۱۳۹۹ دی ۱۰, چهارشنبه

 وحشت رژیم از خسته و فرسوده شدن نیروهای سرکوب در داخل و خارج،بعلت آماده باش دائمی آنها.

در داخل کشور-از خیزش انقلاب گونه ملت قهرمان ایران و کشتار جمعی جوانان کشور بدستور رهبر رژیم ،از آبانماه نود و هشت ،روزی نیست.که در گوشه و کنار کشور،مردم به جان رسیده، از مظالم رژیم،تظاهراتی انجام ندهند.صبر و طاقت مردم،از اینهمه خرابکاری های این گروه خبیث و در صدرآن ویرانی کشورو توهین به مقدسات ملی-میهنی،در حال تبدیل شدن به طوفان خشمی است.که منجر به اقرار به اعتراف شخصیت های راس هرم قدرت، از خرابی اوضاع و تغییر رژیم و هذیان گویی،مهمل بافی و دروغ گویی و نقل محافل پشت پرده و رسمی و غیر رسمی رژیم ،شده است.همه منتظرند، اتفاقی که قرارست ،بطور انفجاری رخ دهد.هر لحظه نشتر باز کند.در نتیجه با ترس و وحشت ،اعلام برائت، از جنایاتی که کرده اند،می کنند.تا شاید در آن روز موعود،از طوفان خشم ملی در امان باشند.
در خارج از کشور- شوونیسم شیعی(افراطی گری هلال شیعه) به پایان ماجرای خون آلود و کشتار جمعی ملل غیر شیعی(همچون داخل کشور) نزدیک شده است.رژیم درین هلال، تبدیل به بز اخفشی شده،که همه دول و ملل منطقه ،حتی دوستان و متحدین سابق و دیگران،حل و فصل مشکلات و اختلافات خویش را، در چهارچوب پشت کردن به رژیم ،یا دشمنی با آن،می بینند.از بشار اسد جلاد سوریه گرفته (که هم مسلکان عرب خود در منطقه را به رژیم منزوی شده و ورشکسته و در حال فروپاشی،ترجیح میدهد.اعراب منطقه نیز همینطور تسامح، با بشار اسد را ،در راستای انزوای رژیم ) تا روسیه و ترکیه و عراق و... که حصول به تفاهم مشترک را، درخارج کردن رژیم ج.ا ، ازمعاملات فیمابین و معادلات استراتژیک منطقه ای ، می بینند.
نتیجه - آنکه هم در داخل و هم در خارج،همه در حال جبهه گیری علیه عملکرد خونبار چهل ساله رژیم اند.نیروهای سرکوب در داخل و خارج نیز ،خود را قربانی این مطامع راس هرم قدرت رژیم می دانند.دمل های چرکینی که رژیم در داخل و خارج،کاشته در حال باز شدن بوده،هیچ کس حاضر نیست، مسئولیت این همه جنایات بیشمار را، بعهده بگیرد.به پایان ماجرای خون بارشان رسیده اند.ختم این فرقه تبهکار عنقریب با حضور میدان میلیونی کلید میخورد.
بطور حتم ،سال جدید میلادی آغاز پایان نهایی ج.ا است.که بر همه ی ساکنین کره زمین خجسته باد.

۱۳۹۹ دی ۴, پنجشنبه

 

گروگان گرفتن ملت ایران از سوی رژیم با ویروس کرونا
نسل بیدار نوشته است:بعضی وقت‌ها هم از ایرانیان داخل ایران و هم از ایرانیان خارج از ایران عاصی می شوم . پس از چهل و اندی سال ما ایرانیان هنوز این رژیم را نشناختیم.برای چه همه می پرسند واکسن کورونای ایران کجاست؟
مثلا فکر می کنید رژیمی که کمر قتل ایرانیان را بسته اگر هم واکسن درست حسابی بیاید و حتی آن را مجانا به رژیم بدهند آن واکسن را برای مردم ایران مصرف می کند؟ یا می برد به لبنان و سوریه و به هر چی تروریست گردن شکسته است تحویل می دهد؟ البته اگر کل واکسن‌ها را نفروشند و بجای آن نقد نگیرند !! یک کم به خودتان بیایید . برای چه انقدر امید تان را به این رژیم بستید؟ واکسنی هم در کار باشد بدترین نوع آن را به ایرانیان می دهند که
.چند میلیون ایرانی هم در اثر واکسن بمیرند . با این رژیم دزد و جنایتکار شانس زنده ماندن این ملت بدبخت بدون واکسن بیشتر است .
و من اضافه می کنم:رژیم ،مردم ایران را بخاطر ویروس چینی گروگان گرفته تا از مجامع بین المللی باین بهانه پول بدست آورده به تروریست هایش پرداخت کند.اصولا رژیم از ویروس چینی به عنوان یک فرصت طلایی و مائده آسمانی برای بقای خود و کشتار مردم ایران و تقلیل نسل مردم ایران سوء استفاده می کند. واکسن را به راس هرم قدرت در داخل و مزدوران و تروریست هایش در سوریه لبنان عراق و...میدهد.تا کماکان سیاست النصر بالرعب در داخل را به بهانه دشمن فرضی با گرم کردن آتش تنور در سوریه لبنان یمن و...ادامه دهد. اغلب جوانان ایران طی چهار دهه گذشته بعلت مشکلات معیشتی ازدواج نکرده و نسل جوان ملت ایران رو به تحلیل رفتن است و این در حالی است.که مزدوران داخلی اش مرتب زاد و ولد می کنند تا اکثریت ملت را با عقیم کردن نسل های ایران به نفع راس هرم قدرت با افزایش نسل حزب اللهی تغییر دهند.این یعنی یک نسل کشی و کشتار جمعی ملت ایران در روز روشن و در پیشگاه جهانیان که ناظر و شاهد این فاجعه اند..کجایند این وجدانهای بیدار جامعه جهانی که همان کاری که علیه نازیسم آلمان در مقابله با نسل کشی یهودیان در جنگ دوم کردند .علیه این رژیم نابکار به کار برند و از جمله دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت را مامور نجات ملت ایران ازین کشتار جمعی نمایند.
Newsha Vojdani

۱۳۹۹ آذر ۲۸, جمعه

 چرا ترامپ و ترامپیسم می ماند.خامنه ای و خمینیسم میرود؟

ترامپ یک پاتریوت است و بر اساس دکترین خود می دانست.که با رئیس جمهور شدن اش می تواند با اراده ای قاطع و آهنین آمریکا را،یک بار دیگر در صدر کشور ها قرار دهد.بر اساس نوشته ها کتابها مصاحبه ها و گفتگو های گذشته در رسانه های جمعی،ضمن انتقاد از وضع موجود،اراده محکم و برگشت ناپذیر تحقق این موضوع در صورت قبول این مسئولیت را نشان می داد.اکنون وقتی می گوید درین انتخابات تقلب و به آمریکا و مردم و قانون اساسی خیانت شده ،به عنوان یک پاتریوت تا آخرین نفس برای نجات کشور محبوب اش با استفاده از همه اختیارات قانونی و استناد به سوابق و تاریخ آمریکا،ایستادگی و این راه را تا پیروزی نهایی ادامه ادامه خواهد داد.روسای جمهور گذشته عمدتا بعد از خاتمه دوران ریاست جمهوری به مراتب بر ثروت شان افزوده شده،اما ترامپ نه تنها بر ثروت اش افزوده نشد.بلکه طی این مدت این ثروت قریب به نصف کاهش یافته که حاکی از توجه عمده و صرف تمام وقت خود به انجام وظایف ملی میهنی اش بوده است.
اما در مورد جمهوری اسلامی همه نشانه ها حاکی است.که علاوه بر اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران واعضای جامعه بین المللی،درین جامعه چند متحد اندک این رژیم هم می دانند که این بساط رفتنی است.سه کشور به ظاهر متحد رژیم یعنی چین روسیه و ترکیه عمدتا نگران آینده روابط خود با ملت ایران پس از سرنگونی این رژیم بوده و بارها نگرانی روابط آینده خود با این ملت بعد از این رژیم را با عذر تقصیرفعلی،اما جبران آن در آینده به نحوی نشان داده اند.از جمله رئیس جمهور چین بارها اعلام نموده که اگر مردم ایران عمدتا کالاهای بی کیفیتی از چین دریافت می کنند.بخاطر تقاضای خود مقامات رژیم برای خرید کالاهای ارزان و بی کیفیت می باشد.مقامات روسیه هم بارها اعلام داشته اند.که کاهش سهم ایران از دریای کاسپین از پنجاه در صد به یازده درصد بر خلاف حیرت و تعجب ما از سوی مقامات رژیم بدون هیچ مقاومت قانونی کلید خورده است.ترکیه هم از آینده محتوم رژیم بیم دارد و سعی می کند نوعی موازنه در رفتارش با رژیم از یک طرف و مردم ایران از طرف دیگر داشته باشد.که بعد از رفتن رژیم،نبازد.از جمله بعد از همکاری با خامنه ای و کمک یا چشم پوشی در ترور یا دستگیری و ربودن مخالفان،اسناد و شواهدی را علیه رژیم رو می کند.که این کار توسط عمال رژیم صورت پذیرفته است.یا یک مافیا و یا یک پرستو درین جنایات دست داشته اند.
باین ترتیب بنظر میرسد روزهای آخر رژیم هم از نظر داخلی و هم از نظر خارجی به شمارش افتاده است.

۱۳۹۹ آذر ۲۵, سه‌شنبه

 وقتی وزیر خارجه رژیم  این بار به انگلیسی توئیت می کند

امروز ظریف آمریکا را بخاطر تحریم اخیر دولت اردوغان  (تحریم صنایع نظامی ترکیه به علت خرید سیستم موشکی از روسیه) بشدت محکوم و اعلام نمود،رژیم در کنار دولت و ملت ترکیه است.این نوشته کاملا نشان می دهد که این دو رژیم افراطی ،متحد استراتژیک و همکار در انجام شرارت های منطقه ای اند و اگرسفرای یکدیگر را احضار یا به فارسی و ترکی به همدیگر اخطار می کنند.این امر نان قرض دادن به همدیگر،جنگ زرگری و ظاهر قضیه و دادن آدرس غلط و دنبال نخود سیاه فرستادن مردم دو کشور و ملل و دول منطقه و جهان می باشد.
اطلاعات واصله حاکی است.که قرارداد استرداد مجرمین بین دو کشور،بار دیگر احیا و این کشور رسما و علنا ، تبدیل به کشتارگاه مخالفین جمهوری اسلامی و پناهندگان ایرانی شده است.باید مراقب بود و گول این فرافکنی ها و برخی شایعات و  اخبار دروغ مبنی بر سرد شدن روابط فیمابین دو رژیم را نخورد.شایسته است ،که هموطنان مقیم ترکیه با دقتی ریاضی مسائل امنیتی را به هوشیاری رعایت و درین خصوص با یکدیگر همکاری نمایند.این امر به محافل مدنی-حقوق بشری اطلاع داده شد.

۱۳۹۹ آذر ۲۱, جمعه

 چرا اظهارات اردوغان مبنی بر تجزیه ایران ،از سوی ظریف بفارسی و تنها در تویتر پاسخ داده شد:

این امر نشان میدهد که مزخرفات اردوغان به درخواست خود رژیم بوده، که این فرضیه غلط را در جامعه دامن بزند که اگر ما برویم ایران تجزیه میشود. قبلا این پروژه اطاق فکر رژیم را در مرزهای جنوب غربی، جنوب شرقی و غرب کشور، پیاده کرده اند.تنها شمال کشور مانده بود که آن را نیز بکمک یار غارشان و تنها متحدشان در منطقه یعنی اردوغان،انجام دادند. آن گروه تجزیه طلب آذربایجانی هم که همچون گروههای تجزیه طلب دیگر ،در خارج و داخل کشور بکمک اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات شکل گرفته، برای تکمیل این پروژه و ترساندن مردم از تجزیه و در نتیجه حفظ وضع موجود بوده است. اعتراض ظریف در تویتر، آنهم به زبان فارسی، فقط و فقط مصرف داخلی دارد و قبلا با اردوغان درین مورد مشورت، همکاری و تشویق به چنین اظهاراتی نموده اند.دکترین خامنه ای هم همواره داشتن یک دشمن فرضی در خارج و به بهانه آن سیاست النصر بالرعب در داخل بوده است.ملت ایران بزودی فاتحه رژیم را خوانده و همانطور که در چنین روزی یعنی ۲۱ آذر حسرت تجزیه ایران را بر دل اهریمنان انیرانی گذاشتند .این بار نیز چنین خواهند کرد.

۱۳۹۹ آذر ۱۳, پنجشنبه

 چرا توده مردم ایران در مقطعی از تاریخ طرفدار یک رهبر خارج از ایران میشوند؟

این دومین بار در تاریخ است که ایرانیان به یک رهبر خارجی دل بسته و وی را حامی و پشتیبان خود در مقابل رژیم تا دندان مسلح به تجهیزات سرکوب حاکم بر ایران می دانند.اولین بار نهضت شعوبیه با هدف بر انداختن دولت و سیادت عرب بعد از حدود یک قرن حمله اعراب با ایران بود.که با جعل داستانی مبنی بر ازدواج حسین امام سوم شیعیان با شهربانو دختر یزدگرد سوم و ادامه نسل این دو در سجاد امام چهارم به فکر ایجاد نهضتی در بین ایرانیان به طرفداری از بنی عباس در مقابل قدرت امویان بوجود آوردند.که سرانجام به استقلال سیاسی ایرانیان انجامید و این در حالی است.که تئوریسین های جمهوری اسلامی مرتضی مطهری و علی شریعتی این موضوع را رد کرده و تاکید نموده اند. که بزد گرد سوم در حمله اعراب بیش از پانزده سال سن نداشته است.
این پروسه یک بار دیگر در زمان صفویه مورد استفاده ایرانیان قرار گرفت.که در مقابل امپراطوری عثمانی و حملاتی که به ایران میشد،یک دودمان ایرانی با توسل به شیعه (گرچه پیرو مذهب شافعی و اهل سنت بودند) بنام صفویان در تبریز به عنوان سدی در مقابل یورش عثمانی بنا نهادند.اگر ایرانیان در مقابل ظلم و جور امویان (661 تا 750 میلادی) با تفسیر قرآن و حدیث و جعل داستان اداره امور ایران را با وزرای ایرانی در حکومت عباسیان (750- 1258)به عهده گرفتند.صفویان نیز با استفاده از این شیوه تمامیت ارضی ایران را حفظ و در مقابل تهاجم عثمانی قد علم نمودند.
اگر در سال 57 ملایان ایران با تحمیق توده ها و با وعده بهشت کردن ایران وارد میدان شدند.به علت چهره شرور و ضد انسانی که در عمل از اسلام طی این سالهای سنگین و دوزخی از خود نشان دادند.مردم را متواری و از دین برگشته نمودند.اکنون توده ها برای رهایی از آنچه که رژیم اسلام ناب محمدی در مقابل اسلام زمان شاه از آن نام میبرد.در مسیر خیزش عمومی و انقلاب نهایی برای رهایی ازاین اسلام و کارگزاران آن هستند .همزمان کشورهای همسایه بخصوص اعراب نیز با نوعی رنسانس مشابه منافع خود را در اتحاد با اسرائیل می بینند. آنچه درین اتحاد مفقود می باشد.همین اسلامی است که رژیم را در انزوا قرار داده و محاصره نموده است و تنها جاذبه تروریست هایش پولهای کلانی بود .که رژِیم برای هیزم آتش سوخت این گروهها با دزدیدن از جیب مردم تامین میکرد.که با به صفر رساندن درآمدهای نفتی رژیم از سوی آمریکای ترامپ ،قدرت آتش و امکانات ضربه زنی خود رژیم و این گروهها به حداقل رسیده است.
اکنون چهار سال است که بعد از چهار دهه ظلم و ستم و جور و جنایت رژیم اسلامی و سکوت جهان در مقابل آن،فردی در کاخ سفید به طرفداری از ملت ایران در مقابل این رژیم قد علم نموده و ایرانیان را از تنهایی و بی کسی و انزوای چهل دو ساله در آورده و از خواسته های ملی میهنی و حقوق بشری آنان جانبداری می نماید. بدیهی است که ملت حق شناس ایران در چنین دنیای بی انصاف و بی رحمی، به این فرد به عنوان حامی و پشتیبان خود نگریسته متقابلا از وی جانبداری نموده و خواهان ادامه ریاست جمهوری وی برای چهار سال آینده گردد.

۱۳۹۹ آذر ۱۰, دوشنبه

 آیا رژیم دون کیشوت وار به جنگ آسیابهای بادی میرود؟

طرح دو فوریتی مجلس رژیم جمهوری اسلامی در لغو تحریم ها ،که اگر نشود.از برجام و پروتکل الحاقی(خاتمه بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی)خارج میشوند.چیزی شبیه از هول حلیم در دیگ افتادن است.فکر می کنند که اگر سنبه رجز خوانی ها را پر زور کنند.حوض علی آقا پر از ماهی شده و می تواند.ماهی های گنده و رنگارنگ بگیرد و این غنائم را همچون دوران خوش ماه عسل روابط با حسین اوباما و پر رونقی برجام،بین مافیای قدرت به عنوان پایه و ستون نگهدارنده بیت فاسد،بار دیگر تقسیم نماید.اما نمی داند یا خود را به نادانی زده ،که در چهار سال گذشته سنگ بنای جدیدی در خاورمیانه گذاشته شده و دیگر با پیمان صلح و ثبات ابراهیم در مقابل هلال شیعه،دوران دیگری با قدرت و قوانین جدید در منطقه قد علم نموده است:
رژیم تصور می کند.اگر شروط خود را با حذف برجام بار دیگر از مرحله صفر شروع کند و ناز در آورد.اروپا و آمریکای بایدن(در واقع اوباما) بار دیگر ناز وی را می خرند و می تواند امتیازات بیشتری نسبت به برجام اول بگیرد.تا برنامه اتمی و موشکی مخفیانه خویش را بیش از پیش رونق بخشیده و سلاح ها و وسایل و ابزار سرکوب بیشتری خریداری ،تنور آتش هلال شیعه را داغ تر نموده، تروریست هایش از حزب الله تا حماس و حد الشعبی و...را تقویت و گروههای تروریستی بیشتری در گوشه و کنار دنیا خلق نموده،به جان ملت ایران و ملل منطقه و جهان بیاندازد.
سفر اخیر مقامات آمریکا به خاورمیانه،القای این مطلب بود .که اگر قرار است.مذاکره ای انجام گیرد و احیای برجامی باشد.این بار باید همه کشورهای منطقه که سرنوشت شان به برجام جدید و موشک و بمب اتمی و تروریسم و هلال شیعه و نوکری رژیم به چین و روسیه گره خورده،درین مذاکرات به عنوان طرفین اصلی شرارت های رژیم شرکت نمایند. با توجه به اینکه شکایات وکلای ترامپ هنوز به سرانجام خود نرسیده و نتیجه آرای انتخابات اخیر از نظر حقوقی ،مشخص نشده و با در نظر گرفتن این امر که حتی اگر بایدن هم انتخاب شود.با توجه به تجربه برجام اول و سوء استفاده رژیم از آن در آتش بیاری جنگ های منطقه و اقدامات تروریستی و گروگانگیری و...محال است که امتیازی به رژیم داده شود. بالاخص با شرکت دادن طرف های دیگر مسئله (اعراب و اسرائیل) و افزودن مسائل دیگری چون موشک پراکنی و ایذائات علیه کشتی ها و راهزنی دریایی و گروگانگیری ها اعم از انسانی وغیره، آنچه در غابت امر تحمیل رژیم خواهد شد.بردگی و اسارت و پذیرش شروط و قواعد جدید بازی ،تا حد تن دادن به هر خفت و خواری برای نجات خویش از این مهلکه خواهد بود .نظر باینکه بعلت در کوره حوادث آبدیده شدن، قانون دیرینه بگرد تا بگردیم این بار در دستان پرتوان ملت ایران (رژیم از خیزش میلیونی آبان نود و هشت تا کنون در حالت آماده باش قرمز علیه هرگونه قیام ملی دیگر بسر میبرد) بوده و ملت منتظر و در کمین است .که نقش خود را در اولین پیچ تاریخی برای رهایی کشور از این بساط اهریمنی انیرانی نهایی کند.این بار ملت ایران بطور حتم و یقین پیروز نهایی این میدان مبارزه خواهد بود.

۱۳۹۹ آذر ۸, شنبه

 یادآوری فیس بوک:پنج سال پیش در چنین روزی(28-11-2015)

خبر- کنفرانس معرفی و رونمایی از «مدل جدید قراردادهای 25 ساله نفتی ایران به خارجی ها ، برای بیش از 50 میدان نفت و گاز » روز شنبه، هفتم آذرماه، در حضور ۱۵۳ شرکت خارجی از ۴۵ کشور در تهران آغاز به کار کرد. به گفته وزیر نفت، انتظار می‌رود که این قراردادها ۲۵ میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد کشور کند.
نظریه:رژیم بار دیگر تنها در فکرخود و بدست آوردن پول برای حقوق بگیران خود و در نتیجه اتخاذ شیوه قدیمی و از رده خارج شده (تصدی استخراج و فروش منابع ملی نفت ایران بعنوان سرمایه نسل های آینده کشور و بدست آوردن ارز) برای خود ،بوده و اصلا بفکرتبدیل تصدی فروش نفت به سرمایه گذاری در صنایع پتروشیمی و ساخت پالایشگاه درین قراردادهای حراج منابع ملی و بربادی ایران ،نبوده است.وزیر نفت رژیم با تبختر ازجذب و ورود احتمالی 25 میلیارد سرمایه خارجی برای چپاول سرمایه های زیر زمینی ایران نام برده و اصلا بروی خود نیآورده است .که 700 میلیارد دلار در آمد ارزی کشور در زمان دولت محبوب رهبر رژیم،چرا سرمایه گذاری در صنایع نفت نشده، بلکه همه به جیب آقا مجتبی و ذوب شدگان در بیت رهبری واریز گردید؟؟!! .آیا نمی توانستند ازین 700 میلیارد دلار، همه را ندزدند. بلکه 25 میلیارد دلار آنرا ذخیره احیا و بازسازی صنایع نفتی ،پتروشیمی و پالایشگاه نمایند که ملت ایران مجبور نباشد برای خرید بنزین و مواد پتروشیمی دست بدامن دول منطقه و جهان باشد.یا برای 25 میلیارد دلار دست گدایی بسوی خارجی ها دراز کند؟؟!! تا کی باید ،این قردادهای ترکمانچایی دمار از روزگار مردم ایران در آورد؟!

۱۳۹۹ آذر ۴, سه‌شنبه


دامی که غرب از هول حلیم در آن افتاد
تصور غرب این بود .همانطور که شوروی کمونیست را با پروسه کمربند سبز(تسلیح و تقویت افراطیون اسلامی افغان علیه اشغال افغانستان از سوی ارتش سرخ و تحمیل انقلاب اسلامی به ایران در سال 57) سرنگون نمودند.چین را نیز با توجه به تجربه ای که از هنگ کنگ (مستعمره انگلستان از 1941 تا 1997) داشت و این بندر را تبدیل به یکی از مهمترین بازارهای مالی و اقتصادی جهان سرمایه داری نمود.می تواند با انتقال کارخانه ها تکنولوژی و سرمایه داری های جهان آزاد به چین و در نتیجه متحول ساختن جامعه مائو و مارکس زده آن،با خیزش های میلیاردی علیه حزب حاکم چند میلیونی( در نظام تک حزبی جمهوری خلق چین، حزب مارکسیست مائو یست با 86 میلیون عضو و سازمانهای مرکزی هفت گانه آن،با هدف جهانی کردن و تحقق کمونیسم درجهان،حرف اول و آخر را در کنترل جمعیت یک و نیم میلیاردی این کشور می زند) و سرنگونی نظام کمونیستی آن،تبدیل به یکی از قطب های سرمایه داری جهان آزاد در پروسه گلوبالیزم جهانی نموده،یکبار و برای همیشه،به تفکر مارکسیسم لنینیسم  در دنیا،مهر باطل زند.
غافل از این که حزب کمونیست چین از فروپاشی شوروی پند و عبرت گرفته،کمربندهای خود را سفت و سخت نموده، دو بازی موازی الف- گول زدن جهان سرمایه داری که بله ما چینی ها ابتدا در هنگ کنگ و اکنون در کل چین در دام سرمایه داری افتادیم و آنرا بالاجبار پذیرفتیم و حساب دفتر سیاسی حزب کمونیست چین با حاکمیت چین جداست.ب- بر عکس حفظ قدرت استالینی حزب کمونیست چین و مدیریت سرمایه داری،در راستای منافع این حزب، برای اینکه حرف اول و آخر را در دنیا بزنند،حتی بدون اینکه اجازه یک میلیمتر و یک اپسیلون ،برای تحقق نظام سرمایه داری در چین،به غرب بدهند. رهبری جمهوری خواهان آمریکا در چهار سال اخیر بر آن بود .که جلو این محصول خطرناک گلوبالیزم را بگیرد.
از طرفی،محصول دیگر این گلوبالیزم ،جمهوری اسلامی بود .که با محور هلال شیعه و جنگ و تروریسم بی پایان،در منطقه و جهان،تنور آتش این گلوبالیزم را گرم نگه می داشت .که بعلت ایستادگی مردم ایران در مقابل آن،آن اعتماد همیشگی به این زاده گلوبالیزم از سوی اربابان به حداقل رسیده،مضافا بر اینکه،در غیاب دولتمردان استخوان دار دنیا،روسیه پوتین،با اغتنام از فرصت هایی که رژیم تهران در اختیار آن گذاشته، زمینه را طوری فراهم ساخته ، که برنده این پروسه و جایگزین جمهوری اسلامی در هلال شیعه گردد.ابتدا سوریه را گرفت و بر آن منطقه و اطراف آن نفوذ یافت و با از بین بردن نوار مرزی ایران با ارمنستان و استقرار سربازان روسی در آن، زمینه را برای پیوستن شمال ایران به هلال شیعه در محور روسیه،فراهم نمود.تمام آن صدها میلیارد دلاری که خرج هلال شیعه منطقه با مرکزیت تهران شده بود.مفت و رایگان نصیب روسیه شد.
این سناریو ها تنها با دستان توانمند ملت ایران به هم میخورد.خیزش ملت ایران،هم سد محکمی در مقابل تهام شرق به غرب ایجاد می کند و هم روسیه به ظاهر کاپیتالیست اما با نیت بازگرداندن قدرت و توان شوروی سابق را،از تبدیل شمال خلیج فارس به منطقه نفوذ آن مانع میگردد.چاره نجات دنیا ،این است.که مردم ایران بار دیگر حاکم بر سرنوشت خود گردد.

۱۳۹۹ آبان ۳۰, جمعه

 خطری که از سوی چین بخاطر گلوبالیزم دنیا را تهدید می کند

متأسفانه با انتقال کارخانجات و تکنولوژی غرب به چین و پی بردن چینی های متقلب و سرقت کننده این اسرار و فنون بشری، این رژیم کمونیستی مائوئیست را تبدیل به غول بی شاخ و دمی نمود .که در پی یافتن فضای حیاتی برای جمعیت رو به افزایش نجومی چین است، من نمی دانم رهبران سایر کشورهای دنیا چرا در مقابل این خطر جهانی سر خود را در برف فرو برده همچون کبک نمی دانند.که پشت سرشان و در دنیای واقعی چه میگذرد؟! چین دهها شهر بزرگ چند میلیونی خالی از سکنه ساخته که برابر اطلاعات منتشره در دنیای دیجیتالی در زیر زمین ساختمانهای بزرگ این شهرها یخچال های عظیمی مستقر شده که عمدتا تمام محصولات دریایی صید شده توسط هزاران کشتی غول پیکر ماهیگیری در اقیانوس ها ،آبراهها و خلیج های دنیا را در آن ذخیره می کنند.چه نقشه ای هست که این چنین بی پروا به جان دریاهای آزاد افتاده اند. که میراث تمام بشریت است و نه ملک خصوصی چینی ها،گفته میشود چینی ها برای رسیدن باین فضای حیاتی چون بیست میلیون سرباز چینی را با کشتی نمی توانند منتقل کنند .متوسل به رهبران بی کفایت و بیسواد رژیم در ایران شده با احیای جاده ابریشم ابتدا قصد فتح اروپا و سپس سایر نقاط جهان را دارند از هم اکنون هم میلیونها جاسوس خود را در مسیر این شاهراه و شهرهای مهم جهان مستقر نموده اند.در مقابل این تهاجم فقط یک نفر قد علم نموده که وی را نیز نمی گذارند به وظایف اش عمل کند.پرزیدنت ‌ترامپ از سالها پیش به خطر چین پی برده و در همه کتاب‌های بیست گانه خویش درین مورد اشاره و اخطار داده است.، در مصاحبه ها با برنامه گذاران تلوزیون  همچون اپرا و دیگران به این امر تاکید داشته است. اما کو گوش شنوا؟

۱۳۹۹ آبان ۲۰, سه‌شنبه

 نسل بیدارنوشته است: کرونا را آوردند.که ترامپ را ببرند.حالا به خیال خودشان،ترامپ را بردند.پس زمان بردن کرونا هم فرا رسیده،دیگر خبر ندارند.که چه اتفاقاتی در سالهای آینده،در راه است.ترامپیست ها،تازه نبرد خود را،آغاز کرده اند.بنشینید،تماشاکنید.که در سالهای آینده،چه بر سر حزب دموکرات،جمهوریخواه،اروپا،آخوندها و چین و بقیه،خواهد آمد.کودتاچیان،بهای سنگینی را، پرداخت خواهند کرد.این خط و این نشان،این نبرد، تازه آغاز شده،ماههای زیبایی ،در راه است.

و من اضافه می کنم: از دو حال خارج نیست.یا ترامپ ،بطور سیاسی می برد.یعنی آرای دزدیده شده، از وی،باز گرانده و دوره دوم ریاست جمهوری وی،بطور طبیعی و قانونی آغاز میگردد.در غیر این صورت ، این نبرد نابرابر را ،بطور مردمی برده است.اگر سیاسی ببرد. که دنیای بعد از بیستم ژانویه ،دنیای دیگری خواهد بود.اگر مردمی ببرد،کمی طولانی تر،اما با شدّت و حدّت بیشتری ،به همان نتایج مورد نظر مردم جهان ،می رسد. یعنی دنیای بدون مافیای  گلوبالیزم والیگارشی جهانخوار(که بعد از جنگ جهانی دوم،به قدرت رسیدند و از فردای خاتمه این جنگ جهانی، هر روز، یک جنگ جدیدی ،به بشریت، تحمیل نمودند.که هنوز این جنگ های بی پایان ،ادامه دارد) اما،ترامپیست ها آمده اند.که به این جنگ های ضد بشری بی ثمر، یکبار و برای همیشه ،خاتمه دهند.در چنین دنیایی، دیگر ،رژیم هایی چون،  آخوندهای جنگ طلب ،به عنوان محصول ناب پدرخوانده های گلوبالیزیم،هیچگاه و هرگز ،جایگاهی خواهند داشت.دنیای بهتری در پیش اشت.

۱۳۹۹ آبان ۱۵, پنجشنبه

 اگر غم لشکر انگیزدکه خون عاشقان ریزد.من و ساقی،به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم.باین دلیل:

بدلایل علمی و تاریخی زیر، ماموریت جمهوری اسلامی خاتمه پذیرفته،در مسیر حذف، از صحنه گیتی است.
رژیم دو ماموریت داشت:
1-گرفتار کردن ارتش سرخ شوروی ،در افغانستان بکمک مجاهدین افغان،پاکستان و..(در محاصره قرار گرفتن شوروی، با کمر بند سبزسایر دول و سرزمین های اسلامی همچون چچن ها و.. ) و سرانجام فروپاشی آن، از هر نظر، از جمله اقتصادی و سیاسی ..تا سقوط نهایی بود.
2- تشکیل امپراطوری شیعی، با محوریت تهران ،یعنی هلال شیعه در خاورمیانه بود .تا با تقسیم اسلام به دو گروه مقتدر سنی ،با تروریست های مخصوص بخود، چون القاعده و.. و شیعه، با تروریست های مربوطه ،همچون حزب الله لبنان و.. و رقابت و جنگ سرد و گرم این دو ، تا، زمینه فرسایش هر دوی این امپراطوری ها، فراهم و در نتیجه صلح و آرامش و آسایش و آبادانی سایر نقاط جهان ،برقرار گردد.اکنون این دکترین بعلت سیاست های رژیم در بالا بردن قیمت انرژی و شرارت هایی که تا قلب اروپا هم پیش رفت و بالعکس فروپاشی سنی های افراطی(لیبی سودان و..) و اصلاحات در بقیه جهان سنی و در راس همه آنها عربستان و همکاری آن ،با جامعه جهانی، در پایین آوردن قیمت جهانی انرژی ،نتیجه معکوس داده ،باضافه پروسه جغرافیای سیاسی ایران و گرایش رژیم به چین و روسیه و نزدیکی احتمالی این دو به هم،دنیای غرب و متحدین آن را ،نگران و مورد مخاطره ،قرار داده است.
با توجه به مراتب فوق و بدلایل زیر، اکنون ایران ( دراوائل قرن 21 )،بجای اوکراین ،در اوائل قرن گذشته، به عنوان یک منطقه سرنوشت ساز جهانی ،از نظر ژئوپولیتیک-ژئواستراتژیک،تبدیل به هارتلند، جهان شده است.
1-اولین بار ،فردریک راتزل بنیانگذار ژئوپولیتیک در 1892 توجه و تمرکز به جغرافیای سیاسی کشور، یا مجموعه ای از کشورها ،یا سرزمین ها و اتحاد این مجموعه را ،عامل قدرت برتر در جهان نام برد.
2-هلفورد مکیندر، با توجه به درس های راتزل ،سنگ بنای تئوری فضای حیاتی را، در سال 1897 گذاشت .که در سال 1904 از آن، بعنوان حصول به منطقه هارتلند ،نام برد.از نظر وی کنترل این منطقه ،یعنی کنترل بقیه جهان .وی مناطق بین هیمالیا،رود ولگا -دریای سیاه و سیبری شرقی، تا قطب شمال با محوریت اوکراین(بدلایل زیاد، ار جمله استپ های سیاه تولید گندم، برای تبدیل شدن به مرکز خوار و بار جهانی) را،فضای حیاتی برای رسیدن به قدرت جهانی نام برد.حمله هیتلر به کیف مرکز اوکراین در 1941 و شکست ارتش سرخ و اسارت بیش از نیم میلیون سرباز روسی، در راستای حصول باین هارتلند فضای حیاتی و کسب قدرت جهانی ،انجام گرفت.
3-اکنون در محافل سیاسی و در بررسی مهمترین مسائل سیاسی و استراتژیک و نظامی معاصر،دانشمندان حقوق و علوم سیاسی،باین نتیجه رسیده اند.که اگر یک روزی جمهوری خلق چین، با اتکا به قدرت و امکانات ،از عقل سلیم فاصله گرفته و در پی حصول به فضای حیاتی باشد.بعلت قدرت دریایی منحصر بفرد آمریکا و کنترل آبراههای بین المللی توسط آن ،تنها چاره منحصر بفرد،عبور ارتش چین از ایران، با استفاده از جاده ابریشم در حال احیا ،از سوی چین کمونیست خواهد بود.
4-روسها بعلت عدم دسترسی به آبهای گرم در طول سال(یخ بندان ششماهه بندر ولادی وستوک در سال) از زمان تزارها ،بخصوص بعد ار تزار پطر،حصول به آبهای گرم را،تنها راه دسترسی به قدرت و ثروت دانسته،تبدیل روسیه به قدرت بر تر جهان را،در گرو رسیدن به آبهای گرم نام برده اند.اکنون نیز تزار جدید روسیه ،عبور از ایران و رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس را، تنها وسیله داشتن قدرت مقتدر دریایی و در نتیجه قدرت یابی بر تر ،در جهان میداند.
نظر باینکه آمریکا با مجموعه ناوگان دریایی خود، کنترل راههای آبی بین المللی را، در دست دارد ( تحقق دکترین آلفرد ماهان افسر آمریکایی در سال 1886 که قدرت دریایی را ،بعنوان بزرگترین قدرت نظامی جهان، با عنوان عوامل جغرافیایی قدرت نام برد) با توجه باینکه ،جابجایی و انتقال دهها میلیون سرباز سرخ چینی، از طریق دریا، غیر ممکن بوده و باید از طریق جاده ابریشم ،با محوریت ایران،انجام گیرد.در نتیجه ایران، در پروسه فضای حیاتی، تبدیل به هارتلند دنیا گردیده و تنها با استقرار یک نظام دموکرات آزاد سکولار ملی میهنی ،می تواند ،کنار متحدین غربی خود، مانع از تحقق دو پروسه چینی و روسی گردد.تنها متحد نجات بخش این پرسه جهان آزاد ،ملت ایران است.کافی است .در یک پیچ تاریخی مهم (همچون خیزش اخیر بختیاری های شجاع و قهرمان کشورمان علیه رژیم ایدزی) مردم ایران بشکل سراسری، بر خاسته و کنترل کشور را در دست گیرند.ازین پس، ایرانیان صدر نشین جهان و تمام دنیا، تا ابد ،با ملت ایران خواهد بود.این یک حقیقت تاریخی است.ترامپ با اتحاد اعراب . اسرائیل زمینه صلح دایم با محوریت ایران بعد از رژیم را، فراهم نمود،این پروسه ادامه می یابد.ترامپ نورافکن ها را، متوجه این حقیقت نمود.این نورافکن ،هرگز خاموش شدنی نیس

۱۳۹۹ آبان ۶, سه‌شنبه

 ۷۴ فعال سیاسی و مدنی ایرانی: توافقنامه بین ایران و چین «تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است»

۷۴ فعال سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور در نامه‌ای سرگشاده به رهبران چند کشور جهان و دبیرکل سازمان ملل اعلام کردند که توافقنامه بین ایران و چین «تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است».
در این نامه که خطاب به رهبران آمریکا، هند، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان، فرانسه، آلمان و دبیرکل سازمان ملل نوشته شده است، ایران و چین دو رژیم «توتالیتر» معرفی شده‌ و توافق بین دو کشور «یک گام بزرگ برای دولت کمونیست چین» ارزیابی شده است.
به گفته این فعالان، «ایران به عنوان قطب منطقه‌ای برای طرح جاده ابریشم جدید، دسترسی خارق‌العاده‌ای برای حضور در منطقه به چین می‌دهد».
نویسندگان نامه با بیان این‌که «همکاری نظامی سطح بالا بین دو رژیم وجود دارد» گفته‌اند که «چین و ایران در حال کار بر روی معامله بزرگ تسلیحاتی هستند» و «ما بار دیگر به نقطه تقابل میان ملت‌های دمکراتیک و حکومت‌های توتالیتر رسیده‌ایم که می‌خواهند نظم جهانی را تغییر دهند».
هیأت دولت جمهوری اسلامی ایران روز یکم تیرماه پیش‌نویس «برنامه ۲۵ ساله همکاری‌های جامع ایران و چین» را تایید کرد و حسن روحانی وزیر خارجه دولتش، محمدجواد ظریف، را مأمور کرد که با انجام مذاکرات نهایی با طرف چینی، این برنامه را به امضای طرفین برساند.
وزیر خارجه ایران تابستان امسال به پکن سفر کرد تا برای نهایی کردن این توافقنامه مذاکراتی با طرف‌های چینی انجام دهد. دولت حسن روحانی ابراز امیدواری کرده که تا پیش از پایان کار این دولت در تابستان سال آینده، توافق یاد شده امضا شود/
اهداف پنهان ایران و چین از قرارداد ۲۵ ساله؛ خطای اپوزیسیون در کجاست؟
فعالان سیاسی و مدنی ایرانی در داخل و خارج از کشور در نامه خود از این توافقنامه به عنوان «اتحاد شوم بین کمونیسم و اسلام سیاسی» نام برده‌اند که به گفته آن‌ها، «پیامدهای فاجعه‌بار بسیاری را برای مردم ایران و جامعه جهانی به همراه خواهد داشت».
به گفته امضاءکنندگان نامه، یکی از پیامدهای این توافق «افزایش قابل توجه نفوذ چین و جمهوری اسلامی در منطقه» خواهد بود و «با انجام این کار، دو رژیم در راستای جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی خود که به دنبال کنترل مکان‌های کلیدی استراتژیک هستند، حمایت از سازمان‌های تروریستی را افزایش می‌دهند».
این فعالان نتیجه‌گیری کرده‌اند که به همین دلیل، «این اتحاد خطرناک یک تهدید استراتژیک مهم برای صلح و ثبات جهان خواهد بود».
در این نامه با اعلام این‌که «مردم ایران بارها نشان داده‌اند که متحد واقعی دنیای آزاد هستند» از رهبران آمریکا، هند، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان، فرانسه، آلمان و دبیرکل سازمان ملل خواسته شده که «برای پشتیبانی از خواست مردم ایران که به دنبال گذار به دور از خشونت و گذر به سوی دموکراسی در چارچوب حاکمیت قانون هستند، به یک ائتلاف بین‌المللی بپیوندید».
از جمله امضاءکنندگان این نامه می‌توان به زرتشت احمدی‌راغب، گیتی پورفاضل، کوروش زعیم، فاطمه سپهری، محمد نوری‌زاد، آیت‌الله معصومی تهرانی و حشمت‌الله طبرزدی در داخل کشور و مری آپیک، شهره آغداشلو، داریوش اقبالی، پرویز صیاد، عبدالستار دوشوکی، علی اکبر امیدمهر و سام رجبی در خارج از کشور اشاره کرد.
درباره سند همکاری ۲۵ ساله بین ایران و چین هیچ اطلاعات رسمی منتشر نشده است ولی منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی به شدت از آن انتقاد کرده‌اند. برخی از منتقدان، از جمله وزارت خارجه ایالات متحده، این توافق پیشنهادی را با عهدنامه ترکمنچای بین ایران و روسیه تزاری مقایسه می‌کنند؛ عهدنامه‌ای که بر اساس آن ایران کنترل بخش‌هایی از سرزمین خود را در جنوب قفقاز به روسیه واگذار کرد.
مقام‌های ایرانی این انتقادها را بی‌پایه دانسته و قول داده‌اند که پس از نهایی شدن متن توافق، آن را علنی بسازند.
Shiva Irani, علی شهپر and 1 other
Like
Comment
Share

۱۳۹۹ آبان ۳, شنبه


آیا مصونیت رژیم،درتحمیل ظلم و جنایت، سرانجام ،به پایان می رسد؟
یک مجرم را ،پلیس آمریکا می کشد.مردم قیامت می کنند و گلوبالیست های جهان،آنرا، محکوم می کنند.در فرانسه،معلم بیگناهی ،توسط یک خونخوار مسموم شده، با قوانین دین اش،سربریده میشود،وجدان بشری تکان می خورد.اما قتل های زنجیره ای جدید رژیم ،از ترکیه آغاز و به کانادا می رسد.مزدور جنایتکاری،یک مخالف بیگناه رژیم را ،بی رحمانه سر میبرد،آب از آب تکان نمی خورد.سه هزار نفر در آبان نود و هشت،با تسلیحات جنگی ،قتل عام میشوند،باز به این فاجعه،آن طور که باید و شاید، بها داده نمی شود.دنیا شاهد اجرای روزانه  دکترین خامنه ای ،در اداره کشور با ایجاد وحشت،در جامعه ،از طریق قتل و کشتار و اعدام و زندان و شکنجه،است.اما گوئی،وجدان بشریت،خفقان گرفته ،یا مرده است.آیا علت این بی توجهی و بی وجدانی،عادت ذهنی جامعه بشری،در تکرار این جنایات ،در طول چهار دهه خونین،در ایران،نیست؟
ملت ایران احساس می کند.در چنین دنیای بی رحم و بی احساسی،تنها و بیکس است.در نتیجه، وقتی بعد از این سالهای وحشت دائمی و تنهایی،رئیس جمهوری، در دنیا پیدا میشود. که در کنار ملت ایران،علیه این رژیم جنایتکار،بایستد.مهر و دوستی و علاقه خویش را، به عناوین مختلف،نثار این رئیس جمهور،می کند و اکنون که همه اعضای گلوبالیزم جهانی، با محوریت حزب کمونیست چین و عضویت جمهوری اسلامی ،به همراه بخشی از جامعه آمریکا، در قالب دموکرات ها،علیه این رئیس جمهور، متحد و  بسیج شده اند.دل نگرانان این حادثه،دورنمای آینده خویش را، در راستای دو اتفاق زیر،می بینند:
یک- کاندید دموکرات ها و گلوبالیزیم،انتخاب می شود و بر ماه عسل جدید روابط بیست و پنج ساله آتی چین، با جمهوری اسلامی (مستعمره چین شدن ایران) مهر تائید می گذارد.چون،در راستای تحکیم این گلوبالیزم و نزدیک تر شدن چین به بازار بی در و پیکرغرب است.
دو-رئیس جمهور فعلی،بار دیگر انتخاب میشود.که ابتدا در نظر دارد، همان سیاست مهار رهبر کره شمالی(خنثی،ساکت کردن بدون هیچ امتیازی) را، با دید و بازدید بدون فواید اقتصادی ،یا باز کردن درب های دلار ،در مورد رژیم جمهوری اسلامی نیز، پیاده نماید.اما به محض تدارک رژیم ، به اجرایی شدن قرارداد بیست و پنج ساله،با دولت چین ،آن را بر نتابیده ،بعنوان پاشنه آشیل جهانی، که در نظر دارد،ایجاد کند،با تنبیه و حذف این بساط ،در ایران،تغییر مسیر میدهد.چون ملت ایران را ،تنها ملتی میداند. که با دکترین ملی-میهنی-مردمی وی ( و نه شوونیسم و وطن پرستی افراطی)،همراه و هم پیمان است وبجای جنگ های موجود در منطقه ،زمینه صلح و دوستی دول و ملل منطقه با ملت ایران را ،که قبلا و طی پروسه مودت اعراب و اسرائیل،کلید خورده،فراهم نماید.چون این صلح و دوستی و اتحاد ،به نفع دکترین وی هم، هست.
اکنون، با توجه به این که،رژیم بعلت مشکلات بی انتها،به روزمرگی دچار و به روز ،زنده است و به فردای خود، از ترس خیزش ملی،امید چندانی نداشته و دل به انتخابات آمریکا و پیروزی  کاندید دموکرات ها، بسته است.در نتیجه تمام توان خود را ،در مهار مردم و جلوگیری از قیام ملی گذاشته است. بدیهی است.مردم ایران در کوره حوادث آبان ماه ها و دی ماهها ،پولاد آبدیده شده،می دانند.که اکنون، کدام تاکتیک ،جهت حصول به استراتژی نهایی را،انتخاب کنند.آنچه مسلم است،آتش خشمی است.که هم اکنون در بطن جامعه می جوشد و می خروشد و به پیش میرود ،که با یک انفجار آتشفشانی،سرتاپای این بساط را به هم بزند.این انفجار، ممکن است با توجه به مصالحی امروز،فردا،این هفته نباشد.اما اقدامی است.که بطور حتم  و در یک پیچ تاریخ مهم و درست در لحظه ای که ماشین سرکوب خسته و زمین گیر شده ،رخ میدهد.

۱۳۹۹ مهر ۲۷, یکشنبه

رژیم چون دارو و مواد غذایی،تحریم نیست.آن را وارد و سپس قاچاق می کند.
داروهای مکشوفه در عراق،ازجمله این وارداتی هاست.تا دلار نقد بدست آورده ،متقابلا، اسلحه و شرارت، صادر کند.نرخ ارزش پول ملی را، تعمدا، با بورس بازی های قلابی،به قیمت فقر و بدبختی مردم،پائین آورده،تا عراقی ها و دیگران،برای خرید مواد غذایی ،دلار نقد، وارد ایران کنند.
جمهوری اسلامی،تامین کننده عمده مواد غذائی و داروئی رژیم دیکتاتوری ونزوئلا،تروریست های منطقه و جهان بوده ،اکنون به جای دلار و اسلحه،مواد غذایی و دارو ،به آنها می دهد.تا قاچاق کنند و اسلحه بخرند.
در نتیجه : این امر، یعنی،سونامی خودکشی ها و جنایت علیه بشریت و کشتار سیستماتیک و جمعی مردم ،با فقر،بی نانی،بی غذائی،بی داروئی،بی امکانات زندگی.همچنین بر خلاف گذشته و ناچیز شمردن کرونای چینی،این بار و اکنون، همچون گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر،بطورشبانروزی و مرتب،بر طبل خطر کرونا و تعطیلی شهر ها و ممنوعیت اجتماعات و رفت و آمدها ،می زند.تا مانع خیزش معمولی و همیشگی مردم، در آبان ماه ،که جشن های ملی-میهنی،همچون بزرگداشت زادروز کوروش بزرگ ،نیای ایرانیان،  در آن است،گردد.

اما : یک بار جستی ملخک،دو بار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک: که سرنوشت محتوم همه دیکتاتوری ها، همچون چائوشسکوی رومانی بوده ، این بار،در انتظار این دیکتاتوری بدخیم اسلامی ،در ایران  ماست. 

۱۳۹۹ مهر ۲۳, چهارشنبه

 

وحشت جمهوری اسلامی، از خیزش ملی ،در آبانماه و ترفندهایش
تمام دعوت های رژیم،برای اجتماع و بزرگداشت مراسم ماه محرم و چشم پوشی(بر عکس تشویق) خطر کرونای چینی، عمدتا برای زمینه سازی،تدارک و کاشت بذرهایی بود.که در آستانه ماه مهم آبان،میوه های آن را، به نفع ادامه بقای خویش و جلوگیری از خیزش مردم ،به چیند.یعنی ،به بهانه کرونا،مانع تجمع مردم ،در شهر های بزرگ و خطر ساز برای خود،گردد.یعنی رژیم ،به روز،زنده است و هر لحظه بیم آن دارد،که آتش زیر خاکستر خشم ملی،شعله ور گردیده و دامن خون آلود و سرشار از جنایت اش را،به آتش بکشد.
در نتیجه ،هنوز،یک هفته ،به آبان ماه مانده،از امروز،عبور و مرور در شهر های مهم کشور(تهران،کرج،مشهد،اصفهان،رضائیه) ممنوع شد .شهرهایی، که قلب مبارزه ،ابتدا در آنها می تپد و با پیوستن بقیه شهرهای کشور به آن،خیزش ملی،سراسری میگردد.تاکید رژیم، در مورد جریمه نزدن ماسک،عمدتا،تبلیغی برای ایجاد ترس و ترور و وحشت، در جامعه است.که با چاشنی کمیاب یا گران بودن و شدن ماسک در آینده،آن را تبدیل به یک پروپاگاندا، یعنی تبلیغ سیاسی نظامی و جو سازی ،کند و اینکه اوضاع خیلی خراب است و اگر ماسک گران و کمیاب و اجباری است،پس در خانه بمانید.
قبل از ماه محرم، اعلام آمار مبتلایان و در گذشتگان کرونا،قطره چکانی و یک دهم واقعی بود.اکنون معاون وزارت بهداشت،به یکباره  مصلح اجتماعی و بهداشتی شده ، بر خلاف سابق میگوید.که آمار واقعی مبتلایان و تلفات ،دو برابر آمار رسمی است! یا صحبت از ابتلای 620 نفرکادر درمان فقط ،در دو بیمارستان تهران میشود.یعنی تزریق این نگرانی در اذهان عمومی، که اکثریت کادر درمانی کشور، با همه جا گیر شدن کرونا،از کار افتاده اند.رییس کل نظام پزشکی کشور،همین دیروز، برخلاف سابق،ایران را، از جمله پنج کشور اول کرونا زده نام برد.حتی خامنه ای نیز،دیروز، برای اولین بار در عمرش ،دلش به حال ملت، سوخت و خطاب به دولت پرسید : چرا اقدامات ستاد ملی مقابله با کرونا، موثر نیست.یعنی ای ملت در خانه بمانید، که این قبیل اقدامات موثر نیست.
بدین ترتیب ،در آستانه ماه آبان و زادروز کوروش بزرگ ،اولین آموزگار حقوق بشر،همه اعضای راس هرم قدرت ،به یک باره ،دلسوز و هوادار ملت ،در مقابل ویروسی شدند. که قریب به یک سال پیش،آن را توسط شرکت هواپیمایی ماهان، وابسته به سپاه،از چین وارد ایران، نمودند.آبان ماهی، که رژیم،خاطره خوبی، از آن نداشته،کینه  حضور هزاران ایرانی ،در مقبره کوروش ،در پاسارگاد را،در ذهن دارد و هنوز تن اش ،بخاطر حضور میلیونی ملت، در سالهای 96 و 98 علیرغم اعلام جنگ نابرابر و مسلحانه، با مردم و کشتارهای بی رحمانه، با ماشین جنگی خود ،از ملت،می لرزد و از تکرار آن ،در وحشت دائمی بسربرده،آرام و قرار ندارد.ستاد و اتاق فکری ،برای جلوگیری از قیام ملی دیگر،تدارک دیده ،که همه، از کوچک و بزرگ، تا رهبر رژیم،در حال اجرای سناریوهای این اطاق جنگی هستند.جنگ با کی؟ با مردم خود ! چیزی که، برای اولین بار،در تاریخ چند هزار ساله ایران،رخ داده وهنوز،توسط خامنه ای و شرکا، رخ میدهد.
رژیم هنوز پی نبرده، که اگر مردم از ماشین جنگی اش، می ترسیدند.این همه خیزش عمومی، در گوشه کنار کشور،رخ نمیداد.اکنون نیز، با پاک کردن صورت مسئله و دادن آدرس های غلط و دنبال نخود سیاه فرستادن و آب در هاون کوبیدن ها،تصور می کند.که می تواند ،جلوآتش نهفته ،در زیر خاکستر خشم ملی و انفجار آتشفشانی این خشم ، در بطن کل جامعه را ،بگیرد و نمی فهمد، که پایان این بساط اهریمنی- انیرانی ،دراولین پیچ تاریخی مهم، بطور اجباری و حتمی رقم می خورد.

۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

 درسی که از درگذشت مرحوم شجریان آموختیم.

تمام ماشین دروغ پراکنی،اختلاف افکنی،سخن زشت پراکنی،شایعه و نفاق و جنگ و جدال لفظی،آدرس های غلطی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، با تجهیز لشکر مزدوران سایبری رژیم، به راه افتاد. تا این اتفاق،به یک همدلی،اتحاد و سرانجام، به یک خیزش عمومی ،منجر نشده،با کنترل در آوردن اوضاع،بار دیگر،ازیک پیچ تاریخی خطرناک دیگر،جان به در برند.
برای این که هزینه عبور از رژیم و استقرار یک حاکمیت مردمی-متمدن،مبتنی بر دولت -ملت،به حداقل برسد. ملت ایران، چشم انتظار پیوستن نیروهای مسلح و در صدر آن،ارتش ایران ،به قیام ملی،در ایام خیزش نهایی ،در راستای سقوط رژیم است.
اما چگونه ممکن است.کسانی که پیوستن شجریان به ملت را فقط به دهه آخر عمر وی نسبت می دهند و هزار اما و اگر نثار خاک مرده آن مرحوم می کنند،انتظار داشته باشند.که نیروهای مسلح پیوسته به مردم،در روزهای سرنوشت ساز،پس از پیروزی ملت، مورد محاکمه قرار نگیرند؟ که چرا زودتر از این به مردم ،نه پیوسته اند.یعنی آن چیزی که رژیم، در خلوت و دور از چشم مردم،در سالن سخنرانی خودی ها،خطاب به نیروهای مسلح ،با شواهد مستند و ارائه تصویر برداری ها ،از نوشته ها،گفته ها و انتقاد ها و بعضا فحاشی های اپوزیسیون،در چنین روزهایی،حداکثر بهره برداری را در ایجاد شک و تردید، در دل این افسران،درجه داران و سربازان ایجاد می کند.
جای دوری نمی روم.خودم را مثال میزنم.که در اولین مصاحبه ،بعد از پناهندگی به غرب ،با رسانه های اپوزیسیون و بعد از آوردن اسناد اتمی رژیم و ارائه آن به آژانس انرژی اتمی، مبنی بر تلاش شبانروزی و بی وقفه رژیم برای تولید بمب اتمی،گوینده برنامه، به نقل از یک شنونده، مرا مورد خطاب و عتاب گزنده و رنج آور قرار داده و پرسید:چرا شما به عنوان دیپلمات زمان شاه،پس از پیروزی انقلاب اسلامی،در وزارت خارجه ماندید و به رژیم خدمت کردید و چرا شما را،باتهام طاغوتی بودن، همچون دیگر دیپلماتهای زمان شاه،پاکسازی نکردند.؟ که من چاره ای نداشتم ، واقعیت را بگویم.که من یک سال قبل از فاجعه 57 با قبولی در کنکور ورودی و پذیرش در دوره ششماهه، و انجام مصاحبه و آزمایشات روانی و پزشکی، وارد کادر وزارت خارجه شدم و هنوز در حال کارآموزی بودم.که آن فاجعه رخ داد.
این واقعه (اتهام زنی و دفاع من) بارها اتفاق افتاد.تا اینکه استادی ،طی تماسی، هشدار داد.که این امر، توطئه وزارت اطلاعات رژیم است.که دیگر،هیچ دیپلماتی،جرات نکند،محل ماموریت خود را ترک کرده و در اعتراض به جنایات رژیم،به ملت پیوسته و به کشور آزادی در جهان پناهنده گردد.
دوستان،هموطنان: بیاییم به قول سهراب(چشم ها را باید شست. طور دیگر باید دید) ازین پس،کمی سنجیده،عمل کنیم.در دام منویات اطاق فکر رژیم و امنیتی ها و حفاظتی های این بساط اهریمنی، یعنی اختلاف افکنی بین ما ایرانیان،نیافتیم.خانه دل و قلب و روحمان را حتی به روی کسانی که در آخرین روزها، پشیمان شده و به ما ملت ایران ،می پیوندند و پیوستن شان به پیروزی نهایی و سرنگونی جمهوری اسلامی ،کمک می کند، باز کنیم.این بساط فقط با ما شدن من و تو و پیوستن نیروهای میانه و صف و حتی پشیمان شده های راس هرم قدرتّ به ما و استقبال ما از پیوستن آنها (اگر مرتکب قتل و جنایت نشده باشند.ولی در دوام رژیم مقصر باشند.می بخشیم ،اما فراموش نمی کنیم)از بین میرود.به این نکته مهم و کم هزینه همت گمارده،آن را با شرح صدر،در یابیم.پیروزی از آن ماست.

Like
Comment
Share