۱۳۹۵ خرداد ۱۳, پنجشنبه


پست دوم:
(ایدئولوژی + رهبری + سازماندهی + نارضایتی) + (بحران همبستگی + بحران کارآمدی + بحران مشروعیت + بحران سلطه) = فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک
برای توضیحات بیشتر به کتاب گذار به دموکراسی نوشته حسین بشیریه مراجعه کنید.
زمینه های بحران و فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک و گذار آنها به دموکراسی :
زمینه ها و بحران های مربوط به حکومت و ساختار قدرت (به پستی دیگر در پیج افکار عمومی مراجعه کنید)
زمینه ها و بحران های مربوط به جامعه و نظام اجتماعی
زمینه ها و بحران های مربوط به جامعه و نظام اجتماعی :
1. نارضایتی عمومی : نارضایتی همچون سوختی برای جنبش مقاومت است.
برخی از زمینه های نارضایتی عمومی : شکاف های طبقاتی و افزایش آنها؛ اختلاف منافع طبقاتی و افزایش آگاهی نسبت به آن؛ ضعف در ساز و کارهای چرخش نخبگان سیاسی؛ انسداد مجاری تحرک اجتماعی و سیاسی؛ شیوع ایدئولوژی های ناکجاآبادی؛ ضعف همبستگی اجتماعی در شرایط جامعه توده ای؛ گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن و ناخرسندی های برخاسته از آن.
عوامل تاثیرگذار بر افزایش نارضایتی عمومی : کاهش امکانات در نتیجه بحران های اقتصادی؛ افزایش توقع عموم بدون آنکه افزایشی در امکانات تامین آنها رخ داده باشد؛ افزایش امکانات و رفاه عمومی در طی دوران دراز مدتی که به رکود ناگهانی و کوتاه مدتی بیانجامد؛ افزایش توقعات و انتظارات عمومی همراه با کاهش امکانات تامین آنها.
2. ایدئولوژی مقاومت و مخالفت : پیدایش ایدئولوژی کم و بیش روشن و یکپارچه برای مقاومت و مخالفت در برابر رژیم های غیردموکراتیک ضرورت دارد.
تقسیم بندی ایدئولوژی های سیاسی:
ایدئولوژی های راست دموکراتیک (لیبرالیسم، نئولیبرالیسم) ، ایدئولوژی های راست غیردموکراتیک (انواع فاشیسم و محافظه کاری) ، ایدئولوژی های چپ دموکراتیک (سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم) ، ایدئولوژی های چپ غیردموکراتیک (انواع کمونیسم دولتی).
گذار به دموکراسی با ایدئولوژی دموکراتیک میسر است.
3. سازماندهی : سازماندهی و بسیج منابع گروه های مخالف و مقاوم و شکل گیری آنها در درون سازمان های سیاسی و مدنی از عوامل مهم عینی ساختن نارضایتی های پراکنده ذهنی و فردی در مقابل رژیم های غیر دموکراتیک است.
در شرایط مقاومت و مخالفت با رژیم های غیردموکراتیک ممکن است انواعی از سازمان ها و نهادهای دموکراتیک و غیردموکراتیک فعال شوند.
احتمال گذار به دموکراسی با شکل گیری جامعه مدنی و نهادها و تشکلات آن افزایش می یابد. طبعا منظور از تشکلات و نهادهای جامعه مدنی نهادها و سازمان هایی است که حداقل قواعد دموکراتیک یعنی تحمل یکدیگر، رقابت و رعایت حدود و منافع یکدیگر را بپذیرند. جامعه مرکب از گروه های ستیزه گر که در پی کنارگذاری یکدیگر باشند و با پرخاشگری به حدود و منافع یکدیگر دست اندازی کنند، جامعه مدنی به شمار نمی آیند. گذار دموکراتیک نیازمند جامعه مدنی نسبتا شکل گرفته ای پیش از گذار است. در تحولات سیاسی و انقلاب هایی که جامعه توده ای به جای جامعه مدنی زمینه بسیج سیاسی را تشکیل می دهد، احتمال گذار به دموکراسی تقریبا منتفی است. جامعه توده ای خود نیاز به ایدئولوژی فراگیر و توتالیتر را ایجاد می کند. چنین جامعه ای امنیت را در ایدئولوژی می جوید، در حالی که جامعه مدنی با ایجاد حس امنیت و همبستگی از درون نیازی به ایدئولوژی پردازی سراسری بوجود نمی آورد و این خود یکی از شرایط اساسی گذار به دموکراسی است. تجربه تاریخی گذار به دموکراسی نیز ضرورت شکل گیری سازمان ها و تشکلات جامعه مدنی را هم از لحاظ فروپاشی رژیم اقتدارطلب و هم از حیث گذار به نظام دموکراتیک تایید می کند، هر چند طبعا میزان نیرومندی یا ضعف جامعه مدنی بر روی میزان تحکیم دموکراسی، تاثیر تعیین کننده ای می گذارد.
احتمال گذار به دموکراسی وقتی بالا می گیرد که سازمان ها و احزاب دموکرتیک برجسته تر و نیرومندتر و موثرتر باشند. اگر سازمان های غیردموکراتیک در فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک نیرومندتر و موثرتر باشند و یا ایدئولوژی آنها برتر باشد طبعا احتمال گذار به دموکراسی کاهش می یابد.
4. رهبری جنبش مقاومت و مخالفت : توده های مردم ممکن است انقلابی راه بیاندازند و رژیم غیردموکراتیک را سرنگون کنند، اما تنها رهبران و نخبگان سیاسی جدید هستند که می توانند با روش ها، پیمان ها، ائتلاف ها و شیوه رهبری خود به جای ایجاد رژیم غیردموکراتیک دیگری، رژیم دموکراتیک برقرار سازند.
رهبران اهداف اصلی جنبش مقاومت و مخالفت و چشم اندازهای آینده را روشن می کنند؛ نظریه ها و اندیشه های لازم برای ادامه جنبش و ائتلاف نیروها را به دست می دهند؛ شعارهای لازم برای بسیج توده های مردم را مطرح می کنند و دورنمایی از نظام آینده را ترسیم می کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر