آیا ترامپ نیز همچون اوباما و بایدن گول سیاست ماکیاولیستی خامنه ای را می خورد!؟

نقطه محوری سیاست خارجه خامنه ای در همه سالهای رهبری خود،استفاده از شیوه مخالفت بازهای حاکمیت ،با کبوتران مماشات طلب رژیم بوده است.اکنون نیز که خامنه ای تعمدا شمشیر ها را علیه ترامپ از رو بسته و با متوهم خواندن وی، به ظاهر درب هرگونه مذاکره و مصالحه را با وی بسته ،ابتدا ظریف را به اجلاس داووس فرستاد .تا همچون همیشه  با اظهارات و لابیگری های ماکیاولیستی خود ،پیغام صلح و آشتی و تسلیم برجامی به آمریکا و متحدین اش و تعطیلی پروژه تولید بمب اتمی را، در ازای تضمین  ادامه حیات رژیم و لغو تحریم های اقتصادی و نظامی،لفاظی کند.

یادآوری این موضوع ضروری است.که اصولا با توجه به شیوه انتصاب اعضای دولت ،از جمله دولت پزشکیان،وی نمیتوانست ظریف را معاون راهبری خود اعلام نماید.مگر اینکه از سوی رهبری مورد تایید قرار گرفته و یا به دستور مستقیم خامنه ای باشد. در نتیجه حضور ظریف در کنفرانس داووس و التماس غیر مستقیم به ترامپ برای مذاکره،در راستای سیاست اصلی خامنه ای، برای کلاه گذاشتن همیشگی با برنامه و بازی های ماکیاولیستی اصولگرا- اصلاح طلب، بر سران اتحادیه اروپا و آمریکا باشد.

با همین برنامه  و شیوه ها  بود.که زمان ریاست جمهوری اوباما ،با امضای توافق  برجام،کلاه بر سر وی گذاشتند و اوباما با کمک های نقدی و برجامی، بار دیگر رژیم ملاها را احیاء و به جان ملت به پا خاسته ایران در جنبش سبز  ونیز ملل منطقه انداخت. این شیوه و شرارت ها، در دوره بایدن نیز تکرار شد و اکنون نیز با روی کار آمدن دوباره ترامپ، با روش های پیچیده و جدید تر تکرار می شود.از جمله خامنه ای با متوّهم خواندن ترامپ و اینکه جمهوری اسلامی ضعیف نشده و مذاکره و تسلیمی نخواهد بود.خود را به عنوان یک رهبر قاطع و سازش ناپذیر اصولگرایان معرفی نمود.انتقاد کیهان شریعتمداری و اصولگرایان دیگر از ظریف و اعتراضات و تظاهرات اعضای اتاق فکر نظامی امنیتی بسیجی رژیم، علیه وی از جمله تجمع کفن پوشان و درخواست اعدام ظریف، کاملا و صد در صد در راستای گول زدن ترامپ و متحدین اروپایی و دیگران بوده است.

نتیجه آن که، ظریف و توسل به شیوه همیشگی خود  و با در باغ سبز نشان دادن به ترامپ،زمینه را برای کلاه گذاشتن دوباره و چند باره بر سر آمریکا و متحدین اش و در نتیجه کسب هزینه های لازم برای سرکوب ملت ایران و صدور شرارت به ملل منطقه و جهان فراهم نموده است. اکنون سئوال مهم اینجاست : آیا ترامپ نیز همچون اسلاف خویش گول ملاها و شیوه های ماکیاولیستی آنها را میخورد.یا یکبار برای همیشه این بازی تکراری ، به نفع رژیم و به ضرر جامعه بشری را، با اقدامی اصولی علیه شرارت های رژیم و در نتیجه  خاتمه این بساط ضد بشری ،به سرانجام می رساند!؟

 بنظر میرسد،نقطه پایان رژیم ملاها،در حال کلید خوردن است.

- گروسی مدیر کل آژانس اتمی : ج.ا در غنی سازی اورانیوم، تا درجه تسلیحاتی، پایش را روی پدال گاز گذاشته است.

-گوترش دبیرکل سازمان ملل: ج.ا باید ثابت کند،قصد تولید سلاح اتمی ندارد.

- رجز خوانی امروز خامنه ای : آن متوهم ( ترامپ ) می گوید ج.ا ضعیف شده،آینده !؟ ( آزمایش بمب اتمی شیعی آخرالزمانی) نشان خواهد داد. که چه کسی ضعیف شده ست !!

- گروه اتحاد علیه ایران هسته ای ،از ترامپ خواست اقدامات تهاجمی... تا نظامی علیه رژیم انجام دهد.

- چکیده تهدیدها و احکام ترامپ و مارکو روبیو وزیر خارجه علیه رژیم : روز اول اتمی شدن جمهوری اسلامی ، روز آخرش خواهد بود.

نتیجه :آیا سرانجام لحظه زدن مهر باطل شد، بر رژیم اسلامی فرا رسیده است ؟

 چرا قرارداد اخیر با روسیه یکی دیگر از خیانت های نهادینه شده رژیم ملاها علیه ایران و ایرانی است ؟

یادداشت واصله : آیا یادتان هست.که طی دو سه ماه گذشته به بهانه کمبود برق ،ادارات و مدارس تعطیل شد.کارخانجات از تولید بازماندند و ضررهای زیادی به اقتصاد کشور وارد شد؟ اکنون در پی سفر پزشکیان آخرین ملیجک خامنه ای و امضای قراردادی با پوتین ، ارباب خامنه ای ،در روسیه قرار شده این کشور، چند نیروگاه برق دیگر در ایران بسازد.با توجه به اینکه نیروگاه بوشهر با هزینه یازده میلیارد دلاری ،فقط یک درصد برق مورد نیاز کشور را ،تولید می کند . این همه سر و صدا به خاطر این بود.که ملت ایران باین قرارداد نکبت بار استعماری اعتراض نکند.

بایت ترتیب دلیل قطع و وصل کردن های برق و هیاهویی که دولت پزشکیان و نشریات مربوط به راه انداختند. این بوده که ،رژیم می خواهد یک قرارداد ترکمنچای دیگر تحمیل ملت ایران نموده و به خیال خود سالهای سال کشور را، برای حفظ مطامع خود و بقای این بساط عصر حجری خویش، در گروگان ناز و غمزه های ارباب پوتین بگذارد.اما هم خامنه ای و هم ملیجک اش کور خوانده اند .زیرا به زودی ملت ایران در میدان های میلیونی پاسخ ساختار شکنی به این نوکران دست نشانده خارجی داده و یک بار و برای همیشه تکلیف خود را با این بساط خائن ضد ایران وایرانی و نوکر سرسپرده خارجی روشن می کند.

 شکست جمهوری اسلامی در همه عرصه ها با دورنمای سرنگونی ناگهانی

در حالی که دور سوم گفتگوی های رژیم ،با سه کشور اروپایی، با التماس و عقب نشینی و پروسه کی بود کی بود من نبودم ها ( طغیان رژیم در همه عرصه ها علیه جامعه جهانی و صدور جنگ و شرارت و باج گیری به دنیا ) بدون نتیجه خاتمه یافت .پزشکیان آخرین ملیجک خامنه ای، در یک گفتگوی ضعیف و التماس آمیز،با ان بی سی نیوز، طی انکار کامل برنامه های ترور ترامپ رئیس جمهور آمریکا ( هرگز به دنبال کشتن ترامپ نبوده ایم ) این خبر را، برنامه ایران هراسی اسرائیل و دیگر کشورها نام برد و این در حالی است.که اخبار واصله از منابع موثق در آمریکا ،حاکی است.که تعدادی از دستگیرشدگان ،در رابطه با آتش سوزی  لس آنجلس ،از عمال سرسپرده رژیم بوده اند.

این روز ها، اتاق فکر ذهن های معلول رژیم، که برای نجات این بساط مشرف به موت اسلامی، بطور شبانه روزی،مشغول صدور سناریوهای مختلف، در راستای سرکار گذاشتن ملت ایران و دیگران با دروغ های شاخدار و انکار وقایعی که بطور حتم رخ داده ،می باشند.باید خاطر نشان نمود. که اصولا سنگ بنای این رژیم ،با خدعه و نیرنگ و توطئه گذاشته شده است. وقتی به خمینی ایراد گرفتند.که آنچه در نوفل لوشاتوی  پاریس وعده دادی ،در بازگشت به  ایران ،برعکس آن عمل نموده و می کنی گفت: خدعه کردم. این گفته ،توافقنامه مونیخ بین آلمان نازی، با دول ایتالیا فرانسه و انگلستان ،در سپتامبر 1938 را بخاطر می آورد.که به ظاهر در راستای جلوگیری از جنگ امضاء شد.اما یک سال بعد، در پی حمله هیتلر به لهستان (اول ماه سپتامبر ) این توافقنامه ،به عنوان اقدامی مماشات گر با دول توتالیتر و جنگ طلب، تلقی شده  و وارد فرهنگ سیاسی جامعه بین المللی گردید.

لازم به یادآوری است.که با توجه به متون اسلامی ،درین دین، به دروغ نهادینه شده می گویند، خدعه و تقیه ،یعنی بر خلاف آنچه که قبلا گفته و وعده داده شده،عمل کردن، به این ترتیب ،اکنون سئوال روز این است: با توجه به تجارب جامعه جهانی ،از عملکردهای گذشته رژیم تهران ،در وعده دادن ها و عمل نکردن ها و با توجه به شکست هایی که، در منطقه خورده  و دکان صدور شرارت ها و جنگ ها و باج گیری ها نیز، در شرف تعطیل شدن نهائی است.بنظر می رسد.که با تعطیلی بساط مماشات گر دموکرات های آمریکا، در باج دهی به رژیم و چشم پوشی از تولید و فروش نفت کلان و زیر قیمت و  ارزان ایران، به چین و تغییراتی که ،در اتحادیه اروپا، با انتخاب روسای راست گرای جدید نهادهای مربوطه، در راستای سفت کردن کمربندها ،علیه گستاخی ها و باج گیری های رژیم و نیز بسته شدن راههای تحصیل درآمد رژیم و نیز بازگشت دوباره جمهوری خواهان آمریکا به قدرت و راستی آزمایی که در رابطه با اقدامات مخفی رژیم در ترور دونالد ترامپ رئیس جمهور و نیز رسوائی که در آتش زدن عمدی لوس آنجلس، توسط عمال رژیم به آنتن ها رفته و همچنین با توجه به آنچه که در بطن جامعه فقر زده و خشمگین ایران می جوشد و می خروشد و به پیش می رود .بنظر میرسد که این بار نوبت پاکسازی این بساط عصر حجری شرور و جنگ طلب  از ایران و منطقه و جهان رقم خورده و باید امیدوار بود که  دنیای بهتری در پیش است.

 سرانجام رژیم جمهوری اسلامی مطرود از نظر داخلی و منزوی در جامعه بین المللی

انگار یک رژیم مطلقا قرون وسطائی، از آن قرن به زمان حاضر پرتاب شده و با ایدئولوژی و سیاستی که مطرود جامعه بین المللی است.اصرار به توزیع ایدئولوژی خود ،در منطقه و صدور آن به دنیا را دارد.

خامنه ای  در قرن بیست و یکم، همچون رهبران شوروی در قرن گذشته ،سیاست و ایدئولوژی را، بر رفاه عمومی و اقتصاد پیشرفته ترجیح داده و سرانجام دراین آخرین روزها، به این نتیجه رسیده است.که اگر ملت ایران  در فقر مطلق بسر برد و همه توان و انرژی اعضای خانواده ها، به کار شبانه روزی جهت بدست آوردن قوت لایموت صرف شود. دیگر انرژی و توان لازم را برای خیزش انقلابی علیه رژیم اسلامی اش، نخواهد داشت. 

شوروی از نظر ایدئولوژی در انزوای مطلق قرار گرفت  . رژیم نیز سرانجام در صدور ایدئولوژی ( انقلاب اسلامی- بخوانید : صدور جنگ و شرارت ) به منطقه  و دنیا ناکام ماند. ازغزه،لبنان سوریه و.. اخراج و به مرزهای داخل ایران  بازگشت نمود. شوروی نیز از افغانستان و اروپای شرقی مجبور به بازگشت به مرزهای روسیه شد و سرانجام فرو پاشید.

تنها بودن در جامعه بین المللی یعنی فروپاشی و به پایان خود رسیدن،زیرا جامعه بین المللی ،به عنوان یک خانواده کار می کند .وقتی عضوی مخالف آن عمل کند. حذف میشود و میمیرد.کما اینکه شوروی حذف شد و مرد.رژیم اسلامی حاکم بر ایران نیز در مرحله غرق و حذف شدن است. چون بر خلاف جریان آب شنا می کند و در انزوای مطلق رو به مرگ قرار گرفته است.

 جان کلام و سخن روز از یک ذهن زیبای هفده ساله داخل کشور

رژیمی که ادامه حیات اش به ایجاد ترس و ترور و وحشت و زهر چشم گرفتن از جوانان کشور و اعدام های روزانه و تمرین های نظامی در شهر های مهم کشور برای سرکوب ملت و کار اتاق های فکر متعدد ش بجای ساختن،تولید،بهینه کردن امور،ایجاد رفاه و آسایش و آرامش  در جامعه،بالعکس در حال سناریو سازی و انفجار بمب های خبری سرتاپا دروغ های شاخدار برای سرکار گذاشتن اذهان عمومی و به بیراهه فرستادن افکار عمومی جامعه  می باشد. تا روی اقدامات زشت و پلید و فساد ملاها و اعوان و انصارش تمرکز نشود،ماندنی نیست. کدام رژیم این چنینی از اول تاریخ بشر تاکنون ماندگار بوده که جمهوری سرتا پا فساد و نکبت اسلامی ملاها هم ماندگار باشد!؟

 شکست نهائی رژیم درهر دو سیاست داخلی و خارجی و کلید خوردن پایان این بساط

در حالیکه اعتراضات مردمی درتعدادی از شهرهای مهم کشور ازجمله اهواز،اصفهان،رشت،کرمانشاه،شوش و بوشهر، و.. با شعار جنگ افروزی کافیه سفره ما خالیه،آغاز یک خیزش عمومی در سراسر کشور را نوید میدهد. در پی اظهارات اخیر خامنه ای مبنی بر این که هیچ تغییری در نیروهای مقاومت ( مزدوران نیابتی سابق ) ایجاد نشده و عنقریب همه چیز به شکل سابق خود در منطقه اعاده می گردد.وزیر خارجه و نیز دبیر شورای مقاومت ملی رژیم، صحبت از احیای مجدد نیروهای نیابتی، در منطقه بخصوص در سوریه، علیه اسرائیل نموده اند.این امر نشان می دهد. که علیرغم شکست های پی در پی رژیم در خاورمیانه و از دست دادن خیلی سریع مزدوران خود در غزه ،لبنان، سوریه و...هنوز نمی تواند. خود را با شرایط جدید وفق دهد و در یک سر درگمی، گیجی و بلا تکلیفی کامل بسر می برد.این امر به معنی باخت - باخت در سیاست خارجی بوده و تکرار چنین مقاومت هایی در داخل کشورنیز،ساعات آخر حیات چائوشسکو دیکتاتور رومانی را تداعی می کند .که مامورین وی را برای اعدام می بردند و وی صحبت از تنبیه آنان بخاطر رفتار بد و بی احترامی که به وی و همسرش روا داشتند، می نمود. بنظر می رسد، روزهای پایانی این بساط نیز بشمارش افتاده، چون دول ذینفع در منطقه و جهان، به یک اجماع جهت پاکسازی رژیم ازخاورمیانه و جامعه بین المللی نموده اند و در درون کشور نیز، به جز آن چند در صد وفادار به راس هرم قدرت،دیگر کسی برای رژیم باقی نمانده، که جان خود را بخاطر بقای آن به خطر اندازد.حتی مزدوران اش در خارج نیزبه تکاپو افتده اند .که به نحوی از رژیم اعلام جدائی و برائت نموده ،خود را از عقوبتی که راس هرم قدرت دچار می گردد، رها سازند.

 شکست دکترین خامنه ای در گرفتار کردن دائمی ملت ایران، به جنگ های بی ثمر و به بهانه این جنگها،سرکوب دائمی ملت ایران، برای بقای خویش

بالعکس وی، دکترین زنده یاد محمدرضا شاه پهلوی،آبادی ایران، بی نیازی ملت و زیستن در رفاه، آسایش ،آرامش و خوشبختی مردم با داشتن بهترین روابط دوستانه، با همسایگان،ملل منطقه و صلح و آرامش و آسایش در جامعه بین المللی بود و این در حالی است.که دکترین خامنه ای ،بربادی ایران ،از بین بردن محیط زیست ایران ،از جمله خشک کردن عمدی رودخانه ها،دریاچه ها،به علت بستن سد های غیر استاندارد، بر روی این رودها ،برای سیراب کردن زمین های مزروعی سرداران سپاه، از بین بردن جنگلها و مراتع سرسبز ،بمنظور تبدیل ایران، به کویر و صحرای برهوت،صدور جنگ و شرارت به منطقه و جهان ،در راستای سرکوب دائمی ملت و خفقان مطلق در ایران بود و کماکان می باشد.خامنه ای همه اقدامات و دستورالعمل های خویش را، در چارچوب فقر و تلاش دائمی مردم، برای بدست آوردن حداقل امکانات زندگی و درگیر شدن خانواده ها، بطور شبانه روزی، در بدست آوردن قوت لایموت، برای ادامه حیات ،تنظیم و اجرا می کند ،تا مردم بعلت تلاش دائمی برای معاش ،دیگر فرصتی ،برای فکر کردن و انقلاب ،علیه این بساط غیر قابل تحمل را، نداشته باشند.در نتیجه خنثی کردن این ترفند شیطانی : اتحاد همه آحاد ملت ایران و تداوم مبارزه در میدان های میلیونی ، تا پیروزی کامل، بر این رژیم ضد ایران ودشمن ایرانی و برچیدن همیشگی این بساط اهریمنی، از ایران می باشد.بخصوص اینکه با شکست کامل رژیم در جنگ های نیابتی و از بین رفتن تروریست های خویش ،دیگرفرصت و بهانه ای ، برای ادامه صدور جنگ و شرارت به منطقه و دیگر نقاط جهان را از دست داده و در نتیجه اکنون توپ در زمین ملت ایران است.که آخرین گل پیروزی را بزند.که با توجه به نفرتی که هم اکنون در بطن جامعه علیه این بساط عصر حجری اهریمنی انیرانی می جوشد و می خروشد و به پیش می رود.با یک انفجار هزار ریشتری خشم ملی، پیروزی نهائی در یک قدمی است .