۱۴۰۰ اسفند ۷, شنبه

 آیا باج دادن اوباما به رژیم اسلامی در برجام یک و برخورد ضعیف بایدن در برجام دو، برانگیزنده پوتین ،در جسارت به اشغال کریمه و اینک حمله به اوکراین گردیده است.

تفاهم هسته ای برجام یک، که از نوامبر 2014 تا ژانویه 2015 ادامه و چند بار نیاز تمدید گردید .سرانجام، در تیرماه 1394 منعقد شد.در سومین ماه مذاکرات 5 بعلاوه 1 روز 28 فوریه، ارتش روسیه وارد کریمه شده و آن را به تصرف درآورد.مذاکرات برجام دو، که در دولت رئیسی از 29 نوامبر آغاز شد ، هنوز ادامه داشت.که این بار در همین ماه فوریه،روسیه به اوکراین حمله نمود.
در هر دو دور مذاکرات، نماینده روسیه،قبل از بقیه شرکت کنندگان و خود جمهوری اسلامی،چگونگی بن بست یا پیشرفت مذاکرات را اعلام می نمود.بررسی برخی گفته ها، نوشته ها و فراز و نشیب های اظهارات نماینده روسیه ،هم در شش سال پیش و برجام اول ونیز برجام دوم، در طی چند ماه گذشته نشان میدهد.که وی در اتخاذ یک رویه سخت گیرانه و باج گیرانه از آمریکا و اروپا ،توسط رژیم اسلامی،حرف اول و آخر را می زده است. تا با پی بردن به نقاط ضعف حریفان،سرانجام پوتین بتواند ارزیابی لازم را بعمل آورده، آن زمان به کریمه و این بار به کل اوکراین حمله نماید.
به موجب اصل 24 منشور ملل متحد،یکی از وظایف عمده اعضای پنجگانه دائم شورای امنیت،حفاظت از صلح و امنیت بین المللی و جلوگیری از جنگ و کشورگشایی در جامعه جهانی است و چون روسیه به عنوان یک عضو دائم در حمله به اوکراین،این اصل را نقض نموده،در نتیجه مشمول اقدام این شورا، بر اساس اصول 41 ( تمام راههای صلح آمیز برای توقف جنگ ) و 42 ( حمله نظامی ، اقدام دسته جمعی ،برای توقف متجاوز و اعاده صلح) فصل هفتم منشور ملل متحد میگردد.بخصوص اینکه روسیه،قطعنامه اخیر شورای امنیت در توقف حمله نظامی به اوکراین و خروج از آن کشور را وتو نموده،که ادامه این وضع،می تواند منجر،به لغو عضویت خاطی، از شورای امنیت گردد.بعلت بن بست شورای امنیت،برای تحقق این امر، مجمع عمومی سازمان مل،می تواند با توسل به قطعنامه اتحاد برای صلح وظایف شورای امنیت را به عهده گرفته و علیه تجاوز روسیه و تنبیه آن ،بطور دست جمعی،اقدام نماید.
قطعنامه 377 مجمع عمومی در سال 1950 به تصویب اکثریت اعضای مجمع عمومی سازمان متحد رسید.بعلت وتو های مکرر شوروی ،در جریان جنگ کره،چون شورای امنیت نتوانسته بود عمل تهدید صلح،نقض صلح و تجاوز را خنثی کند.با فراخوان دبیر کل سازمان، جهت اجلاس فوق العاده و اضطراری مجمع عمومی،با تصویب اکثریت اعضا ،مجمع عمومی، وظایف شورای امنیت را ،عهده دار گردید.که تاکنون ده بار از راهکار قطعنامه اتحاد برای صلح، استفاده شده است.
اکنون باید منتظر ماند و دید. که آیا اراده لازم، در دولتمردان آمریکا و اروپا هست،که ازین قوانین، برای نجات جامعه جهانی ،ازین شر مطلق ،استفاده نمایند.یا ما باید منتظر باشیم. که شروران دیگری نیز، در جامعه بین المللی،با الگو قراردن روسیه ،وارد بازار این قبیل شرارت ها، علیه بشریت گردند.

۱۴۰۰ اسفند ۳, سه‌شنبه

 برجام به فرجام رسیده و دوبار به جان ملت می افتد. چکار باید کرد؟

همه ما، کم و بیش به آنچه گذشت و سرانجام نتایج مذاکرات وین اطلاع داریم.تنها بخش مثبت آن،آزادی گروگان های دو تابعیتی و در راس همه آنها مادری است.که سالها از خانه و زندگی و فرزند و همسر،بخاطر قسی القلبی بساط بدخیم اسلامی در کشور،به دور بوده و این مادر به فرزند و خانواده اش می پیوندد و دست خود را داغ می کند. که هرگز هوای وطن و دیدن خویشاوندان نکند.چون آن جا اهریمن در کمین است. که آهوان و غزالان را شکار کند و به قیمت گران بفروشد.این بدخیم فاقد یک ذره عطوفت ،احترام به عناصرزیست، بشریت ،حقوق بشر،و...می باشد.
بدترین قسمت این فرجام،آزاد شدن حدود دویست میلیارد دلار پولهای بلوکه شده است.که باز آتش رو به خاموشی حمام های خون رژیم اسلامی در خاورمیانه،شمال آفریقا و بقیه نقاط جهان را شعله ور نماید.
دنیای بی رحمی است.سرمایه و پول،در پوشش منافع حقیر،حرف اول و آخر را در دنیا می زند.یک دولتمرد خردمندی در همه این عالم نیست.که از رژیم اسلامی بپرسد.تو که ادعای مسلمانی و دفاع از حقوق مستضعفین داری،چرا این همه بیرحم هستی،چرا نوکری روسیه و چین را که علیه مسلمانان سرزمین های اطراف روسیه و چین علیه مسلمانان خود به هر جنایتی دست میزنند ،پذیرفته و سرسپرده بی جیره و مواجب آن دو شده و چشمان خود را به روی آن فجایع بسته ای؟ که از تو فقط در معاملات با حریفان به عنوان یک ابزار به نفع خود اما علیه منافع ملی ایران،سوء استفاده می کنند.یا چرا به کودتاگران نظامی و خون آشام میانمار که دست به نسل کشی مسلمانان این کشور زده،اسلحه و مهمات و وسایل سرکوب و کشتار،بطور قاچاقی ارسال می کنی و...
اکنون همچون برجام اول که اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، با تزریق خون تازه به رگ های در حال موت رژیم،آن را زنده کرد.این بار معاون اش بایدن به عنوان رئیس جمهور،،با دوپینگ پول و امکانات، رژیم در حال مرگ حتمی را،بار دیگر از دست ملت به جان آمده،نجات داده ،این بار نیز، ما ملت ایران می مانیم و رژیمی که به هیچیک از پرنسیب های جامعه بشری پایبند نیست.اما درین دنیای بی رحم سرانجام یاد گرفتیم که تنهائیم و غیر از خود کس دیگری به فریاد ما نمی رسد و باید به تنهایی یک ،کاری بکنیم.چون تمامی این سازمان های عریض و طویل ملل متحد و حقوق بشر و غیره ،ابزار این الیگارشی حاکم بر دنیاست.کسی بما کمک نخواهد کرد.مائیم و رژیم اسلامی تا دندان مسلح که مزدوران اش مجهز به فتواهایی چون آتش به اختیار تا جهاد تبیین بوده و وسایل سرکوبی که از اربابان شرق و غرب وارد می کند.یک ریال ازین دویست میلیارد دلار،خرج ملت ایران و ترمیم خرابی های ایران نخواهد شد.همه را بین خود و خانواده ها و مزدوران داخلی و تروریست خارجی شان تقسیم می کنند.
اکنون چکار باید کرد : نگاهی به گذشته نشان میدهد که در پی ، یک - تحریک رسانه های فارسی زبان غرب و شرق، دو- اعتصابات عمومی .سه - تظاهرات خیابانی ،منجر به پیروزی آخوند ها و متحدین چپ،جبهه ملی ،حزب توده و..گردید.اکنون ملت ایران فاقد ابزار اول و دوم است.آن زمان اعتصابات در صنعت نفت،حمل و نقل،ادارات،کل دستگاه نظام پیشین را قفل کرد.بخاطر همین هست.که رژیم اسلامی،تمام کارکنان دولت اعم از صنعت نفت تا دستگاه اداری را از بین خودی ها انتخاب کرده و تا کنون بوروکراسی کشور وارد اعتصاب و حمایت از مردم نشده است.یک زمانی قلب مبارزه در دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزشی و علمی کشور می تپید.اما بعد از فاجعه حمله به دانشگاه و کوی دانشگاه و کشتار بیرحمانه و بگیر به بند و پاکسازی و اخراج دانشجویان مبارزی،که رخ داد.کسانی وارد دانشگاه شده و می شوند.که از عناصر خودی و از هزار صافی رد شده باشند.باین ترتیب تنها صحنه ای که برای ملت باقی می ماند خیابان است.که تاکنون دهها هزار نفر از بهترین فرزندان خود را در نبرد خیابانی از دست داده و زندان ها پر از فرزندان مبارز ملت است.در خیابانهای ایران از خون جوانان وطن رود خون جاری است.
طی این چهار دهه خونین،اجتماع کشاورزان در زاینده رود خشک شده (توسط رژیم نادان نا بکار،) نقطه عطفی بود.به عنوان چراغ راه آینده مبارزات ملی میهنی علیه این بساط اهریمنی،چون مردم اصفهان به کشاورزان پیوسته و خانواده ها، مسئله مهم لجستیک و پشتیبانی از مبارزین در میدان نبرد را ،با تامین آب و نان،بعهده گرفتند.در نتیجه ،بیش از سه روز این نبرد ادامه یافت.تنها بختیاری های غیور و وطن پرست، به حمایت از آنها بر خاستند و اگر استانهای دیگر وارد میدان میشدند. کار رژیم ساخته بود.گرچه رژیم با تفنگ ساچمه ای مخصوص شکار پرندگان و ارتکاب یک جرم بین المللی علیه بشریت،مبارزین را در میدان زاینده رود قلع و قمع نمود.اما ملت ،تجربه ای گرانبها آموخت. که اگر در نبرد بعدی، آن را بطور همگانی و سرتاسری ،بکار برد ،که خواهد برد.کار رژیم تمام است و باید از هم اکنون ،برای انجام این پروسه تدارک دیده و اقدام نمود.چشم اسفندیار جمهوری اسلامی همین است و بس.

Like
Comment
Share

۱۴۰۰ بهمن ۲۸, پنجشنبه

 حضور پنج هزار نیروی نظامی-امنیتی چینی،در ایران و تحمیل حق قضاوت کنسولی،به ملت ایران

انگار ملت ایران یک قوم وحشی است و برای حفاظت از کارگران و دیگر اتباع چینی، باید نیروهای انتظامی خود چین، این وظیفه را به عهده بگیرند و نیروهای داخلی ،نمی توانند وظایف خود را، در مقابل این به اصطلاح توحش،به زعم رژیم اسلامی و اربابش چین ،انجام دهند.
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی،برای اولین بار در زمان قاجاریه از سوی روسیه تزاری،با قرارداد ننگین 1828 ترکمانچای، به ملت ایران تحمیل شد.در پی شکست در جنگ هرات 1856 ،طی معاهده پاریس،از سوی انگلستان نیز، بر ملت تحمیل گردید.در پی روی کار آمدن اتحاد جماهیر شوروی در روسیه،با امضای قرارداد ایران و شوروی در سال 1921 - 1299 عهدنامه ترکمانچای و حقوق کاپیتولاسیون برای شهروندان معمولی روسیه، در ایران لغو شد.که با توجه به اصل رویه قضائی،کاپیتولایون تحمیلی از سوی در بار لندن نیز، ملغی گردید.
به موجب برخی مفاد قرارداد 25 ساله جمهوری اسلامی با چین کمونیست،برای سومین بار،قرارداد کاپیتولاسیون از سوی رژیم اسلامی ،بر مردم ایران تحمیل گردیده است.از جمله، رژیم در حال تدارک حضور پنج هزار نیروی نظامی-امنیتی چینی درایران،به بهانه حفاظت از کارگران چینی، در پروژه های استخراج- صدور نفت و گاز ایران است.که بسیار ارزان و تقریبا رایگان و بدون در نظر گرفتن قوانین عمومی پیمان ها،اعم از مناقصه و غیره، در اختیار چین گذاشته شده است. در نتیجه، حضور این تعداد از نیروهای چینی در ایران، چیزی فراتر از کاپیتولاسیون، بلکه تحمیل یک قرارداد تمام عیار استعماری به ملت ایران است.که دوره آن در قرون گذشته،به پایان رسیده است.معنی این خاصه خرجی رژیم این است.که اگر هر یک از اتباع چینی، در ایران، اعم از کارگران تا نیروهای نظامی امنیتی چین،مرتکب قتل و جنایت و جرائم ناموسی گردند.نه در دادگاههای ایران، بلکه مرتکب جرم با حق قضاوت کنسولی،همچون دیپلمات های مقیم و حائز بودن مصونیت قانونی ،به کشور خود اعزام و در دادگاههای چین، محاکمه می گردند.
در حال حاضر، در بین 200 کشوری که 194 تای آن،عضو سازمان ملل متحد اند. این تنها رژیم جمهوری اسلامی است.که برای تضمین بقای خود، از سوی ارباب چینی، یک قرارداد استعماری، با محتوای شرم آور کاپیتولاسیون، بر مردم ایران تحمیل نموده است

۱۴۰۰ بهمن ۲۳, شنبه

آیا حمله روسیه به اوکراین، آغاز پایان پوتینیسم،درین کشور خواهد بود؟
هم در جنگ جهانی اول و هم دوم،فراخوان دیپلمات ها، یا اخراج آنان،از آلمان،آخرین مرحله ، برای آغاز این جنگ های خانمان سوز و ویرانگر بود.هم اکنون دول غربی، در حال تخلیه سفارتخانه ها و فراخوان اتباع خود، از اوکراین هستند.با توجه به دو دهه جاه طلبی های پوتین و قد علم کردن در مقابل غرب،بنظر میرسد.که نوع گفتمان ها، رفتار ها و فراخوان ها و تبلیغات در اروپا و آمریکا،در جهت تحریک پوتین، به اشغال مناطق روس نشین اوکراین ،گام بر می دارد.
قبلا هم اقداماتی انجام گرفته ، که در صورت قطع گاز روسیه به اروپا،از مناطق و به طرق دیگر،این قطع یا کمبود انرژی،جبران شود .تا با تحریم مطلق و محاصره دریایی هوایی و زمینی،بلایی بر سر اقتصاد روسیه پوتین ،در داخل و خارج بیاورند.که قضیه سقوط شوروی و حاتم بخشی یلتسین به غرب، این بار توسط پوتین ، یا جانشین وی،بار دیگر ، تکرار شود.
آغاز هر نوع جنگی در اوکراین، این عواقب را ،در پی خواهد داشت و روسیه سرانجام ،نه تنها از کریمه، بلکه از همه مناطقی که، در زمان پوتین اشغال گردیده،اعم از مناطق روس نشین گرجستان و...عقب نشینی نموده و به خاک سیاه خواهد نشست.مگر این که پوتین ، در آخرین تحلیل، به این ترفند پی برده و کوتاه آمده و نیروهای خود را ،از مرز اوکراین ،فرا بخواند. همه دولتمردان کوتوله حاضر در صحنه،در راستای ادامه وضع و الیگارشی موجود (گلوبالیزم ) نیاز به این امر و نمایش نوعی گردن فرازی دارند.چون می دانند.که اگر پوتین، با همین قاطعیت، به کار و شیوه خود ادامه دهد.در انتخابات دوهزار بیست و چهار،باز هم پیروز شده و نهایت سعی اش را، در انتخاب مجدد ترامپ،در همین سال بکار خواهد برد.چون خود وی ،از نظر تفکر ملی میهنی و ضدیت با اشرافیت گلوبالیزم موجود،به ترامپ نزدیک تر است.این امر، انگیزه پدر خوانده های گلوبالیزم آمریکا و اروپا ،در جایگزینی پوتین، با یک دولتمرد طرفدار غرب و در نتیجه محاصره چین و جلوگیری از تهاجم آن کشور ،ابتدا به چین ملی ( تایوان ) و سپس سایر مناطق را،به مراتب ، تشدید می کند.

۱۴۰۰ بهمن ۲۰, چهارشنبه

 کشف رمز خود کشی کلامی اخیر رهبر جمهوری اسلامی

رهبر رژیم هر سال در چنین روزهایی در آستانه شورش کور پنجاه و هفت مزخرفاتی می بافد. که تکرار همان تکیه کلام های مرگ بر این و مرگ بر آن است‌.این بار مرکز ثقل این مزخرفات این جمله است: در مقابل این تهاجم رسانه ای، جهاد تبیین ،یک فریضه قطعی و فوری است.
معنی جهاد یعنی جنگ مقدس و فریضه، یعنی واجب بودن این جنگ برای تروریست های رژیم..بنابراین اگر من و امثال من ،برای مصاحبه و گفتگوی رادیو تلویزیونی در راه فلان استودیو باشیم. ‌یا فلان گوینده و برنامه گذار رادیو یا تلویزیون، توی راه تصادف کرده و به مقصد نرسیم. به معنی این است .که مزدوران رژیم ،باین فتوای رهبر شان، عمل کرده اند .
در داخل کشور فتوای آتش به اختیار - شلیک به اختیار ،علیه ملت داده و در خارج هم این فتوای جهاد علیه مخالفین مقیم خارج از کشور را ،چنین فتوا های جنون آمیزی ،تاکنون منجر به قتل عام دهها هزار نفر در داخل و قریب هزار نفر در خارج از کشور،شده است.
آیا این فتوا ها - جنایت ها، مصداق بارز جنایت علیه بشریت نیست؟!. پس کی نوبت محاکمه این جنایتکار ،در دادگاه بین‌المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت، می رسد.؟!
چرا جامعه جهانی، در مقابل فتوا های کشتار جمعی این هیتلر زمانه ،سکوت کرده است ؟!..کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.

۱۴۰۰ بهمن ۱۴, پنجشنبه

 کشف راز آوردن خمینی از اعماق تاریخ و کاشتن اش،در قلب خاورمیانه و تکرار این فاجعه در افغانستان طالبانی

چرا جان اف کندی دموکرات با لوایح ششگانه شاه ایران،بخصوص اصل آزادی زنان و دادن حق رای به آنان،مخالف بود؟! آن زمان این مخالفت علنی نشد.بالعکس،وی به ظاهر روابط خوبی با شاه داشت.تا اینکه برابر قوانین مربوطه و مشمول مرور زمان شدن برخی اسناد و مدارک،این مخالفت ها،آشکارشده و ادامه کار و اقدام پنهان و زیرزمینی علیه شاه ،در زمان کارتر دموکرات ،به بار نشست.
بعد از فروپاشی شوروی و سقوط دولت دست نشانده مسکو، در کابل و روی کار آمدن ابتدا مجاهدین و سپس طالبان، در افغانستان،سیستم دولت ملت،درین کشور بر قرار نبود.اگر فاجعه یازده سپتامبر در آمریکا رخ نمیداد.این وضع ،که مطلوب دموکرات ها و متحدین جهانی آنها بود.ادامه می یافت.حاصل حمله بوش جمهوریخواه، به کابل و سرنگونی طالبان،روی کار آمدن دولت نیمه سکولار و نیمه دموکرات حامد کرزای ،در کابل بود.که در زمان ریاست جمهوری اشرف غنی،نهادهای سکولار دموکرات،تا حدودی، به بار نشست و زنان آزاد شده،حق رای داشته ،قاضی و وکیل و...شدند و بتدریج سیستم دولت ملت ،جان گرفت و به بار نشست.اما بایدن دموکرات، خیلی مفت و رایگان و سریع ،بار دیگر افغانستان را ،،تحویل طالبان داد.به این بهانه که، دولت اشرف غنی فاسد بود.که با توجه به گزارشات و اسناد و مدارکی که، خود افغانها منتشر کردند.اصلا اینطور و به آن شکل تبلیغ شده، نبوده است.
اکنون دو سئوال مطرح می شود: چرا اوبامای دموکرات،خاورمیانه را، با تحمیل اخوانیسم بر منطقه شخم زد و با ترفندهایی،دولت های سکولار دموکرات تونس و مصر را ،برکنار و خواهان سلطه اخوان های افراطی در خاورمیانه و شمال آفریقا بود؟! چرا وی رژیم اسلامی رو به اضمحلال حاکم بر ایران را، با برجام یک و تزریق پول و امکانات ،از مرگ نجات داده و قدرت و سلطه اش را ،بار دیگر احیا نمود؟! چرا وقتی، ولیعهد جوان و روشنفکرعربستان، با افکار سکولار دموکرات،جامعه سنتی عربستان را برنتابید و آغازگر اصلاحات سیاسی مذهبی و..شد.به بهانه قتل یک مخالف ،.که به وی نسبت داده شد.رهبران اروپا و دموکرات های آمریکا،دنیا را بر سر وی خراب کردند.آیا وی به راز و رمزی پی برده بود .که نتیجه اش برکناری شاه و آوردن خمینی به ایران و طالبان به افغانستان بوده است؟! وقتی همین اخیرا ،بن سلمان ،در مقر تولد اسلام،اسلام زدایی نموده و در پی آزادی زنان،این بار پرچم و سرود ملی را نیز، از اسلام غبار روبی نموده و با تغییرمحتوی ،آن دو را ،ملی میهنی نمود.آیا باین معنی نبود. که وی توطئه را در یافته و نمی خواهد .زیر بار تحمیق و تحمیل دوباره دربار لندن و متحدین اروپایی آمریکایی اش،جامعه عربستان را ،کماکان عقب مانده نگه داشته یا خدشه ای در روند صلح اعراب و اسرائیل و تداوم پیمان ابراهیم وارد کند .وی راز و رمز را یافته و می خواهد نظام دولت ملت کشورش ، ماندگار شده و به سرنوشت شاه ایران، دچار نگردد.
و اما این راز و رمز چیست؟
آیا علت استقبال غرب ،از روی کار آوردن رژیم های اسلامی افراطی، همچون جمهوری اسلامی و طالبان،در درجه اول سرکوب زنان می باشد .كه معادل پنجاه در صد جمعیت این کشورها را تشکیل میدهند؟ آیا با تحقیر و اجبار به خانه نشینی و تحمیل حجاب به آنان،این برنامه را در نظر ندارند. که این تحقیر و اجبار سرانجام، در جامعه نهادینه شده ،روی تربیت فرزندان گوش به فرمان و مطیع سیستم حاکم اثر بگذارند ؟.وقتی سفیر آلمان در ایران، حجاب می پوشد و به زیارت اماکن اسلامی میرود و دولتمردان زن نروژ ،با پوشش کامل اسلامی و حجاب، با طالبان دیدار می کنند.در همین راستا نیست؟ آیا این گونه رفتار قرون وسطایی و غیر متمدنانه ،در کشورهای اسلامی، در حالی انجام نمی گیرد .که یکی از دلایل پیشرفت آلمان و نروژ همین زنان آزاد این کشورها می باشند؟.در دروس تربیت ،سازمان و مدیریت و آموزش، ثابت شده ،که یکی از دلایل عمده پیشرفت ژاپن،زنان این کشور اند و اکثریت قریب به اتفاق معلمان در دوره ابتدایی مدارس ژاپن،زنان هستند.زنان در اروپا و آمریکا نیز، حرف اول و آخر را در تربیت و آموزش و توسعه و ترقی کشورشان می زنند.بخاطر همین است .که غرب می ترسد ،زنان ایران و افغانستان و عربستان آزاد شوند .که مبادا ، به ژاپن دوم در خاورمیانه تبدیل شده و نتوانند ایران و... را بیش ازین ،استعمار نوین نموده و استثمار کنند.
یکی از علل گرایش اشرافیت گلوبالیزیم،به اسلام افراطی ،تقابل با مدرنیسم و مخالفت آنان با ناسیونالیسم-ملی گرایی و تقویت پان اسلامیسم امت گراست. آنها میخواهند در کشورهای اسلامی با یک نفر رهبر اسلامی طرف شوند و نه با ملت میلیونی،که نمی توانند همه آنها را بخرند.اما آن یک نفر بخاطر حفظ قدرت خود،همواره خریدنی و گوش بفرمان ارباب است.
نتیجه: همواره این سئوال در محافل آگاه و غیر وابسته به قدرت مطرح بود.که چرا بایدن دولت سکولار کابل را ،بر داشت و طالبان را بر سر مردم افغانستان خراب کرد و آنهمه اسلحه و مهمات نیز در اختیار آنان گذاشت.شاید این پاسخ ،رمزگشای این اقدام باشد: رهبران گلوبالیزم ،اعم از بایدن و شرکای اروپایی اش ،برای حق السکوت گرفتن از مردم خود ،که به الیگارشی حاکم و قوانین سلطه آمیزش،اعتراض نکنند .( مثلا ،مجبورید واکس کرونا را بزنید و گوش به فرمان های دیگر و دارو و درمان ما باشید) به نظم موجود اعتراض نکنند. شورش و تظاهرات و انقلاب نکنند و به حق و حقوق ظاهری و تزیین شده ،که دول مربوطه در اختیارشان می گذارند ،راضی باشند.درست به همان شکلی که،رژیم تهران ،مرتب تبلیغ می کند .که در مقابل داعش ،القاعده ،طالبان و دشمن خارجی ایستاده و مردم باید وضع موجود را و قدرت حاکم را به پذیرند و الا داعشیان روی کار می آیند. یا دشمن فرضی حمله می کند و پدر همه را در می آورد.
اما بنظر میرسد.آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته ،در آمریکا صدای پای کامیونداران آمریکایی و کانادایی، که به نظم موجود و تحمیلی اعتراض دارند ،بگوش میرسد.در اروپا هم ،تب و تاب های پنهان در بطن این جوامع جریان دارد .که روزی نشتر باز کرده ،اعتراضات ،علنی خواهد شد.در ایران ما نیز، فضای اپوزیسیون ،علیه حاکمیت قرون وسطایی رادیکال تر و مخالفت ها علنی تر شده است. این یعنی کنش های میدانی و مبارزات علنی-عملی بر تئوری پردازی های روشنفکرانه ،در چهار دهه گذشته غلبه کرده،سرنوشت رژیم اسلامی، به مویی و به یک انفجار آتشفشانی خشم ملی ،وابسته است