۱۴۰۱ خرداد ۷, شنبه

 تلاش جمهوری اسلامی در بازگشت به ترفند پلیس خوب و پلیس بد در راستای رفع خطر اجرای مکانیسم ماشه

اگر در برجام یک، ترفند همیشگی اصولگرا -اصلاح طلب ، در راستای گول زدن طرف های مذاکرات اتمی ،به بهانه تعدیل و تضعیف قدرت مطلقه رهبر رژیم و طیف اصولگرای وی ،با دورنمای اصلاحات در جمهوری اسلامی ، با اعطای امتیاز به اصلاح طلبان طیف روحانی - ظریف، به سرانجام رسید.برجام دو، با روی کار آمدن تیم رئیسی و یک دست شدن قدرت و توزیع این قدرت مطلقه ،در سه قوه پوشالی باصطلاح اصولگرایان ،به دست انداز افتاد.
اظهارات وزیر خارجه رژیم، در گفتگو با فرید زکریا ،ویراستار نشریه تایم وگزارشگر سی ان ان ،در حاشیه اجلاس داووس - سوئیس، مبنی بر مخالفت مجلس اصولگرا، در بازگشت دولت رئیسی، به برجام و انجام تعهدات مربوطه و نیز محکوم کردن جنگ اوکراین ،از سوی وی، نقطه عطفی ،در بازگشت دوباره رژیم، به پروسه اصلاح طلب - اصولگرا ،بشمار می رود.بدیهی است.مطابق این ترفند و اظهارات پلیس خوب ،باید منتظر حمله تبلیغاتی پلیس بد، اعم از کیهان ارگان رهبری و.. بود.چون با این ترفند ،ضمن به حاشیه بردن خیزش اخیر و مبارزات ملت ایران،بار دیگر، قصد کلاه گذاری، بر سر تروئیکای مذاکرات برجام،در مجاب کردن آمریکا، به امتیاز دهی دوباره، به اصلاح طلب های جدید و در نتیجه تحقق برجام دو را ،دارند.
تحلیل های اولیه، از سوی کارگزاران اتاق فکر رژیم،دلیل این امر را،مخالفت روسیه، با تحقق برجام و رقابت پوتین با رژیم ،در دور زدن تحریم های نفتی و نارضایتی پلیس خوب، یعنی وزیر خارجه رئیسی ، از اقدامات اخیر روسیه، نام برده اند.اما مشکل جای دیگری است: اخیرا، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، نارضایتی آژانس را، از عدم شفافیت برنام اتمی و پاسخگویی به برخی ابهامات و سئوالات بازرسان آژانس را، در آستانه اجلاس شورای حکام،بار دیگر تاکید،اخطار و گوشزد نمود.این نگرانی ،به معنی در آستانه تولد بمب اتمی امام آخرالزمانی رژیم بودن و در نتیجه برای جلوگیری از تحقق این وحشت بزرگ، اجبار به اجرای مکانیسم ماشه، با ارجاع پرونده،از سوی شورای حکام، به شورای امنیت : بدون حق وتو و بازگشت همه تحریم های سازمان ملل، از جمله تحریم تسلیحاتی و شامل شدن مجدد برنامه اتمی رژیم، به فصل هفتم منشور ملل متحد و اجرای ابتدا، اصل چهل یکم:همه اقدامات تنبیهی مسالمت آمیز قبل از جنگ،از جمله محاصره دریایی و اگر موثر نیفتاد ،اجرای اصل چهل و دوم: اقدام به عملیات نظامی ،برای از بین بردن تاسیسات اتمی رژیم،که به معنی تخطی رژیم اسلامی، از ساخت و ساز پادمانی شورای حکام آژانس و در نتیجه اقدام جامعه جهانی، در جلوگیری از دسترسی نهایی رژیم، به بمب اتمی می باشد.

۱۴۰۱ خرداد ۵, پنجشنبه

 تظاهرات شبانه مردم آبادان و تداوم خشم ملی

وقتی فساد و دزدی، تا بن دندان این بساط بدخیم را، فراگرفته و نود در صد مصالح ساختمانی را، که در آبادان فروریخت ،می دزدند.همچون تیتر اخبار اردیبهشت ماه نود و پنج، در شش سال پیش،که پل قدیمی دزفول، ساخته شده در هفده قرن پیش، در دوران ساسانی،ماند .ولی پل ساخته شده دوران احمدی نژاد را ،آب برد.دو نمونه از فساد و تباهی مطلقی است.که رژیم انیرانی حاکم،بر ملت و کشور ایران، تحمیل نموده و هیچ جای آبادی در این مملکت ،باقی نگذاشته است.همه عملکردها و اقدامات خرابکارانه شان، از ابتدای روی کار آمدن،حاکی از این بود و هست.که ماموریت شان تخریب ایران و از بین بردن عمدی تمدن ایران و محیط زیست آن بوده است.
اما یک نکته باریک تر از موئی که، دراین حادثه عیان شد.ترس کلیت رژیم، از انفجار هزار ریشتری خشم مردم، در محل فاجعه و تسرّی آن به کل کشور بود.اعزام نیروهای سرکوب، بجای مددکاران و آتش نشانان و دستپاچگی در اعلام اولیه و با عجله و شتاب بازداشت پیمانکار ساختمان و سپس تغییر سناریو، به مرگ وی،حاکی از وحشت رژیم ،از خیزش مردم و فروپاشی این بساط اهریمنی بود.درسی که ،ما ملت سوگوار از این فاجعه آموختیم، این بود.ما بسیار قوی تر از رژیم سرکوب تا دندان مسلح هستیم و آنها ،از ما می ترسند . ما بیشماریم و آنها اقلیتی بی پرنسیب ، فاسد و بی ریشه تازه به دوران رسیده،بیش نیستند و ما می توانیم و باید با اتحاد و همدلی خود، این جرثومه فساد و تباهی و مرگ و جنگ و نیستی را، ازکشورمان، بر کنیم و همچون پدران خود، در دوران انقلاب مشروطه،بنیان و بنیادی شایسته این فرهنگ و تاریخ و تمدن و افتخارات آن، بسازیم.
بدیهی است.مهمترین وظیفه ما ملت ایران ،بعد از واژگونی سیستم مافیائی عصر حجری حاکم،تجدید بنای ساختاری،فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و محیط زیستی..و بازگشت به دولت ملت و کشور ملت همیشگی تاریخ قریب سه هزار ساله خود و عضویت دوباره ، در جامعه بین المللی ،به عنوان عضوی صلح دوست ،با فرهنگی دیرینه و متمدن و نه همچون رژیم جمهوری اسلامی، وحشی جنگ طلب و متمرد بر قوانین بین المللی و راهزن و گروگانگیر خواهد بود و بس.

۱۴۰۱ خرداد ۱, یکشنبه

 هیچ ترفندی آتش خشم ملی را نمی تواند خاموش کند.این خشم تا نجات ایران ادامه دارد.

وقتی جمهوری اسلامی،از وحشت خیزش ملی و سرتاسری مردم جان به لب رسیده ،مانور تهدید جنگ با ملت را بر گزار می کند.یعنی ادامه این بساط به مویی بسته است.سپاه با انجام مانور نظامی در، کوی و برزن خوزستان خونین و زخمی، تحت عنوان مسخره ارتقای سطح آمادگی دفاعی امنیتی، کمین و ضد کمین، علیه مردم عادی، آنهم در حالیکه هیچ گونه تهدید خارجی ،از آن سوی مرز ها وجود ندارد.مرتکب سخیف ترین، بزدلانه ترین و خجالت آورترین مانور خود ،علیه ملتی غیر مسلح شده است.این اقدام سپاه ،همان اندازه جنایتکارانه است.که فتوای آتش به اختیار رهبر رژیم، جنایتکارانه بوده و سرانجام پای هر دو را ،به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت، خواهد کشاند.
در حالی که، تمام سعی و تلاش قوای سه گانه کشورهای متمدن جهان ،صرف ایجاد اتحاد بین مردم و عدالت اجتماعی ،رفاه،آسایش و خوشبختی و بهزیستی شهروندان در جامعه میگردد.این تنها رژیم اسلامی است.که تمام نیرو و توان خود را، صرف ایجاد اختلاف بین مردم نموده و بر همین اساس، بطورمرتب جیب مردم را خالی می کند و هر روز نقشه می کشد. که چگونه بیشتر از اینی که هست، با تشدید اختلافات بین آحاد ملت،مردم را، به فقر و فاقه و فلاکت و گرفتاری و بدبختی مضاعف، دچار کند.
جمهوری اسلامی، در تظاهرات ملت در سالهای گذشته ،از همه ترفند های ممکن، برای ایجاد اختلاف بین مردم استفاده می نمود.در تظاهرات دی ماه نود و شش، وقتی مردم شهرهای بزرگ استان خراسان، به بهانه گرانی، بیکاری و فساد،خیزش نموده،علیه رژیم شعار دادند.با اعزام نیروهای سرکوب، از استانهای اطراف ،قیام مزبور را ناکام ساخته و درین فاصله ،تا خیزش نود و هفت، که عمدتا در بخش های شمالی کشور انجام گرفت.با ماشین تبلیغاتی اش ،به همین شیوه ایجاد اختلاف متوسل شد.خیزش سراسری آبان نود و هشت،یک نقطه عطف بود.درین سال، افزایش دویست درصدی قیمت بنزین، ابتدا در تهران صورت پذیرفت.رژیم مغرور از اختلاف افکنی و سرکوب وحشیانه خیزش های گذشته، تصور می نمود.که با سرکوب خیزش احتمالی مردم تهران و زهر چشم گرفتن از بقیه ،اجرای برنامه افزایش قیمت بنزین، در شهرستان ها، بسیار بی درد سر انجام خواهد گرفت.اما ناکام ماند و همه چیز برعکس شد.مردم به ترفند دولت پی برده و برای اولین بار، خیزش آبان نود و هشت، تبدیل به یک قیام ملی میهنی سراسری گردید.بیست و نه استان و صدها شهر کشور، در آن شرکت نمودند.اینجا بود ،که خامنه ای ،با فتوای شلیک به اختیار ،مرتکب جنایت جنگی و کشتار جمعی بیش از هزار و پانصد نفر، از بهترین فرزندان ایران شد.
در تظاهرات پاییز و تابستان سال گذشته ، در خوزستان و اصفهان، نیز بسیار تلاش نمود. با ایجاد اختلاف و تبلیغ شبانه روزی،مبنی بر این که ،ملت ایران،تظاهر کنندگان اصفهان را، تنها گذاشتند. تمام سعی خود را ،برای کاشتن بذر اختلاف بین ملت بعمل آورد.اما تظاهرات اردیبهشت سال جاری، تقریبا شامل همه اقشار ملت ایران، از معلمان، کارگران، کشاورزان، رانندگان اتوبوس و بازنشستگان، در بیش از پانصد شهر و در سراسر ایران بوده و هست.ایجاد یک نهاد سرکوب نظامی همردیف ارتش و سپاه و نیز مانور اخیر جنگی سپاه ،علیه مردم کار به جایی نخواهد برد.اکنون ملت ایران پی برده ،که چگونه دشمن خانه زاد ،یک جنگ تمام عیار علیه وی، اعلام نموده است.با توجه به ظهور اسلحه های مردم، در تظاهرات اخیر استانهای جنوب شرقی و جنوب غربی کشور، که از خود در مقابل تهاجم وحشیانه نیروهای سپاه، به عنوان بزرگترین دشمن موجودیت ایران و ایرانی دفاع نمودند.مهر باطلی بر جنگ گرم جمهوری اسلامی، با ملت ایران، که در جنگ سرد با رژیم تا دندان مسلح، برای حصول به آزادی تلاش می کندد،زده است.یکی از شعارهایی که، مبارزین میدانی ،علیه رژیم دادند ،وای به روزی که ملت مسلح شود ،بود.
رژیم در تظاهرات اخیر،اینترنت را،به عنوان تنها ارتباط مردم در تظاهرات خیابانی و در مناطق میدانی ،ابتدا ضعیف و سپس بکلی قطع نمود.اکنون مردم یاد گرفته اند .که چگونه فرستنده های پیغام، از ستاد مرکزی به نیروهای سپاهی در جنگ با مردم را قطع نمایند.یا ستاد مرکزی گیرنده فیلم های ویدئویی و پیام های ارسالی از دوربین های نصب شده در خیابانها و مراکز عمومی را، بکلی از کار انداخته و حافظه های مربوطه را، منهدم نمایند.مردم در چیدمان تظاهرات اخیر آموختند .که اگر تظاهرات، تنها در بخشی از کشور انجام گیرد.هر چقدر قوی و محکم منسجم ،با اراده ای پولادین باشد.سرانجام نیروی اسلحه و شلیک به اختیار، آن را سرکوب می کند و تنها تظاهرات ملی سرتاسری کشور، راه نجات ایران و ایرانی از قید بزرگترین دشمن کشور، از ابتدای تاریخ، تاکنون است و بس.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

 چرا ایجاد یک نهاد سرکوب دیگر در ایران،نتیجه عکس داده،پیروزی ملت و تغییر رژیم را، تسریع میکند.

تشکیل یک نهاد امنیتی جدید و ارتقاء ناجا (نیروی انتظامی ج.ا) به فراجا (فرماندهی کل انتظامی ج.ا) یعنی نیروی پلیسی، با ابزار سرکوب اش، شامل بسیجی، لباس شخصی ها،امنیتی ها، ارتش تروریستی سایبری و..در کنار سپاه و ارتش،تبدیل به سومین نیروی نظامی جمهوری اسلامی شده،که وظیفه اصلی و عمده آن، سرکوب مردم جان به لب رسیده و ممانعت از هر نوع اقدامی، در راستای سقوط رژیم است.
این اولین باری است.که از ابتدای تاریخ بشر تاکنون،یک رژیمی در کره زمین،نیروی سومی ،هم عرض ارتش و با امکانات بمراتب بیشتر و فراتر از ارتش،اعم از بودجه،نفرات و غیره،جهت سرکوب مردم خود تاسیس می کند.باین ترتیب اگر سپاه ،پدرخوانده تروریسم بین الملل و بخشی از آن بنام قدس، عامل ایجاد حمام خون ،در هلال شیعه و کشتار و تجاوز در کشور های دیگر است.در مقابل ،نیروی سومی با همان قدرت و امکانات و توان ،روی کار آمده ،که وظیفه عمده اش،حفاظت از مافیای قدرت حاکم و سرکوب مردم،برای جلوگیری از سرنگونی جمهوری اسلامی و انقلاب است.ارتش نیز که وظیفه عمده اش، دفاع از مرز و بوم کشور، در مقابل حملات اجنبی و حفاظت از تمامیت ارضی کشور است.شیر بی یال و کوپالی است.که بخاطر ترس ملایان حاکم، از هر نوع تغییر و کودتایی علیه رژیم،کاملا ضعیف و خدیم ،با کمترین بودجه و امکانات، نگه داشته شده است.تاسیس این نهاد آدمکشی جدید، درست در ایامی انجام گرفت. که ملت ایران متحد و یکپارچه ، بار دیگر، در یک تظاهرات میلیونی و سرتا سری و دوام دار ،پایه های قدرت پوشالی مافیای الیگارشی سپاه و ملایان را، به لرزه در آورده است.
در پی حمله بیرحمانه و جنایتکارانه پوتین، به اوکراین و تضعیف پایه های قدرت وی و تبدیل روسیه ،به رقیب جمهوری اسلامی، در دور زدن تحریم های بین المللی و صدور قاچاق نفت به چین .. و کاهش درآمد رژیم اسلامی،بار دیگر واسطگی اروپائی ها، جهت بازگشت به مذاکرات برجامی را پذیرفته ،تا با رفع تحریم ها، در آمد لازم ،برای گرم نگه داشتن تنور حمام خون های هلال شیعه را، فراهم نماید.در نتیجه بر خلاف آبان نود و هشت،دست رژیم در حناست و نمی تواند، جایگاه جو بایدن و شرکای اروپایی اش ،که بشدت به نفت و گاز صادراتی ایران، بعلت تحریم روسیه نیازدارند، را در مقابل مخالفین برجام و معترضین به نقض فاحش حقوق بشر، در ایران از سوی رژیم را،تضعیف نماید.
بنظر میرسد .مردم ایران باین امر واقف بوده و علیرغم سرکوب ها و بی رحمی ها، با تمام توان، در مقابل قدرت اهریمنی حاکم، قد علم نموده اند.جمهوری اسلامی اکنون در ضعیف ترین شکل خود از ابتدای روی کار آمدن، تا کنون بسر میبرد.رژیم در تظاهراتی که، در خرداد و تیر و دی و آبان ماه ها و..طی سالیان گذشته انجام گرفت.از سیستم غربال معترضین، برای شناسایی و حذف رهبران میدانی استفاده می نمود.که آخرین آن ،آبانماه نود و هشت بود.که با فتوای شیطانی رهبر رژیم ،در دستور آتش به اختیار( مخصوص میدان جنگ واقعی در نبرد با دشمن خارجی) قریب دو هزار نفر، از بهترین فرزندان کشور، کشته و هزاران نفر دیگر مجروح و زندانی شدند.که بزرگترین غربال مبارزین میدانی، از ابتدا تاکنون بوده و رژیم تصور می نمود. که یکبار و برای همیشه، زنجیر های اختناق مطلق را ،بر گردن ملت ایران گره زده و خلاصی از آن غیر ممکن است.افزایش عمدی قیمت کالاهای اساسی نیز، با این تصور و خیالبافی بوده است.اکنون با توجه به نقاط ضعف مذکور، در عرصه بین المللی و به ته دیگ رسیدن کفگیر مالی رژیم ،در تغذیه تروریسم بین الملل (نرسیدن پول مکفی، بدست حزب الله ،جهت تبلیغات انتخاباتی، در لبنان و شکست متحدین رژیم ،درین کشور) با ایجاد یک نهاد اهریمنی دیگر در داخل، همچون وحوش در جنگل ،با نشان دادن دندان های تیز خود،قصد ترساندن مردم را دارد.اما ملت ایران،با ادامه حضور در میدان های مبارزاتی و شعار های ساختار شکن خود، این بار اراده دارد.تا زمانی که ،مهر باطل شد .بر این بساط عصر حجری انیرانی نزده، آرام و قرار نگیرد.پیروزی ملت ایران ،حتی اگر وقفه تاکتیکی اندکی، برای تجدید قوای ملی و تدارکاتی صورت پذیرد.بیش از هر زمان دیگر متصور است.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

 جمهوری اسلامی رفتنی است.اما میراثی که از خود بجا می گذارد.مشکل آفرین و خطرناک است.

مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی،نگرانی خود را،ازغنی سازی و ذخیره مخفی اورانیوم غنی شده رژیم تهران،در پارلمان اروپا اعلام و تلویحا،اظهار امیدواری نمود.که با احیای برجام و اعمال محدودیت مجدد بر برنامه های اتمی، بار دیگر تاسیسات اتمی مزبور،تحت کنترل کامل آژانس قرار گرفته،در نتیحه اعطای امتیازات و لغو تحریم ها،سرانجام رژیم را، پاسخگو نماید.
این سخن، تایید ضمنی و غیر اراده ای است.بر شیوه باجگیری-گروگانگیری جمهوری اسلامی،از جامعه جهانی و تحقق اهداف اش،برای حصول به منابع مالی ،در راستای صدور انقلاب اسلامی ،در هلال شیعه و توسعه این هلال در منطقه و اطراف و اکناف جهان، ولو به قیمت خرابی و ویرانی کشورهای قربانی این پروژه و کشتار بیرحمانه و آواره شدن انسانها، به شیوه ای که ،در سوریه،یمن و..انجام گرفته و می گیرد.
اگر جامعه جهانی،در مقابل زیاده خواهی رژیم و نادیده گرفتن اصول و قوانین متمدن بین المللی، به عنوان میراث بشریت،دست روی دست گذاشته ،اقدامی انجام ندهد.این شیوه راهزنی و باجگیری ،سرانجام یک روزی، توسط دیکتاتور ها و رژیم های مشابهی،بکار گرفته شده،جامعه بشری را،با مصائب غیر قابل جبرانی ،مواجه خواهد نمود.
دیدار معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در خصوص بن بست مذاکرات هسته ای و نیز سفر امیر قطر به تهران ،برای میانجیگری در مورد برجام،به نوعی صحه گذاشتن، بر این شیوه متداول ضد ارزش های جامعه جهانی، از سوی جمهوری اسلامی است.اما دو نکته امید بخش و متحول از یک حادثه،در حال رخ دادن است.که بنظر می رسد.سرانجام ،چراغ راهنما و شیوه مطلوب جامعه جهانی، در مقابله با این باج گیری ها، در آینده باشد.اول،اتحاد یک دست و یکپارچه آمریکا و متحدین اش، در ناتو و اروپا و سایر نقاط جهان،در مقابل تجاوز وحشیانه پوتین به اوکراین و به گل نشاندن ارتش روسیه، در باتلاق این کشور است.که پوتین را مجبور نموده ،سوریه را ،از نظامیان خود، تخلیه و آنها را، به جنگ با اوکراین فرا بخواند.وی در تهدید غرب، همان شیوه را بکار برد .که رژیم اسلامی، بارها از آن شیوه استفاده کرده است.دوم،تنها گذاشتن رژیم اسلامی در سوریه ،که نیروهایش از شمال و جنوب این کشور، در محاصره ترکیه و اسرائیل ،قرار می گیرند و چون پوتینی نیست .که این دو کشور، ملاحظه وی را بکنند. اکنون این نیروها ،اعم از سپاه قدس و نیابتی است.که از زمین و هوا مورد محاصره و حمله قرار گرفته و نابود میشوند.
پوتین قرار بود .در روز نهم ماه جاری، که سالروز شکست نهایی نازی ها در جنگ دوم بود،پیروزی ارتش روسیه ،در اوکراین را جشن بگیرد.اما دنیا دید.که چگونه آن غرور و چهره باد کرده، در روز اول آغاز جنگ و تهدید اتمی،اکنون تبدیل به موجودی حقیر،پناه گرفته در زیر پتو،رنگ پریده،لاغرشده و آب رفته؛ با گونه ها و چشمان گود رفته، شده است.پایان ماجرا کاملا روشن است. همانطور که ارباب پوتین در باتلاق غرور و جنایت خود غرق خواهد شد.بدیهی است. که جمهوری اسلامی دست نشانده نیز، در باتلاق هایی که در هلال مزبور کنده،غرق میگردد.رمز و راز بقا و حیات و ممات جمهوری اسلامی از ابتدای امر، ساختن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن دشمن فرضی، اتخاذ سیاست النصر بالرعب ،در داخل و سرکوب بی رحمانه و جنایتکارانه مردم بوده است.با حذف اولی،دومی نیز، خود بخود از بین رفته و سرانجام ملتی یک پارچه و مصمم،تکلیف خود را ،با این دشمن خانه زاد و دست نشانده اجنبی،اما ضعیف شده و آب رفته، روشن می کند.
Like
Comment
Share

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

 تأملی بر یکی از راههای عبور از رژیم جمهوری اسلامی

از قدیم گفته اند: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده اند. هیچ فردی یا یک گروه منحصر بفردی نمی‌تواند .این معضل بزرگ تغییر رژیم دیکتاتوری مذهبی را ،سامان دهد.این امر نیازمند به اراده ملی و خرد جمعی است. در قدیم شاید .اما اکنون این امر بتنهایی ،غیر ممکن است.عصر نادرشاه و رضا شاه هم نیست.که بتنهایی پا پیش بگذارند و ملت ایران هم رهبری آنها را پذیرفته ،متحدا ،کشور را نجات دهند.شايد اگر در راس هرم قدرت رژیم فردی دانا و خردمندی بود.با مشاهده ویرانی کشور ،فقر وحشتناک مردم و فاصله عمیق دارا و ندار و هزاران خرابی و بر بادی دیگر از جمله ویرانی محیط زیست و از بین رفتن عناصر حیات ،با اعتراف باین امر که سال پنجاه هفت همگی اشتباه کردند و نتیجه اش این شد و باید به گذشته بر گشته از صفر شروع کنیم تا بیش ازین ملک و ملت خرابی نبیند.قانون اساسی مشروطه‌ پارلمانی را بار دیگر احیا نموده با دعوت از وارث نظام گذشته جهت اداره دوره انتقالی،زمینه را برای تبادل آرا و عقاید مختلف رنگین کمان ملت ایران و شخصیت های سیاسی و رهبران احزاب و رسیدن به یک اجماع ملی و سرانجام تکلیف نهایی نظام آینده با اراده ملی در رفراندوم نهایی ،این بار گران را بدون خشونت و خونریزی و لطمه بیشتر به کشور و بالعکس خیلی متمدنانه و مسالمت آمیز به سر منزل مقصود رسانده و فراهم نمایند .چون تحقق چنین امری از محالات است.در نتیجه به مصداق کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.... ما ملت آستین ها را بالا زده ،از تجربیات مبارزاتی چهار دهه گذشته حداکثر استفاده را بنماییم. آخرین و مهمترین تجربه ما ملت،خیزش کشاورزان اصفهان و اجتماع در بستر خشک‌ زاینده رود بود‌.که سه روز دوام آورد‌.علت این حضور مداوم نیز پشتیبانی خانواده های همین تظاهر کنندگان و نیز تعدادی از اهالی اصفهان بود .که با نان و آب مبارزین را در میدان مبارزه،برای تداوم مبارزه، تغذیه نمودند .برخی گزارش های رسیده از محافل آگاه نیز حاکی ازین امر است. ‌که رژیم در آخرین تحلیل باین نتيجه رسیده که ملت صبر و طاقت خود را از دست داده و بسیار خشمگین است و چون هیچ چیز ندارد که از دست بدهد به حد انفجار ..یا مرگ یا زندگی ..رسیده است.برخی بمب های خبری عمدی از سوی اطاق فکر رژیم در گوشه و کنار کشور برای تست این خشم انفجاری مردم است.بنظر می‌رسد این خشم ملی در بطن جامعه میجوشد و می خروشد و به پیش می‌رود. تا به یک انفجار آتش فشانی هزار ریشتری خشم ملی برسد.در چنین لحظاتی است که برای جلوگیری از آنارشی و هرج مرج و بی نظمی ، رهبری منازعاتی قد علم نموده و با اجماعی که از سوی همه گروه‌ها، درمسیر مبارزه بدست می آورد. برنامه مبارزاتی را ،تا پیروزی نهایی هدایت می کند.بدیهی است که این خیزش عمومی در میدان های میلیونی با استفاده از تجربه خیزش در زاینده رود.با پشتیبانی خانواده ها و رساندن آب و نان در میادین مبارزاتی،تا به آغوش گرفتن پیروزی نهایی یک دم آسوده نمی نشیند. این آخرین تحلیل از سوی مبارزین در داخل و میدان مبارزه در عمل است.بدیهی است ‌که هر چه هموطنان نقطه نظرات خود را با کل جامعه ایرانی ( هم داخل و هم خارج از کشور) در میان بگذارند حصول به یک اجماع ملی را ،هم در تئوری و هم در عمل و صحنه مبارزه، آسان تر وکم هزینه تر، می کند.
نظر برخی از مبارزین داخل در خصوص جمعبندی بالا این بود.که چرا شاهزاده گام پیش نمی گذارند.که رهبری مبارزاتی را برعهده بگیرند.مگر مردم در تظاهرات خیابانی و گردهمایی ها بارها با شعار..ای شاه ایران برگرد به ایران.ولیعهد کجایی به داد ما بیایی، رضا شاه روحت شاد و شعار های دیگر،خواستار بازگشت سلسله ایران ساز پهلوی نشدند؟ پاسخ برخی از مبارزین مقیم خارج این بود.که شاهزاده بارها در صحنه عمل،اقداماتی انجام داده اند.که پذیرش رهبری در عمل ،را تداعی می کند.که سه نمونه از آخرین اقدامات ایشان ،تشکیل شورای ملی در پاریس،فرشگرد،ققنوس بوده است.اما رژیم با همه امکانات اهریمنی و توان مالی و تبلیغاتی خود و مزدوران اش، که در سراسر دنیا پخش هستند.سرانجام خللی در ادامه این تشکل ها ایجاد نمود.نقطه عطفی که در تاریخ مبارزاتی باقی خواهد ماند.اتحاد تعدادی از رسانه های نوشتاری، گفتاری و تصویری مقیم خارج هنگام شکل گیری شورای ملی ایران در پاریس بود.آن زمان،برخی سران اپوزیسیون مقیم خارج نظرشان این بود.که پذیرش هر نوع رهبری مبارزاتی از سوی شاهزاده، با توجه به روحیه و فرهنگ پدر سالاری( پدر شاهی) در ایران،سرانجام حاصل پروسه مبارزاتی، به رهبری فردی قدرت گرا و نه تشریفاتی ، منجر می گردد و این که شاهزاده بهتر است. سرنوشت تاریخی خود را به رفراندم نهایی و رای اکثریت مردم ایران،واگذار نماید. تا با اتحاد همه اقشار جامعه،طبقات و گروههای مختلف،مرحله عبور از رژیم ،به سرانجام برسد.نظر سومی که، هم در داخل و هم خارج طرفدارانی داشته و به عنوان عبور از بن بست رهبری پیشنهاد شده، این است.که در حال حاضر شهبانو فرح پهلوی، تنها فردی است.که شاه فقید،طی مراسم رسمی تاج بر سر شهبانو به عنوان نایب السلطنه، گذاشتند،که می توانند رهبری مبارزاتی را بعنوان یک مقام رسمی و قانونی ،عهده دار شوند.که در این صورت اکثریت مردم ایران،شخصیت ها،رهبران احزاب و گروهها،این رهبری را ،با اجماع خود می پذیرند. بدیهی است.سن بالای ایشان مانع حضور شبانه روزی، در جبهه مبارزاتی بسیار پر مشغله، خواهد بود.در چنین صورتی،پرنسس ایمان پهلوی، که یکی از مبارزین فعال علیه بساط بدخیم حاکم بر کشور هستند.می توانند به عنوان دستیار مادربزرگ شان شهبانو فرح پهلوی،قسمتی از وظایف روزانه ایشان را، در پروسه رهبری مبارزاتی،انجام دهند. این نوشته ،حاصل جمع بندی جلسات،تبادل نظرات،پیشنهادات بیشماری است.که طی چند ماه گذشته انجام گرفته است.