مخاطره قرار داده،گردد.مکانیزم دیگری ،همچون قطعنامه اتحاد برای صلح در اجلاس اضطراری مجمع عمومی،زمینه تنبیه جمعی این رژیم متجاسر را فراهم میکند.در غایت امر،حتی اگر ،این رویه نیز انجام نگیرد.ریس جمهور آمریکا، از اختیارات قانون اساسی خود،برای تنبیه رژیم استفاده می کند.کاری که جرج بوش،علیه رژیم طالبان در افغانستان و رژیم صدام در عراق، انجام داد.آنچه مسلم است.انتصاب رئیسی، نورافکن های جامعه جهانی، اعم ازرسمی و سیاسی و غیر رسمی، یعنی مدنی از جمله رسانه ای و افکار عمومی را،علیه جنایات مزبور،روشن نموده و خون این بیگناهان و میلیونها قربانی دیگری ،که در منطقه و جهان، توسط این رژیم کشته،متواری یا ناپدید شدند.سرانجام دامن خون و جنایت آلود این رژیم را ،در حال گرفتن است.

دو سئوال مهم ،از نیروهای نظامی ،انتظامی، بسیجی ،امنیتی، لباس شخصی، که وجدان دارند.
1-آگر شاهد کشتار هموطنان خود،از سوی فاطمیون افغانی،زینبیون پاکستای،حزب الله لبنانی،حوثی های یمنی،جیش و حشد الشعبی سوریه ای و عراقی(برنامه ای که ریس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران،اخیرا افشاء نمود) باشید.آیا دست روی دست گذاشته و شاهد این قتل عام ،خواهید شد.یا در مقابل مزدوران اجنبی و حامیان و دعوت کنندگان از آنان،مردانه ایستاده وبرای دفاع از مردم و حدود و ثغور کشور،در کنار مردم ،با متجاسرین ،مقابله می کنید؟ یا آن قدر صبر می کنید. تابعد از قتل عام هموطنان تان،همین اجانب اسلحه ها ،را بسوی شما گردانده،ایران را تجزیه و به نفع اربابان خود درکشور،خان خانی و هرج و مرج و آنارشی، ایجاد کنند؟
2-فرمان آتش به اختیار رهبری، به نیروهای بسیج مردمی، که اخیرا، جهت اجرای این فرمان ،مسلح شده اند.آیا تکرار جنایات اس اس های آلمان نازی در حنگ جهانی دوم ،اما این بار علیه مردم ایران نیست؟ آیا این فرمان،سرانجام منجر به تشکیل دادگاه نورنبورک دیگری،یا دادگاه بین المللی رسیدگی به جنابت علیه بشریت، نخواهد شد؟

دلایل سرنوشت ساز بودن سه ماه آینده،برای جمهوری اسلامی
1- مهلت FATF (برای جلوگیری از پولشوئی و تروریسم) در پایان این سه ماه،خاتمه می یابد.رژیم یا باید به آن به پیوندد.که در آن صورت،حمایت مالی و نظامی به تروریست های منطقه از حوثی ها تا حزب الله،را باید به صفر برساند.این امر برای رژیم غیر ممکن است.چون حیات و ممات رژیم،در کاشتن یک دشمن فرضی در خارج و با توجه به آن ،اجرای سیاست النصر بالرغب در داخل ،بدان وابسته است.
2- در پایان این مهلت سه ماهه،تحریم جهانی صدور نفت ایران ،به صد در صد میرسد .در نتیجه این امر ،باضافه قطع کامل ارتباطات بانکی رژیم با دنیا و تشدید تحریم های ساختار شکن، بطور متحد، از سوی آمریکا ، اروپا و بقیه جامعه جهانی ،در آمد ارزی رژیم، به صفر می رسد.
3- همچنین در پی این سه ماه،انتخابات پارلمان اروپا،با فضای جدیدی ،انجام می گیرد.جایگزینی نمایندگان ملی-میهنی،به جای گلوبالیست ها، دیگر جایی برای افرادی چون موگیرینی ها ،نخواهد گذاشت.این امر،یعنی حذف کامل پروسه حمایت اتحادیه اروپا ،از رژیم هایی چون جمهوری اسلامی و شکل گرفتن اکثریتی،که هماهنگ با نیروهای جدید (آمریکای ترامپ و انگلستان برگزیت)و دیگران ، در جامعه بین الملل، عمل می کنند.
باین ترتیب: سه ماه آینده،بهترین فرصتی است.که نیروهای ملی-میهنی ،حرف اول و آخر را،برای مرگ رژیم اسلامی و احیای ایران نوین، بزنند.

پیام خامنه ای به ملت ایران،با انتصاب رئیسی،عضوماشین کشتار جمعی سال 1367 ،به ریاست قوه قضائیه
این پیام می گوید: تنها چیزی که از رژیم ،باقی مانده،یعنی دستگاه سرکوب،با شدّت و حدّت و با تمام ظرفیت،امکانات مالی ،زنده و فعال است،و دژخیمی که بر راس این ماشین سرکوب،گمارده شده،از فتوای خامنه ای ،مبنی بر،آتش به اختیار (جنایتی که اس اس های نازی ،مرتکب می شدند.) در مقابل هر نوع شکایتی، از آثار ضد بشری این فرمان هیتلری،حمایت خواهد کرد.رژیم با این انتصاب،رسما و علنا و بدون تعارف و ندامت از جنایتی، که در کشتار جمعی سال مزبور،مرتکب شده،وارد جرگه محور شرارت ( Axess of devil ) گردیده و خطر رسوایی و ارجاع کل پرونده رژیم، به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت،بعلت به آنتن رفتن دوباره این فاجعه کشتار جمعی،را به جان خرید.
به غیراز،رژیم هایی چون رژیم حاکم بر ایران ،سوریه و کره شمالی و کوبا،بقیه کشورهای دنیا،بطور کم و بیش،نهایت سعی شان، ایجاد یک محیط صلح و آرامش و آسایش و رفاه و بهزیستی در جامعه،با فراهم ساختن زمینه رشد فکری جسمی فرهنگی و روحی و روانی شهروندان ،در راستای، همکاری خردمندانه ومتمدنانه ،با جامعه بین المللی است.اما ،بالعکس در این محورشرارت،تنها تخصصی که باقیمانده ،.فقط در یک چیز است: تبدیل نیروهای نظامی،انتظامی،امنیتی ،به نیروهای حافظ خود رژیم،در مقابل مردم، یعنی استفاده از تمامی نیرو و امکانات و ترفندهای اهریمنی،ماکیاولیستی،برای تقویت این نیروهای سرکوب،جهت حفظ هرم قدرت در مقابل شهروندان به جان آمده ،از ظلم و شرارت و تبعیض حاکم ... حرف اول و آخر را، درین دیکتاتوری های فاسد یک نفره،سرکوب مردم،اعم از زندان و شکنجه و اعدام و تبعید، از سوی دیکتاتور و عمال داخلی و تروریست های خارجی اش ،و به فرمان وی میزند. بخاطر همین هم هست.که،این چند کشور،در ردیف آخر همه کشورهای دیگر، از لحاظ نکات مثبت بنفع بشریت و بالعکس از لحاظ شرارت ضد بشری و ضد محیط زیستی،ضد ارزش های جامعه بین المللی،در اول جدول هستند.
باین ترتیب مشکل ما ایرانیان، این رژیم ،با نیروهای سرکوب گرش هست.که تمام سعی شان ،متمرکز است. بر ایجاد اولا، یک محیط توام با ترس و وحشت در جامعه و دوما ،ایجاداختلاف بین مردم و بر اساس این اختلاف افکنی،حاکمیت بر مردم ،بشکل برده داری جدید ... بخصوص در ایران ما ، که رژیم طی چهار دهه حاکمیت خود ،نهایت کوشش خود را، بکار برده، که ازتنها ملت تاریخی در منطقه ،بعنوان یک امت، یعنی یک مجموعه گوش به فرمان واحد و نه یک ملت با عقل و هوش و با قریب به نود میلیون جمعیت دولت شهری و شهروندی متمدن ،به نفع ائیدئولوژی منسوخ سیاه و ضد بشری خویش،سوء استفاده نماید. در نتیجه ، تنها راه نجات ما ملت ایران،زدن ترفندی متقابل ،علیه رژیم ،یعنی متحدانه نترسیدن (شعار نترسید نترسید.ما همه، با هم هستیم)و نه گفتن به اختلاف افکنی های شبآنروزی مزدوران رژیم و بالعکس اتحاد مان ، با هدف سرنگونی و پاکسازی ایران مان، از جرثومه رژیم است و بس.

آخرین تلاشهای جمهوری اسلامی در آخرین روزها
بعد از اجلاس ورشو،مونیخ ، شرم الشیخ و تکمیل پروسه اجماع منطقه ای،اروپایی و جهانی ،علیه رژیم.با به آنتن رفتن خبر بازگشت مجدد قطر،به شورای همکاری خلیج فارس و توافق روسیه و اسرائیل در خروج نیروهای رژیم،از سوریه،زمینه را برای انزوای کامل جمهوری اسلامی در منطقه و جهان فراهم نمود.تحریم رژیم، تا این مقطع، در مقایسه با سال گذشته،بنا به اقرار مقامات رژیم،ارزش ریال ایران را معادل 50 در صد کاهش داده و متقابلا ،قیمت کالاها را پنجاه در صد افزایش داده ،که به معنی دو برابر شدن قیمت کالاهای مصرفی و یک تورم صد در صدی است.یعنی مردم ایران نسبت به سال گذشته،دو برابر فقیر تر شده اند.
در چنین اوضاعی،رژیم، بجای اینکه،ذخایر ارزی کشور را صرف مایحتاج و بهبود زندگی مردم نماید.آن را،صرف تروریست های خود میکند.از جمله بخاطر گرم نگه داشتن آتش تنور حمام های خون هلال شیعه ،از یمن تا سوریه و با این ترس و وحشت، که اگر کمک های مالی و نظامی ،به تروریست هایش ،از اسد تا نصرالله نرسد.آنها به رژیم پشت کرده و با پیوستن به دشمن،در غایت امر،اساحه ها را بسوی رژیم بر خواهند گرداند.بشار اسد جنایتکار بزرگ قرن را به تهران می آورند.تا با دادن قریب به سه میلیارد دلار پول نقد از پولهایی که از مردم دزدیده اند.زمینه را ،برای ادامه سیاست های خون و جنون شان فراهم نمایند.با این ترفند که این بار قرارست.200 هزار خانه در سوریه بسازند..یعنی به بهانه پایان پروسه حضور نظامی و تبدیل آن به برنامه ساحتمان سازی،کماکان نیروهای سپاه و مزدوران خارجی اش را ،در قالب عمله و بنّا،این حمام های خون را، زنده و گرم نگهدارند.