۱۳۹۹ بهمن ۱۱, شنبه

 آیا سرانجام فاز عبور از رژیم در منطقه کلید خورده است؟

اعراب نگران این بودند .که با تغییر رژیم و جایگزینی آن با یک نظام مردم سالار،مجبورند زیر بلیط تهران مقتدر از نظر استراتژیک -ژئو پولیتیک برتر، قرارگیرند.در نتیجه با مماشات رژیم را تحمل کرده و چندان در فکر تغییر آن نبودند.اکنون با پیمان صلح ابراهیم،یک اتحاد بالقوه نظامی-اقتصادی ،در منطقه و شمال آفریقا و بخشی از حوزه مدیترانه شکل گرفته ،که ایران آینده ،به عنوان متحد طبیعی و عضوی از این جامعه میگردد.در نتیجه تمایل و اراده تغییر رژیم در منطقه کلید خورده است.
پیمان مزبور موازنه قدرت در منطقه را ،به نفع دول و ملل طرفدار صلح و آرامش در منطقه تغییر داده و هر گونه سازش با رژیم جنگ طلب و به هم زدن این موازنه،خشم دول و ملل مزبور را، بر می انگیزد.این پیمان و قرار گرفتن اسرائیل تحت فرماندهی ستاد مرکزی آمریکا در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا،مجموعه ای از کشورهای متحد منطقه شامل امارات عربستان بحرین سودان مغرب و مصر و.. بوجود آورده،که هم مانع هر نوع تعرض از شرق به غرب می گردد و هم هر نوع شرارت رژیم و تروریست هایش را در منطقه و فراتر از آن،درنطفه خفه می کند.بخصوص وقایعی که اخیرا در آسمان غرب تهران رخ داد و و به صدا در آمدن آژیر خطر جنگ، توائم با خاموشی بخش بزرگی از تهران و فرودگاهها، منجر گردید،.نشان داد، که وقتی تل آویو عطسه می کند .رژیم در تهران یخ می زند و قندیل های یخ از سقف بیت فاسد رهبری آویزان شده و قبیله رهبر،یا به زیر زمین پناه برده ،پا به فرار گذاشته ،یا از تهران متواری شده و در میروند.
باین ترتیب ، چیدمان بایدن از طرفداران رژیم در کابینه اش، حتی اگر علنا فرمانده سپاه ،ریس جمهور و بالاتر از آن خود رهبر را نیزشامل گردد.با سد سکندر و دژ مستحکمی ،چون پیمان صلح ابراهیم و نیز اجماع ملل منطقه با ملت ایران به عنوان متحد طبیعی این پیمان مواجه می گردد .که حتی هرگونه زد و بند های مجموعه بایدن و شرکا، با اروپائیان نیز ،به جایی نمی رسد. چون، هیچ قدرتی بالاتر از اتحاد ملل و دول منطقه، با ملت صلح دوست ایران نمی تواند، آب رفته را به جوی بازگرداند.مگر اینکه این آب،نظامی مبتنی بر اراده مردم ایران و ملل و دول صلح دوست طرفدارش در منطقه و جهان باشد.

۱۳۹۹ بهمن ۵, یکشنبه

 چگونه رژیم ،برای ادامه بقا ،با ترفندهای جدید، به کاخ سفید دخیل بسته و با دم خویش گردو می شکند؟!

و اینکه آیا بازگشت پروژه پلیس خوب - بد ، به عنوان سیاست کلان خر داغ کنی و استفاده ابزاری از ویروس کرونا،سرانجام کار،دست رژیم میدهد؟ جمهوری اسلامی علیرغم شعار نه شرقی نه غربی،در میدان عمل بشدت،هم شرقی بوده ،هم غربی و از منافع استعماری شرق و غرب ، در منطقه و جهان دفاع نموده و می کند.زیرا وقتی چین در پروسه گلوبالیزم تبدیل به انبار تولید کالاهای غرب گردیده،این تنها صدور اسلحه و مهمات جنگی و جوانب این صنعت است.که این اعضا می توانند به هزاران میلیارد دلار ثروت باد آورده،دست یابند.که جمهوری اسلامی نقش لولوی سر خرمن را، با جنگ های نیابتی در منطقه و جهان بازی می کند،تا این کارخانه های استعمار از رونق نیافتد.
از طرفی رژیم اسلامی تنها رژیمی در دنیاست.که از ویروس چینی استفاده ابزاری برای بقای خود، با کشتن مردم می کند.از جمله در آستانه 22 بهمن شرایط ابتلا را کنترل می کند،تا رونق تجمع هواداران و ساندیس خور های خود را، به نمایش بگذارد.بالعکس در آستانه نوروز ( اخبار محافل و رسانه های رژیم) قصد دارد. با توزیع مایحتاج روزانه مردم و ایجاد صف های طولانی،ابتلای هر چه بیشتر مردم را فراهم سازد.تا روز های ملی میهنی چهارشنبه سوری و نوروز باستانی،از رونق بیافتد و تنها رژیمی در دنیاست. که از پروسه اصلاح طلب - اصولگرا،بر سر آمریکا و اروپا و دیگران،کلاه گذاشته است.شاهکار تیم ترامپ،لو دادن قلابی بودن این پروژه به عنوان دو بازوی قدرت جمهوری اسلامی بود.با کم شدن از رونق این پروژه،خامنه ای ناچار شد،حلقه قدرت را تنگ تر و مختص ذوب شدگان ویژه خود نماید.مجلس انتصابی را نظامی نمود و قصد نظامی کردن دولت و ریاست جمهوری نظامی را داشت.که تیم ترامپ رفت و تیم بایدن آمد. اکنون نیم نگاهی به رسانه ها گفتمان ها و ماشین تبلیغاتی رژیم،نشان از بازگشت مجدد این پروژه میدهد.با این هدف گول زننده، که اگر پلیس خوب را کمک کنید،پلیس بد از بین میرود.یا تحت کنترل قرار میگیرد و بشدت ،چشم به اعاده برجام و لغو تحریم های هوشمند دوخته و برای کسب دلار، به منظور هزینه کردن آن،در حمام های خون اش در منطقه ،از هول حلیم در دیگ افتاده مرتب لگد پرانی، بمب گذاری گروکشی ،رجز خوانی و راهزنی می کند .تا قیمت خود را در مذاکرات بالا برده و شرط بگذارد. اما تماس مقامات اسرائیلی و دیگر اعضای پیمان صلح ابراهیم ،با مقامات جدید آمریکا،تمام نقشه های پر طول و دراز خامنه ای را، بر باد داد و فهمید ،که دیگر این در به پاشنه سابق و همیشگی خود نمی چرخد و اوضاع رژیم بد جوری قمر در عقرب است. به خصوص اینکه مایه گذاشتن از جان مردم ،با فتوای تحریم خرید واکسن های واقعی، برای مقابله با ویروس چینی،کار دست رهبر رژیم داده و ازین پس هر فردی در ایران با این ویروس می میرد ،خامنه ای قاتل آن است و این که آخر و عاقبت اش، به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت، باتهام فتوای کشتار جمعی ملت ایران، منجر می گردد.

۱۳۹۹ بهمن ۱, چهارشنبه

 هموطنان ،بقول حافظ:اگر غم لشکر انگیزد ،که خون عاشقان ریزد.من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم.

دوستان ،گرچه اتفاقات اخیر،توسط عده ای و در راس آن جمهوری اسلامی ،ادامه نظام اقتصادی سیاسی حاکم بر جهان و تمام نابسامانی های ظالمانه اخلاقی اجتماعی فرهنگی و جنگ ، کشتار و قحطی و بیماری ، فقر و فحشا ..تعبیر می شود.اما نباید فراموش کرد.که چهار سال نور افکندن بر این مفاسد و تباهی ها،ذهن جامعه بشری را ،روشن و مافیا و الیگارشی حاکم بعد از جنگ دوم جهانی را ،رسوا نموده و ادامه آن، با توجه به تجارب و پیشینه های تاریخی،از محالات است.در مقابل بساط قدیم ،دو راه بیشتر، موجود نیست.یا باید خود را با پندار جدید وفق دهد.یا باید تغییر اساسی در نظام کهنه بعمل آورد.
که در هر صورت پیروزی نهایی ،با تفکر جدید ملی میهنی ،در برابر جهان وطنی(اسلام بی وطن،چپ بی وطن،اقتصاد بی وطن) خواهد بود و چون یکی از ابزار نظام قدیم، جنگ و تروریسم اسلامی، با مرکزیت جمهوری اسلامی است.تغییر و تحول و سرانجام رستاخیز جدید جامعه بشری، با مهر باطل زدن و عبور تمام عیار ،ازین رژیم ،تحقق می یابد.بقول فروغ فرخزاد ،ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد .. چون سرانجام، پایان شب سیه، سفید و طلوع خورشید آزادی ،نزدیک است.

۱۳۹۹ دی ۲۹, دوشنبه

 چرا میهن دوستی به عنوان دکترین غالب در حال شکل گیری نهایی است؟

بعد از جنگ جهانی دوم، از سوی چپ ها،بازماندگان نازی ها،حتی برخی گروههای پارتیزانی،همراه با افسران ارتش سرخ در برلین،با تشکیل گروههای جنایی- مافیایی،بشکل مدیریت شده ستادی، اقدام به پاکسازی میهن دوستان با تضعیف (مشکل سازی ،ایجاد مانع و کارشکنی در انجام وظایف ) نیروهای ناظر متفقین و در راس آنها نیروهای آمریکایی نمودند.که این جدال در غایت امر با تبلیغ و تبدیل تفکر کمونیستی به تفکر غالب همراه با فشار استالینیستی ارتش سرخ، سرانجام در سال 1949 منجر به تقسیم آلمان به دو کشور و تقسیم برلین به شرقی و غربی در 1961 گردید .از فردای تقسیم آلمان و استقرار یک دولت منتخب در آلمان غربی با استفاده از طرح مارشال و انجام پروسه پیشرفت و توسعه سیاسی اقتصادی و دموکراسی و آزادی با محوریت ایجاد یک محیط تمدن بشری و رفاه اجتماعی و فقدان آن در آلمان و برلین شرقی،سرانجام منجر به فروپاشی دیوار برلین در 1989 و اتحاد آلمان در 1990 شد.
در ایران ما با فتح خرمشهر در 1361 توسط ارتش ایران و ادامه آن به دستور خمینی تا 1367 با هدف تضعیف ارتش و قدرت گیری سپاه،با مرگ خمینی و تقسیم قدرت بین هاشمی و دست نشانده اش خامنه ای به عنوان رهبر،در همان آغاز ماه عسل روابط هاشمی با رهبر جدید،وی فرمانی صادر کرد .که فرماندهان سپاه می توانند، در عرصه های پولی مالی اقتصادی و سیاسی دوران پس از جنگ وارد اقدام شوند.هدف هاشمی حذف کامل ارتش به عنوان برنده جنگ از قدرت و ایجاد مانع در مقابل هرگونه اقدام کودتا در آینده و در نتیجه بیمه همیشگی جمهوری اسلامی و ادامه حیات اش با قدرقدرتی سپاه و دخالت اش در همه عرصه های زندگی مردم و جامعه ایران بود. این اقدام، از سپاه هیولایی ساخت. که قدرت و دولت برتر در پشت پرده ویترین سیاسی رژیم ،یعنی رئیس جمهور به اصطلاح منتخب و کابینه اش بود.سپاه درین پروسه، از جمله بنادر ،کشتی ها،ورودی مرزهای هوایی و خاکی مخصوص و در انحصار خود را ،برای قاچاق،صادرات و واردات غیر قانونی در دست گرفت .که با تشکل و انسجام یک هرم قدرت مافیایی حول محور بیت فاسد رهبری بعنوان تضمین کننده این عملیات ، تمام قدرت و امکانات کشور را، در انحصار خود و این مجموعه قرار داد.
اوج قدرت و شکوفایی این نهاد (سپاه - بیت) زمان ریاست جمهوری هشت ساله اوباما بود.که بعلت رهبری شاخه چپ گلوبالیزم توسط وی و نیاز این جامعه به تنور آتش در منطقه زرحیزخاورمیانه،ایجاد حمام خونها در شرق و غرب ایران و ماورای آن را به عهده همین سپاه و بیت گذاشت.چون همه کارخانجات اقتصادی گلوبالیزم به چین منتقل شده بود و برای رونق کارخانجات تسلیحاتی(که نمی توانستند در اختیار چین بگذارند) لازم بود که خاورمیانه را تا شمال آفریقا و شرق مدیترانه به آتش کشیده ،شخم زده و با ایجاد حمام های خون،هزاران رشته اقتصادی اجتماعی فرهنگی وابسته با این کارخانجات اسلحه سازی را در درون مرزهای کشورهای عضو گلوبالیزم رونق و جلا و گرما بخشند.
روی کار آمدن دولت ضد گلوبالیزم ترامپ تمام آرزوها و نقشه های پر طول و دراز چپ های گلوبالیزم اقتصادی و تروریسیم اسلامی وابسته را به هم زد.هزار مشکل طی این چهارسال علیه وی ساخته و پرداخته شد و گلوبالیزم متحد در مقابل این فرد و تفکر جدید بعلت رشد و توسعه اقتصادی و رونق و رفاه اجتماعی باور نکردنی بی سابقه در تاریخ آمریکا ،خود را در آستانه فروپاشی حس نمود. که با ترفندهایی که همگان دانند و آخرین آن ویروس چینی و تقلب بود ،مانع ادامه طبیعی و قانونی آن شدند.
اما قرائن و شواهد زیادی در عرصه جهانی نشان می دهد،که دیگر خیلی دیر شده و ستون و پایه و دیوارهای هر سه محور اقتصادی،چپ و تروریسم اسلامی گلوبالیزم ،ترک برداشته و تا تغییرات اساسی و کلیدی در آن رخ ندهد ،تفکر ترامپیسم با گذار از این دوران موقت، تبدیل به تفکر غالب در جهان خواهد شد. یکی از نشانه های بارز این تغییر و تحول این است .که سانسور دیجیتالی ترامپ، با اعتراضات و مقاومت هایی در اتحادیه اروپا به عنوان مهمترین متحد گلوبالیریم مواجه شده و به خصوص اینکه ،همین اتحادیه در مقابل پخش اخباری مبنی بر آغاز مذاکرات پنهانی دولت جدید آمریکا با رهبران رژیم اسلامی و بازگشت به برجام و آواهای جدیدی که از سران این اتحادیه شنیده میشود .که تاکیدش بر این است که برجام فقط منحصر به حصار بمب اتمی رژیم نیست و باید مسائل دیگری چون موشک و حقوق بشر و شرکت دول منطقه در مذاکرات ،شامل هر نوع گفتمان جدیدی گردد.آنچه مسلم و بدیهی است،که دکترین جدید با تظاهراتی که در بیش از بیست کشور به طرفداری از ترامپ برگزار شد، با اقبال بخش مهمی از جامعه جهانی مواجه شده است.با توجه باینکه هر دکترین جدیدی در جامعه بشری ابتدا از سوی گروهی اندک مورد پذیرش قرار گرفته . سپس جهانی میشود .در نتیجه احتمال جهانی شدن این پروسه یعنی آغاز پایان گلوبایزیم سنتی و ورود به جهان جدیدی که دریچه آن با میهن دوستی ،طی چهارسال گذشته باز و از آن رونمایی شده ، دیگر هرگز قابل بازگشت به گذشته نخواهد بود.
باین ترتیب در دنیای جدیدی که در پیش روست.چپ به عنوان گفتمان غالب،تروریسم اسلامی به عنوان هیزم آتش این گفتمان با محوریت گلوبالیزم اقتصادی ،دیگر وجود خارجی نخواهند داشت.
Like
Comment
Share

۱۳۹۹ دی ۲۱, یکشنبه

 آیا پایان ماجرا نزدیک و رژیم به آخر خط رسیده است؟

در درون جامعه-ادامه برنامه مدیریت شده پخش هر از چند گاه یک بار تشدید بیماری رهبر و مشرف به موت شدن وی شامل غیبت ها و سپس حضور ناگهانی وی در صحنه ولو لرزان،آشفته ،کج دار و مریز به منظور ایجاد عادت ذهنی در مردم(مرگ تراپی های مکرر و زنده شدن های بعدی) در راستای کاهش تندی و تیزی خبر ناگهانی مرگ واقعی وی،برای سنجش افکار عمومی و بررسی عکس العمل مردم در عمل و اتخاذ روش هایی در مقابله با ریختن به یک باره میلیونی به خیابانها و برگزاری احتمالی جشن و سرور و پایکوبی..در راستای استفاده ابزاری از سیاست همیشگی رژیم در نهادینه کردن ترس ،حقارت ، فقر و تنگدستی برای ایجاد وحشت و کشتار ، زبونی و اختناق بیشتر در جامعه و حتی توصل به ویروس مرگ آفرین چینی و سپس واکسن کوبایی،که جرات،نیرو و توان خیزش ناگهانی مردم از آنها سلب شود.
در درون راس هرم قدرت-تداوم استفاده ار روش خمینی-خامنه ای در حذف مدیریت شده رقیبان رهبر رسمی بعدی که از هاشمی شروع شد به لاریجانی و مصباح یزدی رسید که در صورت احساس خطر از حریف و هر جنبنده دیگری،این حذف شدن ها با حدت و شدت ادامه خواهد یافت. تا رقیبی برای مجتبی خامنه ای در صحنه باقی نماند.در همین راستا یک ترفند موازی دیگری علیه هرگونه مخالفت با رهبر جدید بطور بالقوه در رده های پایین جریان دارد و آن پروسه معترض یابی بالقوه در میان خودی ها و شناسایی افراد شخصیت ها گروههای وابسته به آن با توسل به حیله عقب نشینی نیروهای سرکوب و باز گذاشتن میدان مخالفت ها و انتقاد ها از بیت رهبری،برای انتقال بی درد سر قدرت و جلوگیری از تبدیل آنها به مخالف بالفعل و این بار ملا محمد امجد به منظور ردیابی و شناسایی این مخالفین و هسته های مقاومت وابسته در برابر پروسه انتقال مسالمت آمیز قدرت می باشد.
در صحنه خارجی-کلان سیاست رژیم تغییر نکرده و از همان الگوی های عصر حجری یعنی رجز خوانی راهزنی گروگانگیری(اعم از تهدید غنی سازی بیست درصدی و بیشتر و موشک پراکنی،فنای اسرائیل و دیگران و تهدیدات انسانی و دخالت ها و کشتار بیشتر در منطقه )استفاده می کند.اما نمی داند که در چهار سال گذشته دکترین های جدیدی وارد صحنه بین المللی شده و ازین تهدیدهای کهنه و قدیمی شکست خورده همیشگی این بار چیزی به رژیم نخواهد ماسید.
اما علیرغم ترفندهای فوق،آنچه از صحنه عمومی بظاهر ساکت و آرام و خفه شده با جبر ظلم و ویروس چینی و واکسن کوبایی برای مردم و واکسن آمریکایی برای اعضای راس هرم قدرت از جمله بیت فاسد رهبری سران سپاه آخوندهای وابسته و دریغ داشتن آن از مردم و بقیه نیروهای وابسته و حواله آنها به واکسن های غیر معتبر و کشنده می گذرد،سینه های پردرد و فریادهای نهفته ای است. که بطور نامحسوس و زیرزمینی اما خروشان و بر انگیزنده در بطن جامعه می جوشد و بطور در هم انباشته شده پیش میرود تا با استفاده از تجربیات همه خیزش های گذشته این بار سوای آن چیزی عمل شود .که رژیم تصور آن را هم نتواند کرد و در زدن ضربه متقابل همیشگی ناکام گردد.درین خصوص باید به همین اکتفا نمود.که پیه ظلم ها جنایات تحقیر ها تبعیض ها خط کشی ها بین خودی ها ،به بدنه نیروهای ناراضی دستگاه عریض و طویل اما بیمار رژیم خورده و این بار در مقابل این بی عدالتی و تبعیض ها در بین خودی ها ،قاطعانه ایستادگی خواهد شد.اپوزسیون فعال داخل و خارح هم با توجه به اتفاقاتی که در صحنه جهانی هم اکنون می گذرد. به گوهر ناب نیاکان خود از ابومسلم تا یعقوب لیث صفاری(قیام علیه خلیفه وقت) تا قهرمانانی که در مقابل مغول ها تیمور ها استالین ها انگلیس ها بر خاستند ،یعنی کس نارد پشت من جز ناخن انگشت من، مجهز شده، عزم خود را جزم کرده اند.که یک بار و برای همیشه متحد و یکپارچه مهر باطل شد ،بر این بساط اهریمنی انیرانی بزنند.علی اکبر امیدمهر

۱۳۹۹ دی ۱۸, پنجشنبه

 آنچه که در آمریکا گذشت و اینکه چه خواهد شد؟

نفوذ انگشت شمار رهبران آنتیفا های ضد ترامپ ،با نقاب و شکل و شمایل ویژه در میان هواداران ترامپ و رهبری عملیات حمله به کنگره،آن هم درست در لحظه ای که رسیدگی به تخلفات انتخاباتی روند عادی و آرام خود را طی می کرد و ممکن بود که بعلت پیشرفت کند و خسته کننده آن،این پروسه چند روزی به طول انجامد. با حمله این عده به کنگره،قضیه را برعکس نمود.نمایندگان که بطور سنتی همه چیز خود را در گرو حفظ وضع موجود می بینند و می ترسند خللی در قدرت ثروت توان و اختیاراتشان ایجاد شود.منجمله یاران نزدیک ترامپ که خود را موظف به دفاع از آرای رای دهندگان می دانستند و شواهد و قرائن و اسناد مربوطه جهت ارائه در کنگره را در دست داشتند و می خواستند بعلت پخش مراسم از همه رسانه های کلیدی،آن را در معرض افکار عمومی بگذارند. با ورود متهاجمین ، مجبور به ترک نشست کنگره شدند.کاری که نباید میشد،شد و همه چیز به یکباره یکصد و هشتاد درجه تغییر نمود.ترامپ با چشم خود این توطئه را دید و هوشمندانه هواداران واقعی خود را دعوت به آرامش و به بازگشت به خانه ها نموده و سپس تاکید نمود .که نظم مربوط به پروسه بیستم ژانویه را وفادار است و با این اقدام به موقع نشان داد.که تفکر ترامپ مردنی نیست و باقی می ماند.یعنی کسانی که به وی رای دادند ،با خانواده شان ،یک سوم جمعیت سیصد و سی میلیونی آمریکا را تشکیل میدهند و می تواند حزب مقتدری به عنوان راه سوم ،یعنی میهن پرستان در مقابل دموکراتها و جمهوریخواهان تاسیس و از هم اکنون برای مبارزات انتخاباتی آینده کادر سازی نموده وارد میدان شود.
آنچه مسلم است.ترامپ نورافکن ها را روی نفوذ مارکسیسم-مائوئیسم در سیستم اداری،سیاسی،موسسات،احزاب،مشاغل،رسانه ها،دانشگاهها،خانواده ها و...به عنوان سنگر نرم کمونیسم در آمریکا و گروه هایی چون جان سیاهپوستان مهم است و شبه نظامیان چپ افراطی آنتیفا و نفوذ چین در سرتا پای آمریکا زوم نمود.این روند ادامه می یابد.بخصوص اتهام تقلب که بررسی نشد،برای همیشه در دستان ترامپ و هواداران به عنوان ابزار این کار و تحقق مقاصد ملی این میهن پرستان باقی می ماند.علی اکبر امید مهر
Like
Comment
Share