لگد پراکنی های رژیم علیه اجرایی شدن مکانیسم ماشه،آغازی برای اجرای فصل هفتم منشور ملل متحد

وزارت خارجه رژیم طی بیانیه ای اعلام نمود.هیچگونه تعهدی در قبال قطعنامه های تحریمی شورای امنیت و اجرایی شدن مکانیسم ماشه نداشته و به برنامه های خود ( اتمی،موشکی و تسلیحاتی نظامی و..) ادامه میدهد.

این بیانیه غیر کارشناسی،بدون بررسی عواقب این تهدیدات صادر و هرگونه عناد و تهدید علیه جامعه جهانی،رژیم را تحت انقیاد فصل هفتم منشور ملل متحد و اصول ۴۱ و ۴۲ آن قرار میدهد. اصل ۴۱ ناظر بر همه اقدامات غیر نظامی، از جمله اقتصادی،محاصره دریایی، هوایی و قطع روابط سیاسی است.که اگر رژیم باز به قطعنامه های مربوطه گردن نه نهد، اصل ۴۲ منشور شامل استفاده از زور و گزینه نظامی، برای مهار تهدیدات رژیم، به اجرا در می آید .

که این امر طی حملات هوایی دریایی زمینی، در راستای حفظ و اعاده صلح و امنیت بین المللی  انجام می گیرد. آیا رژیم با دم شیر بازی می کند.یا به اربابان چینی و روسی خود امید بسته است !؟ اربابانی که به همه قطعنامه های تحریمی شورای امنیت ، علیه رژیم رای مثبت داده اند.

 تشدید تعمدی شرایط جنگی در کشور از سوی خامنه ای

مثل اینکه زندگی مخفی در پناهگاه اعماق زمین برای خامنه ای خیلی خوش گذشته و تعمدا اظهاراتی که کرد. به معنی این بود.که زندگی در مخفیگاه را ادامه دهد.زیرا آن را حد نهایی سیاست همیشگی اش مبنی بر اعلام و ایجاد شرایط جنگی با خارج و به بهانه این جنگ دایمی با دشمن، سیاست النصر بالرعب در داخل کشور ( پیروزی در تداوم ایجاد ترس میان مردم است ) را تا زمانی که زنده است،ادامه دهد.چون غیر از این روش ،هیچ آلترناتیو و سیاست جانشینی را بلد نیست و نمی داند. که اگر شرایط و اوضاع عادی شود. چگونه آن را اداره و تا چه زمانی با این ترفند، به حیات خود و رژیم اش ادامه دهد.مرکز ثقل اظهاراتش، علیرغم ضد و نقیض گویی ها،تداوم غنی سازی اورانیوم شصت درصدی بود .تا با تولید مخفیانه بمب اتمی آخرالزمانی ،ادامه رژیم اش را بیمه نماید.علیرغم تاکید دشمنی با آمریکا و توهین به رئیس جمهور این کشور( با یک ضرب المثل مشهدی )، در رابطه با اسرائیل ،برای اولین بار،خواهان نابودی آن نشد.بلکه از آن به عنوان رژیم صهیونیستی نام برد.که اوج ترس و وحشت اش از نتانیاهو، برای حمله دوم و این بار زدن سر مار،  یعنی خود خامنه ای را نشان می داد.

 

جایزه ای که به خامنه ای بخاطر حمله حماس به اسراییل داده شد :

شناسایی فلسطین به عنوان یک کشور مستقل از سوی استرالیا ،انگلستان و کانادا یعنی مهر تایید گذاشتن یه جنایات خامنه ای، در دستور دادن به تروریست های حماس، برای حمله به اسرائیل، در هفتم اکتبر دو سال پیش است .که درین حمله غافلگیرانه - وحشیانه ، قریب دو هزار نفر انسان بیگناه را، در یک گردهمایی فرهنگی، تجاوز کردند و کشتند و گروگان گرفتند .اکنون خامنه ای جنایتکار زن ستیز کودک کش،از زاغه خویش در اعماق زمین ،که از ترس جان قایم شده بود ،بیرون آمده ،بار دیگر کرکری و رجز خوانی همیشگی اش علیه اسراییل را ،از سر خواهد گرفت. این اقدام سه کشور مذکور،یعنی دادن جانی دوباره، به رژیم سفاک و بیرحم و جنایتکار جمهوری اسلامی و تشویق همه تروریست های دنیا ،برای اقدامی مشابه، در گوشه کنار گیتی و در نتیجه تداوم گرفتاری بشریت، درچند دهه دیگردر آینده.. 

 آیا آغاز پایان حاکمیت خامنه ای کلید خورده است ؟ 

اغلب دیکتاتورهای بدخیم و خونریز تاریخ ،دروقت  پایان قدرت فردی خویش ،سرنوشت مشابهی داشته اند .این دیکتاتور ها، از همان اوایل حضور در صحنه ، از ماشین سرکوب و بروکراسی اداری ،قضایی و نظامی انتظامی آلوده به فساد حلقه تنگ و محدود فاسدان قدرت طلب خودی های شخص دیکتاتور،برای ادامه حیات خویش سود جسته اند .در قرن گذشته دیکتاتورهایی چون مائو،استالین ،تیتو،پینوشه .. تا خمینی ،از چنین شیوه هایی، برای ادامه بساط خونریز و مستبد خود استفاده نموده  و اغلب اینها سرانجام ، یا در انزوا یا با خیزش عمومی ملت تحت ستم ،از صحنه حذف شده اند.اینها در روزهای آخر تلاش نموده اند .با عدم حضور متعارف و همیشگی  در صحنه،  قبل از اینکه شیرازه امور از دست شان خارج شود. به تدریج صحنه را ترک و زمینه را برای  انتقال قدرت به جانشین مورد نظر خود فراهم سازند.

  بنظر می رسد . غیبت های طولانی و غیر متعارف رهبر رژیم نیز ، در راستای این ترفند و ایجاد عادت ذهنی عدم حضور در صحنه و اقدام مقتضی برای انتقال قدرت به جانشین  در زمان مناسب باشد.

طی قریب به پنج  دهه گذشته، اتاق فکر رژیم ،متشکل از سپاهی اطلاعاتی امنیتی ها،نه برای حل مسائل و مشکلات عدیده مردم ،بلکه در راستای چگونگی پاک کردن صورت مسئله،با توسل به زندان و همگانی کردن فقر و نداری و سرکوب و تحقیر مردان و توهین به زنان وکودکان ، سرانجام کشتار فردی و جمعی،طرح و برنامه داده و تاکنون با اتخاذ این شیوه ها ،با پر کردن زندان های کشور و جاری نمودن جوی ها و رودهای خون (همچون زندانی و زخمی کردن و  کشتار جمعی هزاران نفر از آبان ماه نود و هشت ،تا کشتار در خیزش مهسا ،زن زندگی آزادی  که این روزها سومین سالگرد آن روز می باشد ) بر خیزش مردم ،غلبه نموده است.

گرچه ماشین تبلیغات رژیم با دستورالعمل های اتاق فکرش بطور مرتب در اشراف رهبری به مسائل و کنترل امور، سناریوهایی تدوین و اجرا می کنند  ،اما مقایسه عکس العمل مردم در داخل، در مورد این غیبت های طولانی و مکرر وی ،حاکی از این است.که مردم در داخل ،بعلت حضور در قلب آتش مبارزاتی،در کوره حوادث خونبار،پولاد آبدیده شده و در مقابل بمباران های خبری  رژیم،بعلت تکرار آن و عادت ذهنی ( پاک داشتن ذهن در مقابل این اخبار کذب ) این بار، بهائی به این قبیل دروغ پراکنی های اتاق فکر رژیم نداده و می دانند. که رهبر رژیم به آخر خط رسیده و زمینه را برای انتقال  باصطلاح مسالمت آمیز قدرت و بی خطر فروپاشی فراهم می کنند .

بخاطر همین هم هست.که این باور ملی در حال شکل گیری نهائی است.که تنها مردم ایران در داخل کشور هستند.که بعلت لمس حضوری و عینی واقعیت ها و برخورد روزانه ،با نقاط قوت خود ، در مقابل نقاط ضعف رژیم و تجربیاتی که عملا در میدانهای نبرد خونین، با حاکمیت در خرداد و تیرماه ها آبان و دی ماه ها بدست آورده،حرف اول و آخر را، در پیروزی نهائی، بر بساط حاکم خواهد زد.بدیهی است.یکی از وظایف مهم اپوزیسیون مقیم خارج، تا رسیدن به این روز مهم ،می تواند انعکاس صدای ملت ایران، در نهادهای موثر و مطرح جامعه بین المللی باشد.بخصوص اینکه برای اولین بار زمینه از هر لحاظ برای حذف این  رژیم غیر متعارف از صحنه و جایگزینی آن با یک نظام متعارف ، در مجامع مربوطه  فراهم گردیده است .

 ترفند ازاین ستون به آن ستون فرج است در توافق اتمی رژیم با آژانس

در حالی که رژیم اسلامی هم در اداره معیشت مایحتاج مردم و در مجموع سیاست  داخلی و نیز سیاست خارجی به بن بست فروپاشی رسیده ،توافق اتمی با آژانس بین المللی انرژی اتمی ،تنها می تواند به پروسه خرید زمان برای ادامه حیات خویش، تا چند صباح بیشتر،توصیف شود.اما طرف مقابل ،یعنی تروئیکای اروپا ،که مکانیزم  ماشه و بازگشت همه تحریم های سازمان ملل را، برای تنبیه رژیم در عبور از خط قرمز ها، راه انداخته اند.به خوبی می دانند .که رژیم در حال وقت خریدن است و توافق مزبور، کوچکترین وقفه ای در اجرای برنامه مزبور ایجاد نخواهد کرد. از وقتی رژیم علیه اتحاد اروپا  بطور تمام عیار در کنار پوتین در جنگ ویرانگر اوکراین قرار گرفت. قمار ادامه حیات خود را باخت .به خصوص این که اخیرا پهپاد های شاهد ساخت رژیم ،توسط پوتین حریم هوایی لهستان را نقض کرده و زنگ های خطر ناتورا به صدا در آورده ،یعنی آغاز  پایان این بساط عصر حجری اهریمنی انیرانی ، سرانجام کلید خورده است.