علل و چرائی مخالفت سرسختانه پرزیدنت ترامپ ،با رژیم های تهران و کاراکاس:
ترامپ ،به محض قد علم کردن رهبر اپوزیسیون ونزوئلا،جانانه و در عمل،با تحریم رژیم کاراکاس و گذاشتن منابع بانک مرکزی این کشور ،در اختیار وی،رسما پشتیبانی خود را از خوان گوایدو ،اعلام نمود.در مورد رژیم تهران نیز ،ترامپ عملکرد مقامات امنیتی کشورش،در قبال این رژیم را،ساده لوحانه و اشتباه خواند.
از زمان به قدرت رسیدن هوگو چاوز(1998)در ونزوئلا و کمک های مالی سرشار وی،احزاب چپ گرا ،در تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین،قدرت را در دست گرفتند.بطوریکه سال 2006 ،بهار انقلابیون آمریکای لاتین،نامگذاری شد و در مجموع سه چهارم از جمعیت 350 میلیونی آن موقع آمریکای لاتین ،تحت پوشش این دولت ها ،قرار گرفتند. اما به محض مرگ چاوز در سال 2013 وتشدید مشکلات مالی ونزوئلا ، مردمان این قاره،به ترتیب با انتخابات پاراگوئه در 2013،اروگوئه سال 2015 ،آرژانتین 2016، اکوادور و شیلی 2017،برزیل در سال 2018،از یوغ چپ ها خارج شدند.اکنون کوبا و بولیوی دو کشور باقیمانده ،با گرایشات چپ هستند.که اولی در حال دگر دیسی ،جهت خروج ،ازبحران عقب ماندگی و ورود تدریجی، به دنیای آزاد است و در دومی نیز، سالجاری انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود.که احتمالا ،با توجه به، مسائل جاری درین قاره ،تغییرات اساسی در آن نیز، رخ میدهد.تا این قاره تبدیل به قاره ای خالی از چپ ها تبدیل شود.که به معنی تبدیل این قاره به یک حوزه یک دست و متحد و بدون نگرانی و هزینه کمتر نظامی ، برای حفظ حاکمیت این کشورها و جلوگیری از نفوذ روسیه و چین و رژیم تهران، درین قاره می باشد.
رژیم تهران نیز، عامل تشنج و ناآرامی در دنیا ومسبب اصلی تحمیل هزینه های صدها میلیاردی آمریکا و متحدانش در منطقه است.با حذف رژیم تهران و استقرار حاکمیت مردم ،در تهران و ورود ایران ،به جامعه جهانی، به عنوان عضوی نرمال و طبیعی،این هزینه را ،به صفر می رساند و جلو نفوذ روسیه و چین نیز ،درین منطقه مهم و کلیدی دنیا،گرفته میشود.
نظر باینکه، برای اولین بار، منافع ملی آمریکا، با منافع ملی مردم ایران و مردم ونزوئلا بهم مچ شده و گره خورده است.در نتیجه با تسرّی اقدامی که در ونزوئلا انجام میگیرد، در ایران ،هم مردم ایران، از یوغ دیکتاتوری مذهبی ،بعنوان بدخیم ترین نوع استبداد در جهان و هم مردم ونزوئلا، از یوغ آخرین سنگر دیکتاتوری چپ، نجات یافته و نیز جامعه جهانی، از دست رژیم های شرور و تبعات آن فلاحی می یابند .میلیارد ها دلار، هزینه جنگ های مربوطه، صرف رفاه مردم و آبادانی منطقه ورونق اقتصادی جامعه جهانی میگردد.بخصوص ،جلو نقشه های پر طول و دراز چین و روسیه، برای فتح خزنده و تدریجی جهان، گرفته میشود.در نتیجه، بقول وزارت خارجه آمریکا،حتی ساز و کار مالی اروپا نیز، از فشار حداکثری، به رژیم تهران ،جهت تحقق پروسه بالا، نخواهد کاست.

تحمیل اجرای شرایط 12 گانه آمریکا به رژیم،مقدمه اجماع جهانی در ورشو:
اجرای شروط یک تا سه،با رد برجام و یک پا در هوا ماندن آن ،از سوی اروپائیان و خنثی شدن هر گونه اقدام تخریبی، شامل احیای مجدد برنامه اتمی( با توجه به وحشت رژیم از عکس العمل متقابل)،درعمل بر رژیم تحمیل شده است.شرط چهار،یعنی عدم تداوم برنامه موشکی ،علیرغم رجز خوانی دوپینگی،بعلت عدم توانایی ومقدورات ،به گل نشسته است.با توجه به اینکه ذات رژیم ضدبشری و گروگانگیری اتباع خارجی در ژن این اهریمن است.شرط پنجم تا رژیم هست.اجرا شدنی نیست.مگر این که ،سنبه پر زور و به فروپاشی رژیم بیانجامد.تا نه تنها این گروگانها، بلکه مردم ایران وتمام بشریت از شرارت این رژیم شرور، نجات یابند.شروط شش تا ده و مسئله عدم دخالت در منطقه و.. با اقداماتی که توسط آمریکا ،بکمک متحدین اش در یمن،عراق،افغانستان(توافق اخیر با طالبان)،انجام گرفته ،باضافه تحریم حزب الله،حماس،جهاد اسلامی ،حوثی های یمن،شبه نظامیان شیعه در عراق و سوریه و به گل نشاندن عملی آنان،اجبارا بر رژیم تحمیل شده است و نیز تحمیل خروج رژیم، از سوریه و عراق (با توجه به تهاجمی عمل کردن اسرائیل و خود آمریکا) در حال انجام است.شرط یازدهم (خاتمه پدر خواندگی تروریستم) نیز با توجه به اقداماتی که در قاره آمریکا(ونزوئلا و..)آفریقا (لیبی و..) آسیا و خاورمیانه در شرف تکوین است.این شرط نیز در حال اجرا شدن تحمیلی است.قسمتی از مفاد دوازدهم، یعنی تهدید اسرائیل به نابودی و خرابکاری سایبری و همچنین فرا شرط استراتژیک یعنی خاتمه نقض فاحش حقوق بشر در ایران،کماکان به قوت خود باقی است.که با اجماع جهانی در ورشو،رژیم مجبور خواهد شد با رد یا قبول این دو شرط (در هر دو صورت)،آخرین نفس های خود را بکشد.باقی می ماند .ما ملت ایران،که باید وارد میدان میلیونی شویم.که این هم در حال اقدام است.

در ونزوئلا چه می گذرد و چه خواهد شد.
در زمان جنگ سرد،اتحاد جماهیر شوروی و شرکاء،تمام همت شان این بود.که در حیات خلوت ایالات متحده آمریکا(آمریکای لاتین ،شامل آمریکای مرکزی و جنوبی)نفوذ نموده و مشکلاتی علیه رهبری غرب و در نتیجه جهان سرمایه داری،ایجاد نمایند.اکنون روسیه و رژیم جمهوری اسلامی،این قصد را دارند.ایدآل این دو ،سوریه ای نمودن امور، بخصوص برای ترامپ، در ونزوئلاست.بخاطر همین هم هست. که بلافاصله ،پس از شناسائی خوان گوایدو ریس شورای ملی ونزوئلا، به عنوان رئیس جمهور موقت دوران انتقالی ،از سوی ترامپ،روسیه بالعکس رفتار نموده و برای حمایت از دیکتاتوری نیکولاس مادورو ،نیرو اعزام می کند.رژیم و حزب الله اش نیز ،در حمایت از وی،دخالت می کنند.
چه خواهد شد: اخیرا صدر اعظم آلمان نگرانی خود را از بازگشت مجدد بحران اقتصادی ،اعلام نمود.نفت خلیج فارس و آمریکا (شامل ونزوئلا) نقش مهمی را، درین رکود، یا بالعکس رونق اقتصادی ایفا میکنند.بخاطر همین هم هست. که بلافاصله ،بعد از شناسائی اقدام گوایدو، از سوی ترامپ،رهبران آلمان و فرانسه و انگلستان نیز ،از وی حمایت نمودند (تحریم نفت ونزوئلا خاتمه یافته با ورود آن به بازار جهانی، قیمت نقت ،کاهش پیدا می کند).پیشنهاد فرانسه جهت برگزاری انتخابات آزاد، آلترناتیو اقدامی است.که روسیه و رژیم تهران،قصد بر عکس آن را دارند.هر گونه افزایش قیمت نفت،به نفع پوتین و رژیم ملاها می باشد.چین در حال رکود اقتصادی و در نتیجه نگران افزایش قیمت نفت و قدردان سکوت آمریکا در مقابل آنچه که در روابط اش با چین ملی می گذرد است.در نتیجه چندان شوق دخالت در این امور را ندارد.
نتیجه آن که،مسکو و تهران،بازنده این ماجرا، خواهند بود.

دو سئوال و دو فرصت مهم ملت ایران، برای نجات کشور:
سئوال اول - چرا تیم ترامپ توانست ،درپروسه انزوای رژیم، موفق و منطقه،اروپا، و بقیه دنیا را،مجاب نموده و درین اقدام ،شریک خود نماید؟
پاسخ - هوشمندانه وارد بازی جناحین رژیم نشد.خیلی زود، با بررسی گزارشات،اسناد،و شواهد امر،دور ترفند تقسیم قدرت در رژیم ،بین اصولگرا(که اکثر قدرت و امکانات را دارد و به پشتوانه آن،آتش بیار معرکه های خاورمیانه و سرکردگی تروریسم،جهت صدور انقلاب اسلامی است) و اصلاح طلب.(که قدرت و امکانات اندکی داشته،اما سعی در تغییر این اوضاع را دارد) خط قرمز کشید.
سئوال دوم - چرا اپوزیسیون،ازین فرصت طلائی، که اگر بسوزد، دیگر تکرار نخواهد شد.حداکثر استفاده را نمی کند؟
پاسخ - 1- چون تعدادی هنوز،در دام پروژه دو جناحی رژیم ،گرفتارند.
2- تعدادی دیگر در دام نفاق افکنی ها و اختلافاتی که اطلاعاتی- امنیتی های رژیم،بطور شبآنروزی و با لطایف الحیل و اسامی و القاب پر طمطراق ملی میهنی،تلقین می کنند، افتاده ،یا دنبال نخود سیاه و آدرس های غلطی سایبری های رژیم رفته اند.
3-شاخه برون مرزی ارتش تروریستی- دیجیتالی رژیم،که بعد از پذیرش برجام،وظایف خود را،خاتمه یافته تلقی،یا به مرخصی رفته بودند.بار دیگر و این بار ، با تمام توان و قدرت و امکانات و اضافه کاری ،گاه تحت اسامی ملی میهنی ،اما قلابی و نفاق بر انگیز و زمانی با اسامی تجزیه طلب و غیره (فدرال ،خود مختار و کنفدراسیون و..) برای ترساندن مردم از تجزیه کشور ، به صحنه باز گشته و اختلاف افکنی نموده ،مانع اتحاد ملی میگردند.
نتیجه و این که ،چه باید کرد:
به جای پرداختن به این حواشی و دام گستری های رژیم،باید تمام توان و همت و کوشش ملی،صرف اتحاد ملی میهنی و مبارزه جمعی (من و تو، باید، ما، بشویم) با محوریت رهبری شاهزاده رضا پهلوی (وقتی میفرمایند: ماموریت من زمانی خاتمه می یابد.که زمینه را برای یک رفراندوم که هموطنان بتوانند بطور آزاد نظام مورد علاقه خود را انتخاب کنند،فراهم نمایم.- یعنی قبول رهبری مبارزاتی تا آن روز) و با هدف فروپاشی رژیم گردد.و بس.

پیام نهفته درگردهمایی سفرای آمریکا در واشنگتن به مردم ایران.
همزمان با اوج اعتراضات مردم مصر،هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا،در بهمن ماه 1389(31 ژانویه 2011) سفرای آمریکا در سراسر جهان را، به واشنگتن فرا خواند.تا در یک نشست سیاسی ،چگونگی مواجهه با اعتراضات مردمی در مصر،علیه حسنی مبارک، متحد کلیدی 30 ساله آمریکا، در منطقه را ،بررسی کنند.نتیجه این بررسی،شخم زدن خاورمیانه و خارج کردن این منطقه، از حالت سنتی و همیشگی سابق،در راستای حصول باین توهّم بود.که اگر اردوغان اخوانی در ترکیه ،با ماست و به گلوبالیزیم تن داده و قواعد آن را پذیرفته ،چرا محمد مرسی رهبر اخوانهای مصر و رژیم جمهوری اسلامی ایران ،نتوانند این کار را بکنند.نتیجه نهایی این سیاست،خونریزی اخوانها در مصر و تشکیل هلال شیعه با پشتوانه برجام و حمام خون های مربوطه در منطقه توسط رژیم تهران و متقابلا تولد غول بی شاخ و دم داعش و جنایات وحشتناکی که از خاورمیانه تا قلب اروپا پیش رفت.بود.
بالعکس ،نشست واشنگتن با تاکید برخاتمه رادیکالیسم اسلامی داعشی و در آستانه اجلاس بین المللی ورشو با سرلوحه حذف رژیم تهران (تنها باقیمانده بساط داعشی) با انداختن طرحی نو در منطقه ،بمنظور بازسازی ویرانی های ایجاد شده، در زمان شخم زدن خاورمیانه،انجام میگیرد. که همین پروسه بازسازی یک منطقه ویران شده بزرگ ،رونق اقتصادی منطقه و جهان را ،حداقل در دهه آینده، در پی خواهد داشت.
و اما نتیجه پیام این نشست ،به ملت ایران را، بدین شرح می توان خلاصه نمود:
پمپئو وزیر خارجه، دریک سفر و دیپلماسی سیار به منطقه،سنگ بنای آنچه را ،که شایسته است.ازین پس،در خاورمیانه رخ دهد،گذاشت.که شامل دوستی و همکاری کشورهای منطقه ،اعم از اعراب و اسرائیل و غیره ، با همدیگر و جامعه بین الملل می باشد.که جهت حصول باین هدف استراتژیک ،باید تنها نخاله و مزاحم این برنامه استراتژیک و سرطان افراطی باقیمانده در منطقه، یعنی رژیم تهران، حذف گردد.در نتیجه ، با فراخوان همه سفرای آمریکا در جهان، به واشنگتن و ارائه این دستوالعمل،انجام این رخ داد را ،تضمین و آنرا جهان شمول نموده است.اکنون نوبت ملت ایران است.که سرنوشت خود را شخصا رقم بزند

آنچه که ،در صفحه شطرنج سیاسی رژیم، با از دست همه مهره های مهم اش ،در برابر حریف قدر قدرت ،با حضور همه مهره ها، می گذرد:
در صحنه خود رژیم
- کشتی اقتصاد رژیم،بنا به اقرار خودی ها، به گل نشسته و در حال غرق شدن است. 
- صادرات نفت به زیر یک میلیون بشکه رسیده و عنقریب،به صفر میرسد.تعطیلی حمام خون ها،هلال شیعه،تروریسم بین الملل.(در نتیجه مورد هدف قرار گرفتن خود رژیم)
- بل بشو،فروپاشی و از دست رفتن شیرازه امور،هرج و مرج در کارها،حتی امور جاری،متواری شدن وابستگان هرم قدرت با جیب های میلیاردی دزدیده شده از ملت.
- به جان رسیدن مردم از گرانی و تورم و کمبودها و نبودهای ناشی از فساد و دزدی و جان گزا بودن وعده وعیدهای سرخرمن و کذایی و در نتیجه ترس از شعله ور شدن نهایی خشم ملی،که تبدیل به کابوس شبانروزی سران رژیم شده است.
- جوانمرگ شدن برجام،علیرغم التماس ها و به زانو نشستن ها،در مقابل اروپایی ها و سپس تهدید های عملی(اقدام به عملیات تروریستی ناکام) مبنی بر محاصره شهرهای اروپایی با تروریسم.که خشم اروپایی ها را بر انگیخته است.
- و آخر داستان،اینکه همه در حال فرار یا زدن جیغ های بنفش، کی بود کی بود من نبودم اند. تا خود را از مهلکه ،نجات دهند.
در صحنه حریف
- پومپئو: حاکمان ایران خطرناک ترین و بدترین تروریست های جهان اند.هدف دیدارم از خاورمیانه،اتحاد علیه رژیم و حمایت این اتحاد، از مردم ایران،است.ما کوشش می کنیم، که مردم ایران کنترل پایتخت خود را در دست بگیرند.تا ایران تبدیل به یک کشور عادی شود.
- بولتون: آنچه که رژیم در مورد فعالیت های سری اتمی اش به آژانس داد.ناقص و جعلی بود.
- نتانیاهو: ما رد یابی کردیم.پرتاب ماهواره نبود.آزمایش موشک قاره پیما بود.( نقض فاحش و علنی قطعنامه های شورای امنیت).
نتیجه بازی: در دنیا کسی نمانده که روی اسب مرده (رژیم) شرط بندی کند.در نتیجه ، بعلت پروسه حمایتی که ،قاطعانه از مردم ایران،شکل گرفته، برد این بازی و مات نهایی،اکنون در دست ملت ایران است.و بس

آنچه که در اجلاس جهانی لهستان درماه آینده ،به میزبانی آمریکا، رخ میدهد. این است:
آمریکای ترامپ در حال ایجاد یک تشکل جهانی جدیدی است.که هم جای جنبش غیر متعهد، را بگیرد ، وهم ملی گرایی مسالمت آمیز و غیر افراطی را، در مقابل گلوبالیسم افراطی و جهانخوار، نهادینه کند، و هم تعدادی از اتحادیه های منطقه ای ،از جمله اروپا را ،به تدریج، تبدیل به مکمل آنچه که در ورشو، قرار است،شکل بگیرد،نماید.جنبش عدم تعهد ،متشکل از کشورهای آسیایی،آفریقایی،آمریکایی بعنوان یک سازمان بین المللی و بدون وابستگی به سرمایه داری غرب و اتحادیه نظامی آن (ناتو) به رهبری آمریکای پیروز در جنگ جهانی دوم و نظام کمونیستی شرق و اتحادیه نظامی آن(ورشو) به رهبری شوروی پیروز درجنگ مزبور،درسال 1961 و شهر بلگراد پایتخت یوگسلاوی سابق،شکل گرفت.
در پی فروپاشی شوروی در 1991 این جنبش ، اهمیت خود را از دست داد.اما علیرغم پایان جنگ سرد،به فعالیت خود با عضویت 120 کشور و 17 عضو ناظر ادامه داده و اکنون ریاست آن را، نیکلاس مادورو،ریس جمهور ونزوئلا بعهده دارد.(ریاست این جنبش از 2012 تا 2016 به ترتیب بعهده محمد مرسی،احمدی نژاد و روحانی بوده است).لازم به یادآوری است.که علیرغم از دست دادن علت وجودی این جنبش،مافیای مالی تشکیلاتی تسلیحاتی و رسانه ای، که از فردای خاتمه جنگ جهانی دوم بر دنیا حاکم شد.از قطعنامه های غیر اجرایی و بدون پشتوانه این سازمان ،به نفع مطامع خود، استفاده می نمود.که اجلاس مورد نظر آمریکا ،در ماه آینده ،در ورشو پایتخت لهستان ،مهر باطل شدی است.بر این جنبش و مافیای پشتیبان آن و مقدمه تشکیل نهاد بین المللی دیگری است.که به پشتیبانی و مدیریت جدید آمریکا و افزایش تدریجی اعضای آن در آینده،بر تمام معادلات در صحنه بین المللی ،تاثیر گذار خواهد بود.
باید خاطر نشان ساخت. که لهستان، تنها کشور در اتحادیه اروپا بود.که در مقابل این اتحادیه ایستاد و از درخواست ترامپ برای خروج از برجام و بازگشت مجدد تحریم ها علیه رژیم تهران ،پشتیبانی و اولین کشوری بود.که خرید نفت از ایران را قطع نمود.که بعدا مجارستان، چک ، اسلواکی و اتریش ازین کشور تبعیت نمودند.همچنین لهستان ،باتفاق چهار کشور مزبور، به ملی گرایی صلح آمیز، در مقابل گلوبالیزم ،لبیک گفته و روابط خود با آمریکا را بمراتب تحکیم بخشیدند.متقابلا ورشو ،با هر گونه اقدامی، از سوی اتحادیه اروپا، که موجب تضعیف تحریم های آمریکا ،علیه رژیم تهران شود را،سرسختانه مقاومت نموده و نیز مخالف برنامه مهاجرتی پدر خوانده های اتحادیه اروپا ،یعنی آلمان و فرانسه می باشد.در عین حال ،یکی از علل تزلزل، در اراده حمایت قاطع اتحادیه اروپا و در راس آن ،این دو پدر خوانده،از برجام، ترس اینها، از خروج چند کشور دیگر اروپایی، ازین اتحادیه بوده و هنوز هم هست.همچنین لهستان، مخالف انحصاری بودن قراردادهای گازی-نفتی اتحادیه اروپا ،با روسیه بوده و آنرا نقطه ضعفی برای این اتحادیه میداند.که گستاخی هایی همچون تجزیه کریمه از اوکراین از سوی پوتین را در پی داشته است.بخاطر همین هم هست. که خواهان تاسیس پایگاه دائم نظامی آمریکا، با استقرار موشک های پاتریوت در خاک لهستان شده و از هم اکنون این پایگاه را (دژترامپ ) نام نهاده و دو میلیارد دلار،بودجه به هزینه خود ،برای تاسیس آن ،اختصاص داده است.لهستان اولین کشوری بود .که در پی رخداد فاجعه 11 سپتامپر 2001 در آمریکا،بشدت از آمریکا، پشتیبانی نموده،کنفرانس بین المللی در نوامبر همان سال،بمنظور برنامه ریزی ،جهت اقدام دسته جمعی و مشترک ،علیه تروریسم، با شرکت کشورهای حامی آمریکا ،در ورشو، سازماندهی نمود.هم اکنون نیز ،یکی از مهمترین متحدان آمریکا، در اروپای مرکزی است.لهستان اولین کشوری بود.که دعوت به ملی گرایی از سوی ترامپ، در مقابل گلوبالیسم ،بخاطر دفاع از منافع ملی لهستان، در مقابل زیادیخواهی های آلمان و فرانسه را،مشتاقانه پذیرفت.
از مجموعه اظهارات وزیر خارجه آمریکا ،در مورد اجلاس مزبور،چنین بر میآید.که درین اجلاس، با توجه به اتهامات سنگین اعلام شده، از سوی پومپئو،رژیم جمهوری اسلامی ،یه عنوان یک هدفی که باید زده شود.جای خود را ،به شوروی سابق داده و این که باید تصمیمات جدیدی، علاوه بر تصامیم اتخاذ شده فعلی علیه رژیم ،در راستای ابتلای رژیم تهران ،به سرنوشت شوروی ،اتخاذ گردد.درین کار ،علاوه بر کشورهای خاورمیانه،مجموعه ای از کشورهای اروپایی،آفریقایی،آسیایی و آمریکایی نیز، باین نهاد جدید ،خواهند پیوست.که از هم اکنون، گرایشات ملی گرایی مسالمت آمیز خود را، به نحوی (همچون انتخابات ریاست جموری برزیل در سال 2018) نشان داده اند.

یک سئوال ساده از کارکنان وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران:
آیا اظهارات اخیر ظریف، وزیر خارجه، که گفت :دولت آینده افغانستان (با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه آوریل 2019 برگزار میشود) نمی تواند بدون نقش طالبان باشد.را تائید می کنید.که صدای مقامات رسمی مدنی رسانه ای حقوق بشری افغانی را در آورده و به ظریف در خصوص دخالت در امور افغانستان اعتراض کرده و اخطار دادند؟ اگر آری (تائید سخنان دخالت آمیز ظریف و پشتیبانی وی از طالبان جهت شرکت در کابینه جدید افغانستان) لطفا باین سئوال پاسخ دهید: آیا اینهمه روابط گرم و صمیمانه با طالبان و گذاشتن پول و اماکانات مالی، تسلیحاتی ،تدارکاتی ،پشتیبانی و آموزشی ،در اختیار آنان،ناچیز شمردن خون همکاران شما و اینهمه جنایاتی که این گروه اهریمنی در گوشه و کنار کشور دوست و برادر و همسایه ما افغانستان انجام داده و میدهند.نیست؟ مگر طالبان نبودند که در 17 مرداد 1377 تعداد 9 نفر از همکاران دیپلمات شما را، در حمله به کنسوگری ایران در مزار شریف قتل عام نموده و هرگز هم پاسخگوی آن نشدند؟
اگر پاسخ باین سئوال آری است.پس چرا ساکت نشسته اید ؟
و یک سئوال مهم از همه :.جمهوری اسلامی در اجبار به تخلیه هلال شیعه از یمن تا سوریه (هزار البته بخاطر بقای خویش) ، آیا قصد ندارد،در صورت رای نیآوردن و عدم شرکت طالبان در کابینه آینده (سه ماه و نیم دیگر)، حمام خون جدیدی ،آنهم در مرزهای شرقی کشور، بکمک طالبان در افغاستان، ایجاد کند؟ یا اگر طالبان رای آورده و در کابینه اردیبهشت ماه آینده افغانستان ، شرکت نمودند.از وجود آنان بنفع مطامع خویش ،برای دخالت های بیشتر و رسمی تر در امور افغانستان و بخصوص تاجیکستان، علیه مشی سکولار دموکراسی امامعلی رحمان،ریس جمهور مردمی این کشور،سوء استفاده کند؟

نتیجه معکوسی که رژیم از ترفند انفجار خبری اش ،در مورد شکنجه ،بمنظور ترساندن ملت، در ادامه مبارزه گرفت.
پیام واصله: شما هموطنان مقیم خارج، با اقدامات بموقع ،ترفند ماکیاولیستی رژیم ،برای استفاده ازمسئله شکنجه اسماعیل بخشی، جهت ترساندن مردم را خنثی و هوشمندانه ،این ترفند، را، علیه خود رژیم ،بکار گرفتید: ( نامه سیصد نفر به صدر اعظم آلمان ،مبنی بر قطع روابط با رژیم شکنجه و هشتک من هم شکنجه شدم و ارسال آن به محافل سیاسی مدنی و حقوق بشری دنیا، و....).
در حالیکه رسانه های رژیم، در داخل و رسانه های وابسته و مدافع رژیم ،از جمله چند رسانه خارجی ،که هزینه آنها را مالیات دهندگان اروپایی و آمریکایی پرداخت می کنند.اما کماکان و در کمال بیشرمی و بی وجدانی ،در مقابل ملت ایران ،ایستاده واز رژیم خونخوار جمهوری اسلامی ،دفاع می کنند.با بیش از 561 خبر،مقاله،گزارش،گفتگو و.. اولویت را ،به شرح جزئیات شکنجه ،بمنظور زهر چشم گرفتن از ملت به پا خاسته ایران و در راستای سنگ اندازی ،در مقابل تظاهرات ملی و سرتاسری داده و در تبلیغ و پرو پاگاندا (تبلیغ نظامی)،بمنظور ایجاد ترس و ترور و وحشت ،در دل مردم، سنگ تمام گذاشتند.شما هموطنان این ترفند رژیم و مزدوران اش را، علیه خود رژیم بکار برده و با اغتنام از فرصت،به مجامع رسمی ،مدنی و حقوق بشری ،فشار آوردید.که رژیم را ،بخاطر انجام چنین اقدامات قرون وسطایی و وحشیانه و نقض فاحش حقوق بشر در ایران محکوم نموده و پرونده رژیم در رسیدگی به جنایت علیه بشریت ،بکار بیافتد. دست مریزاد باید گفت.

علل تشدید دیپلماسی سّیار مقامات آمریکایی، به خاورمیانه،در سال جدید میلادی
- سفر پمپئو وزیر خارجه(هشتم تا پانزدهم ژانویه)به اردن،مصر،بحرین،امارات،قطر،عربستان،عمان،کویت،عراق.
-دیدار جان بولتون، مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری، به همراه ژنرال دانفورد ،رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، با دستور کار(مقابله با رفتار مخرب رژیم ایران)ازاسرائیل و ترکیه.
لازم به یاد آوری است:
یک - پمپئو در نشست برزیل، در 11 دیماه، دیداری با نتانیاهو، در راستای مقابله با خرابکاری های رژیم ایران، در منطقه داشته اند.همچنین نتانیاهو، روز جمعه 14 دیماه ،طی یک مذاکره تلفنی با پوتین، در خصوص هماهنگی های امنیتی ارتش های دو کشور، در مورد سوریه ،گفتگو نمودند.همزمان تماس هایی بین مقامات اسرائیل و مصر، انجام گرفته،که محور مذاکرات،همکاری های امنیتی در منطقه، بوده است.ترکیه نیز ،میزبان مذاکرات صلح در افغانستان، با حضور رهبران پاکستان و افغانستان ،در استانبول ،خواهد بود.
دو - وزیر خارجه آمریکا ،جهت آماده سازی ذهنی طرف های مقابل درین سفرها،کد واژه هایی، بشرح زیر، مطرح کرده است:
-آمریکا نظاره گر اعمال مخرب رژیم نمی ماند.
-آمریکا به خطر انداختن امنیت و ثبات و صلح جهانی ازسوی رژیم ایران را ،تحمل نخواهد کرد.
-رژیم ایران، بزرگترین حامی تروریسم، در جهان است.
-اقدام این رژیم ،برای ساخت و آزمایش موشک بالستیک و آغاز فعالیت موشک حامل پرتاب فضایی، اثری بر هم زننده ،در ثبات منطقه و فراتر از آن،خواهد داشت.
- و سرانجام اینکه،برنامه موشکی رژیم ،مسخره کردن سازمان ملل متحد و توهین به تصویب کنندگان قطعنامه 2231 شورای امنیت می باشد.
توضیج 1- سنگ بنای دیپلماسی سّیار(Shuttle Diplomacy) را، هنری کسینجر،بخاطر سفرهای متعددش در سال 1973 به تل آویو و قاهره گذاشت.که سرانجام منجر به دیدار انورالسادات و مناخیم بگین ،در کاخ سفید و صلح بین مصر و اسرائیل، گردید.
توضیح 2- اگر دیپلماسی سّیار کسینجر به دیدار مقامات مصر و اسرائیل و سرانجام به صلح اعراب و اسرائیل منجر شد.دیپلماسی سیّار پمپئو،با فشار حداکثری به رژیم،در راستای حصول به نتایج زیر است:
-تسلیم رژیم به دستورات 12 گانه پمپئو.
-در صورت هر گونه اشتباه و عمل خصمانه رژیم،زمینه سازی برای همکاری و آماده باش از هم اکنون دول و ملل منطقه، برای تنبیه و زدن ضربه نهایی، به رژیم.
-تقویت پروسه روانی شورش و عصیان، با تاکید بر این امر، که درین پروسه، مردم ایران، تنها نیستند و آمریکا و ملل و دول منطقه و جهان ، ملت ایران را، متحد طبیعی و استراتژیک خود، در راستای خاتمه شرارت ها و پاکسازی این رژیم، از ایران ،می دانند.

بودجه ج.ا وتاکید دوباره رژیم به نمایش پلیس خوب در مقابل پلیس بد ،در صحنه :
پیام واصله:لابد متن خلاصه بودجه 98 و سهمی را که به نهادهای وابسته به رهبری و در مجموع بساط ملائیسم-امام زاده(آب در هاون کوبیدن ها،ژاژ خواری ها،ملا وزیونی ها،مغز شویی و خونریزی بر سر هیچ و پوچ و خیال باطل) را مشاهده کردید.حتما گزارشات اخیر، مبنی بر این که ،هشتاد در صد بودجه آتی به رهبری و ذوب شدگان و رنگ شدگان در خم رنگرزی رهبری ،تعلق گرفته را،خواندید.راز این بودجه را بدون اشاره به جزئیات و تا همین سطح که کسی لو نرود.بشرح زیر خلاصه می کنیم.اصل آن و ضمائم را به مقصد عالی برسانید:
.... طی چند هفته اخیر، خیلی ملتمسانه و عاجزانه ،چند تماس مستقیم و غیر مستقیم با آمریکایی ها داشته اند.شرطهایی را پذیرفته اند ( خروج غیر ملموس،پنهانی و غیر اعلام شده از سوریه،عراق،یمن،عدم کمک به طالبان وتعطیلی بساط مرگ بر گفتن ها و..) اما تاکید شده،که جهت حصول باین امر، با چالش هایی از سوی رهبر و نهادهای رهبری ،مواجه اند.که اگر بما پلیس خوب رژیم کمک کنید.ماهم خواسته های شما را، به تدریج بر آورده میکنیم.اما باید امتیازاتی بما بدهید.تا در مقابل پلیس بد مقاومت واین اقدامات را نهادینه نمائیم.
خلاصه آنکه، در جلسات شبآنروزی مشترک سران رژیم، در بیت رهبری (با حضور دائمی مجتبی خامنه ای درین جلسات) بودجه سال آینده را، تعمدا باین شکل در آورده اند.تا برای نجات رژیم از فروپاشی ،بار دیگر معجزه پلیس خوب در مقابل پلیس بد را،به آمریکایی بقبولانند.... و این که : این بودجه،آیینه تمام نمای مشکلات ما اصلاح طلبان و ملتی می باشد .که با آرای همیشگی خود به ما ،نشان دادند با ما هستند ،و ما و ملت میخواهیم برین بسلط فائق آئیم.بما وقت و زمان و امتیاز بدهید. که در مقابل بیت رهبری و نهادهای وابسته ،که همچون اژدهایی ،حداکثربودجه و امکانات کشوررا، در ید قدرت خود دارند،بایستیم.با توجه باینکه این اقدام لطمه ای به اعتبار خامنه ای ،در بین تروریست های رژیم نمیزند و گناه سازش با امپریالیسم به گردن پلیس خوب میافتد.خامنه ای هم صد در صد با این پروژه موافقت کرده و تبلیغ درین مورد ،از رسانه های مدافع رژیم ،در خارج تقاضا ،شده است.
توضیح: به توصیه این عزیزان اقدام شد.ضمائم مربوطه مستند به مثل معروف سگ زرد برادر شغال است و نباید گول این بساط شیطانی را خورد.به مقصد عالی ارسال شد.