دولت روسیه نیاز شدیدی به منابع دلاری دارد و اگر قولهای خاصی در این خصوص به عربستان برای مهار ایران دهد، ایران بار دیگر به بازیگری باخته تبدیل خواهد شد که روسیه از کارت آن برای دیگر اهداف خود استفاده خواهد کرد.
۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه
۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه
واقعیت اینست که اتحادیه اروپا را صندوق مالی این اتحادیه و بانکهای تابع آنها اداره و هدایت می کنند و آن صندوق را که در پیوند با بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است، صاحبان بورس ها و کلان سرمایه داران اروپا و جهان رهبری می کنند. این مثلث، گلوی مردم اروپا را با برنامه ای اقتصادی بنام "ریاضت اقتصادی" گرفته، خدمات دولتی و عمومی را یکی پس از دیگری حذف می کند، اخراج از کار را به اختیار کارفرمایان می گذارد (یعنی همین برنامه ای که اکنون در فرانسه جریان دارد و مردم علیه آن در خیابان ها هستند و دست به اعتصاب زده اند)، حقوق بازنشستگان را کم می کند، از بیمه آنها می کاهد و....
این ریشه نگرانی مردم اروپاست که درانگلستان بصورت نتیجه رفراندم خود را نشان داد و در فرانسه بصورت تظاهرات و اعتصابات جاری و دراسپانیا بصورت فلج شدن دولت و انتخابات پس از انتخابات، در یونان به همینگونه و فردا در ایتالیا و پرتغال و بقیه کشورها به اشکال دیگر بروز خواهد کرد. آن اکثریتی که به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا رای داد بر این تصور ساده انگارانه است که اگر انگلستان از آن اتحادیه خارج شود دیگر مقررات دیکته شده اتحادیه اروپا را لازم نیست اجرا کند و دولت پا را از بیخ گلوی مردم بر میدارد. درحالیکه هرگز چنین نخواهد شد و فشار بر گلوی مردم برای ادامه سلطه بانکها و بورس ها بر اروپا و جهان به اشکال دیگری اعمال خواهد شد. ایراد از اتحاد مونوپل های سرمایه داری جهانی، بانک های بین المللی و بورس های جهانی است که دست در دست هم گلوی مردم را می فشارند و نام آن را می گذارند ریاضت اقتصادی برای رونق اقتصادی. که معنای واقعی آن جلوگیری از جاری شدن دوباره سونامی اقتصادی و زمین خوردن بانک هاست. رویدادی که در یک دهه گذشته چند بار بصورت نوسانی تکرار شده و در آینده نیز بصورتی عظیم تر تکرار خواهد شد. در تکرار و عظیم تر شدن همین سونامی هاست که باید ترسید از پهن شدن بیشتر سفره جنگ های منطقه و گسترش خارجی ستیز و تقابل های مذهبی و قومی و نژادی.
آن مثلثی که به آن اشاره شد، به هر قیمتی می خواهد سلطه خود را برجهان حفظ کند، حتی اگر به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود، چنان که در دو جنگ اول و دوم جهانی شد.
۱۳۹۵ تیر ۶, یکشنبه
جنبه فریب آمیز شعار "آمریکار را دوباره قدرتمند کنیم" اینجاست که آمریکا هم اکنون قدرتمندترین کشور دنیاست. یک سوم اقتصاد جهانی است، یک سوم غذا و انرژی دنیا را تولید میکند و به همین اندازه مصرف! بزرگترین نیروی نظامی دنیاست و سرنوشت مهمترین پول دنیا، دلار را خزانه داری فدرال آمریکا در دست دارد و با آن بر جهان حکومت می کند. به همین نسبت پوپولیسم حاکم بر گفتمان جدایی طلبان در بریتانیا پوچ و فریب آمیز است. انگلستان پول واحد اروپایی را نپذیرفت، امتیازات و استثنائات متعددی بر قوانین مهاجرت و ویزا برای خود کسب کرد و هرگز یک عضو کاملا متعهد در اتحادیه اروپا نبود اما در جمع تصمیم گیرندگان اصلی آن اتحادیه خود را جا داده بود و از مزایای متعدد سیاسی و اقتصادی عضویتش استفاده می کرد.
ریشه موفقیت گفتمان پوپولیستی اما چیست؟ پیشرفت با خود رفاه و فراغت برای آموزش به ارمغان می آورد اما به نظر می رسد این ها به تنهایی کافی نیستند. حاکمیت سخن تجاری به انحطاط ایدئولوژیک و کاهش کیفی سطح آموزش و فرهنگ منجر می شود درست همزمان با لاینحل ماندن پرسش ها و بحران های بزرگ فلسفی و عقیدتی که جنبه امیدبخش و ارزش آفرین پیشرفت را زیر سئوال می برند و به جای آن تخم ترس و ابهام می پراکنند و در پایان چه باقی میماند؟ یک جامعه مرفه و پیشرفته اما تا مغز استخوان تهی از ارزش های پیشرو، نومید از روشنفکران و نگران از آینده، یک جامعه "ترسیده" .
ترس محیط کشت مناسبی برای میکرب های خطرناک است. ابتدا پوپولیسم و دلقک بازی سیاسی رشد می کند و در پی آن فاشیسم و جنایت پیشگی نظامی.
ریشه موفقیت گفتمان پوپولیستی اما چیست؟ پیشرفت با خود رفاه و فراغت برای آموزش به ارمغان می آورد اما به نظر می رسد این ها به تنهایی کافی نیستند. حاکمیت سخن تجاری به انحطاط ایدئولوژیک و کاهش کیفی سطح آموزش و فرهنگ منجر می شود درست همزمان با لاینحل ماندن پرسش ها و بحران های بزرگ فلسفی و عقیدتی که جنبه امیدبخش و ارزش آفرین پیشرفت را زیر سئوال می برند و به جای آن تخم ترس و ابهام می پراکنند و در پایان چه باقی میماند؟ یک جامعه مرفه و پیشرفته اما تا مغز استخوان تهی از ارزش های پیشرو، نومید از روشنفکران و نگران از آینده، یک جامعه "ترسیده" .
ترس محیط کشت مناسبی برای میکرب های خطرناک است. ابتدا پوپولیسم و دلقک بازی سیاسی رشد می کند و در پی آن فاشیسم و جنایت پیشگی نظامی.
۱۳۹۵ تیر ۴, جمعه
جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا و کامنت یک هموطن:
تبهکاران سياسى که ميخواهند هويت کشورها و مردمان آن را پايمال کرده و مردم را به مشتى گوسفند برده جهان وطنى تبديل کنند پشت اين داستان united states of europeايالات متحد اروپا! ! ميباشند ملت ايران بايد بدانند همان قدرتهايى که ميخواهند
هويت کشورها و مردمان آن را پايمال کنند, همان قدرتهايى هستند که ايران را اسلامى / عربى ميخواهند و قسمتى از لجنزار اسلامى / عربى middle east يا همان جايى جعلى بنام " خاورميانه" ميخواهند و برايمان آخوند اصلاح طلب آورده اند
ايران نام دارد و بيش از هفت هزار سال است که هويت و نام و فرهنگ داشته و دارد هيچ ربطى هم به middle east نداشته ايران درمنطقه جغرافيايى اراسيا و آسياى مرکزى, قفقاز ميباشد
با سپاس آتوسا
ايران نام دارد و بيش از هفت هزار سال است که هويت و نام و فرهنگ داشته و دارد هيچ ربطى هم به middle east نداشته ايران درمنطقه جغرافيايى اراسيا و آسياى مرکزى, قفقاز ميباشد
با سپاس آتوسا
۱۳۹۵ تیر ۲, چهارشنبه
چون هر پژوهش دانشورانەای لازم است کە مرزهای نو و کهنە، رویکردها و نیز سنتز گامهای جدیدی کە در پیوند با زندگی مدرن در سپهر مناسبات بینالملل پدیدار شدە است را ارزیابی و موشکافانە برگمارد؛ از این گذشتە میتوان گفت که فرایند شکلگیری یک جامعه یگانەی جهانی، گرایش بە توسعەی دموکراسی در سطح جهانی، کیفیت جدید اقتصاد جهانی، پدیداری بازیگران غیر دولتی در مناسبات بین الملل، چالشهای جامعەی جهانی، تلاش برای همبستگی در گسترەی کنشهای معنوی انسان همروزگار کە از خصلتی فرا ملی برخوردار است، زمینە و فضای مناسبی برای تئوری ایجاد سیستم جدید مناسبات بین الملل را فراهم ساختە است کە نە تنها از سپهر سیاست جهانی دو قطبی دوران جنگ سرد متمایز میشود، بلکە با پندارهای سنتی وستفال هم متفاوت خواهد بود. در واقع این پایان جنگ سرد نبود کە بە گرایشهای تازە در سیاست جهانی انجامید، بلکە بر عکس موجبات تقویت بیشتر این گرایشها در جهان کنونی را فراهم ساخت. فرایندهای در سویەی سیاست، اقتصاد، امنیت، فرهنگ و نیز چالشهای اجتماعی و معنوی کە در دوران جنگ سرد نشات گرفتە بودند تارو پود سیستم قدیمی روابط بین الملل را از هم گسیخت و بە ایجاد کیفیتی تازەتر یاری رساند.
در دورەی کنونی، دانش مناسبات بین الملل با دیدگاههای متفاوتی روبرو است کە سرشت، ارزشها و رویکرد بازیگران بزرگ و کوچک جهان را بازتاب دادە است . امروز سیاست جهانی با ترکیبی از سازههای سنتی و مدرن ازآنگونە، رویاروی ناسیونالیزم با انترناسیونالیزم، ژئوپلتیک با جهانیشدن و دگرگونی پندارەها، قدرت، دایرەی نفوذ، منافع ملی شناختە میشود. افزایش و گسترش روزافزون مناسبات بینالملل، موجبات دگرگونی در توجیە رفتار و انگیزەهای بازیگران بنیادی جهان را فراهم آوردە است.
بە این دلیل مهم است که موقعیت مناسبات سازەهای ملی و جهانی، جایگاە نوین دولت در جامعه بین الملل، تناسب دسته بندی های سنتی از آنگونە جغرافیای سیاسی، ناسیونالیسم، قدرت، منافع ملی، با فرآیندهای فراملی و حالتهای نوین را با دقت و موشکافانە ارزیابی کرد.
درونمایە نوین سیاست جهانی بە شکل تازەای از ساختار سیاست جهانی نیازمند است، با این همە بنظر میرسد کە زود هنگام خواهد بود اگر از تولد سیستمی نوین در مناسبات بینالملل، بشکل فرایندی کامل و فراگیر،سخن بمیان آورد؛ اما نمیتوان گرایش بە روند شکل بخشیدن بە آرایش نوین جهان را نادیدە گرفت کە جوانەهای آن از درون ساختار قدیمی مناسبات بینالملل سربرآوردە است.
در دورەی کنونی، دانش مناسبات بین الملل با دیدگاههای متفاوتی روبرو است کە سرشت، ارزشها و رویکرد بازیگران بزرگ و کوچک جهان را بازتاب دادە است . امروز سیاست جهانی با ترکیبی از سازههای سنتی و مدرن ازآنگونە، رویاروی ناسیونالیزم با انترناسیونالیزم، ژئوپلتیک با جهانیشدن و دگرگونی پندارەها، قدرت، دایرەی نفوذ، منافع ملی شناختە میشود. افزایش و گسترش روزافزون مناسبات بینالملل، موجبات دگرگونی در توجیە رفتار و انگیزەهای بازیگران بنیادی جهان را فراهم آوردە است.
بە این دلیل مهم است که موقعیت مناسبات سازەهای ملی و جهانی، جایگاە نوین دولت در جامعه بین الملل، تناسب دسته بندی های سنتی از آنگونە جغرافیای سیاسی، ناسیونالیسم، قدرت، منافع ملی، با فرآیندهای فراملی و حالتهای نوین را با دقت و موشکافانە ارزیابی کرد.
درونمایە نوین سیاست جهانی بە شکل تازەای از ساختار سیاست جهانی نیازمند است، با این همە بنظر میرسد کە زود هنگام خواهد بود اگر از تولد سیستمی نوین در مناسبات بینالملل، بشکل فرایندی کامل و فراگیر،سخن بمیان آورد؛ اما نمیتوان گرایش بە روند شکل بخشیدن بە آرایش نوین جهان را نادیدە گرفت کە جوانەهای آن از درون ساختار قدیمی مناسبات بینالملل سربرآوردە است.
فرمانروایی سنتی وستفالی
دگرگونی فرمانروایی سنتی وستفالی در زمان کنونی نه تنها درونمایەی سیاست جهانی را نمایان ساختە است بلکە دایرهی کارایی و نفوذ آن روز بروز گستردە تر میشود.
افزایش شفافیت مرزها، تشدید پیوندهای فراملی، انقلاب فن آوری اطلاعات به فرایند جهانی شدن در زندگی معنوی در جامعه جهانی انجامیدە است. جهانی شدن هم چنین بە فرسایش ویژگیهای ملی یاری مێرساند و منجر بە دگرگونی در شیوەی زندگی روزمرە ( سلیقە، مُد...) شدە است.
اگر فرمانروایی ملی در دوران وست فالن یکی از بنیادهای با اهمیت آن دوران بشمار می آمد، امروز نقش و جایگاە سازمانهای غیر دولتی ( سازمان صلح سبز، سازمان عفو بین الملل...) در سیاست جهانی برجستە تر و کارسازتر احساس می شود و گرایش بە در پیش گرفتن سیاستی برپایەی دکترین پیشگامی حقوق بشر بر حق حاکمیت ملی بازتاب گستردەای در جهان همروزگار یافتە است. برآمد کارزار ایدئولوژیک دو سیستم کاپیتالیستی و کمونیستی نگاە و دیگاههای تازەای در ارزشهای فرهنگی چیرە بر جهان، از آنگونە ، ارزشهای معنوی، رابطەی میان حقوق فردی و رفاە جامعە، ملت و ایدەهای جهانی پدید آوردە است.
در غرب انتقاد از ویژگی های منفی جامعهی مصرفی، کالایی شدن زندگی، فرهنگ لاابالی گری، در حال رشد و گسترش است؛ تلاش برای جستجوی راه هایی کە بتواند بە ایجاد و بازسازی فرهنگ و اخلاقی کە همسو و سازگار با واقعیتهای جهان کنونی باشد در جریان است؛ کوششی کە دایرەی دو مفهوم کاملا متفاوت، یعنی فردانیت و خودخواهی را از هم تمیز دهد و مرز آندو را شفاف و مشخص سازد.
کاوش برای یافتن و بازسازی اخلاق در سپهر جامعەجهانی در گفتە های واسلاو هاول رئیس جمهور پیشین چک بازتاب یافتە است. او خواستار بازگرداندن «حقوق ابتدایی عدالت، حقوق طبیعی و بیهمتای انسان، توانائی درک همە چیز و نیز درک دیگران، احساس افزایش پاسخگویی » و در پایان بازگرداندن «خرد و باور بە این مسئلەی سادە کە راهکاری همگانی برای نجات همەی مشکلات وجود ندارد »
دگرگونی فرمانروایی سنتی وستفالی در زمان کنونی نه تنها درونمایەی سیاست جهانی را نمایان ساختە است بلکە دایرهی کارایی و نفوذ آن روز بروز گستردە تر میشود.
افزایش شفافیت مرزها، تشدید پیوندهای فراملی، انقلاب فن آوری اطلاعات به فرایند جهانی شدن در زندگی معنوی در جامعه جهانی انجامیدە است. جهانی شدن هم چنین بە فرسایش ویژگیهای ملی یاری مێرساند و منجر بە دگرگونی در شیوەی زندگی روزمرە ( سلیقە، مُد...) شدە است.
اگر فرمانروایی ملی در دوران وست فالن یکی از بنیادهای با اهمیت آن دوران بشمار می آمد، امروز نقش و جایگاە سازمانهای غیر دولتی ( سازمان صلح سبز، سازمان عفو بین الملل...) در سیاست جهانی برجستە تر و کارسازتر احساس می شود و گرایش بە در پیش گرفتن سیاستی برپایەی دکترین پیشگامی حقوق بشر بر حق حاکمیت ملی بازتاب گستردەای در جهان همروزگار یافتە است. برآمد کارزار ایدئولوژیک دو سیستم کاپیتالیستی و کمونیستی نگاە و دیگاههای تازەای در ارزشهای فرهنگی چیرە بر جهان، از آنگونە ، ارزشهای معنوی، رابطەی میان حقوق فردی و رفاە جامعە، ملت و ایدەهای جهانی پدید آوردە است.
در غرب انتقاد از ویژگی های منفی جامعهی مصرفی، کالایی شدن زندگی، فرهنگ لاابالی گری، در حال رشد و گسترش است؛ تلاش برای جستجوی راه هایی کە بتواند بە ایجاد و بازسازی فرهنگ و اخلاقی کە همسو و سازگار با واقعیتهای جهان کنونی باشد در جریان است؛ کوششی کە دایرەی دو مفهوم کاملا متفاوت، یعنی فردانیت و خودخواهی را از هم تمیز دهد و مرز آندو را شفاف و مشخص سازد.
کاوش برای یافتن و بازسازی اخلاق در سپهر جامعەجهانی در گفتە های واسلاو هاول رئیس جمهور پیشین چک بازتاب یافتە است. او خواستار بازگرداندن «حقوق ابتدایی عدالت، حقوق طبیعی و بیهمتای انسان، توانائی درک همە چیز و نیز درک دیگران، احساس افزایش پاسخگویی » و در پایان بازگرداندن «خرد و باور بە این مسئلەی سادە کە راهکاری همگانی برای نجات همەی مشکلات وجود ندارد »
در گسترەی فضای بین الملل هنوز تعدا شایان توجهی از رژیمهای تمامیت خواە بچشم میخورند، ازآنگونە در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین؛ در میان این گونە سیستمهای سیاسی، گروهی در تقابل و رویارویی شدید با جامعە جهانی، (عراق صدام حسین. لیبی قذافی و سوریە در زمان کنونی) و گروهی دیگر در رویارویی آشتی ناپذیر با آزادی و دمکراسی( ایران) قرار گرفتەاند. همچنین میتوان بە برخی دیگر از رژیمهای تمامیت خواە در خلیج فارس، از آنگونە عربستان سعودی اشارە کرد کە آمادەی همکاری با کشورهای غربی هستند تا هنگامی کە تکانهای سیاسی ـ اجتماعی بنیانهای و ساختارهای غیر دمکراتیک آنان را دستخوش دگرگونی نساختە باشند. بە این گروە از واحدهای سیاسی میتوان ساختارهای سیاسی تمامیت خواە در آسیای میانە(اگرچە در شکل تغیراتی را پذیرفتە اند) از آنگونە، ازبکستان، ترکمنستان، کازاخستان، قیرقیزستان را افزود.
در سدەی بیستم آمریکا چهار عملیات نظامی را بر اساس اصول بشر دوستانە در کشورهای سومالی، هائیتی، بوسنی و کوسووا انجام داد. کشورهای دیگر ازآنگونە، استرالیا در تیمور شرقی. بریتانیا در سیرالئون همانند همین اصول در این کشورها دخالت نظامی کردند: همەی این دستاندازیها بجز در کوسووا با تاًئید سازمان ملل مواجە بود.
میتوان بە این سیاهە دخالت آمریکا در عراق کە با مخالفت سازمان ملل بویژە، فرانسە و روسیە در سال ٢٠٠٣ و همچنین دخالت روسیە در سال ٢٠٠٨ در گرجستان کە منجر بە جدایی دو منطقەی آسیتنیای جنوبی و آبخازیا، جدایی منطقەی کریم از اوکرائین بوسیلەی روسیە، اشارە کرد. بە این ترتیب قدرتهای بزرگ نمیتوانند نقش دیگر کشورها را هم در سپهر منطقە و هم در فضای مناسبات بینالملل نادیدە بینگارند؛ اشغال عراق در ٢٠٠٣ از سوی آمریکا وهمپیمانانش مخالفت روسیە، فرانسە و آلمان را در پیداشت همچنین وتوی روسیە در پشتیبانی از سوریە در شورای امنیت سازمان ملل این واقعیت را بازتاب دادە است.
میتوان بە این سیاهە دخالت آمریکا در عراق کە با مخالفت سازمان ملل بویژە، فرانسە و روسیە در سال ٢٠٠٣ و همچنین دخالت روسیە در سال ٢٠٠٨ در گرجستان کە منجر بە جدایی دو منطقەی آسیتنیای جنوبی و آبخازیا، جدایی منطقەی کریم از اوکرائین بوسیلەی روسیە، اشارە کرد. بە این ترتیب قدرتهای بزرگ نمیتوانند نقش دیگر کشورها را هم در سپهر منطقە و هم در فضای مناسبات بینالملل نادیدە بینگارند؛ اشغال عراق در ٢٠٠٣ از سوی آمریکا وهمپیمانانش مخالفت روسیە، فرانسە و آلمان را در پیداشت همچنین وتوی روسیە در پشتیبانی از سوریە در شورای امنیت سازمان ملل این واقعیت را بازتاب دادە است.
۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه
طرز سخن گفتن جوان های كوچه بازار اگر دیرترها عشق لاتی بود حالا حول عشق زیبایی اندام و ماهیچه های ورم كرده است. خودمركز بینی، عدم تحمل دیگران، پوشاندن ضعف ها با موفقیت های جعلی از لابلای سخنان جوانان قشرهای میانی و پایین جامعه مشهود است. تحصیلكرده ها اول بفكر مهاجرت هستند بعدا بفكر پیدا كردن كار و ادامه زندگی. رفتار مردم عكس العملی است به محدودیت ها. آنها بخوبی در حال مقابله با محدودیت هستند. انواع و اقسام كلاسهای هنری از موسیقی گرفته تا خط و نقاشی. كلاسهای مولوی خوانی. كنسرتهای متعدد. انواع ابداعات هنری كاری. همه راههای متفاوتی است برای نفس كشیدن مردم.
۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه
نوشته است:در ایران ما،رژیم در همه چیز به بن رسیده و بالعکس تمام شرایط برای پیروزی ملت ایران،فراهم شده است.چون هر تغییر و انقلابی علاوه بر تحقق شرایط داخلی نیاز به پذیرش جامعه بین المللی برای قبول عضو جدید با تفکر جدیدش در جامعه جهانی دارد.در نتیجه حمایت و پشتیبانی قاطع یک رهبر ابر قدرت جهانی،زمینه را برای پیروزی قطعی ملت خواهان تغییر و در آستانه انقلاب ، نهایی میکند.قبلا ملل و دول منطقه علیه رژیم حاکم بر ایران متحد شده اند.اکنون با روی کار آمدن رهبری جدید از ماه ژانویه ،در آمریکا،که دکترین اش مخالف رژیم هایی چون رژیم تهران باشد.یک اجماع جهانی علیه این رژیم و بالعکس حمایت از مردم ایران بوجود میآورد.که چالش مردم ایران ،باضافه حمایت منطقه و سرانجام پشتیبانی این قدرت جهانی،به تغییر رژیم در ایران و پیروزی مردم منجر میگردد.این ویژه گی را تنها کاندید جمهوریخواهان دونالد جان ترامپ دارد که ساختار بنیادین و سنتی آمریکا را که از 1357 شمسی(1979 میلادی) همواره بر علیه مردم ایران و به نفع یک رژیم دیکتاتوری مذهبی قرون وسطائی حاکم بر ایران عمل کرده،بارها زیر سئوال برده و پیشنهادات اش،عمدتا مخالف تصمیمات و نقشه راه سنتی اطاق فکر آمریکا بوده است.علت گستاخی و شجاعت ترامپ ،سیاسی نیاندیشیدن ، بی نیازی، خود کفا و میلیاردر بودن وی و عدم نیاز به مراکز قدرت و لابی ها ی متعدد و دیگران و جمعآوری پول جهت تبلیغات انتخاباتی بوده است.هرگز طی این 37 سال باین شکل ،شرایط برای پیروزی مردم ایران فراهم نشده بود.آنر دریابیم .غنیمت شمریم .در تحقق آن بطور متحد ،بکوشیم.
یکی از هم میهنان به نام کیوان نوشته است: شما هم باید با آب شنا کنید؟ این هم از روشنفکرهای ما !!! باید فرقی باشد میان یک هنرمندی که با ولایت میلاسد با یک هنرمندی که مقابل ولایت میایستد یا نه؟ حبیب باید نقد میشد و نقد بشود نه اینکه هنرمند مردمی نامیده شود، هنرمند آن هست که وقتی از انسانها ارتزاق کرد در موقعی که انسانهای مملکتش گرفتار شدند کنار آنها باشد نه در کنار قدرت! کیوان در ادامه خطاب به کاربرانی که با فحاشی به او حمله کردند نوشت: ....در آن مملکتی که جوانان با استخوان دارند مبارزه میکنند و برای سخن گفتن حکمهای بیست سال میگیرند و در آن مملکت که یک زوج جوان عرب هم وطن من در اهواز میگیرند و همسر را اعدام میکنند و خانم معلم را تا سر حد مرگ شکنجه و یک حکم پانزده ساله میدهند امثال حبیب غلط کرد که رفت با سرداران سپاه نشست و برخاست کرد به امید کنسرت و آلبوم حبیب به امید کنسرت و آلبوم پا روی خون و وجدان جامعه گذاشت و باید نقد بشود و سخت باید انتقاد بشود! ایراد من هم به شما و امثال شما نیست ایراد من به شاهزاده است که ایشان که باید چراغ راه یک جامعه احساسی و بیمار باشد همراه تودهٔ میشود و در جهت آب شنا میکند ایشان که خود را قشر روشنفکر جامعه میدانند بیاد جامعه را هدایت کند تا ما باز گرفتار بازی و بازیهای ۵۷ نشویم متاسفانه جامعه ما جز چاپلوسی هیچوقت درست نقد نشده است و به نقد و پاسخگو بودن عادت نکرده و ندارد اما من وظیفه خودم میدانم که به روشنفکر جامعه بیرحمانه نقد کنم. حبیب و امثال حبیب حق ندارد به نام آزادی عقیده یا هر چیزی کمک رسان جمهوری اسلامی باشد که از این کار ایشان جمهوری اسلامی در فضای بین المللی افکار عمومی دنیا را بفریبد ودر داخل آزدیخواهان را سرکوب کند .....همکاری و همراهی با جمهوری اسلامی اشغالگر وطن من اسمش عقیده نیست!
۱۳۹۵ خرداد ۱۷, دوشنبه
محیطزیست در تاریخ و اساطیر ایرانی؛ انسان ایرانی بخشی از طبیعت بود
به بهانه روز جهانی محیط زیست، پنجم ماه میلادی ژوئن، ۱۶ خردادماه برمیگردیم به آنچه در ایران باستان و تاریخ ایران از طبیعت داشتیم و به آن معتقد بودیم. آنچه مقدس بود و به آن احترام میگذاشتیم؛ طبیعت و محیط زیستی که روزگاری با آن دوستتر و مهربانتر بودیم.
سرزمین پهناور و کهن فلات ایران، مثلثی بین خلیج فارس و دریای خزر وپلی بین آسیای مرکزی و شرق و غرب آسیا، طبیعت بکر و حیات وحش منحصر به فردی داشته است.
در جای جای تاریخ ایران، نشانههای ریز و درشتی از احترام و توجه به طبیعت و زیستبوم کشور دیده میشود. نشانه قویاش، کتیبه داریوش در تخت جمشید است که دعا و آرزو اوست به عنوان شاه ایران؛ با این مضمون که از اهورامزدا خواسته، کشور را از سپاه دشمن، دروغ و خشکسالی حفظ کند.
آنطور که تاریخشناسان میگویند، در دوره ساسانی و اشکانی پرداختن به طبیعت در ایران باستان آنقدرها پررنگ نیست و برای همین این کتیبه یکی از مهمترین بازماندههای دوران هخامنشی در ایران محسوب میشود که اهمیت طبیعت را در کنار جنگ نشان میدهد.
دکتر علی حصوری، تاریخشناس و زبانشناس و استاد پیشین رشته زبانهای ایران قدیم در سوئد از طبیعت سرسبز و دلنشین ایران در آثار برجایمانده از این جنگها میگوید:
«گذشتگان ما به طبیعت خیلی احترام می گذاشتند. آنها گرچه طبیعتی به مراتب بهتر از ما در اختیار داشتند و جمعیتشان هم خیلی کمتر از ما بود ولی به طبیعت میاندیشیدند و نگران خشکسالی بودند. گرچه وضع طبیعت ایران در گذشته با وضع فعلی خیلی تفاوت دارد.
نام تعداد زیادی رودخانه در اوستا هست از جمله هفت رود که رود هیرمند را میساختند و در حوزه زندگانی زرتشت بوده و راجع به آن مقالات و کتابهایی نوشته شده است. این تعداد زیاد رودها که اوستا آنها را میشمارد نشانه فراوانی آب در روزگار قدیم است. وضع فعلی ما وضعی است بسیار استثنایی. در دوره ساسانی و دوره اشکانی راجع به طبیعت ایران چندان چیزی گفته نشده است.»
نام تعداد زیادی رودخانه در اوستا هست از جمله هفت رود که رود هیرمند را میساختند و در حوزه زندگانی زرتشت بوده و راجع به آن مقالات و کتابهایی نوشته شده است. این تعداد زیاد رودها که اوستا آنها را میشمارد نشانه فراوانی آب در روزگار قدیم است. وضع فعلی ما وضعی است بسیار استثنایی. در دوره ساسانی و دوره اشکانی راجع به طبیعت ایران چندان چیزی گفته نشده است.»
در مسیر حرکت اسکندر از شوش تا پاسارگاد سراسر جنگل وجود داشت
دکتر علی حصوری همینطور از شواهد متنوع و رنگارنگی میگوید که سراسر جغرافیایی ایران را از شرق تا غرب با مناظر طبیعی توصیف کردهاند:
«در داستان جنگهای اسکندر گفته شده که اسکندر وقتی به شوش رسید و خواست از شوش به پاسارگاد بیاید، تمام این فاصله را در جنگل راه میرفت. یعنی از شوش تا پاسارگاد تمام جنگل بوده. الان شاید بیش از یک سوم این مقدار جنگل باقی نمانده. معنی آن این است که حداقل دو سوم جنگل های ما از بین رفته.
شواهد دیگری هم برای این داریم. تمام شرق ایران یعنی جنوب خراسان حتی اطراف بیرجند و تربت حیدریه طبس و این جاها رو به کویر جنگل بوده و بخش مهمی اش جنگل تاغ بوده. تاغ یک درخت مقاوم است که ریشهاش تا سی متر پایین میرود و آب را جذب میکند.
امروزه با چاههای عمیقی که زدهاند، سطح آبهای زیرزمین بسیار پایین رفته، در بعضی موارد تا سیصد چهارصد متر پایین رفته، نمیدانم این درختها زنده میمانند یا نه. تمام شرق خراسان جنگل تاغ بوده. در آثار کهنه میخوانیم و نشانی ملموس هم داریم که بخش عظیمی از آذربایجان که امروزه حتی یک متر مربعش هم پیدا نمیشود، به ویژه جنگل انجیر وحشی بوده است.
بنابراین آذربایجان ما هم جنگل عظیمی بوده که تقریبا تمامش از بین رفته است. در سفرنامهها و تاریخهای قدیمی برخی از گزارش جنگها مثل جنگ اسکندر و نظایر آن بارها از جنگلهای غرب ایران صحبت میشود. این جنگلها تقریبا از بین رفته یا به مرتع و مزرعه تبدیل شده است.»
شواهد دیگری هم برای این داریم. تمام شرق ایران یعنی جنوب خراسان حتی اطراف بیرجند و تربت حیدریه طبس و این جاها رو به کویر جنگل بوده و بخش مهمی اش جنگل تاغ بوده. تاغ یک درخت مقاوم است که ریشهاش تا سی متر پایین میرود و آب را جذب میکند.
امروزه با چاههای عمیقی که زدهاند، سطح آبهای زیرزمین بسیار پایین رفته، در بعضی موارد تا سیصد چهارصد متر پایین رفته، نمیدانم این درختها زنده میمانند یا نه. تمام شرق خراسان جنگل تاغ بوده. در آثار کهنه میخوانیم و نشانی ملموس هم داریم که بخش عظیمی از آذربایجان که امروزه حتی یک متر مربعش هم پیدا نمیشود، به ویژه جنگل انجیر وحشی بوده است.
بنابراین آذربایجان ما هم جنگل عظیمی بوده که تقریبا تمامش از بین رفته است. در سفرنامهها و تاریخهای قدیمی برخی از گزارش جنگها مثل جنگ اسکندر و نظایر آن بارها از جنگلهای غرب ایران صحبت میشود. این جنگلها تقریبا از بین رفته یا به مرتع و مزرعه تبدیل شده است.»
مدیریت منابع آب از برنامههای اصلی گذشتگان بود
دورههای پررمز و راز تاریخ ایران به ویژه تا پیش از حمله مغولها به ایران در آثار محققان تاریخ سرشار از توصیفهای عمیق برای قدردانی منزلت آب است.
به نظر میرسد مدیریت منابع آب ایران در آن زمان یکی از مهمترین وظایف پادشاهان بوده است. ضرورت حفظ زنجیره حیات و آسیبنرساندن به بقیه موجودات در آثار ادیبان و شاعران ایرانی هم فراوان است.
نظامی گنجوی از کوتهفکری نابودکنندگان درختان میگوید و سعدی که نجات سگ تشنه را با بخشش گناهان یکی میداند، فقط برخی از این ادیبان و شاعران ایرانی هستند که طبیعت را قدر میدانستند.
علی حصوری، تاریخشناس ایرانی در استکهلم از عوارض بیتوجهی روزگار فعلی به این المانهای طبیعی میگوید که کشور را با بحران روبهرو کرده است:
«با از بین رفتن جنگل جذب رطوبت کمتر شده و در نتیجه آب و هوای ایران در اثر از بینرفتن این جنگلها خشکتر شده است. به طوریکه ما در دوره خودمان در طی زندگی یکی دو نسل که میشود مثلا ۵۰ سال، خشکسالی را کاملا حس میکنیم. تعداد زیادی قنات میشناختم که در حدود ۲۰ سال پیش که میرفتم سراغشان، خشک شده بودند. عده زیادی چشمه هم در ایران خشک شد.
اینها همه نشانه این است که میزان رطوبت در کشور ما کم شده است. با بیتوجهی ما و سوء استفاده ما، طبیعت از دوره صفوی به بعد از باردهی و استفاده افتاده و کار به جایی رسیده که ایرانیان تقریبا نتوانند آذوقه لازم برای کشور خودشان را تهیه کنند. هم اکنون بخش مهمی از غذای ما از خارج از کشور وارد میشود.»
اینها همه نشانه این است که میزان رطوبت در کشور ما کم شده است. با بیتوجهی ما و سوء استفاده ما، طبیعت از دوره صفوی به بعد از باردهی و استفاده افتاده و کار به جایی رسیده که ایرانیان تقریبا نتوانند آذوقه لازم برای کشور خودشان را تهیه کنند. هم اکنون بخش مهمی از غذای ما از خارج از کشور وارد میشود.»
انسان در گذشته بخشی از طبیعت بود، حالا در مقابل طبیعت ایستاده است
تفاوت زندگی پیشنیان با زندگی امروز ما و دلیل توجه آنها به محیط زیست چه بوده است؟ چرا در ایران باستان، آب و خاک اینقدر اهمیت داشته است؟ چرا امروز اینقدر بیتوجه شدهایم و خاک کشور فرسوده میشود و دریاچهها و رودها خشک میشوند و تبدیل به دغدغه ما نمیشوند؟
دکتر علی حصوری، پژوهشگر تاریخ ایران و استاد دانشگاه اوپسالا در سوئد از احترامی میگوید که روزگاری از مهمترین رفتارهای بشری بوده است:
«بخشی از احترام به طبیعت به خاطر خود طبیعت است. گذشتگان حس میکردند که نباید در جهان دست برد. ما در طبیعت کاملا دخالت میکنیم و آن را ویران میکنیم. پدران و گذشتگان ما نه تنها در کشور ما بلکه در بخش عظیمی از دنیا رفتارشان با طبیعت دوستانه بود.
آنها با طبیعت مشارکت میکردند. یعنی سعی میکردند ضمن اینکه از طبیعت میگیرند به طبیعت بدهند. چون میدانستند که این سرمایه لایزالی نیست که بشود فقط از آن برداشت. میدانستند که طبیعت باید دوباره نو شود و جایگزین شود. انسان با طبیعت همزیستی میکرد. انسان ایرانی جزوی از طبیعت بود. امروز ما انسانیم در مقابل طبیعت. هر بلایی دلمان بخواهد سر طبیعت میآوریم.»
آنها با طبیعت مشارکت میکردند. یعنی سعی میکردند ضمن اینکه از طبیعت میگیرند به طبیعت بدهند. چون میدانستند که این سرمایه لایزالی نیست که بشود فقط از آن برداشت. میدانستند که طبیعت باید دوباره نو شود و جایگزین شود. انسان با طبیعت همزیستی میکرد. انسان ایرانی جزوی از طبیعت بود. امروز ما انسانیم در مقابل طبیعت. هر بلایی دلمان بخواهد سر طبیعت میآوریم.»
نقش طبیعت در اسطورههای ایران؛ در هیچ اسطورهای آب،باد، خاک و آتش بیتاثیر نیست
پژوهشگران میگویند خطکشی بین تاریخ و اسطوره کار سادهای نیست. اسطورهها در گذشته مسایل ناشناخته را با سادهکردن مفاهیم مختلف از جمله طبیعت، قابل فهم میکردند. تاریخ ایران باستان گره خورده با اسطورههایی که نماد خدا و الهه آب و آتش و باروری و زارعت هستند.
آناهیتا ایزدبانوی آبها یکی از نمونههای قوی و شناختهشدههای اسطورهای در تاریخ ماست که نشان میدهد طبیعت چقدر مهم بوده است. کنار این الهه باید خدایان و الهههای طوفان و باد و آتش را هم در نظر گرفت.
آنطور که دکتر جلال ستاری، اسطورهپژوه و تاریخشناس نامی ایران در تهران، میگوید، تقدیس طبیعت فقط یکی از کارهای اسطورههای ایران و بسیاری از کشورهای دیگر بوده است:
«در اسطورههای ایرانی طبیعت و عناصر طبیعی نقش اساسی دارند. در هیچ اسطورهای نیست که باد و آب و خاک و آتش بیتاثیر باشد. در کنار اسطورههای ما، در ادبیات ما هم نقش دارد. بیت معروف ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری، فقط معنای معیشت ندارد. حتما یک امری مافوق آن عناصر است. این یک جنبه اسطورهای به آنها میدهد.
یعنی در واقع میگوید از اختیار من و امثال من خارج میشود. آب که یک نوع منبع زندگی و نشاط و حیات است در سراسر اسطورههای ما هم نقش زندگی آفرین دارد و هم نقش مرگزا دارد. برای اینکه اسطورهها معمولا دو جنبه متضاد دارند. در ابیات شاعران ما مثل منوچهری و فردوسی فراوان میبینید که عناصر طبیعی ازاین نوع موارد که یا جنبه زندگی بخش دارد یا مفهوم مرگآفرین.»
یعنی در واقع میگوید از اختیار من و امثال من خارج میشود. آب که یک نوع منبع زندگی و نشاط و حیات است در سراسر اسطورههای ما هم نقش زندگی آفرین دارد و هم نقش مرگزا دارد. برای اینکه اسطورهها معمولا دو جنبه متضاد دارند. در ابیات شاعران ما مثل منوچهری و فردوسی فراوان میبینید که عناصر طبیعی ازاین نوع موارد که یا جنبه زندگی بخش دارد یا مفهوم مرگآفرین.»
در اساطیر ایران طبیعت و همه موجودات، از انسان گرفته تا هر حیوان دیگری، خرد و شعور و اراده دارند. اسطوره های دیرینه و باورهای پیشینه با شاهنامه فردوسی مطرحتر و برجستهتر شدهاند. دکتر جلال ستاری، اسطورهشناس در ایران میگوید:
«روزگاری که علم امروزین به معنای امروز در کار نبود این چهار عنصر را به عنوان سازنده حیات و قوام زندگی میشناختند و به همین چهارتا بسنده میکردند. اینها را مخلوق یک موجود مافوق بشر که چه اساطیر باشد و چه خداوند باشد، میدیدند و به همان علت یک نوع تقدس برای آنها قایل بودند. صحبت این چهار عنصر را میکنید، در بسیاری از اسطورهها و قصهها یک نوع ستایش از اینها مطرح است. یعنی آب را میپرستند. باد و آتش را میپرستند. تا روزگاری که علم امروز میآید و این مسایل جزو ادبیات میشود.»
گذشتگان از طبیعت میترسیدند و آن را مقدس میدانستند
در برخی از آثار به جای مانده از قدیم، درختان، کوهها، دریاها، رودها، پرندگان و جانوارن شخصیت و روح داشتهاند و انسانها برای خشنودی و بقای آنها، در آیینهای مشخصی قربانی میکردند. اسطوره های مقدسی که از نیروی تشخیص نیک از بدو خردمندی برخوردار بودند و با طبیعت یگانه میشدند.
دکتر جلال ستاری که بیش از پنجاه سال است در ایران در زمینه اسطورهها و فرهنگ و ادبیات و تاریخ پژوهش میکند، از ترسها و نگرانیهایی میگوید که مردم در آن زمان برای حفظ طبیعت داشتند:
«برای آنکه یک خوفی بود که مبادا تجاوز شود به این عناصر و در اثر آن آتش، تبدیل به حریق شود. ممکن است آب به توفان تبدیل شود. همیشه یک مواردی بود که برای آن اگر نگوییم یک نوع تقدس، احترام قایل بودند. در کارهای دیگران مثلا کارهای یونگ که کتابش را من برگرداندم به فارسی واقعا تقدس این عناصر نقش بسته است. مردم بیم داشتند، نکند اهانت به آنها موجب آزار و اذیت خودشان شود. البته کم کم با ورود علم جدید، اسطورهها پاک شدند و متاسفانه در بعضی موارد حضورشان خیلی کم شد. اگر تقدس قایل نشویم برای طبیعت، باید لااقل به آن احترام بگذاریم.»
آنطور که تاریخ و اسطورههای ایران نشان میدهد، هزاران سال پیش، حفاظت از محیط زیست بخش جداییناپذیر امنیت ملی محسوب میشده، موضوعی که در ایران امروز شاید رنگ و روی پریدهای پیدا کرده و آنقدرها جدی نیست که در این تعریف بگنجد.
۱۳۹۵ خرداد ۱۳, پنجشنبه
پست دوم:
(ایدئولوژی + رهبری + سازماندهی + نارضایتی) + (بحران همبستگی + بحران کارآمدی + بحران مشروعیت + بحران سلطه) = فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک
(ایدئولوژی + رهبری + سازماندهی + نارضایتی) + (بحران همبستگی + بحران کارآمدی + بحران مشروعیت + بحران سلطه) = فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک
برای توضیحات بیشتر به کتاب گذار به دموکراسی نوشته حسین بشیریه مراجعه کنید.
زمینه های بحران و فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک و گذار آنها به دموکراسی :
زمینه ها و بحران های مربوط به حکومت و ساختار قدرت (به پستی دیگر در پیج افکار عمومی مراجعه کنید)
زمینه ها و بحران های مربوط به جامعه و نظام اجتماعی
زمینه ها و بحران های مربوط به حکومت و ساختار قدرت (به پستی دیگر در پیج افکار عمومی مراجعه کنید)
زمینه ها و بحران های مربوط به جامعه و نظام اجتماعی
زمینه ها و بحران های مربوط به جامعه و نظام اجتماعی :
1. نارضایتی عمومی : نارضایتی همچون سوختی برای جنبش مقاومت است.
برخی از زمینه های نارضایتی عمومی : شکاف های طبقاتی و افزایش آنها؛ اختلاف منافع طبقاتی و افزایش آگاهی نسبت به آن؛ ضعف در ساز و کارهای چرخش نخبگان سیاسی؛ انسداد مجاری تحرک اجتماعی و سیاسی؛ شیوع ایدئولوژی های ناکجاآبادی؛ ضعف همبستگی اجتماعی در شرایط جامعه توده ای؛ گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن و ناخرسندی های برخاسته از آن.
عوامل تاثیرگذار بر افزایش نارضایتی عمومی : کاهش امکانات در نتیجه بحران های اقتصادی؛ افزایش توقع عموم بدون آنکه افزایشی در امکانات تامین آنها رخ داده باشد؛ افزایش امکانات و رفاه عمومی در طی دوران دراز مدتی که به رکود ناگهانی و کوتاه مدتی بیانجامد؛ افزایش توقعات و انتظارات عمومی همراه با کاهش امکانات تامین آنها.
2. ایدئولوژی مقاومت و مخالفت : پیدایش ایدئولوژی کم و بیش روشن و یکپارچه برای مقاومت و مخالفت در برابر رژیم های غیردموکراتیک ضرورت دارد.
تقسیم بندی ایدئولوژی های سیاسی:
ایدئولوژی های راست دموکراتیک (لیبرالیسم، نئولیبرالیسم) ، ایدئولوژی های راست غیردموکراتیک (انواع فاشیسم و محافظه کاری) ، ایدئولوژی های چپ دموکراتیک (سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم) ، ایدئولوژی های چپ غیردموکراتیک (انواع کمونیسم دولتی).
گذار به دموکراسی با ایدئولوژی دموکراتیک میسر است.
3. سازماندهی : سازماندهی و بسیج منابع گروه های مخالف و مقاوم و شکل گیری آنها در درون سازمان های سیاسی و مدنی از عوامل مهم عینی ساختن نارضایتی های پراکنده ذهنی و فردی در مقابل رژیم های غیر دموکراتیک است.
در شرایط مقاومت و مخالفت با رژیم های غیردموکراتیک ممکن است انواعی از سازمان ها و نهادهای دموکراتیک و غیردموکراتیک فعال شوند.
احتمال گذار به دموکراسی با شکل گیری جامعه مدنی و نهادها و تشکلات آن افزایش می یابد. طبعا منظور از تشکلات و نهادهای جامعه مدنی نهادها و سازمان هایی است که حداقل قواعد دموکراتیک یعنی تحمل یکدیگر، رقابت و رعایت حدود و منافع یکدیگر را بپذیرند. جامعه مرکب از گروه های ستیزه گر که در پی کنارگذاری یکدیگر باشند و با پرخاشگری به حدود و منافع یکدیگر دست اندازی کنند، جامعه مدنی به شمار نمی آیند. گذار دموکراتیک نیازمند جامعه مدنی نسبتا شکل گرفته ای پیش از گذار است. در تحولات سیاسی و انقلاب هایی که جامعه توده ای به جای جامعه مدنی زمینه بسیج سیاسی را تشکیل می دهد، احتمال گذار به دموکراسی تقریبا منتفی است. جامعه توده ای خود نیاز به ایدئولوژی فراگیر و توتالیتر را ایجاد می کند. چنین جامعه ای امنیت را در ایدئولوژی می جوید، در حالی که جامعه مدنی با ایجاد حس امنیت و همبستگی از درون نیازی به ایدئولوژی پردازی سراسری بوجود نمی آورد و این خود یکی از شرایط اساسی گذار به دموکراسی است. تجربه تاریخی گذار به دموکراسی نیز ضرورت شکل گیری سازمان ها و تشکلات جامعه مدنی را هم از لحاظ فروپاشی رژیم اقتدارطلب و هم از حیث گذار به نظام دموکراتیک تایید می کند، هر چند طبعا میزان نیرومندی یا ضعف جامعه مدنی بر روی میزان تحکیم دموکراسی، تاثیر تعیین کننده ای می گذارد.
احتمال گذار به دموکراسی وقتی بالا می گیرد که سازمان ها و احزاب دموکرتیک برجسته تر و نیرومندتر و موثرتر باشند. اگر سازمان های غیردموکراتیک در فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک نیرومندتر و موثرتر باشند و یا ایدئولوژی آنها برتر باشد طبعا احتمال گذار به دموکراسی کاهش می یابد.
4. رهبری جنبش مقاومت و مخالفت : توده های مردم ممکن است انقلابی راه بیاندازند و رژیم غیردموکراتیک را سرنگون کنند، اما تنها رهبران و نخبگان سیاسی جدید هستند که می توانند با روش ها، پیمان ها، ائتلاف ها و شیوه رهبری خود به جای ایجاد رژیم غیردموکراتیک دیگری، رژیم دموکراتیک برقرار سازند.
رهبران اهداف اصلی جنبش مقاومت و مخالفت و چشم اندازهای آینده را روشن می کنند؛ نظریه ها و اندیشه های لازم برای ادامه جنبش و ائتلاف نیروها را به دست می دهند؛ شعارهای لازم برای بسیج توده های مردم را مطرح می کنند و دورنمایی از نظام آینده را ترسیم می کنند.
1. نارضایتی عمومی : نارضایتی همچون سوختی برای جنبش مقاومت است.
برخی از زمینه های نارضایتی عمومی : شکاف های طبقاتی و افزایش آنها؛ اختلاف منافع طبقاتی و افزایش آگاهی نسبت به آن؛ ضعف در ساز و کارهای چرخش نخبگان سیاسی؛ انسداد مجاری تحرک اجتماعی و سیاسی؛ شیوع ایدئولوژی های ناکجاآبادی؛ ضعف همبستگی اجتماعی در شرایط جامعه توده ای؛ گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن و ناخرسندی های برخاسته از آن.
عوامل تاثیرگذار بر افزایش نارضایتی عمومی : کاهش امکانات در نتیجه بحران های اقتصادی؛ افزایش توقع عموم بدون آنکه افزایشی در امکانات تامین آنها رخ داده باشد؛ افزایش امکانات و رفاه عمومی در طی دوران دراز مدتی که به رکود ناگهانی و کوتاه مدتی بیانجامد؛ افزایش توقعات و انتظارات عمومی همراه با کاهش امکانات تامین آنها.
2. ایدئولوژی مقاومت و مخالفت : پیدایش ایدئولوژی کم و بیش روشن و یکپارچه برای مقاومت و مخالفت در برابر رژیم های غیردموکراتیک ضرورت دارد.
تقسیم بندی ایدئولوژی های سیاسی:
ایدئولوژی های راست دموکراتیک (لیبرالیسم، نئولیبرالیسم) ، ایدئولوژی های راست غیردموکراتیک (انواع فاشیسم و محافظه کاری) ، ایدئولوژی های چپ دموکراتیک (سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم) ، ایدئولوژی های چپ غیردموکراتیک (انواع کمونیسم دولتی).
گذار به دموکراسی با ایدئولوژی دموکراتیک میسر است.
3. سازماندهی : سازماندهی و بسیج منابع گروه های مخالف و مقاوم و شکل گیری آنها در درون سازمان های سیاسی و مدنی از عوامل مهم عینی ساختن نارضایتی های پراکنده ذهنی و فردی در مقابل رژیم های غیر دموکراتیک است.
در شرایط مقاومت و مخالفت با رژیم های غیردموکراتیک ممکن است انواعی از سازمان ها و نهادهای دموکراتیک و غیردموکراتیک فعال شوند.
احتمال گذار به دموکراسی با شکل گیری جامعه مدنی و نهادها و تشکلات آن افزایش می یابد. طبعا منظور از تشکلات و نهادهای جامعه مدنی نهادها و سازمان هایی است که حداقل قواعد دموکراتیک یعنی تحمل یکدیگر، رقابت و رعایت حدود و منافع یکدیگر را بپذیرند. جامعه مرکب از گروه های ستیزه گر که در پی کنارگذاری یکدیگر باشند و با پرخاشگری به حدود و منافع یکدیگر دست اندازی کنند، جامعه مدنی به شمار نمی آیند. گذار دموکراتیک نیازمند جامعه مدنی نسبتا شکل گرفته ای پیش از گذار است. در تحولات سیاسی و انقلاب هایی که جامعه توده ای به جای جامعه مدنی زمینه بسیج سیاسی را تشکیل می دهد، احتمال گذار به دموکراسی تقریبا منتفی است. جامعه توده ای خود نیاز به ایدئولوژی فراگیر و توتالیتر را ایجاد می کند. چنین جامعه ای امنیت را در ایدئولوژی می جوید، در حالی که جامعه مدنی با ایجاد حس امنیت و همبستگی از درون نیازی به ایدئولوژی پردازی سراسری بوجود نمی آورد و این خود یکی از شرایط اساسی گذار به دموکراسی است. تجربه تاریخی گذار به دموکراسی نیز ضرورت شکل گیری سازمان ها و تشکلات جامعه مدنی را هم از لحاظ فروپاشی رژیم اقتدارطلب و هم از حیث گذار به نظام دموکراتیک تایید می کند، هر چند طبعا میزان نیرومندی یا ضعف جامعه مدنی بر روی میزان تحکیم دموکراسی، تاثیر تعیین کننده ای می گذارد.
احتمال گذار به دموکراسی وقتی بالا می گیرد که سازمان ها و احزاب دموکرتیک برجسته تر و نیرومندتر و موثرتر باشند. اگر سازمان های غیردموکراتیک در فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک نیرومندتر و موثرتر باشند و یا ایدئولوژی آنها برتر باشد طبعا احتمال گذار به دموکراسی کاهش می یابد.
4. رهبری جنبش مقاومت و مخالفت : توده های مردم ممکن است انقلابی راه بیاندازند و رژیم غیردموکراتیک را سرنگون کنند، اما تنها رهبران و نخبگان سیاسی جدید هستند که می توانند با روش ها، پیمان ها، ائتلاف ها و شیوه رهبری خود به جای ایجاد رژیم غیردموکراتیک دیگری، رژیم دموکراتیک برقرار سازند.
رهبران اهداف اصلی جنبش مقاومت و مخالفت و چشم اندازهای آینده را روشن می کنند؛ نظریه ها و اندیشه های لازم برای ادامه جنبش و ائتلاف نیروها را به دست می دهند؛ شعارهای لازم برای بسیج توده های مردم را مطرح می کنند و دورنمایی از نظام آینده را ترسیم می کنند.
انسانگرایی سکولار یا اومانیسم سکولار فلسفهای است که برپایهٔ خرد، اخلاقیات و دادگری است؛ و به طور ویژه هرگونه پایهٔ فراطبیعی و مذهبی برای اخلاقیات را رد میکند. به نظر اومانیستهای سکولار اخلاقیات ارتباطی با دین ندارد. مانند انواع دیگر اومانیسم، اومانیسم سکولار بر روی روشهایی که به زندگی شاد آدمی میانجامد تاکید میکنند.
۱۳۹۵ خرداد ۱۲, چهارشنبه
كمك به بيماران
در تهران
اگر کسی رو میشناسین که به سرطان دچارمیباشدودرتامین هزینه دارویی خود مشکل داردلطف کنید ایشان را به همراه مدارک پزشکی و فاکتور خرید دارو به
من معرفی کنید۰
09133524201
دکتر مهدی سلیمان زاده
09131532968
دکتر عبدالله احتشام
09122313829
دکتر شریفی
09123042364
دکتر امير بهاري
پوروفسوربهروزعلی پور
09136605168
لطفا بامن تماس بگیرید
دکتر مجید پورمند
09188439439
لطفا این پیام را در گروههای دیگر هم نشر دهید شاید همین الان کسی به خاطر مضیقه مالی با مرگ دست وپنجه نرم میکند.تشکر(دکترمحمدعلی خلیلی)
دوستان عزیز بیمارستان تریتا واقع در تهران بزرگراه همت نرسیده به ازادگان دست راست روبروی دریاچه چیتگر یکی از پرفسورهای معروف دنیا جهت ویزیت بیماران سرطانی به صورت رایگان خدمات ارایه میدهند در صورتی که بیمار سرطانی میشناسید ممنون میشوم اطلاع رسانی کنید
پروفسورفیروزان
تلفن بيمارستان ٤٧٢٤١٠٠٠
من معرفی کنید۰
09133524201
دکتر مهدی سلیمان زاده
09131532968
دکتر عبدالله احتشام
09122313829
دکتر شریفی
09123042364
دکتر امير بهاري
پوروفسوربهروزعلی پور
09136605168
لطفا بامن تماس بگیرید
دکتر مجید پورمند
09188439439
لطفا این پیام را در گروههای دیگر هم نشر دهید شاید همین الان کسی به خاطر مضیقه مالی با مرگ دست وپنجه نرم میکند.تشکر(دکترمحمدعلی خلیلی)
دوستان عزیز بیمارستان تریتا واقع در تهران بزرگراه همت نرسیده به ازادگان دست راست روبروی دریاچه چیتگر یکی از پرفسورهای معروف دنیا جهت ویزیت بیماران سرطانی به صورت رایگان خدمات ارایه میدهند در صورتی که بیمار سرطانی میشناسید ممنون میشوم اطلاع رسانی کنید
پروفسورفیروزان
تلفن بيمارستان ٤٧٢٤١٠٠٠
ده دقیقه بزارین تو پستاتون شاید مشکل یه بنده خدایی حل شد.....این یه متن آنسان دوستانه هست هر جا می تونید پخش کنید .
اشتراک در:
پستها (Atom)