۱۴۰۰ مهر ۷, چهارشنبه

 ارجاع پرونده طالبان به دادگاه بین المللی،مقدمه محاکمه سران جمهوری اسلامی درین دادگاه

در پی حمله انتحاری به فرودگاه کابل و جنایاتی که در گوشه کنار افغانستان از هنگام تسلط طالبان بر کابل انجام گرفته و شکایت شهروندان افغانی به دیوان کیفری بین المللی لاهه،دادستان این دادگاه اعلام نمود.که به جنایات طالبان و داعش،رسیدگی میگردد و نظر به این که نسل کشی،جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی،مشمول مرور زمان نمی شود.در نتیجه به جنایات طالبان ،در دور اول حکومت شان نیز، رسیدگی خواهد شد.
این اتهامات عبارتند از: حمله به غیر نظامیان،اعدام های غیر قانونی بدون محاکمه،آزار و اذیت زنان و دختران و جرایم علیه کودکان و جنایات بیشمار دیگر.اکنون معلوم شده است. که در دور اول حکومت طالبان ( 1996-2001) شهروندان افغانی،با مراجعه به دادگاه مزبور،اغلب اعمال جنایتکارانه آنان را ،ثبت دفاتر مربوطه نموده و تقاضای بررسی،نموده اند.اینک در پی آغاز دومین حاکمیت خونریز آنان و ادامه جنایات سابق  و در نتیجه شکایت قربانیان،دادستان این دادگاه،علاوه بر جنایاتی که طالبان هم اکنون،در افغانستان مرتکب میشوند.به جنایات حکومت پنج سال اول آنان نیز، بطور جزء به جزء رسیدگی خواهد نمود.تاکنون درین دادگاه تعدادی از جنایتکاران و مرتکبین جنایت علیه بشریت، محاکمه و محکوم شده اند.که از جمله آنان،سه تن از رهبران صرب ها به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی در دهه آخر قرن گذشته، در یوگسلاوی سابق بوده است.
همزمان با یکدست شدن هرم قدرت جمهوری اسلامی، از اصولگرایان وابسته به بیت رهبر رژیم و ارگان های مربوطه،ارتکاب جنایاتی چون حمله به غیر نظامیان،اعدام های غیر قانونی، فشار و اذیت زنان و دختران و جرایم علیه کودکان و جنایات دیگر همچون شکنجه منجر به قتل عمد زندانیان،نسبت به سنوات گذشته،بمراتب افزوده شده است.یک بررسی کوتاه در دفاتر این دادگاه نشان میدهد.که در پی کشته شدن چهار نفر زیر شکنجه  در طی دو هفته اخیر،اسامی عاملین و شکنجه گران این جنایات چون افشین محمدی دره شوری،محمد رضا بهروزی،مهرداد تهمتن ،وحید نیا و... تحت زعامت اژه ای قاضی القضات جنایتکار رژیم اسلامی، به لیست مرتکبین جنایت علیه بشریت در سنوات گذشته، همچون سعید مرتضوی عامل کشتار کهریزک،افزوده شده است.
درراهرو، اتاقها و دفاتر این دادگاه،اکنون بحث بر سر این است.وقتی یک فردی محصور در زندان ،علیرغم شکنجه و کشتارهایی که در زندان های رژیم بطور شبانروزی،انجام می گیرد.کشته شدن یک زندانی دیگر زیر شکنجه را،بر نتابیده و به طریقی هوشمندانه ،به اطلاع عموم می رساند و یکی از شکنجه گران مزبور در بالا وی را، زیر شکنجه می کشد.یعنی رژیم می داند. که این جوانان از جان گذشته ای که جان خود را در اجرای اصول انسانی-ایرانی خود،فدا می کنند.تنها نمونه و راس هرمی هستند.که در بطن جامعه بصورت میلیونی ریشه دوانده و رژیم علیرغم ترفندهای شبانروزی، نتوانسته اقشار مختلف جامعه را به زانو درآورد.یا آنها را در مقابل همدیگر قرار داده با دکترین به ارث رسیده از ارباب انگلیسی اش ،یعنی تفرقه بیانداز و حکومت کن، نائل گردیده ،به بقای حاکمیت خونریز و اختلاف افکن خود ادامه دهد.بلکه درد و رنج مشترک ،تبدیل به همبستگی ملی، با دورنمای سرنوشتی مشترک،شده است و اینکه بنی آدم اعضای یکدیگرند.
در نتیجه در لایه های زیرین و بطن آن نوک قله و هرم فداکاری و از جان گذشتگی چهار جوان زندانی به قتل رسیده زیر شکنجه،میلیونها ایرانی همچون فرزندان زندانی و قهرمانان خود،به مرحله مرگ یا زندگی و مرگ با شرافت بهتر از زندگی در ننگ و بی شرفی ،رسیده اند.این،یعنی منتظر فرصت مغتنم بودن و در یک پیچ تاریخی بزرگ و سرنوشت ساز،با انفجار آتش فشان خشم ملی هزار ریشتری،هر چه هست و نیست رژیم اهریمنی-انیرانی را، فروریختن  و واژگون و سرنگون کردن.
بدیهی است،رژیم اسلامی با علم به این حقایق، که از طریق شاخک ها و آنتن های اطلاعاتی خود بدست آورده،در ترس و ترور دائمی و  وحشت شبانه روزی بسربرده و نمی تواند. به سادگی از این قضیه بگذرد و تنها راه و ساده ترین آن را، از نظر خود مرتکب می شود.یعنی دست به کشتار بیرحمانه زدن و نمی داند. که این جنایات در جایی ثبت می گردد و باید یک روزی پاسخگوی این کشتار بی رحمانه ،چه در زندان ها، یا مجامع عمومی و سرکوب تظاهرات غیر مسلحانه ملت ،با فرمان آتش به اختیار و ویروس کرونا و مدیریت آن و به خیال خود ، در راستای خدیم کردن ملت و عقیم کردن خیزش ملی باشد .آنچه مسلم است،همچون طالبان ،جمهوری اسلامی  نیز، در دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت،محاکمه گردیده و جهان شاهد بزرگترین دادگاه بشریت خواهد شد.

۱۴۰۰ شهریور ۲۹, دوشنبه

 آیا تاریخ مصرف جمهوری اسلامی گذشته است؟

- آن چه در محافل مدنی می گذرد:
اوایل روی کار آمدن رژیم اسلامی در ایران،در محافل رسمی،مدنی رسانه ای غرب،کوچکترین انتقادی از آن مشاهده نمی شد.ظاهرا فروپاشی شوروی را ،مدیون کمربند سبز اسلامی انقلاب اسلامی در ایران و مجاهدین افغانی و سایر مسلمانان تاثیر یافته ازین انقلاب، همچون چچن ها و غیره می دیدند.گر چه ایجاد حمام خون در منطقه و هلال شیعه، باعث رونق کارخانجات اسلحه سازی و صنایع وابسته غرب و تبدیل خاورمیانه به انباراین تسلیحات گردید.اما به مرور زمان،نوعی تغییرات ملموس در اذهان دولتمردان،محافل مدنی،رسانه ای ،علیه گستاخی های اتمی رژیم بوجود آمد.بخصوص اینکه سرانجام پی بردند که برابر روایتی، امام زمان شیعیان قرارست.زمانی ظهور کند.که تا مرفق اسب وی خون غیر شیعیان سراسر کره زمین را فرابگیرد.این کار با اسلحه معمولی شدنی نیست و غرب بخصوص اروپائی ها، نگران تولید آن موجود وحشتناک آخرالزمانی هستند.در غرب، اعم از  اروپا و آمریکا و..حرف اول و آخر را در انتخاب دولتمردان،احزاب  و صندوق آرا و اقبال مردم از برنامه های این احزاب و رهبران آن می زند.اکنون در مجموع یک تغییر بنیادی-پنداری ،در محافل مدنی ،علیه شرارت ها و گستاخی های رژیم دیده میشود.که به ناچار،آثار خود را،در طرز تفکر و عملکرد دولتمردان به جا می گذارد.
در کانادا و استرالیا،دولتمردان مخالف رژیم اند.در اغلب کشورهای دیگر نیز همینطور،حتی انگلستان بعنوان پدرخوانده رژیم، بعلت حضور قطر و پاکستان، به عنوان مجریان سیاست های لندن در خاورمیانه،دیگر نیازی به رژیم تهران احساس نمی کند.حتی دولتمردان دموکرات آمریکا، که خالق رژیم  و تقویت کننده و حامی آن در سنوات بعد بودند.اکنون نگرانی هایی ،ازرژیم و شقاوت هایش، در داخل و خارج ،بخصوص بمب اتمی امام زمانی اش دارند.
یکی از دستآورد های حیاتی رژیم،که غرب و بخصوص اروپائی ها و آمریکایی ها را،گول میزد. پروسه اصلاحات و اصلاح طلب ها بود.که وزیر خارجه مربوطه ،به کمک تیم نیویورکی ها و نایاکی و دیگران، زمینه گمراهی مقامات آمریکائی را، فراهم می ساخت.که به اصلاح طلبان امتیاز بدهند .تا حداقل در قوه مجریه ،براصولگرا ها پیروز شوند.اکنون این امتیاز، با یک دست شدن حاکمیت بدست اصولگرایان،از بین رفته و دستگاه خامنه ای، در فقدان ویترین سیاسی اصلاح طلبان،لخت و عور، در دید همگان قرار گرفته است.اظهارات اخیر اعلم الهدا پدر زن رئیسی، پس از عضویت دائم و رسمی رژیم، در پیمان منطقه ای شانگهای مبنی بر اینکه،ازین به بعد ، وابستگی رژیم به غرب قطع و با پیوستن به این پیمان،از آمریکا و اروپا، جدا و همکاری اقتصادی با شرق را تکمیل و جایگزین آن می کنیم و اینکه دنیا تنها آمریکا و اروپا نیست در همین راستا می باشد.
- آنچه در بین بازیگران اصلی در صحنه روابط بین الملل می گذرد
چین بعد از قروپاشی شوروی ،رسما شمشیر ها را علیه اقلیت شصت میلیونی مسلمان و عمدتا مقیم ایالت خود مختار سین یانک هم مرز با هند و پاکستان،افغانستان،قزاقستان،قرفیزستان،تاجیکستان،روسیه و مغولستان،از رو بست.غرب بعد از پی بردن به سیاست حزب کمونیست چین ،مبنی بر درس گرفتن از فروپاشی شوروی با کمربند سبز،تاکتیک های جدیدی، جهت مهار چین و دچار سرنوشت شوروی کردن آن،در پیش گرفت و آن باز کردن بازارهای خود، به روی کالاهای چینی بود.در حالی که چین ،با محصولات ارزان تولید شده، توسط بردگان کاری مسلمانان چین،بازارهای غرب را، یکی بعد از دیگری، فتح می کرد.آمریکا و اروپا درین تصور بودند. که چین را ،در دام اقتصاد خود و خاصه خرجی ها ،با باز گذاشتن دروازه های غرب بروی کالاهای چینی،با انباشت پول و سرمایه در آن کشور، سرانجام باعث تعدیل دکترین های حزب کمونیست چین و فروپاشی کمونیسم، در چین و بازگشت چین سرمایه دار ،به بازارسرمایه داری جهانی، خواهند شد.
- چین و جستجوی فضای حیاتی 
تا یکی دو دهه پیش ،نگرانی محافل دانشگاهی و حزبی غرب، بخصوص اروپا، افزایش تصاعدی جمعیت چین و خطری که دولتمردان چین را، به فکر حصول به فضای حیاتی بیشتر، باین جمعیت وا میدارد ،بود.کاری که هیتلر را، بر اساس تئوری فضای حیاتی مکندر و اعلام اوکراین به عنوان قلب این فضای حیاتی، بعلت زمین های حاصلخیز و استپ های سیاه، جهت تبدیل آن به طلای سبز و انبار غله دنیا،وادار به حمله به شوروی نمود.از نظر این محافل ،بدست آوری فضای حیاتی، از طریق حمله اتمی غیر ممکن بوده ،موجب از بین رفتن نسل بشریت ،در کره زمین میگردد.در نتیجه تصور این بود.که ساختن کشتی های غول پیکر چینی ،عمدتا برای انتقال نیروهای نظامی اش، برای فتح این فضای حیاتی است و اینکه غرب قبل از رسیدن این نیروها به مقصد، می تواند این کشتی ها را منهدم کند.
- قرارداد بیست و پنج ساله چین با جمهوری اسلامی
انعقاد این قرارداد در راستای احیای جاده ابریشم،نورافکن های ذهن این محافل را، روشن نمود.که این انتقال از طریق جاده مزبور و قطار سریع السیر و عبور از ایران،خواهد بود.بعد از انعقاد این قررداد چهار صد میلیارد دلاری بود.که آمریکا و اروپا را، به فکر انتقال مرکز استراتژیک خود ،از خاورمیانه به آسیای جنوب شرقی و اقیانوس هند انداخت و بمنظور حصول به این امر،تدارکات زیر را لازم دید:
پیمان ابراهیم و تبدیل اسرائیل و متحدین اش در این پیمان، به عنوان ژاندارم منطقه وجایگزینی مطمئن، در پی خروج ارتش آمریکا و نیروهای ناتو، از منطقه و انتقال آنها به آسیای جنوب شرقی بود.
اتحادی دیگر در مرز های ایران بین اهل تسنن شامل ترکیه پاکستان،آذربایجان و عربستان که نیم نگاهی نیز به اهل تسنن ایران دارد و رزمآیش مشترک آذربایجان ترکیه پاکستان، در آبهای داخلی پاکستان تحت عنوان مانور دوستی سه برادر، نماد کامل این پیمان بشمار میرود.
استقرر طالبان در کابل با جا گذاری قریب به نود میلیارد دلار تسلیحات جنگی پیشرفته،که به این ترتیب ،با خروج نیروهای غرب از خاورمیانه،ژاندارمی منطقه  در غرب و جنوب ، به اسرائیل و اعضای پیمان ابراهیم و در شمال و شرق منطقه بعهده پروسه دوستی سه برادر ترکیه پاکستان آذربایجان گذاشته شد.
- شرارت های رژیم و بمب اتمی امام زمانی
مقاومت رژیم در مقابل بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایجاد مانع در مقابل این بارزسی و حقیقت یابی ها،ناز و کرشمه در مقابل اجلاس هفتم برجام و به عهده تعویق انداختن آن خبر از تولید موجود سهمگینی می دهد. که دنیا اعم از شرق و غرب و شمال و جنوب طاقت تحمل آن را ندارد.چون بیش از دو دهه است .که شرارت های رژیم ،در ایجاد حمام های خون در منطقه،راهزنی دریائی،گروگانگیری،ایذائات بیشمار علیه همسایگان جنوبی،پدر خواندگی تروریسم بین الملل،ایجاد مرکز تروریسم هوایی در کاشان برای آموزش تروریست هایی از عراق سوریه یمن لبنان و.. مزید بر علت نفرت دنیا از رژیم شده است.
برخی رخداد ها،نشانه ها و علائم، بر آنچه که گفته شد را مهر تایید میزند:
هفته گذشته سران آمریکا انگلستان و استرالیا توافقنامه همکاری سه جانبه در حوزه های دیپلماتیک امنیتی نظامی در سراسر منطقه  و اقیانوس هند اعلام نمود. که چین آن را نشانه ذهنیت جنگ سرد نام برد.
مصوبه پارلمان اروپا و تشدید سیاست های سخت گیرانه اتجادیه اروپا در قبال روسیه
مصوبه اخیر پارلمان اروپا، مبنی بر ممنوعیت خرید کالاهایی که، از طریق اجباری تولید شده اند. که عمدتا مربوط به سوء استفاده چین، از برده گرفتن مسلمانان، بعنوان آغازی بر تحریم عمومی کالاهای چینی.
- برجام و تغییر موضع اسرائیل
هفته گذشته آن اضطراب و نگرانی که بعد از روی کار آمدن دولت جو بایدن،در اسرائیلی ها ایجاد شده بود.در پی دیدارهای اخیر مقامات دو کشور، در مورد برجام و تحریم ها و برنامه اتمی رژیم،کاهش یافت و رسانه ها اطلاع دادند. اسرائیل احیای برجام را طی شروطی پذیرفته است.که حاکی از این امربود.که اسرائیلی ها قانع شده اند ، سیاست های اخیر خروج سربازان آمریکایی و آوردن طالبان به قدرت در کابل،یک دام گستری علیه رژیم و هم پیمان اش چین، برای جلوگیری از احیای جاده ابریشم بوده ست.که رژیم اگر با طالبان دوستی فعلی را ادامه دهد، یا در گیری هایی بین دو رژیم طالبانی رخ دهد.سرانجام به توقف پروژه جاده مزبور و نیز منجر به خاتمه رژیم و مرگ آن خواهد شد.بخصوص اینکه ایجاد دیوار مرزی و توسعه با شتاب آن از سوی ترکیه در مرزهای ایران و نیز سیم خاردار کشیدن در مرز های ایران از سوی پاکستان،حکایت از اتفاتی دارد، که در شرف تکوین است.
نتیجه آن که: مرکز ثقل استراتژیکی جهان در حال انتقال، از خاورمیانه به  آسیای جنوب شرقی و اقیانوس هند است .در چنین دنیایی رژیم تهران، وجود خارجی نخواهد داشت.

۱۴۰۰ شهریور ۲۱, یکشنبه

 جنایاتی که سرانجام دامن خامنه ای و شرکای جرم اش را می گیرد.

وقتی هیتلر وصیت میکرد.بعد از مرگ اش،جسدش را بسوزانند.می دانست.که چه جنایاتی مرتکب شده و بیم آن داشت.که جسد مومیائی شده اش،به عنوان درس و عبرت آیندگان و تاریخ،در موزه مسکو بعنوان جنایتکار ترین جنایتکار تاریخ،در معرض دید همگان گذاشته شود.اما کارگزاران وی ،که تا آخرین لحظه به وی وفادار ماندند.نمی دانستند.که بزودی در یک دادگاه بین المللی،به جنایات وحشتناکی که مرتکب شده اند.رسیدگی خواهد شد.
در دادگاه نورنبرگ،دفاع سران نازی از خود، مبنی بر اینکه، فرامین رهبری را اجرا کرده و به قوانین بین المللی،اشراف نداشته و مفاد کنوانسیون های مربوطه را نمی دانستند،مسموع نشد.همانطور که در عصر جاری، هیچ عذر و بهانه ای، در خصوص عواقب صدور فرمان آتش به اختیار خامنه ای ،مسموع نخواهد شد.زیرا دستور آتش به اختیار در کشتار بیش از سه هزار نفر فرزندان ملت ایران، در آبان نود و هشت،یک دستور نظامی، در میدان جنگ با دشمن متجاوز است.که به علت قطع رابطه سربازان، با ستاد فرماندهی،جهت دفاع از خود نباید منتظر دستور فرمانده بالادست مانده،بلکه هر کدام به عنوان یک فرمانده،باید به دشمن متجاوز در حال جنگ ،حمله نموده ،یا از خود تا آخرین فشنگ واسارت،دفاع نمایند.دستور نظامی ( خامنه ای ) یا فتوائی که بعلت مسلح نبودن مردم ایران و یا دشمن متجاوز نبودن آنان به کشور خود و سر انجام کشتاری که شد،صادر نمود .مصداق بارز جنایت علیه بشریت ، به خاطر کشتار جمعی این چند هزار نفر فرزندان بیگناه مردم عادی و غیر مسلح ملت ایران،بشمار می رود.
خامنه ای و شرکای جرم اش، یا درس و عبرتی از سرنوشت هیتلرو شرکا، نگرفته و یا جریان دادگاه نورنبرگ و محاکمه سران نازی را نخوانده اند.کما اینکه در لیست بالا بلند زیر ،جنایتکاران دیگری نیز ،بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم،از دادگاه مزبور، درس و عبرت نگرفته و جنایات بین المللی قابل ارائه به دادگاه بین المللی ،از جمله جنایات جنگی ،کشتار جمعی و جنایت علیه بشریت و.. مرتکب شده اند:
اسلوبودان میلوشویچ - تا سال دو هزار، رئیس جمهور فدرال یوگسلاوی بود.اما در پی اعتراضات عمومی و تظاهرات سراسری علیه کشتاری که وی انجام داده بود .مجبور به کناره گیری شده،یک سال بعد به خاطر سوء استفاده از قدرت،تحویل دادگاه بین المللی لاهه گردید.که سرانجام پیش از پایان محاکمه در زندان لاهه ،سکته کرد و مرد.
راتکو ملادیچ - فرمانده ارتش بسنی، معروف به سلاخ سربرنیتسا، بعد از شانزده سال زندگی مخفی،سرانجام دستگیر و به خاطر ارتکاب به کشتار جمعی،در دادگاه مزبور،محاکمه و به حبس ابد محکوم شد.
رادوان کاراجیچ - رئیس جمهور بوسنی و عامل قتل عام در بوسنی و هرزگوین ،که سرانجام در سال دو هزار و نوزده ،در دادگاه لاهه به حبس ابد محکوم گردید.
آگوستو پینوشه - علیرغم اینکه تا سال هزار نهصد و نود و هشت در پست فرماندهی کل قوای شیلی ،دارای مصونیت سیاسی و دیپلماتیک بود.در همان سال، در پی سفر به انگلستان، جهت معالجه دستگیر و توسط یک قاضی اسپانیولی، به اتهام کشتار جمعی محاکمه شد.وی بخاطر سکته قلبی، به کشورش اعاده و حبس خانگی گردید.سرانجام در دوهزار وشش میلادی مرد.حتی پس از مرگ وی،پرونده قضائی پینوشه و اطرافیان و مزدوران اش ، بازگشایی شده،اتهامات جنائی شان ،توسط قضات مستقل، در گوشه کنار دنیا ،مورد بررسی قرار می گرفت.
ژان پل آکاسیو - شهردار شهر تابا، در رواندا (در سال هزار نهصد و نود و چهار) به جرم نسل کشی اقلیت توتسی ها، در محاکمه سال هزار نهصد و نود وهشت،در دادگاه بین المللی ،که به نیابت از دادگاه لاهه ،در خود رواندا تشکیل شد ، به زندان ابد، محکوم گردید.
عمر حسن البشیر- رئیس جمهور سودان در سال دو هزار و چهار، بخاطر نسل کشی در دارفور، در دادگاه بین المللی، محکوم شد.
رهبران دولت اسلامی داعش - در سال دو هزار و شانزده، بخاطر نسل کشی در سوریه و عراق ،از جمله قتل عام ایزدی ها،در دادگاه مزبور، محکوم گردیدند.
در پی دادگاه حمید نوری ،یکی از کارگزاران رژیم در کشتار جمعی زندانیان، در تابستان شصت و هفت و ارائه اسناد و شواهد معتبر مربوط به ارتکاب جرم، در دادگاه،تعداد بیست و پنج تن از برندگان جایزه نوبل،خواهان تشکیل کمیسیون تحقیق سازمان ملل، درباره کشتار مزبور شده، خامنه ای و رئیسی را ،به مشارکت مستقیم درین کشتارها، متهم نمودند.عفو بین الملل و رئیس کمیساریای عالی سازمان ملل در امور حقوق بشر،خواهان پیگیری این موضوع شدند.با این توضیح و قابل رسیدگی های بعدی ،که این کشتار به علت عدم اقدام علیه مرتکبین کماکان ادامه دارد و در نوامبر دو هزار و نوزده نیز دستکم هزار و پانصد نفر از مردم عادی، قتل عام شده اند.
محاکمه مزبور بنا بر اصل ( صلاحیت قضائی جهانی) برای ( رسیدگی به جرایم بین المللی بسیار جدی و مهم علیه بشریت ،در هر کجا که رخ داده) انجام می گیرد.استدلال دادستان سوئدی این است: وقتی جرم و جنایت علیه بشریت در ابعادی بسیار وسیع رخ دهد،همه دادگاههای دنیا،صلاحیت جهانی ،برای رسیدگی به این جنایات را دارند. بنا بر اصل حقوقی صلاحیت قضائی جهانی،این جنایات ،مشمول مرور زمان نشده، جرم تلقی نشدن آن در کشور محل ارتکاب،مانع از محاکمه و مجازات مرتکبین جرم در کشور رسیدگی کننده نمی گردد و هر نوع استنادی مبنی بر این که، به دستور کس دیگری ( فتوای خمینی ) مرتکب این جنایت شده اند.مسموع نیست.
با توجه به مستندات فوق،چنین دادگاهی، علاوه بر دادگاه مزبور، بزودی گریبان خامنه ای و شرکای جرم اش را، در خصوص کشتار جمعی ملت ایران ،به وسیله ویروس کرونا و فتوای خامنه ای، مبنی بر ممنوعیت ورود واکسن معتبر و جنایتکارانی که، قول و وعده تولید واکسن داخلی داده،اما آن واکسن نیز، قلابی بوده و باعث کشتار جمعی بیشتری گردیده،خواهد گرفت.
Like
Comment
Share

۱۴۰۰ شهریور ۱۸, پنجشنبه

 آنچه در صحنه داخلی و خارجی کشور میگذرد.جایگاه ملت و رژیم حاکم درین صحنه

صحنه داخلی:
- با یکدست و تنگ تر شدن حلقه قدرت و اقتدار کامل خامنه ای بر هر سه قوه مقننه مجریه قضائیه،با چیدمان عناصر خودی،سرانجام بیت رهبری را، تبدیل به مرکز و ستاد فرماندهی خود ،در زمان حیات و خانواده ،پس از خود،نموده است.مجریان اش درین سه قوه ،تنها موظف اند،منویات رهبری را،برای حصول باین هدف ، تمام و کمال به اجرا درآورند .از جمله :
- طرح جدید مجلس و آغاز تحقق آرزوهای دیرین خامنه ای،که بارها خواستار محدود شدن دسترسی به اینترنت ،شده بود.
- پاکسازی کامل عناصر مزاحم و مدعی قدرت ،از حلقه خودی ها و همزمان تشدید سیاست همیشگی اش : النصر بالرعب،با دستگیری و زندان فعالان سیاسی،که با وی زاویه داشته اند.به منظور ایجاد فضای اختناق مطلق و جو ترس و ترور و وحشت در جامعه.
- اسلامی کردن دروس دانشگاهها و حذف بسیاری از رشته های هنر و علوم انسانی،همچون تاریخ و تمدن ایران،ایران شناسی،زبان و ادبیات فارسی،زبان و ادبیات خارجی و تغییر متون درس های باقیمانده و جایگزینی آن با مسائلی چون بدگوئی از تاریخ و تمدن و فرهنگ و سیاست غرب،از جمله واحد جدید دانشگاهی تحت عنوان غرب شناسی انتقادی،به عنوان مقدمه ای برای تبدیل تحصیلات پیش دانشگاهی به مکتب خانه های قدیم و سنتی عصر قاجاریه و ماقبل آن،در راستای تبدیل دانشگاهها در آینده به حوزه های علمیه شبیه قم ،شده است.
- همزمان با اسلامیزه کردن هرچه بیشتر امور و مسائل در داخل کشور،جهت نهادینه کردن این امور، تلاش شبانه روزی برای تولید بمب اتمی، در راستای بیمه کردن بقای جمهوری اسلامی،با استفاده از همه ترفند های ماکیاولیستی کماکان و با شدت و حدت بیشتر،ادامه دارد.
- تداوم استفاده ابزاری از ویروس کشنده کرونا و فراز و نشیب های حول محور آن،از جمله واکسن مربوطه،در راستای گرفتار ساختن مردم در چنبره مرگ و زندگی و روز مرگی،که دیگر کسی جرات انقلاب و خیزش و تظاهرات و تحقق خواسته های انسانی و تمدنی نداشته نباشد.
صحنه خارجی:
- تبلیغ و تعمد در ترسیم چهره ای اصولگرا و افراطی از جمهوری اسلامی،از جمله بی توجهی به دعوت های نشست برجامی، برای آغاز دور هفتم آن در وین،تشدید تخلفات اتمی و افزایش پروسه غنی سازی و بی توجهی به اخطار های آژانس انرژی اتمی ،که معترض است،رژیم دسترسی بازرسان به تاسیسات هسته ای را،توام با تشدید کارشکنی در عملیات حقیقت یابی ،از جمله خرابکاری در دوربین های آژانس ،بشدت محدود کرده است.این امر گرچه در راستای امتیاز گیری بیشتر و لغو همه تحریم ها و دریافت یک باره پولهای بلوکه شده انجام می گیرد.اما ممکن است .سرانجام به اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریم های ساختار شکن منجر شده ،یا در مراحلی بالاتر، به تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس و ارجاع آن به شورای امنیت ،در راستای اجرای اقدامات اصل چهل و دوم فصل هفتم منشور ملل متحد منجر گردد.بخصوص اینکه اجلاس سالیانه مجمع عمومی در پیش است و همه چیز برای تحقق این پروسه فراهم می باشد.
- گستاخی های اخیر رژیم در مسئله اتمی ،بهترین بهانه برای نخست وزیر اسرائیل، در دیدار با رئیس جمهور آمریکا بود.تا خواسته های دولت اش را ،در خصوص سخت گیری های مداوم و بیشتر در مورد برنامه اتمی و سایر شرارت های رژیم، در منطقه از جمله راهزنی دریایی و زدن، یا ربودن کشتی ها،به کرسی بنشاند.که بنظر می رسد.بخشی از وظایف آمریکا ،در روند استراتژیک خاورمیانه،به اسرائیل و هم پیمانان عرب اش واگذار شده است. تا دست آمریکا،برای سیاست بازی و مسائل نظامی استراتژیک، در سایر نقاط دنیا،بخصوص اطراف چین در راستای مهار آن ،باز باشد.
- سکوت رژیم در مقابل جنایات طالبان و شناسایی دو فاکتوی آنان و قبول دعوت آنها برای شرکت در اجلاس کشورهای همسایه در کابل، که به شناسائی دوژوره و رسمی طالبان منجر می گردد.همزمان بی توجهی به محور مقاومت پنجشیر و سکوت در مقابل حمله پاکستان و نیروهای القاعده، داعش و.. باین دره ، به معنی تکمیل پمپاژ همه این تروریست ها، در خاورمیانه و مناطق اطراف، توام با هژمونی پشتون ها در افغانستان و حذف فارسی زبانان هزاره و تاجیک و..در پروسه اداره کشور می باشد و این که ،بازگشت طالبان به قدرت ،یک سناریوی تحمیلی از خارج به ملت افغانستان است.همانطور که تحمیل رژیم خمینی و بساط ولایت فقیه اش به ملت ایران ،این چنین بود.
نتیجه: مجیز گوئی رژیم از طالبان و سکوت در مقابل شرارت های آنان،علیه ملت افغانستان،بالعکس همدردی ملت ایران با همسایگان افغانی خود و دفاع از تحقق خواسته آنان،زمینه را برای همکاری و اتحاد دو ملت علیه شرارت های عصر حجری حاکمان طالبانی دو کشور فراهم نموده است.گرچه جبهه مقاومت ملی پنجشیر،از سوی اربابان طالبان ،موقتا ضربه دید.اما سرکوب تمام و کمال آن از محالات است.کما اینکه در زمان اشغال کشور از سوی ارتش سرخ نیز،از محالات بود.این بار نیز در گوشه و کنار این دره و کوههای سر به فلک کشیده افغانستان ادامه یافته و سرانجام به شهادت تاریخ، دره پنجشیر تبدیل به مرکز و محور همه مبارزات ملی و میهنی افغانها ،تا مرحله پیروزی نهایی خواهد شد.ملت ایران نیزکه ناظر این امور در همسایگی خویش است ،بزودی جبهه مقاومت ملی خود را،که از فردای حاکمیت این بساط اهریمنی-انیرانی حاکم،بصورت پراکنده و غیر مستمر در مقاومت های مدنی و تظاهرات خیابانی شکل گرفته،سازماندهی و مدیریت نهایی نموده،با تشکیل ستاد و مدیریت میدانی وارد مبارزه علنی یک پارچه متحد و مستمر با رژیم ضد ایرانی حاکم میگردد.بنظر می رسد دو ملت ایران و افغانستان میروند .که سرنوشت خود و کشورشان را، یک بار و برای همیشه رقم بزنند.

۱۴۰۰ شهریور ۱۱, پنجشنبه

 https://www.youtube.com/watch?v=z0SchWlXeGM

 در این برنامه در مورد دخالت دین در سیاست و حکومت بحث و گفتگو شد.دخالت پاپ ها در این دو پروسه فجایع قرون وسطی را رقم زد.اکنون اسلام سیاسی در وجه سنی و شیعی در ایران و افغانستان فجایع بزرگی مرتکب میشود.وقتی رهبر رژیم اسلامی فتوای شلیک به اختیار که یک قانون میدان جنگ واقعی با دشمن مسلح است در شهرها و روستاهای کشور علیه مردم بیگناه و غیر مسلح می دهد.یا مزدوران اش بدون احترام به محیط زیست عناصر اربعه حیات را مسموم نموده یا از بین میبرند و فاجعه محیط زیستی برای نسل های آینده ایران ایجاد می کند.یا با اعلام ممنوعیت ورود واکسن معتبر به کشور موجب کشتار جمعی ملت ایران میگردد.یا طالبان در افغانستان آن فجایع را مرتکب میشوند و امارت اسلامی در کابل با بمب انتحاری دهها انسان حتی کودک بیگناه را قتل عام نموده و صدها نفر را معلول و مجروح و مصدوم می کند.یعنی همچون قرون وسطی غول بی شاخ و دمی،در قرن بیست و یکم وارد عرصه زندگی مردم جهان شده ،که قصد هم دارند .با تولید بمب اتمی آخر الزمانی،نسل بشریت را ازین کره خالی در راستای یک افسانه جنایتکارانه ،یعنی موکول کردن حیات دایمی و خوشبختی بشریت به جهان واهی و خیالی،از ریشه بر کنند.باید تا دیر نشده کاری کردhttps://www.youtube.com/watch?v=z0SchWlXeGM