۱۳۹۹ بهمن ۲۸, سه‌شنبه

کدام ظالم تاریخ ،الگوی رهبر رژیم اسلامی، در اداره کشورست؟
وقتی فتوای آتش به اختیار به مزدوران،علیه تظاهرات مسالمت آمیز مردم و نه درجنگ علیه دشمن متجاوز می دهد.وقتی به خود و خانواده و نزدیکان و اعضای بیت فاسدش،بهترین واکسن کرونا را حلال،اما برای یک ملت هشتاد میلیونی آن واکسن را حرام اعلام و فتوای خرید واکسن هایی را،که هنوز به تایید مجامع مربوطه نرسیده، میدهد.وقتی فتوای حرام بودن بمب اتمی در اسلام،برای کلاه گذاشتن بر سر عالم و آدم و تحصیل درآمدهای برجامی را داده و سپس علیرغم آن،دستور ادامه روند تولید این بمب را، درین مقطع میدهد.تا از روند جدید باج گیری نموده ،یا با تولید اولین بمب اش،همانطور که وعده داده،اسرائیل را نابود و به خیال خود ،حکومت اسلامی را ،به حکومت امام زمان وصل کند.وقتی تمام ثروت ملی و اقتصاد کشور،رسانه های جمعی ،شبکه های اجتماعی،همه قوای کشور و هر چه در ایران است،فقط و فقط در ید اقتدار و وابسته به وی و مختص وی هست.وقتی ایران ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی و انسانی و... را تبدیل به فقیر ترین کشور دنیا نموده،وقتی برای ایجاد اختناق در داخل ،کاشتن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن دشمن ،اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل، دکترین دائمی اش است.وقتی بهترین فرزندان ملت را اعدام نموده و ماشین اعدام علیرغم اعتراض جهانی ،با ظرفیت تمام ادامه دارد.زندانها پر از بهترین فرزندان این کشور است و بیش از هشت میلیون ایرانی تحصیل کرده، در تبعید اجباری ناشی از اختناق و غیر قابل تحمل بودن دیکتاتوری مطلق،در خارج بسر می برند و مام وطن از خدمات این فرزندانش محروم است .هر ظلم دیده ازین بساط در داخل و خارج ،بخود حق میدهد،بررسی کند. که چرا رهبر رژیم اینهمه سفاک جبار قسی القلب،ظالم،کینه توز،بیرحم و سرشار از نفرت از ملت و هر عضوی از این ملت که سرش به تنش بیارزد است،همچون قهرمانان عرصه ورزش،هنر،علم،دانش،روزنامه نگار،نویسنده،کاردان و مهندس و..حق دارد.بررسی و سئوال کند .که چرا خامنه ای رهبر رژیم اسلامی،گوی سبقت را، از همه جنایتکاران تاریخ ربوده است.شرح مشابهت های شخصیت،رفتار و کردار و گفتار وی با تعدادی از این جنایتکاران را،مبارزین داخل که پیه مظالم این جبار بدجوری به تن شان خورده،به شرح زیر خلاصه نموده اند:
عبدالملک بن مروان خلیفه خونخوار اموی و حاکم خونریزتر از خودش در ایران آن زمان حجاج بن یوسف. امویان علیرغم نیازی که از نظر اداره امور، به ایرانیان بخاطر هزارو پانصد سال تمدن وتجربه اداره کشور ، قبل از قوم خود داشتند .اما ظلم بی حد شان ،سرانجام دامن شان را گرفت . قیام ابومسلم خراسانی سردار ایرانی ،باین حکومت جبار پایان داد و چون بنیانگذار خلافت عباسی، جنبش سیاه جامگان به رهبری ابومسلم بود.امور کشور،بار دیگر دست ایرانیان افتاد و فرهنگ و زبان فارسی ،همگانی شد.
سلطان مراد چهارم از سلسله عثمانی- دکترین اش در اداره کشور، همچون خامنه ای،جنگ با خارج و سرکوب در داخل بود، به همین خاطر تمام دوران حکومت وی به جنگ در خارج و کشتار مخالفین در داخل و اعزام نیرو و اشغال بی جهت سرزمین های دیگر گذشت.سرانجام این جنایات موجب مرگ زودرس اش در بیست و هفت سالگی با بیماری نقرس گردید.
لئوپولد دوم بلژیک- که با ایجاد رعب و وحشت با اعدام و زندان و شکنجه سعی در حفظ اقتدار خود داشت.همچون رهبر رژیم در سوریه ، لئوپولد نیز ،کشتار بزرگی را در کنگو بنام خود در تاریخ ثبت نمود و سرانجام با مرگ سختی روبرو شد و مردم بیگناه کنگو از شرش نجات یافتند.
آتیلا- رهبر هون ها در اروپا- که عمدتا از نیروهای نیابتی، برای فتوحات خود استفاده می کرد.در قلمرو و فتوحات وی،کسانی که نمی خواستند جان خود را از دست بدهند.باید به ارتش بیرحم وی ملحق می شدند.که سرانجام در شب زفاف خود در چهل و هشت سالگی، با خونریزی داخلی به درک واصل شد.
نرون-یکی از رهبران خونخوار روم ،آنچنان به ملت خود ظلم کرد و جنایت نمود.که سرانجام مردمی که دیگر چیزی جز جان شیرین خود نداشتند،که از دست بدهند ،آن را در طبق اخلاص گذاشته،یک پارچه و متحد،علیه نرون قیام نموده،وی را وادار به خودکشی نمودند.
فرانسیسکو پیزارو- اسپانیایی که با حمله به پرو، حکمران آن کشور شد.که علیرغم بیسوادی یا همچون رهبر رژیم اسلامی،کم سوادی،تنها هنرش جنگ و کشتار و زندان و اعدام و شکنجه مخالفین خود بود و سرانجام بدست یکی از همراهان خود کشته شد.
ایوان مخوف-بعلت کشتار و جنایاتی که بی دلیل و به هر بهانه در روسیه انجام میداد .به مخوف شهره یافت.همچون رهبر رژیم ،تا هر روز عده ای اعدام زندانی شکنجه و کشته نمی شدند، آرام و قرار نداشت. سرانجام بعلت سنگینی بار این جنایات سکته قلبی کرده به درک واصل شد.
پل پوت-رهبر خمر های سرخ کامبوج،که همچون خامنه ای،قدرت خود را ،در کشت و کشتارو زندان بیگناهان و ظلم و تعدی و تجاوز و تبعید و حذف مخالفین میدید.بعلت سواد اندک ،از باسوادان و متخصصین متنفربود و همچون خامنه ای دارو و دکتر و بهداشت کشور ،در انحصار وی و نزدیکان و مجیز گویان اش بود. از ورزشکاران، تحصیل کردگان ،الیت مردمی ،متنفر بود.کسانیکه حرفی برای گفتن و قد و قامت و روح بلندی داشتند را، ازبین میبرد.وی در حال انتقال به دادگاه رسیدگی به جنایت علیه بشریت بود .که از ترس سکته کرد و به درک واصل شد.
استالین- وی نیز همچون رهبر رژیم علاقه وافری به سر به نیست کردن منتقدان و مخالفین داشت.قدرت و پیروزی خود را در ایجاد رعب و وحشت در جامعه میدید .همچون خامنه ای، تمام اقتصاد کشور در اختیار خودش و نزدیکانش بود و آن را طوری اداره میکرد. که فقر در جامعه همگانی باشد.که مرگ نیز همه جا گیر باشد.تا دست ملت بسوی وی و تعاونی ها و کارگزاران اش دراز باشد. در زمان استالین همچون رهبر رژیم،کوچکترین حرف و حرکتی ،که از نظر وی مشکوک بود،چه در داخل و چه خارج عواقب وخیمی برای اتباع شوروی ،در پی داشت.وی نیز چون رهبر رژیم،از افشاگری و حقیقت گوئی و رسانه های عمومی مستقل اعم از داخلی و خارجی نفرت داشت.آخر سر هم همین دیکتاتوری مطلق ،جان اش را بر باد داد و ویرا در دفتر کارش مرده یافتند.
همه این ظالمان و دیکتاتور ها،سرانجام نابود شده،نام بد و زشتی در تاریخ از خود باقی گذاشته و در غایت امر مردم پیروز شدند.ملت ایران نیز، سرانجام برین بساط اهریمنی - انیرانی سرشار از جهل و جور و خون و جنون و ظلم ،غلبه خواهد کرد.ظلم پایدار نمی ماند.این جبر تاریخ است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر