۱۴۰۰ شهریور ۱۸, پنجشنبه

 آنچه در صحنه داخلی و خارجی کشور میگذرد.جایگاه ملت و رژیم حاکم درین صحنه

صحنه داخلی:
- با یکدست و تنگ تر شدن حلقه قدرت و اقتدار کامل خامنه ای بر هر سه قوه مقننه مجریه قضائیه،با چیدمان عناصر خودی،سرانجام بیت رهبری را، تبدیل به مرکز و ستاد فرماندهی خود ،در زمان حیات و خانواده ،پس از خود،نموده است.مجریان اش درین سه قوه ،تنها موظف اند،منویات رهبری را،برای حصول باین هدف ، تمام و کمال به اجرا درآورند .از جمله :
- طرح جدید مجلس و آغاز تحقق آرزوهای دیرین خامنه ای،که بارها خواستار محدود شدن دسترسی به اینترنت ،شده بود.
- پاکسازی کامل عناصر مزاحم و مدعی قدرت ،از حلقه خودی ها و همزمان تشدید سیاست همیشگی اش : النصر بالرعب،با دستگیری و زندان فعالان سیاسی،که با وی زاویه داشته اند.به منظور ایجاد فضای اختناق مطلق و جو ترس و ترور و وحشت در جامعه.
- اسلامی کردن دروس دانشگاهها و حذف بسیاری از رشته های هنر و علوم انسانی،همچون تاریخ و تمدن ایران،ایران شناسی،زبان و ادبیات فارسی،زبان و ادبیات خارجی و تغییر متون درس های باقیمانده و جایگزینی آن با مسائلی چون بدگوئی از تاریخ و تمدن و فرهنگ و سیاست غرب،از جمله واحد جدید دانشگاهی تحت عنوان غرب شناسی انتقادی،به عنوان مقدمه ای برای تبدیل تحصیلات پیش دانشگاهی به مکتب خانه های قدیم و سنتی عصر قاجاریه و ماقبل آن،در راستای تبدیل دانشگاهها در آینده به حوزه های علمیه شبیه قم ،شده است.
- همزمان با اسلامیزه کردن هرچه بیشتر امور و مسائل در داخل کشور،جهت نهادینه کردن این امور، تلاش شبانه روزی برای تولید بمب اتمی، در راستای بیمه کردن بقای جمهوری اسلامی،با استفاده از همه ترفند های ماکیاولیستی کماکان و با شدت و حدت بیشتر،ادامه دارد.
- تداوم استفاده ابزاری از ویروس کشنده کرونا و فراز و نشیب های حول محور آن،از جمله واکسن مربوطه،در راستای گرفتار ساختن مردم در چنبره مرگ و زندگی و روز مرگی،که دیگر کسی جرات انقلاب و خیزش و تظاهرات و تحقق خواسته های انسانی و تمدنی نداشته نباشد.
صحنه خارجی:
- تبلیغ و تعمد در ترسیم چهره ای اصولگرا و افراطی از جمهوری اسلامی،از جمله بی توجهی به دعوت های نشست برجامی، برای آغاز دور هفتم آن در وین،تشدید تخلفات اتمی و افزایش پروسه غنی سازی و بی توجهی به اخطار های آژانس انرژی اتمی ،که معترض است،رژیم دسترسی بازرسان به تاسیسات هسته ای را،توام با تشدید کارشکنی در عملیات حقیقت یابی ،از جمله خرابکاری در دوربین های آژانس ،بشدت محدود کرده است.این امر گرچه در راستای امتیاز گیری بیشتر و لغو همه تحریم ها و دریافت یک باره پولهای بلوکه شده انجام می گیرد.اما ممکن است .سرانجام به اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریم های ساختار شکن منجر شده ،یا در مراحلی بالاتر، به تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس و ارجاع آن به شورای امنیت ،در راستای اجرای اقدامات اصل چهل و دوم فصل هفتم منشور ملل متحد منجر گردد.بخصوص اینکه اجلاس سالیانه مجمع عمومی در پیش است و همه چیز برای تحقق این پروسه فراهم می باشد.
- گستاخی های اخیر رژیم در مسئله اتمی ،بهترین بهانه برای نخست وزیر اسرائیل، در دیدار با رئیس جمهور آمریکا بود.تا خواسته های دولت اش را ،در خصوص سخت گیری های مداوم و بیشتر در مورد برنامه اتمی و سایر شرارت های رژیم، در منطقه از جمله راهزنی دریایی و زدن، یا ربودن کشتی ها،به کرسی بنشاند.که بنظر می رسد.بخشی از وظایف آمریکا ،در روند استراتژیک خاورمیانه،به اسرائیل و هم پیمانان عرب اش واگذار شده است. تا دست آمریکا،برای سیاست بازی و مسائل نظامی استراتژیک، در سایر نقاط دنیا،بخصوص اطراف چین در راستای مهار آن ،باز باشد.
- سکوت رژیم در مقابل جنایات طالبان و شناسایی دو فاکتوی آنان و قبول دعوت آنها برای شرکت در اجلاس کشورهای همسایه در کابل، که به شناسائی دوژوره و رسمی طالبان منجر می گردد.همزمان بی توجهی به محور مقاومت پنجشیر و سکوت در مقابل حمله پاکستان و نیروهای القاعده، داعش و.. باین دره ، به معنی تکمیل پمپاژ همه این تروریست ها، در خاورمیانه و مناطق اطراف، توام با هژمونی پشتون ها در افغانستان و حذف فارسی زبانان هزاره و تاجیک و..در پروسه اداره کشور می باشد و این که ،بازگشت طالبان به قدرت ،یک سناریوی تحمیلی از خارج به ملت افغانستان است.همانطور که تحمیل رژیم خمینی و بساط ولایت فقیه اش به ملت ایران ،این چنین بود.
نتیجه: مجیز گوئی رژیم از طالبان و سکوت در مقابل شرارت های آنان،علیه ملت افغانستان،بالعکس همدردی ملت ایران با همسایگان افغانی خود و دفاع از تحقق خواسته آنان،زمینه را برای همکاری و اتحاد دو ملت علیه شرارت های عصر حجری حاکمان طالبانی دو کشور فراهم نموده است.گرچه جبهه مقاومت ملی پنجشیر،از سوی اربابان طالبان ،موقتا ضربه دید.اما سرکوب تمام و کمال آن از محالات است.کما اینکه در زمان اشغال کشور از سوی ارتش سرخ نیز،از محالات بود.این بار نیز در گوشه و کنار این دره و کوههای سر به فلک کشیده افغانستان ادامه یافته و سرانجام به شهادت تاریخ، دره پنجشیر تبدیل به مرکز و محور همه مبارزات ملی و میهنی افغانها ،تا مرحله پیروزی نهایی خواهد شد.ملت ایران نیزکه ناظر این امور در همسایگی خویش است ،بزودی جبهه مقاومت ملی خود را،که از فردای حاکمیت این بساط اهریمنی-انیرانی حاکم،بصورت پراکنده و غیر مستمر در مقاومت های مدنی و تظاهرات خیابانی شکل گرفته،سازماندهی و مدیریت نهایی نموده،با تشکیل ستاد و مدیریت میدانی وارد مبارزه علنی یک پارچه متحد و مستمر با رژیم ضد ایرانی حاکم میگردد.بنظر می رسد دو ملت ایران و افغانستان میروند .که سرنوشت خود و کشورشان را، یک بار و برای همیشه رقم بزنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر