این انتخابات یعنی دیکتاتور به پایان سلام کن

در حالیکه انتخابات ریاست جمهوری رژیم بین دو فرد برتر یعنی پزشکیان و جلیلی به دور دوم موکول شده، یک نگاهی به گذشته نشان میدهد .که بالاترین رقم شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری رژیم به خرداد سال 1376 برمیگردد. که وزارت کشور رژیم از میان واجدین شرایط 36 میلیون نفره ،آن را 79 در صد اعلام نمود.که محمد خاتمی مجددا در دور دوم انتخاب گردید. علت میزان بالای شرکت رای دهندگان ، به خاطر زاویه ای بود.خاتمی با خامنه ای، در دور اول پیدا کرده بود. در واقع قریب به هشتاد در صد مردم ،با انتخاب مجدد خاتمی، یک نه بزرگ به خامنه ای گفتند.که همین قضیه، باعث شد.وی شمشیرها را از رو بسته و هرگونه قدرت مانور و انتصاب افراد نزدیک به رئیس جمهور در پست های مربوطه ، از خاتمی سلب و تشدید دخالت ها و خرده فرمایشات رهبری موجب گردید. وی پست ریاست جمهوری را، ابتدا تدارکاتچی و سپس آبدارچی رهبری اعلام نماید. که ظاهرا از آن روز تاکنون مورد غضب خامنه ای قرار گرفته است.

بار دیگر مدیریت انتخاباتی دستگاه رهبری در خرداد 1400 برای انتخاب رئیسی ملیجک گوش به فرمان خامنه ای موجب شد.که از میان  59 میلیون واجدین شرایط، با همه آمار سازی ها،تعداد شرکت کنندگان چهل و هشت در صد اعلام گردد. 

اکنون  از میان 61 میلیون واجدین شرایط رای دهی ،آمار شرکت کنندگان کمتر از 40% و قریب به 24 میلیون نفر اعلام شده،که با توجه به همین آمار رسمی وزارت کشور،از لحاظ تحریم رژیم از سوی مردم، رکوردهای قبلی  شکسته شده و بیش از 60% واجدین شرایط، به خامنه ای و شرکا نه گفته اند. این یعنی، بزرگترین تحریم انتخابات رژیم تا کنون، بر اساس آمار مدیریت شده خود رژیم.

نظر به اینکه  این انتخابات فعلا به دور دوم کشیده شده ،  با توجه به جمعیت 89 میلیونی داخل کشور و هشت یا نه میلیونی مقیم خارج،جلیلی و پزشکیان هر کدام با آرای ده میلیونی ، تنها نماینده ده درصد از جمعیت کشور خواهند بود.با توجه با اینکه جلیلی در مبارزات انتخاباتی همواره خود را مطیع و مجری فرمایشات رهبری اعلام نموده و همچنین پزشکیان فردی که در مبارزات انتخاباتی بارها گفته هیچ برنامه ای ندارد و سیاست های ابلاغ شده از سوی رهبر را اجرا خواهد نمود. این امر در واقع،اذعان  به آبدارچی ولی فقیه بودن پست ریاست جمهوری و رسما مهر صحه گذاشتن بر آن. 

این اولین باری است.که در تاریخ جامعه بشری، پست ریاست جمهوری در کشوری ، به منشی گری رهبر رژیم  تنزل یافته است.یعنی ازین پس و بعد از انتخاب مجدد جلیلی یا پزشکیان به ریاست جمهوری،نه در داخل کشور ونه جامعه بین المللی ،طرز برخورد با یکی از این دو،نه به عنوان رئیس جمهور صاحب قدرت و اراده و اختیار، بلکه به عنوان منشی اجرای منویات خامنه ای تلقی خواهد شد.این امر عواقب و طرز برخورد های مخصوص خود را در پی خواهد داشت. روبرو شدن یک مقام خارجی با یکی از این دو، در واقع گفتگو با منشی و فرستاده ویژه خامنه ای خواهد بود .در نتیجه افرادی چون ظریف ،دیگر قدرت مانور در مذاکرات با خارجی ها را از دست خواهند داد.

 سه اقدام رژیم اسلامی،تاریخ مصرف آن را، در برابر اربابان غربی به پایان رسانده،که شامل کمک به پوتین، در جنگ با اوکراین و حمله حماس، گروه تروریستی وابسته به رژیم ملاها ،در هفتم اکتبر سال گذشته به اسرائیل و کشتار و خرابی هائی که هر دو جنگ فوق، به بار آوردند و نیز ورود رژیم به آستانه تولید بمب اتمی امام زمانی می باشد.

اگر اروپا و آمریکا اقدام قاطعی در خصوص تنبیه و تغییر این رژیم نمی کنند. بخاطر موقعیت خطیر جغرافیای سیاسی ایران، در منطقه بحران خیز خاورمیانه و مناطق اطراف آن است.غرب خواهان عبور ازین رژیم عصر حجری، به رژیمی زبان فهم جامعه جهانی، با کمترین هزینه ،کمترین آسیب به منافع خود و متحدین و ملل منطقه و جامعه بین المللی است.

اکنون چیزی که ،اپوزیسیون  رژیم فاقد آن است و اگر داشت تاکنون پیروز شده و شعارهایش از سوی اصلاح طلبان رژیم و دیگران مصادره نشده بود.حزب و تشکیلات سیاسی و رهبر میدانی فعال است.ازین بابت، دعوت از شاهزاده به مصاحبه های متعدد و منابع  گوناگون غربی ،در راستای ارزیابی توانائی های ایشان ،به رهبری واحد و مورد اجماع اپوزیسیون قرار گرفتن ایشان ،در دوران مبارزه در راستای  تغییر رژیم و دوران  گذار و فراهم ساختن زمینه رفراندم نهایی، در راستای انتخاب نوع نظام آینده، از سوی اکثریت ملت ایران می باشد. شاهزاده تنها رهبر سیاسی اپوزیسیون هستند .که بارها اعلام نمودند.ماموریت ایشان،بعنوان یک ایرانی با رساندن مبارزات ملی به مرحله رفراندم و انتخاب نوع نظام آینده، از سوی مردم، خاتمه پذیرفته و ملت ایران،از بین دو شکل جمهوری سکولار و نظام پادشاهی،هر کدام را انتخاب نمایند.مورد پذیرش و احترام ایشان خواهد بود.

با توجه به مراتب فوق بنظر میرسد.اکنون توپ در زمین ما ملت ایران است.که با تکمیل پروسه ساماندهی حزب و سازمان سیاسی متصل به رهبریت میدانی،زمینه را برای عبور بی خطر ، با حداقل هزینه و کم ضرر،وظیفه ملی میهنی خود را  ،در نجات مام میهن ایران، ایفا نماییم.

 جنبش مهسا کماکان زنده است

نگاهی به اظهارات و نقطه نظرات کاندیداهای ریاست جمهوری رژیم و وعده هائی که به مردم می دهند.حاکی از این است.که برای جذب بیشتر آرای لازم،بیش از پنجاه درصد مطالبات خیزش مهسا،منهای تغییر رژیم ،گفتمان برتر عده ای از این مجموعه است.که این امر تذکار به کاندیدا ها،از سوی رهبر رژیم و نزدیکان وی  را، در پی داشته است.

این یعنی ،جنبش مهسا کماکان، در بطن جامعه حضور دارد و با عطف توجه به تجربیات گذشته،به طرق مختلف،فعال است و می رود.که قشر محافظه کار و خاکستری را نیز، در بر گیرد.با توجه به این که، جنبش های اعتراضی گذشته،هر بار  با ریزش بیشتر نیروهای رژیم و تشدید و تضعیف و پریشان حالی جمهوری اسلامی ،توام بوده،این جنبش می رود.که در غایت امر، به عنوان گفتمان غالب، به اضمحلال بساط حاکم و جایگزینی آن، با نظام مورد علاقه اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران، نائل گردد. 

 هم‌میهنان،

دولت سوئد در اقدامی غیر مسئولانه و غیر اخلاقی، حمید نوری، یک جنایتکار جنگی را با دو شهروند سوئدی مبادله کرده است. پیش از این گفته‌ام که این اقدام نه فقط به لحاظ اخلاقی محکوم است، بلکه حتی از منظر منافع سوئد، و دیگر کشورهای اروپایی و غربی نیز اقدامی زیان‌بار و نابخردانه است. در اینجا مایلم نکاتی را درباره این مبادله و ارتباط آن با مبارزه ملت ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی و احیای حاکمیت ملی در چارچوب یک دموکراسی سکولار بیان کنم.

نخست اینکه مبادله حمید نوری، نافی دستاورد بزرگ ملت ایران و فعالان مخالف جمهوری اسلامی در محاکمه و محکومیت یکی از عوامل جنایتکار رژیم از طریق امکانات قضایی موجود در دموکراسی‌های غربی نیست. این گامِ بزرگ، سنگ بنای اقدامات بعدی برای پاسخگو کردن دیگر مقامات جنایتکار جمهوری اسلامی در راستای فشار حداکثری بر رژیم و در مسیر دادخواهی است.

دوم آنکه زمان این مبادله در آستانه #سیرک_انتخابات رژیم با هدف ناامید کردن شما، تبلیغ این دروغ که شما تنهایید، و تشویق شما به رای دادن، انتخاب شده است. یقین دارم پاسخ مردم میهن‌پرست و آزادیخواه ایران به این مَکرِ اهریمنی، یک نه قاطع خواهد بود. نه شما تنهایید و نه شرکت در سیرک انتخابات، راه حل مسائل و مشکلات ایران است. مسیر پیروزی روشن است و فردای پیروزی روشن‌تر.

نکته سوم و پایانی اینکه اگر چه مبادله این جنایتکار، اقدامی مُضِر و غیر سازنده است اما اتفاقا ما ایرانیان خارج از کشور را در مسیر متشکل شدن و سازمان یافتن برای فشار حداکثری بر رژیم و حمایت حداکثری از مردم ایران مصمم‌تر می‌سازد. چنانکه بارها گفته‌ام ما مردم ایران اگر چه در مسیر آزادی میهن روی پای خودمان ایستاده‌ایم، اما یکی از وظایف مهم ایرانیان خارج از کشور، فعالیت و تلاش سازمان‌یافته، هماهنگ و هدفمند برای همراه کردن سیاستمداران کشورهای محل اقامت‌شان با سیاست فشار حداکثری بر رژیم و حمایت حداکثری از مبارزه مردم ایران است. حمایت جهانی، هزینه‌ای را که مردم ایران در مسیر پبروزی می‌دهند، کمتر خواهد کرد و زمان رسیدن به آزادی را کوتاه‌تر. برای همین است که جمهوری اسلامی با شدت و حدت می‌کوشد بر سیاست دولت‌های جهان و منطقه درباره خود تأثیر بگذارد. وظیفه ما ناگزیر، مقابله با این تلاش‌ها است نه ناامید شدن و کنار نشستن.

پاینده ایران

رضا پهلوی

 انزوائی که علیه جمهوری اسلامی در حال شکل گیری بوده و سرانجام آن .

یک - انزوا در سیاست داخلی

خامنه ای آنچنان حلقه نیروهای ذوب شده  ،در خود را تنگ تر نموده،که بعد از مرگ رئیسی،از یک جمعیت هشتاد میلیونی،تنها شش نفر مغز فندوقی،به عنوان وفاداران مطلق به وی،کاندید ریاست جمهوری تشخیص داده شدند. دچار شدن وی به فقر مطلق در پیداکردن رجل سیاسی وفاداربه خود،یعنی لشکری از وفاداران سابق ، اما منتقد یا مخالف ساکت،دل شکسته و ناراضی فعلی را پشت سر گذاشتن. این امر ،یعنی نهادینه شدن  خشم نهفته در انبوهی از کارگزاران وفادار سابق، ولی ناراضیان و مخالفین فعلی،که به نظر می رسد.سرانجام وی را یک روزی در گوشه رینگ مشکلات و گرفتاری ها گیر آورده،دق دلی های انبوه خود را ،به هر کیفیت ممکن، بر سر وی و همراهان به حداقل رسیده اش،خالی کنند.

دو - انزوا در سیاست خارجی

روسیه و چین، متحدین خارجی جمهوری اسلامی بودند.که در ازای اعطای کمک های مورد نظر و ضروری خامنه ای، در مقابل استفاده ابزاری از رژیم، در تنظیم روابط با دیگر کشورها، وسائل آموزش نیروها و تسلیحات سرکوب ملت به جان آمده ایران را ،در اختیار ماشین سرکوب جمهوری اسلامی، می گذاشتند.آمریکا و متحدین اروپائی اش نیز، به عنوان خالقین رژیم اسلامی ، در سود جستن از برنامه های صدور انقلاب ( شرارت ) به اعراب ثروتمند منطقه،انبارهای این کشورها را، با فروش تسلیحات خود ، پر می کردند.

هفتم اکتبر سال گذشته و حمله حماس به اسرائیل و جنایات و پی آمدهائی که این حمله به بار آورد و کماکان ادامه دارد. نقطه عطفی بود.بر این سیاست ها ، که تحولات عدیده ای را، در پی داشت و جمهوری اسلامی به عنوان مشوق و محرک این حمله حماس،زیر ذره بین رسانه های بین المللی قرار گرفته و عواقب آن، سرانجام دامن رژیم را، بدین شرح فراگرفت:

الف - چین در تنظیم روابط خود با اعراب منطقه،مالکیت ایران، به سه جزیره خلیج فارس را ،انکار و هر سه را، متعلق به امارات نام برد.

ب - بشار اسد در دیدار با همپالگی های عرب خود، ضمن صحه گذاشتن بر تملک امارات باین جزایر،در بازگشت به دمشق طوری با رژیم رفتار نمود .که رغبتی به ادامه حضور سپاه و نیروهای نیابتی رژیم در سوریه را ندارد و اینکه وقت آن رسیده، بعد از دوشیدن رژیم تهران و خرج دهها مییلیاردی اش ،برای بقای وی، از آن دوری جوید.

پ - روسیه نیز توافق جامع تهران و مسکو را ،به بهانه مشکلات اداری، غیر قابل اجرا اعلام نمود.

ت - سرانجام در انتخابات اخیر پارلمان اروپا، سقوط چپ های حامی رژیم تهران و پیروزی راست ها، که منتقد رژیم و خواهان تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران بودند.عرصه را، بر رژیم خامنه ای تنگ تر نمود.

لازم به یاد آوری است.که در قرن گذشته میلادی، هم در جنگ اول وهم جنگ جهانی دوم، زیادیخواهی های آلمان و صدور شرارت به دنیا موجب شد.اجماع و اتحادی در جامعه بین المللی، علیه ان کشور و متحدین اش بعنوان نیروهای شرّ، در جهان بوجود آید ، تا سرانجام با شکست آلمان،به جامعه معمول و سنتی  خود در جامعه جهانی بازگردند. این اتفاق در برابر اتحاد جماهیر شوروی نیز، رخ داد .که نصف اروپا را اشغال کرده و با کاشتن رژیم های کمونیست در گوشه و کنار دنیا،مابقی جامعه بشری را تهدید می نمود. که بار دیگر با اجماع و اتحاد جامعه جهانی و در انزوا قرار دادن آن، سرانجام به فروپاشی این بساط درروسیه،اروپای شرقی و سایر نقاط جهان ،منتهی گردید. در قرن جاری نیز،رژیم های  صدام و قذافی، بدلایل مشابه، گرفتار تیر غیب زیادیخواهی های خود شدند.زیادیخواهی هائی که، در جمهوری اسلامی نیز، نهادینه شده اند.

باین ترتیب  رژیم جمهوری اسلامی نیز، بعلت زیادیخواهی های مشابه و صدور شرارت به دنیا ،در راستای  تحقق این زیادیخواهی ها، در منطقه و جهان،در موضعی قرار گرفته ،که همه دنیا ،با یک اجماع مشترک، خط بطلان براین بساط زده و زمینه را، برای جایگزینی آن، با یک نظام صلح جوی متعادل ، متمدن  و زبان فهم جامعه جهانی ،بعنوان عضو مفید این خانواده جامعه جهانی ،فراهم نمایند.

 

جمهوری اسلامی بخاطر بمب آخرالزمانی دنیا را به گروگان گرفته است

علی اکبر امیدمهر
دیپلمات سابق ایران

جمهوری اسلامی بخاطر بمب اتمی آخرالزمانی، دنیا را به گروگان گرفته است

جمع چند کوتوله سیاسی ،در مبارزات انتخابات قلابی و حذف کاندیداهایی که، می توانست. حجم بیشتری از نیروهای خودی و پرچم سفید ها را، جذب کند و عدم تحرک اولیه، در خصوص گفتمان جذب حداکثری مردم، به صندوق آراء ،حاکی از این است.که در عمق استراتژی بقا و ممات رژیم،مسئله بسیار مهمی، در حال تکوین است.که طی بیش از چهار دهه گذشته، سابقه نداشته و با تحقق نهایی این پدیده،تمام معادلات هم درون رژیم و هم خارج از آن،در راستای تصور بقای رژیم ،به هم می خورد.بخاطر همین پدیده پنهان، از نظر عام بود.که همه مصلحت ها، از جمله بازی های رقابت پلیس خوب و بد را، به عنوان استراتژی دائمی، کنار گذاشته و با قلع و قمع استالینی شورای نگهبان،کوتوله ترین دولتمردان رژیم،برای انتخابی جلوه دادن فرد انتصابی در نمک خوابانده شده رهبری را ،به صحنه آوردند.

ابتدا بر خلاف چهار دهه گذشته،دعوتی از عام، برای بازار گرمی، در پروسه رای دهی،داده نشد.اما خامنه ای بلافاصله و خیلی زود متوجه این اشتباه شده و برای اینکه آن برنامه پنهان را، تا لحظه موعود کماکان مخفی نگه داشته و هرگونه شک و شبه را از بین ببرد.بعد از اشک تمساح گونه اش به مرگ رئیسی مطالبی در هر چه بیشتر شرکت کردن مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو،بیان نمود.با توجه به چیدمان چهار کاندید کم سواد اصولگرا و یک پزشک به ظاهر اصلاح طلب قلابی بد تر از اصولگرا، آنچه در صحنه خنده دار و در عین حال غم انگیز و رسوای به اصطلاح مبارزه انتخاباتی می گذرد.می توان در مورد آن پدیده پنهان ،حدس هایی زد.بخصوص اینکه ،بر خلاف همیشه،نوعی حالت اعتماد به نفس در رفتار خامنه ای و اعضای بیت وی و حواشی آن، به چشم می خورد.که این معنی را می دهد.زیر کاسه نیم کاسه ای است.

از سوی دیگر،برخی سخت گیری ها و پنهان کاری ها،علیه کار روتین بازرسی مراکز اتمی ،باعث انتقاد آژانس بین المللی انرژی اتمی،بخصوص در اعتراض به عبور رژیم ،از خط قرمز ها در راستای حصول به اولین بمب اتمی شیعی،گردیده و بار دیگر همچون سه سال گذشته به صدور قطعنامه مشابه بی خاصیت و بدون ارجاع پرونده به شورای امنیت ، یا اقدام در مورد اجرای طرح ماشه و بازگشت همه تحریم های سازمان ملل ،بسنده شد. که حاکی از این امر است. که رژیم در پشت صحنه،آن کار دیگر را می کند.رخدادی شبیه دوران تولید اولین بمب اتمی کره شمالی و انتقال رهبری از قدیم به جدید، با مرگ رهبر قدیم و اینکه خامنه ای نیز، جایزه تولید اولین بمب اتمی ولی فقیه را، برای فرزندش مجتبی، به عنوان خلیفه دوم بعد ار خود، به ارمغان گذاشته، تا بخیال خود، پایه های قدرت بساط این خلیفه گری را، با بمب مزبور علیه گزند روزگار، بیمه، بتون آرمه و اتمی نماید.

برای نجات بشریت و مقابله و جلوگیری از این امر و شکست این پروژه و ترفند ،شایسته است .دو اقدام موازی بطور همزمان انجام گیرد.در خارج: شورای حکام ،طی قطعنامه ای، رژیم را محکوم و آنرا به شورای امنیت جهت تنبیه رژیم ارجاع دهد.اگر وتوی اربابان جمهوری اسلامی،یعنی چین و روسیه مطرح بود.می توان از مکانیسم مجمع عمومی و قطعنامه اتحاد برای صلح ،استفاده نمود. در داخل کشور:مردم،فقط یک شبانه روز، در روز رای گیری قلابی که بیشتر شبیه خر داغ کنی است. در خانه ها مانده، با تحریم گورستانی انتخابات قلابی، بزرگترین اتحاد سرتاسری و میلیونی خود بعد از جنبش مهسا زن زندگی آزادی را،در معرض افکار عمومی جامعه مدنی جهانیان قرار دهند. (دوربین های این جامعه مدنی ،بخاطر مچ شدن منافع جامعه جهانی، با مردم ایران ، بسوی ایران زوم شده است) مسیر حوادث از فردای روز مزبور ،سرانجام به پیروزی نهایی مردم ایران،در راستای نجات جامعه بشری ،از بمب آخرالزمانی ،منجر خواهد شد.

 خامنه ای و تبدیل ایران به عقب مانده ترین و وابسته ترین کشور دنیا

در انتخابات ریاست جمهوری کشورهای آزاد،دموکرات و سکولار،کاندیدا های احزاب مربوطه،اصول و برنامه های دولت احتمالی آینده خود را،طوری مطرح می کنند.که اولا قابل فهم برای توده مردم بوده و ثانیا تامین کننده نیازهای سیاسی،اقتصادی و... کشور مبتنی بر سربلندی ملی و واجد همه شرایط پیشرفت و ترقی و توسعه و نیز عضو مفید و موثری ،درجامعه بین المللی، با تاکید بر صلح و دوستی ،آرامش و آسایش در جامعه جهانی باشد.

اما در انتخابات تحت زعامت خامنه ای در ایران، اعم از مجلس یا ریاست جمهوری ،تاکید وی برانتخاب کسانی است.که از بقیه آحاد مردم ،به فکر و خواسته ها و برنامه ها و مکنونات قلبی وی، نزدیک و کاملا مطیع، گوش به فرمان و سرسپرده وی باشند. بخاطر همین هم هست.که مثلا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تاکید وی، بر اعتقاد کاندید انتخابات ریاست جمهوری، به مبانی انقلاب،با همان شیوه ای که تاکنون بوده،یعنی حفظ وضع موجود ،بدون اقدام عملی و مفید برای توسعه و رشد اقتصادی و یا از بین بردن فقر عمومی و توام با ، بی اقدامی در کاهش نرخ تورم و در نتیجه ادامه اقتصاد رانتی و مافیائی باشد.تا مردم ایران، کماکان درگیر روزمرّگی، یا در واقع روز مردگی بوده،فکر و نا و توان لازم برای خیزش انقلابی و تغییر رژیم، نداشته نباشند.

از نظر سیاست خارجی، تاکید خامنه ای، بر عمق راهبردی، یا عمق استراتژیک، یعنی ادامه همان برنامه های همیشگی، مبتنی بر صدور شرارت، به منطقه و سایر نقاط جهان، توسط تروریست های گوش به فرمان و نیروهای نیابتی،در راستای ادامه سیاست همیشگی وی، مبنی بر داشتن دشمن یا دشمنان همیشگی ،در خارج و اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل ( پیروزی در ایجاد ترس و ترور و وحشت در جامعه ) و سرکوب مردم، بخاطر این دشمن بوده است. در واقع ترس خامنه ای ،از خیزش میلیونی و ناگهانی ملت ایران است و به خاطر این فوبیای ترس دائمی است.که نیروهای سرکوب را، به بهانه آماده باش ،در مقابل حمله دشمن خارجی ،همواره در حال بیدار باش نگه میدارد.تاکید همواره خامنه ای ،بر این دو سیاست داخلی و خارجی ،عواقب و پیامدهای زیر را داشته است:

- نیروهای نظامی یجای حفظ تمامیت ارضی کشور و کسب آبرو و حیثیت ملی میهنی و نیروهای انتظامی، بجای حفظ آرامش و آسایش شهروندان، عمدتا تبدیل به ماشین سرکوب ،برای حفظ توان و قدرت دیکتاتوری مذهبی گردیده اند. بطور مثال، در حمله اخیر دزدان مسلح، به یک طلافروشی،نیروهای انتظامی، چون فقط برای سرکوب مردم تعلیم دیده و تربیت شده اند. نمی دانستند و نتوانستند، که چگونه با دزدان مسلح برخورد نموده ،آنان را دستگیر و اموال مال باخته را، به صاحب آن باز گردانند.

-توهین دولت چین به تمامیت ارضی کشور و حمایت دولتمردان آن، از ادعای ارضی امارات متحده عربی ،به سه جزیره ایرانی در خلیج فارس و توهین روسیه به تمامیت ارضی ایران، در دریای مازندران و کاهش مالکیت ایران ،از چهل و نه درصد، به یازده در صد.که در هر دوی این موارد، بخاطر کمک این دو کشور به بقای رژیم، با اعطای وسایل و ابزار سرکوب و آموزش نیروهای سرکوب، در مقابله با خیزش انقلابی مردم و نیز نقش و عملکرد جمهوری اسلامی، به عنوان نیروهای نیابتی این دو کشور،رژیم را تبدیل به ابزار و دست نشانده این دو قدرت، در منطقه و بقیه نقاط جهان نموده است.

گرچه، همه این ترفندهای خامنه ای ،برای تحکیم قدرت خویش و حفظ جمهوری نکبت و فساد اسلامی بوده است.اما وی درین سیاست،علاقه و اشتیاق به قدرت و توان ملی مردم ایران، به کشور خویش را ،نادیده گرفته است. ملت ایران به گواهی تاریخ ،کس یا کسانی را، که فاقد روحیه ملی میهنی بوده و یا بر خلاف تمامیت ارضی کشور اقدام نموده ،هرگز نبخشیده و ازین به بعد نیز نخواهد بخشید و چون نگاه رژیم امّتی و نگاه مردم ،ملی میهنی است.در نتیجه شکاف بین رژیم حاکم و ملت ایران، ازین بابت، بمراتب عمیق تر شده است و هر بار چنین شکاف عمیقی بین قدرت حاکم و ملت ایران رخ داده،سرانجام ملت ایران، بر سرنوشت خویش غالب و حاکم شده است.به نظر میرسد این بار نیز چنین خواهد شد.

 خامنه ای جنایات حماس در هفت اکتبر را ،بهم زننده پیمان ابراهیم و شکست طرح آمریکا،اسرائیل و عربستان، در برنامه صلح و همکاری اعراب و اسرائیل،نام برد.وی با این کار، خود را به عنوان عامل تحریک حماس،به ارتکاب جنایات مزبور، در اسرائیل ، لو داد و با این لو دادن ، زمینه را ،برای تکمیل پیمان ابراهیم و سرانجام آغاز پایان جمهوری نکبت و فساد اسلامی در ایران، فراهم نمود.اکنون توپ در زمین ملت ایران ،برای زدن گل پیروزی است.

 این نوشته کوتاه و مختصر،خطاب به دوست مبارز و محترمی ،وجدانهای بیدار و آگاه را ( یکی از این وجدانها، تا چندی پیش در صف رژیم بود ) تکان داده است:

بله دوست عزیز، امروز با تعدادی از جوانهای مبارز گفتگو داشتیم. همین عبارت شما را یادآور شدند وگفتند. که سیاست روباه پیر، سیر نگهداشتن انها و گرسنه نگهداشتن ماهاست. صحبت از تعداد اعدامی ها در سال گذشته شد. که رژیم ملاها به تنهایی هفتاد و پنج در صد اعدامی ها در جهان ، یعنی اعدام قریب به نهصد نفر در سال گذشته را ،مرتکب و ازین بابت در دنیا ،اول شده و از اول سال‌جاری تاکنون، دویست و شصت نفر را ،اعدام کرده است .این یعنی ملاها ،فقط با اعدام و سرکوب زنده اند ،جوانی میگفت، هر کس گفته ،که ملاها از ارباب ماموریت دارند ،ایران را از بین ببرند. همچون جاوید نامان : محمد رضا شاه پهلوی ( که به تیغ جراحی ناقص و کشنده سپرده شد و خیلی زود بعد از جراحی ،جهان خاکی را وداع گفت ) بختیار و فرخزاد ،که بلافاصله تروریست های رژیم، این عزیزان را به قتل رساندند .صحبت از فعالان محیط زیست شد .که طی چند سال گذشته ،هر متخصص محیط زیست، اخطار داده که اگر رودخانه ها و دریاچه ها را ،خشک کنید ،ریزش زمین در شهرهای بزرگ، همچون تهران و اصفهان باعث کشتار بی‌سابقه ای خواهد شد.فوری آنها را دستگیر و سر به نیست نموده اند. بقول جوان مبارز دیگری ،بنا به اعتراف خود دولت ها ،ایرانیان مهاجر، برترین مهاجرین دنیا هستند .که میانگین علم و دانش و تخصص آنان، نسبت به بقیه مهاجرین، در جهان اول است‌.در نتیجه از هوش و درایت مردم ایران می‌ترسند. که‌ همچون زمان رضا شاه و محمد رضا شاه،اگر بر سرنوشت خویش حاکم گردند و رهبران عاشق میهن و دلسوز ملت بر سر کار باشند. ظرف اندک مدتی در منطقه ،از لحاظ پیشرفت و توسعه اقتصادی اول و در کل دنیا از جمله ده قدرت برتر دنیا گردند .بخاطر همین است .که ملاها را ،از اعماق تاریخ آوردند و در ایران بقدرت رساندند .که مانع این کار گردند. در آخر هم نتیجه گیری شد. که به هر حال این رژيم رفتنی است. چون شکاف بین رژیم حاکم و مردم بسیار عمیق است .که هر بار چنین اتفاقی رخ داده، سرانجام آن ملت ،بر سرنوشت خویش ،غالب و حاکم شده است.