هشدار مهم : رژیم در اوج ضعف و زبونی،با بمباران خبری به اصطلاح ( خودکشی تتلو در زندان ) بار دیگر ازین مهره ذلیل و گوش بفرمان و ملیجک بیت فاسد رهبری استفاده و در حالیکه اعتصاب سراسری کامیون داران در بیش از ۱۴۰ شهر مهم کشور ادامه دارد.برای این که حواس و توجه ما ملت ایران را ، از این اقدام مهم منحرف و اعتصابات و اعتراضات عمومی را تحت الشعاع قرار دهد. بار دیگر به یکی از اعضای اتاق فکر ناقص العقل خود ،توسل جسته تا با برخی بازی های انحرافی و دنبال نخود سیاه فرستادن ها ،این بارنیز نجات یابد.گول نخوریم .برخیزیم.که تنها راه نجات ما و میهن مان درین خیزش و اعتصابات عمومی است و بس، چون ،کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما.
۱۴۰۴ خرداد ۹, جمعه
۱۴۰۴ خرداد ۱, پنجشنبه
چگونه رژیم سرانجام در گوشه رینگ گیر افتاد .
قراین و شواهد حاکی است .که دولت ترامپ عزم خود را جزم کرده که مسئله اتمی رژیم اسلامی را یکبار و برای همیشه حل کند.این اقدام نیز باید سریع انجام گیرد. تا رئیس جمهور بتواند ،دنبال بقیه برنامه های دولت خویش برود. در ابتدای مذاکرات فیمابین ظاهرا همه چیز به خوبی پیش می رفت.که رهبر رژیم حذف غنی سازی اورانیوم را خط قرمز نظام اعلام نمود. در نتیجه آمریکایی ها متوجه شدند .که در پی دیدار مقامات رژیم با مقامات چین و روسیه، با توجه به توصیه های این دو ،رهبر رژیم با بازگشت به سیاست دهه های گذشته، در حال خرید زمان و طولانی کردن مذاکرات است. تا حریف را خسته و وادار به پذیرش یک توافق ناقص نماید.در اینجا نگاهی به خواسته های بازیگران مربوطه ،ضروری به نظر می رسد:
- رژیم در فقدان منابع مالی نگران خیزش مردم ایران به مصداق شکم گرسنه دین و ایمان نمی شناسد و تبدیل شدن اش به یک بمب آتشین یا مرگ یا زندگی و درنتیجه بشدت جهت رفع حداقلی این مشکلات به منابع مالی نیازمند است. تا با تزریق پول و امکانات و مواد غذایی ضروری بازار،همراه با تسهیلاتی چون آب و برق و گاز و غیره ،ملت را به مرحله قبل از آستانه فعلی مرگ یا زندگی باز گردانده نوعی تحمل و مدارا ،در جامعه ایجاد نموده و در عین حال نیروهای سرکوب را، از لحاظ آموزش و خرید های مربوطه تجهیزات سرکوب، به روز نماید.
- چین و روسیه هر یک به دلایل خود خواهان ادامه وضع موجودند.چین بعلت خرید نفت قاچاق از ایران ، به نصف قیمت بازار و در مقابل آن ،آسوده شدن از پروسه انهدام و دور ریختن کالاهای فاسد و تاریخ مصرف گذشته و یا بنجل و آلوده و مرگ زا ،که رژیم مشتری دایمی آن است و نیز روسیه بخاطر ادامه سرسپردگی رهبر رژیم به مسکو، در مسائل منطقه و نیز متقابلا تداوم همکاری های نظامی در جنگ پوتین با اوکراین ،خواهان ادامه وضع موجود می باشد.
- آمریکای ترامپ ،مخالف ادامه سیاست همیشگی نوکری رژیم به چین و روسیه بوده و قصد دارد.که ایران را به عنوان متحد طبیعی و همیشگی در دهه های ماقبل حاکمیت رژیم اعاده و جنگ های ناتمام خاورمیانه را خاتمه و این جامعه را وارد جرگه بازار معاملات و خرید و فروش و تجارت و اقتصاد فیمابین نماید.نگاهی به دوران قبل از روی کار آمدن ترامپ نشان میدهد. که رژیم اسلامی در همه این سالها، برای کلاه گذاشتن بر سر غرب در معاملات ،از پروژه همیشگی خود یعنی مجادله سوری و قلابی اصلاح طلبان ،با اصولگرایان ،در راستای تعامل گروه اول با غرب بوده و این انتظار از غرب که باید با پشتیبانی از دولت اصلاح طلب، مانع از روی کار آمدن اصولگرایان گردیده ،در نتیجه بطور مثال، گذاشتن همه هندوانه ها را ،در سبد چین و روسیه ممانعت کنند.
این سیاست تا دوران ریاست جمهوری رئیسی ادامه داشت .ولی خامنه ای بعلت وسواس اش برای ادامه قدرت در خاندان خود و در نتیجه از بین بردن همه شک و تردیدها،مدیریت انتخابات قلابی را ،به مسیر یک دست کردن قدرت هدایت نمود. با مرگ رئیسی در یک حادثه مشکوک . با توجه به اطمینان کامل از عملکرد پزشکیان این سیاست (یکدست کردن قدرت برای انتخاب رهبری بعد از خامنه ای در خاندان وی ) در راستای سرسپردگی مطلق پزشکیان از خامنه ای ادامه یافت.بخصوص اینکه تصور بر این بود.که برنده انتخابات آمریکا از حزب دموکرات خواهد بود.
بررسی عملکرد ترامپ با رژیم، از فردای انتخاب مجدد وی نشان داد .که علیرغم گیر افتادن بساط خامنه ای، دربن بست یکدست نمودن قدرت و از دست دادن بازی های سیاسی روانی جنگ اصلاح طلب با اصولگرا ( دو جناح قدرت رهبر رژیم ) برای اخذ امتیاز از حریفان آمریکایی و اروپایی ،بالعکس ترامپ با توجه به دوستان و مشاورین مطلع امور ایران،از کپی کردن و شکل گیری همین بازی اصلاح طلب - اصولگرا ،در کابینه خویش، بطور عملی پرده بر داشت : در حالی که ویت کاف مشاور و فرستاده وی ویژه ترامپ در مذاکرات با رژیم ،رل اصلاح طلب جناح قدرت کاخ سفید را ،ایفا می نمود،روبیو وزیر خارجه، در نقش اصولگرای کاخ سفید ایفای نقش نمود.اولی حرف های مورد پسند رژیم را می زد و دومی با اظهارات تند علیه رژیم، آب سردی بر دستان خامنه ای می ریخت.
شخص ترامپ رئیس جمهور نیز ،هم یکی به نعل می زد و هم به میخ و امروز از پیشرفت مذاکرات و در آستانه حصول توافق می گفت و فردا بر خلاف آن، از بدی ها زشتی های رژیم، در خرابی ایران و منطقه و بر خلاف مواضع جهانی بودن خواسته های رژیم، ایراد سخنرانی و در نتیجه کل بساط خامنه ای را گیج و منگ می نمود.
به نظر می رسد .که کاخ سفید ،هر مذاکره ای با رژی انجام می دهد .متحدین اروپایی خود و نیز اسرائیل را ،در خفا و بدون تبلیغ و سرو صدا مطلع می سازد. و اینکه حتی مشاورت هایی هم برای در گوشه رینگ گیر انداختن رژیم و تسلیم بلاشرط آن، با این متحدین انجام می گیرد.که قضیه به روز بودن توسل به اجرای مکانیسم ماشه از سوی اروپایی ها و بازگشت اتوماتیک همه تحریم های بین المللی از آن جمله بوده و در نتیجه رژیم برای اولین بار در این مذاکرات وارد مرحله باخت باخت شده است.
با توجه به مراتب فوق ،بنظر می رسد .که رژیم سرانجام بعد از قریب به پنج ده، در موقعیتی قرار گرفته ،که خواه تعامل با آمریکای ترامپ را بپذیرد یا عناد نموده و رد کند.در هر حال باخته است.چون ایجاد روابط معمولی با آمریکا، بعلت تسلط یک گروه مافیایی بر همه اقتصاد و سیاست های رژیم ، آن هم با یک اقتصاد مافیایی - رانتی،فساد،دزدی و... نمی تواند و نیز نمی داند .چگونه با یک اقتصاد نورمال آزاد و مدل روز آمریکا ،مدارا و معامله نماید.در نتیجه دیر یا زود از درون متلاشی می گردد. اگر نپذیرد و عناد کند.اسرائیل حی و حاضر در خط اول جبهه ،هزار البته با پشتیبانی آمریکا ،آماده بمباران همه اهداف اتمی،موشکی ،نظامی و کل بساط قدرت رژیم خامنه ای است.که باز چیزی از رژیم باقی نخواهد ماند.
علی اکبر امیدمهر
SvarVideresend Tilføj reaktion |
چگونه رژیم سرانجام در گوشه رینگ گیر افتاد .
قراین و شواهد حاکی است .که دولت ترامپ عزم خود را جزم کرده که مسئله اتمی رژیم اسلامی را یکبار و برای همیشه حل کند.این اقدام نیز باید سریع انجام گیرد. تا رئیس جمهور بتواند ،دنبال بقیه برنامه های دولت خویش برود. در ابتدای مذاکرات فیمابین ظاهرا همه چیز به خوبی پیش می رفت.که رهبر رژیم حذف غنی سازی اورانیوم را خط قرمز نظام اعلام نمود. در نتیجه آمریکایی ها متوجه شدند .که در پی دیدار مقامات رژیم با مقامات چین و روسیه، با توجه به توصیه های این دو ،رهبر رژیم با بازگشت به سیاست دهه های گذشته، در حال خرید زمان و طولانی کردن مذاکرات است. تا حریف را خسته و وادار به پذیرش یک توافق ناقص نماید.در اینجا نگاهی به خواسته های بازیگران مربوطه ،ضروری به نظر می رسد:
- رژیم در فقدان منابع مالی نگران خیزش مردم ایران به مصداق شکم گرسنه دین و ایمان نمی شناسد و تبدیل شدن اش به یک بمب آتشین یا مرگ یا زندگی و درنتیجه بشدت جهت رفع حداقلی این مشکلات به منابع مالی نیازمند است. تا با تزریق پول و امکانات و مواد غذایی ضروری بازار،همراه با تسهیلاتی چون آب و برق و گاز و غیره ،ملت را به مرحله قبل از آستانه فعلی مرگ یا زندگی باز گردانده نوعی تحمل و مدارا ،در جامعه ایجاد نموده و در عین حال نیروهای سرکوب را، از لحاظ آموزش و خرید های مربوطه تجهیزات سرکوب، به روز نماید.
- چین و روسیه هر یک به دلایل خود خواهان ادامه وضع موجودند.چین بعلت خرید نفت قاچاق از ایران ، به نصف قیمت بازار و در مقابل آن ،آسوده شدن از پروسه انهدام و دور ریختن کالاهای فاسد و تاریخ مصرف گذشته و یا بنجل و آلوده و مرگ زا ،که رژیم مشتری دایمی آن است و نیز روسیه بخاطر ادامه سرسپردگی رهبر رژیم به مسکو، در مسائل منطقه و نیز متقابلا تداوم همکاری های نظامی در جنگ پوتین با اوکراین ،خواهان ادامه وضع موجود می باشد.
- آمریکای ترامپ ،مخالف ادامه سیاست همیشگی نوکری رژیم به چین و روسیه بوده و قصد دارد.که ایران را به عنوان متحد طبیعی و همیشگی در دهه های ماقبل حاکمیت رژیم اعاده و جنگ های ناتمام خاورمیانه را خاتمه و این جامعه را وارد جرگه بازار معاملات و خرید و فروش و تجارت و اقتصاد فیمابین نماید.نگاهی به دوران قبل از روی کار آمدن ترامپ نشان میدهد. که رژیم اسلامی در همه این سالها، برای کلاه گذاشتن بر سر غرب در معاملات ،از پروژه همیشگی خود یعنی مجادله سوری و قلابی اصلاح طلبان ،با اصولگرایان ،در راستای تعامل گروه اول با غرب بوده و این انتظار از غرب که باید با پشتیبانی از دولت اصلاح طلب، مانع از روی کار آمدن اصولگرایان گردیده ،در نتیجه بطور مثال، گذاشتن همه هندوانه ها را ،در سبد چین و روسیه ممانعت کنند.
این سیاست تا دوران ریاست جمهوری رئیسی ادامه داشت .ولی خامنه ای بعلت وسواس اش برای ادامه قدرت در خاندان خود و در نتیجه از بین بردن همه شک و تردیدها،مدیریت انتخابات قلابی را ،به مسیر یک دست کردن قدرت هدایت نمود. با مرگ رئیسی در یک حادثه مشکوک . با توجه به اطمینان کامل از عملکرد پزشکیان این سیاست (یکدست کردن قدرت برای انتخاب رهبری بعد از خامنه ای در خاندان وی ) در راستای سرسپردگی مطلق پزشکیان از خامنه ای ادامه یافت.بخصوص اینکه تصور بر این بود.که برنده انتخابات آمریکا از حزب دموکرات خواهد بود.
بررسی عملکرد ترامپ با رژیم، از فردای انتخاب مجدد وی نشان داد .که علیرغم گیر افتادن بساط خامنه ای، دربن بست یکدست نمودن قدرت و از دست دادن بازی های سیاسی روانی جنگ اصلاح طلب با اصولگرا ( دو جناح قدرت رهبر رژیم ) برای اخذ امتیاز از حریفان آمریکایی و اروپایی ،بالعکس ترامپ با توجه به دوستان و مشاورین مطلع امور ایران،از کپی کردن و شکل گیری همین بازی اصلاح طلب - اصولگرا ،در کابینه خویش، بطور عملی پرده بر داشت : در حالی که ویت کاف مشاور و فرستاده وی ویژه ترامپ در مذاکرات با رژیم ،رل اصلاح طلب جناح قدرت کاخ سفید را ،ایفا می نمود،روبیو وزیر خارجه، در نقش اصولگرای کاخ سفید ایفای نقش نمود.اولی حرف های مورد پسند رژیم را می زد و دومی با اظهارات تند علیه رژیم، آب سردی بر دستان خامنه ای می ریخت.
شخص ترامپ رئیس جمهور نیز ،هم یکی به نعل می زد و هم به میخ و امروز از پیشرفت مذاکرات و در آستانه حصول توافق می گفت و فردا بر خلاف آن، از بدی ها زشتی های رژیم، در خرابی ایران و منطقه و بر خلاف مواضع جهانی بودن خواسته های رژیم، ایراد سخنرانی و در نتیجه کل بساط خامنه ای را گیج و منگ می نمود.
به نظر می رسد .که کاخ سفید ،هر مذاکره ای با رژیم انجام می دهد .متحدین اروپایی خود و نیز اسرائیل را ،در خفا و بدون تبلیغ و سرو صدا مطلع می سازد. و اینکه حتی مشاورت هایی هم برای در گوشه رینگ گیر انداختن رژیم و تسلیم بلاشرط آن، با این متحدین انجام می گیرد.که قضیه به روز بودن توسل به اجرای مکانیسم ماشه از سوی اروپایی ها و بازگشت اتوماتیک همه تحریم های بین المللی از آن جمله بوده و در نتیجه رژیم برای اولین بار در این مذاکرات وارد مرحله باخت باخت شده است.
با توجه به مراتب فوق ،بنظر می رسد .که رژیم سرانجام بعد از قریب به پنج ده، در موقعیتی قرار گرفته ،که خواه تعامل با آمریکای ترامپ را بپذیرد یا عناد نموده و رد کند.در هر حال باخته است.چون ایجاد روابط معمولی با آمریکا، بعلت تسلط یک گروه مافیایی بر همه اقتصاد و سیاست های رژیم ، آن هم با یک اقتصاد مافیایی - رانتی،فساد،دزدی و... نمی تواند و نیز نمی داند .چگونه با یک اقتصاد نورمال آزاد و مدل روز آمریکا ،مدارا و معامله نماید.در نتیجه دیر یا زود از درون متلاشی می گردد. اگر نپذیرد و عناد کند.اسرائیل حی و حاضر در خط اول جبهه ،هزار البته با پشتیبانی آمریکا ،آماده بمباران همه اهداف اتمی،موشکی ،نظامی و کل بساط قدرت رژیم خامنه ای است.که باز چیزی از رژیم باقی نخواهد ماند.
علی اکبر امیدمهر
rs
۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۷, شنبه
در نشر و چاپ سالیانه کتاب در بین قریب به دویست کشور دنیا از آخر اول شدیم :
از بابت نشر کتاب هم، همچون همه شاخص های توسعه، پیشرفت و تمدن بشری،به علت دشمنی جمهوری فساد و نکبت اسلامی و بیسوادی رهبر جنایتکار زن ستیر کودک کش و گاف بزرگ اش، در نمایشگاه کتاب، در مورد رمان معروف نان و شراب ( علیه خرافات دین مداران و فاشیسم) از آخر اول شدیم .تفو بر تو ای چراخ گردون تفو:
موقعیت ایران در جریانهای جهانی نشر(کتاب و ..) :صنعت نشر با گردش مالی قریب به دویست میلیارد دلار ،در جامعه بین المللی ،که هنوز بزرگترین صنعت فراهم آورنده محتوا در صنعت رسانهای جهان و بزرگتر از صنایعی مانند فیلم، سرگرمی، مجلات، بازیهای رایانهای و موسیقی است.که ازین رقم، گردش نشر ایران رقمی در حدود 5/6 دهم درصد بازار نشر جهان بوده و در ردیف عقب مانده ترین کشورهای دنیا ،همچون کره شمالی،بورکینافاسو،سودان و.. قرار دارد.
علت اینهمه عقب ماندگی بخاطر ترس دیکتاتوری حاکم بر ایران است. که از هر اندیشه بر تر انسانی وپیشرفت بشری و رفاه و آبادانی و توسعه انسانی وحشت دارد.در ایران حرف اول و آخر را ،رای ،اراده و حق وتوی یک فرد بنام ولی فقیه، با اتکا به کتابی که چهارده قرن پیش نوشته شده،رقم میزند. وی همچون همه ی بیسوادان و سیه فکران تاریخ ،از فکر و اندیشه نو و پیشرفت بشری، وحشت دارد.باید مردم ایران در خواب ، جمود فکری،دعا،جادو، وهم و خیال غوطه ور باشند. تا وی بتواند، ماشین ترس و ترور و وحشت،فساد اداری و مالی ،دزدی غارت و چپاول و و یرانی را ،بر آنها تحمیل نماید.کتاب و آگاهی توده ها ،بزرگترین دشمن همه دیکتاتور های حقیر در طول تاریخ بوده است.اما همانطور که هیچ ابری نمیتواند مانع طلوع خورشید گردد. هیچکدام ازین دیکتاتور های ریز و درشت تاریخ ،رژیم شان به جز چند صباحی دوام نیآورده و سرانجام نور علم دانش عقل خرد جمعی برین مغز های پوسیده نخودی ،فاسد ، بیسواد و سیاه دیکتاتورهای ریز و درشت ،غالب شده است.در ایران ما نیز چنین خواهد شد.امروز و فردا دارد.اما سوخت و سوز ندارد.مرگ این بساط عصر حجری ، به هزار و یک دلیل ،حتمی است.
۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه
آخرین وضعیت رژیم جهل و جنون و نکبت اسلامی،اگر جنگی رخ دهد.
ترامپ با اظهاراتی علیه رژیم ،حرف دل یک ملت اسیر،گرفتار و در بند یک رژیم دیکتاتوری مطلق دینی را زد و فاتح قلوب ملتی شد.که در صورت هر گونه تنبیه نظامی رژیم،در کنار نیروهای وی علیه دشمن خانه زاد قرار خواهند گرفت.وی در یک سفر و دیدار بسیار مهم و در مقابل مهمترین دوربین های خبری دنیا ،مکنونات قلبی ملت ایران را،که هرگونه اظهار نظر یا اقدام اندک از سوی مردم با زندان ،شکنجه و اعدام مواجه میشد،با صدای رسا و بلند به گوش جهانیان رساند.وی ضمن تمجید از رهبران میهن و ملت دوست منطقه از جمله عربستان گفت :
- رهبران ایران روی دزدیدن ثروت مردم خود،تامین مالی تروریسم و خونریزی در خارج متمرکز شده اند.
- نمادهای تهران قبل از ۱۹۷۹ در حال ویرانی و تبدیل شدن به آوار و گرد و غبار هستند.
- ایران دهه ها بخاطر بی توجهی و سو مدیریت،گرفتار بی برقی های چند ساعته در روز شده است.
- رهبران ایران ،زمین های سرسبز را ،به بیابان های خشک تبدیل نموده اتد. مافیای آب، باعث خشکسالی و رودخانه های خشک شده است. سران رژیم ثروتمند گردیده ،اما چیزی نصیب مردم نشده و نمی شود.
- آنها با جنگ های نیابتی و مزدوران تروریست خود منطقه را ،با خود به زیر کشیده و منهدم نموده اند.
نتیجه و جان کلام - این وضع و بساط ،باید و حتما خاتمه می پذیرد.
۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه
جناب ترامپ عزیز و گرامی :
نام درست و تاریخی خلیج فارس ،برابر سند رسمی AD 311/1 Gen - 1971 دبیرخانه سازمان ملل متحد و نیز،برابر معاهده لیسبون - سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO - ژنو، وابسته به سازمان ملل ،نام درست و تاریخی خلیج فارس ، به ثبت جهانی رسیده است.در نتیجه نه شما و نه هیچ قدرت دیگری در جهان، نمی تواند .این اسم تاریخی- قانونی را، جعل نماید.
با احترام : ملت ایران
اشتراک در:
پستها (Atom)