۱۴۰۱ بهمن ۵, چهارشنبه

 آیا مخالفت اروپا و آمریکا با جمهوری اسلامی یک جنگ زرگری است!؟

وقتی ژوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ،علیرغم سرکوب وحشیانه ملت ایران و شراکت رژیم در جنایات بی رحمانه پوتین در اوکراین،عنوان می کند.ما نمی توانیم بگوئیم، چون از سپاه خوشمان نمی آید،تروریست است.یا زمانی که بنیاد دفاع از دموکراسی، در مورد دیدار سه گانه اخیر رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران ،با سعید ایروانی سفیر رژیم در سازمان ملل،اعلام نگرانی جدی در باره تعهد دولت بایدن ،به جنبش اعتراضی ملت ایران و دفاع از اوکراین ،در برابر ماشین جنگی روسیه و رژیم اسلامی می کند.بنظر میرسد. یک بررسی مجددی در ارتباط با آنچه که در ظاهر امر، در صحنه روابط آمریکا و اروپا، در مخالفت با رژیم در راستای برنامه های اتمی،سرکوب مردم و صدور شرارت و جنگ در اوکراین می گذرد،بعمل آید:
رکس تیلرسون ،اولین وزیر خارجه ترامپ رئیس جمهور آمریکا ،به عنوان کاندید این مقام و انتصاب قطعی در فوریه 2017 در ژانویه همین سال ،خطاب به سنای آمریکا ،وقتی سناتور پال از تغییر رژیم ایران پرسید،پاسخ داد: باید دید چه چیز همسوی منافع و امنیت ملی ماست.امنیت و منافع ملی ما مهمتر است .یا آزادی و حقوق بشر در فلان کشور و افزود.در مقابل داعش،القاعده،اخوان المسلمین،اسلام میانه ( به زعم وی رژیم تهران ) بزرگترین متحد آمریکا در جنگ ایدئولوژی می باشد.وی بعلت تاجر مسلک بودن و مدیریت شرکت های تجاری و نداشتن تجربه ،در امور سیاسی و برخی اشتباهات دیگر،یک سال بعد برکنار شد.این مسئله نشان داد.که دکترین مادر و کلیدی آمریکا، در ارتباط با رژیم هائی چون جمهوری اسلامی،قبلا تدوین شده و هر مقامی، از جمله نامبرده، در پست وزیر خارجه،قرار می گیرد.باید آن را مطالعه و مطابق آن رفتارو اقدام نماید.که به این ترتیب، وی با این کلام خویش، سیاست کلی و پشت پرده آمریکا ،در رابطه با رژیم تهران را ،برملا کرده و سپس برکنار شد.
بررسی پیشینه و اقدامات همکاران سابق ژوزف بورل، شامل فدریکو موگرینی،کاترین اشتون و خاور سولانا،نشان می دهد.که وی و همفکران اش ،همچون همه این افراد،چپ گرا بوده و به رژیم اسلامی، بخاطر دشمنی با آمریکا و اسرائیل ،بشکل ایدئولوژیک می نگرند و در مقابل اعمال جنایتکارانه آن،مماشات می کنند.اکنون باید بررسی نمود.که چرا در دوران جنگ سرد،تلاش احزاب،سیاستمداران و دولتمردان غرب ،اعم از آمریکا و اروپا،این بود.که از نفوذ و گسترش ایدئولوژی چپ در جوامع خود جلوگیری کنند و این که ، بعد ازفروپاشی شوروی در 1991 چه اتفاقی رخ داد .که اکنون هم در آمریکا و هم اروپا،ایدئولوژی چپ مجددا رونق گرفته و چپ گرایان،صاحب قدرت و امکانات شده و در همه ارگانهای مهم ،نفوذ کرده اند؟
در دوران جنگ سرد ،چپ افراطی جهانی، از جمله بلوک شرق ،به انتقاد تا مرحله سرکوب جامعه فراماسونری جهانی ( یک جمع مخفی ضد یهود با منشا بریتانیائی ) بعنوان یک پدیده راست افراطی ،می پرداختند.بعد از فروپاشی شوروی و از بین رفتن بلوک مزبور و عبور چپ ها، از شوک اولیه، اتفاقی که رخ داد، این بود.که چپ ها به تدریج منسجم گردیده ،در صدد جبران شکست مزبور بر آمدند.ابتدا با نفوذ در دانشگاهها و مراکز علمی و سپس عضویت در احزاب و سرانجام شرکت در دولت ها، موقعیت خود را تحکیم نمودند. که در حال حاضر، این افراد در حزب دموکرات آمریکا و احزاب اروپائی نشو و نما نموده، برخی رهبران این گروه ،همچون ژوزف بورل، سعی می نموده، در راس امور، همچون وزیر خارجه کشورش و سپس اتحادیه اروپا قرار گیرد. این عده ،چون جامعه بین المللی را، بصورت ایدئولوژیک و نه یک مجموعه بشری در همزیستی مسالمت آمیز، می نگرند.در نتیجه رژیم تهران را ،بزعم خود، بخاطر مقابله با راست ها، از جمله جمهوریخواهان آمریکا ،مطابق با نظم فکری چپ خویش نگریسته و از آن دفاع می کنند.
علیرغم مسائل فوق،بررسی چرائی و چگونگی زوال دیکتاتوری ها، در طول تاریخ نشان داده ،که اکثر قریب به اتفاق انقلابات، با خیزش عمومی ملت ها ،علیه دیکتاتور ظالم و سرکوبگر، شکل گرفته و ظلم و زور و کشتار های بی رحمانه، باعث تعمیق شکاف بین ظالم و مظلوم و در نتیجه فروپاشی دیکتاتوری ، یا هر رژیم ظالمی گردیده است.این اتفاق ،در ایران ما نیز رخ خواهد داد. جان کلام پیروزی جنبش ملی، در تداوم اتحاد داخل و خارج و ادامه راهی است. که از قتل بیرحمانه مهسا امینی تاکنون، بشکل بی امان ،با روش های گوناگون ،ادامه یافته است. نگذاریم اهریمن ،با اختلاف افکنی بین رنگین کمان ملت ایران ،خدشه ای ولو اندک ،باین وحدت ملی بزند.چون پیروزی نهائی درین وحدت ملی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر