خامنه ای در آخرین نماز عید فطر رژیم با ناچیز شمردن تهدیدات خارجی،خیزش نهایی ملت ایران را ،تحت عنوان فتنه داخلی، تنها خطری نام برد. که رژیم اش را تهدید می‌کند. بنظر می رسد. ‌حضور میلیونی مردم در اماکن باستانی ، تاریخی ملی میهنی، همچون پاسارگاد، تخت جمشید، حافظیه، مقبره خیام و..در روز اول عید نوروز ،ضربه بزرگی بر روح و روان نداشته وی وارد ساخته ،ترس و وحشت خود را ،از انفجار خشم ملی و خيزش عمومی و سرتاسری ملت ایران، نتوانست پنهان کند. بدیهی است وی با توجه به اشرافی که از گزارشات محرمانه نهادهای امنیتی و سرکوب رژيم در مورد افزایش نارضایتی ها و امکان ریزش های بزرگ از نیروهای مزبور ،دارد. بطور ناخودآگاه ترس و وحشت خود را نتوانست پنهان نماید. این اولین باری است که وی نماز فطر را با ترس و لرزش برگزار نمود. این ترس و وحشت در همه وجنات و رفتار و طرز گفتار وی قابل مشاهده بود .بنطر می رسد. آغاز پایان این بساط اهریمنی انیرانی با یک اقدام بسیار هوشمندانه ملی، در روز اول عید نوروز رقم خورده است.این اتفاق زیبا و رهایی بخش هر لحظه می‌تواند رخ بدهد‌.ایام پیش رو آبستن حوادث است.

 آنچه را که یک ذهن زیبا، از عملکردهای اخیر خامنه ای نوشته است. می خوانید :

این اهریمن ضحاک زمانه و جنایتکار در عمر کثیف و خونخوارش، بیش از همه متجاوزین به ایران از اعراب وحشی شبیه خودش تا حمله مغول و تیمور و...روس از شمال وانگلیس از جنوب ، آدم کشته است. در قضیه اپیدمی شدن کرونا خود این جانور و اعضای قلعه حیوانات خانواده و بیت کثیف اش تا سران رژیم واکسن آمریکایی زدند و صدها هزار ایرانی مبتلا و کشته شدند که برخی از مطلعین آمار این قتل عام بی‌رحمانه را بیش از یک میلیون کشته اعلام نموده اند. در جنگ تحمیلی خمینی - صدام به ملت ایران وی مسئول و همه کاره این جنگ بود و کشتار بی‌رحمانه ای که رخ داد عمدتا عامل اصلی این کشتار، سادیسم وی در اعزام کودکان به جبهه ها بود که پدران و برادران بزرگ این کودکان برای حفظ آنها مجبور می‌شدند در دو جبهه خودی و دشمن به جنگند. این جنایتکار زن ستیز کودک کش بعلت یک عمر اعتیاد به تریاک وجدان را سه طلاقه داده و تبدیل به ماشین کشتار ملت ایران و ملل دیگر شده است .امیدوارم یک روز شاهد محاکمه این اهریمن خونخوار در دادگاه بین‌المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت باشیم تا همه دنیا بفهمند این جانی بی رحم چگونه بهترین فرزندان این کشور را اعدام کرده و چه جنایاتی در خاورمیانه و سایر نقاط جهان مرتکب شده است و هنوز تشنه خون ریختن است .

 آخرین تلاش های مذبوحانه رژیم ملاها در آخرین روزها

رژیم در حالیکه صدور شرارت و جنگ از طریق مزدوران نیابتی را ،از دست داده و در مقابل یکی از دو دستور ترامپ: تسلیم یا حمله نظامی، در حال به زانو در آمدن و تسلیم است.در مقابله با نود و چند درصد ملت ایران، که به عزاداری های رسمی و دولتی، با حضور با شکوه خود در اماکن ملی میهنی نه گفته،در راستای بقای عمر شرر بار ،  منحوس  و ضد بشری خود ،به حربه همیشگی اختلاف افکنی  آویزان شده، با پوشاندن لباس متحد و یک شکل عزاداری، به اعضای ماشین سرکوب خود در رضاییه، آنها را با چماق های یک شکل و یک دست، به جنگ اهالی بومی، که در برگزاری جشن های عید نوروز سنگ تمام گذاشتند ،روانه کرده،اما خیلی زود، این ترفند همچون همه ترفند های اتاق فکر معلول رژیم ،در ماه ها  ،هفته ها و روزهای اخیر، لو رفته،آبرو باخته و ناکام ،خود را مضحکه خاص و عام نموده است. این یعنی آخرین تلاشهای دیکتاتور در آخرین روزها، نتیجه آن که : سال نوی پارسی، سال پایان این رژیم اهریمنی و سال آستین ها را بالا زدن و  ساختن دوباره مام میهن مان، از نو است و بس.

 اندکی شادی باید

هنگامی‌که سپاهیان عرب«قتیبه» سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ‌نواز در کوی و برزن شهر از کشتارها و نامردمی‌های این جنایتکار عرب می‌گفت و اشک خونین از دیدگان بازماندگان جاری می‌ساخت و خود نیز خون می‌گریست و بر چنگ می نواخت و چنین می خواند:

با این همه غم ، در خانه‌ی دل ، اندکی شادی باید ، که گاه نوروز است.

جشن پيروزي نور بر تاريكي بر همه هم میهنان فرخنده باد. ملت ایران در چهارشنبه سوری با حضور میلیونی در خیابانها و میادین و کوچه پس کوچه های سراسر ایران و انفجار شادی که در کل کشور آفریدند .به بازمانده قتیبه زمانه علیرغم به خاک و خون کشیدن کل کشور ، همچون یک رفراندوم ملی میهنی نه گفتند.نوروزتان پیروز..نوروزی دیگر در ایران آباد آزاد سکولار بدون ویروس بدخیم و عصر حجری ملا-سپاهی برگزار باد.

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه‌های شسته ، باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ‌های سبز بید

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می‌رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار ...

خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز

خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب ...

ای دل من، گرچه در این روزگار

جامه‌ی رنگین نمی‌پوشی به کام

باده‌ی رنگین نمی‌بینی به جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می‌باید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشه‌ی غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ ..

فریدون مشیری

 آیا آغاز نوروز پیش رو پایان رژیم را رقم می زند ؟

در پی هشدار ترامپ به رژیم پس از حملات سنگین جنگنده های آمریکا به مقر حوثی ها ، سلامی فرمانده رجز خوان سپاه ، برخلاف همیشه ، طی سخنان التماس آمیزخود، خطاب به رئیس جمهورآمریکا ،اطمینان داد.که جمهوری اسلامی صلح طلب است و نقشی در حملات حوثی ها به کشتی ها و..نداشته و ندارد.این هشدار در پی نشست اخیر وزرای خارجه گروه هفت ( آمریکا،انگلیس،کانادا،فرانسه،آلمان،ایتالیا و ژاپن ) و اخطار به رژیم اسلامی در مورد مسائلی چون بازداشت های خودسرانه در ایران ،ترورها در خارج،کمک و ارسال اسلحه به روسیه در جنگ اوکراین و منبع اصلی بی ثباتی در خاورمیانه،توسعه برنامه جنگ افزار هسته ای ،داده شده است.با توجه به این که کارگزاران رژیم،تنها اجازه دارند.خواسته های خامنه ای را منعکس کنند.بنظر می رسد.سرانجام رهبر رژیم با مشاهده قاطعیت ترامپ در اجرای وعده هایی که در مورد تغییرات اساسی در خاورمیانهُ ،حذف برنامه اتمی رژیم و در غیر اینصورت حذف خود رژیم داده ،که به احتمال قریب و به یقین ،این تصمیم در اجلاس گروه هفت تاکید گردیده و رژیم از آن با خبر است.در نتیجه ترس و وحشت سرتاپای رژیم را فرا گرفته و بالاجبار به دستورات ترامپ تن در خواهند داد.خواه تسلیم شوند یا نه، این امر در هر حال به پایان این بساط شرور منجر می گردد.نوروزتان پیروز.

 تغییر پروسه تفسیر رژیم،به براندازی و راههای حصول باین سرنگونی وجایگزینی آن با یک نظام اصیل کاملا ایرانی

چگونه می توان برنامه جاری تحلیل و تفسیر و برشماری شناعت های رژیم را ،که گفتمان روز اپوزیسیون است.به راه حل ماجرا ،یعنی چگونگی تغییر رژیم و جایگزینی آن ،با نظامی مبتنی بر تحقق آمال و آرزوهای ملی،با توجه به تجربیات تاریخی و آنچه که درین چهار و نیم دهه ترور و وحشت گذشت،متمرکز نمود؟

در حال حاضر بنا به بررسی های اساتید اقتصاد و متخصصین امور اجتماعی در داخل کشور،فقط کمتر از ده درصد در ایران،تمام ثروت و امکانات کشور را در دست داشته و در رفاه مطلق بسر می برند و به همین جهت بیش از نود در صد ملت با رنج مضاعف و دلهره و عذاب دائمی در جستجوی معاش معمولی،در روزمره گی و نگرانی از آینده زندگی برای رفع نیازهای طبیعی خود،بسر می برند.وقتی برابر آمار رسمی شصت در صد در فقر مطلق اند.چگونه می توان این بی عدالتی و ظلم نهادینه شده ( از قساوت نان ) در جامعه را،تغییر داد و زمینه را برای حصول به آمال ملی و تحقق آرزوهای طبیعی مردم فراهم ساخت.تا ایرانی نیز در دهه سوم قرن بیست و یکم،همانند بقیه ملل جهان،در صلح و آرامش ، رفاه و آسایش ، زیست و زندگی کند؟

معضل اصلی ما،آن چند در صد راس هرم قدرت است.که همه امکانات کشور را راهزنی ،غارت،چپاول و مصادره نموده و تمام منابع یک کشور غنی و ثروتمند را ،در انحصار خود گرفته و برای ادامه این عید همیشگی برای خود و سوگ همیشگی برای ملت، و خواب خرگوشی نهادهای رسمی مدنی حقوق بشری رسانه ای، در غیاب وجدان جهانی ،از سرکوب و زندان و اعدام و خشونت (بدون کوچکترین شرمی ،با ظرفیت تمام و بی انتها) حداکثر استفاده را می کند.چگونه می توان،این بی عدالتی مطلق را ،بر زمین زد و بنای جدیدی مطابق خواسته ها و آرزوهای انسانی این جهانی و نه وعده های سر خرمن جهان موهوم پس از مرگ،فراهم نمود؟

آنچه مسلم است.این رژیم غرق در فساد و تباهی،بیرحمی و نابرابری و تبعیض مطلق است.از نظر آن،ملت ایران محکوم است .که به امت جهانی اسلام به عنوان ابزار جهان وطنی (گلوبالیزم ) تبدیل شود.که ملت با تقبل هزینه های زیاد و مرگ آور،اما بطور پراکنده ،تاکنون مقاومت نموده است.آیا وقت آن نرسیده ،که بجای مقاومت مدنی و منفی،اکنون به مقاومت مثبت دست زده و برای خاتمه این بساط،همت جمعی گذاشته و تغییر اساسی در شیوه های مبارزه انجام داد و اینکه باید به قدرت لایزال خود در ایجاد تغییربنیادی،به هر دو شیوه اعتصابات و مبارزه برانگیزنده و مثبت، یعنی دفاع شخصی و عمومی، در مقابل حملات و تهاجمات ،با در نظر گرفتن مسائل امنیتی و شیوه های حفاظتی و یاری به همدیگر و کمک رسانی به آسیب دیدگان جانی و مالی، همت گماشت و هوشمندانه وارد پروسه مبارزه بی امان گردید.؟ استبداد دینی آن هم، بدخیم ترین اش یعنی ولایت مطلقه فقیه،تحول و دگرگونی را کشته و ایران ما را در چهارده قرن پیش منجمد نموده است.در نتیجه ما ملت، ناگزیریم و باید، با اراده ای پولادین و تشکیلات منظم،ازین بن بست، رهایی یابیم.آخرین پیام جاوید نام مجید رضا رهنورد این بود : من برای ایران می جنگم نه برای خودم . ابول کور کور قهرمان از دیار دلاور خیز ایذه نیز تا آخرین قطره خون خویش برای نجات ایران جنگید جاوید نامان زیادی ،با شعار مرگ یا زندگی،رهرو آن بودند.باید با وارد میدان عمل شدن ،این راه را، تا انتها و پایان این بساط حاکم، برویم.

 امروز سالگرد قیام یک تنه جوان کرجی در مقابل ضحاک زمانه بود. که روی وانتی که تنها سرمایه زندگی وی و آتش گرفته بود به همراه همسر و فرزندش ایستاد و خطابه آزادی ایران و ایرانی را فریاد زد:

تا کی باید منتظر دیگران بود،جوان کرجی راه را نشان داد.تنها ما ملت ناجی ایرانیم.بر خیزیم.

وقتی ملتی برای حفظ حدود و ثغور کشور در حمله صدام به ایران،حماسه می آفریند و از کوچک و بزرگ عازم جبهه های جنگ شده و با نثار جان خود،هستی و نیستی ایران را نجات می دهد.چرا در حملات هر روزه خامنه ای و مزدوران تروریست اش به ایران (خرابی ایران و فروش آن به ارباب ) و ایرانی،برای یک بار و همیشه،خیزشی قاطعانه - همگانی - دامنه دار، تا پیروزی نهایی،انجام ندهد.فرق خامنه ای با صدام چیست؟ آن هم ایرانی می کشت.این هم ایرانی می کشد.وی دشمن متجاوز خارجی بود و در جنگ ایرانی را می کشت.خامنه ای هم ،با تسلیحات جنگی و دستور جنگی آتش به اختیار، به عنوان دشمن خانه زاد،هر روز آدم می کشد.چرا اعتراض یک جوان شجاع کرجی،به کشتار جمعی اخیر بهترین فرزندان ایران در سراوان،موجب رستاخیز ملی،علیه این بساط اهریمنی نشد.مگر این جوان پرچم کاوه را،علیه ضحاک زمانه ،برنیافراشته بود؟! تا کی باید چشم به کمک اجنبی دوخت.تا کی باید منتظر فراز و نشیب سیاست های دول خارجی،اعم از تروئیکای انگلیس،فرانسه،آلمان و آمریکای جمهوریخواه یا دموکرات بود.اینها اگر دوست ما ملت بودند.رعایت حقوق بشر ما را ،با رژیم بر سر منافع حقیر اقتصادی به معامله نمی گذاشتند.مگر یعقوب لیث صفار سیستانی و ابومسلم خراسانی،کمک اروپایی ها و دیگران را ،برای نجات ایران داشتند؟!.

جان کلام پیام آن جوان شجاع کرجی این است: باید آنتن وجدان خود و هموطنان دیگر،علیه تبعیض - تحقیر ،سرکوب -خشونت ،زندان- شکنجه ،اعدام و کشتار بهترین فرزندان کشور،حساس گردیده،متحد و یکپارچه در مقابل خصم ملت ،قد علم نمود.زیرا که، پر سوم سیمرغ ،برای نجات ایران در دستان ما ملت است.آن را در یابیم.بقول شاهنامه،سیمرغ در لحظه جدایی زال از وی،سه پر از بالهای خویش را ،در اختیار وی گذاشت.تا هر موقع گرفتار شد.یکی از پر ها را آتش زند.تا سیمرغ به کمک برسد.زال پر اول را هنگام زایش رستم و مشکل وضع حملی که رودابه داشت،آتش زد.سیمرغ رسید و رودابه را نجات داد.زال هنگام مرگ،دو پر دیگر را به فرزندش رستم داد.رستم در جنگ با اسفندیار زخمی و مشرف به موت بود.که با اتش زدن پر دوم ، سیمرغ به دادش رسید.تکلیف پر سوم در شاهنامه معلوم نیست.آیا فردوسی قصدش واگذاری پر سوم به ملت ایران ،برای نجات ایران و ایرانی از دست ضحاک زمانه بود؟ بنظر میرسد.چنین باشد.اکنون پر سوم سیمرغ در دستان ماست.ملت ایران هم سیمرغ و هم پر نجات بخش آن است.که با اتحاد و تداوم مبارزه علیه استبداد حاکم،پیروزی خود را رقم بزند.جوان شحاع کرجی را دریابیم .وی کاوه زمانه است و یکی مرد جنگی به از صد هزار.

 در پاسخ به سئوال عزیزی از عزیزان مبارز واقعی ،در مورد آنچه که در صحنه می گذرد ؟ عرض شد : قضیه ترامپ - زلنیسکی باعث شده،اعضای ارتش تروریستی سایبری رژیم ‌که بقول یکی از همکاران سابق ام در وزارت‌خارجه قریب به سه هزار نفر و عمدتا در خارج با هویت طرفداران پادشاهی شاهزاده توانسته اند خود را بین اپوزیسیون جا بدهند .با انواع و اقسام مقاله ها گفتگوهای تلوزیونی یوتیوپی و...بار دیگر هواداران واقعی نظام پادشاهی را دو شقه کرده و به همین شکل هم در داخل کشور دو دستگی و نوعی حالت انتظار ایجاد کنند. متاسفانه مامورین و سفرای سیار رژیم در بین اپوزیسیون واقعی جا خوش کرده و در هر بیست و چهار ساعت ،بیش از بیست و چهار هزار ساعت اخبار جعلی و تقلبی ساخته و پرداخته اتاق فکر رژیم ،در فضای مجازی منتشر می کنند . از جمله شکایت همین صادراتی های رژیم علیه یک مقام امنیتی نظام پادشاهی، از تولیدات همین اتاق فکر رژیم،موجب اختلاف و دو دستگی و همچون بمب ساعتی منفجر شده، همه را دنبال نخود سیاه فرستاد .تا بجای تمرکز مبارزات ملی علیه رژيم ملا- سپاهی ،صرف آب در هاون کوبیدن و کی بود کی بود من نبودم ..گردد .باید همه توجه و اراده و توان. نیرو و انرژی ملی ، بطور متحد و یکپارچه صرف مبارزه ملی- میهنی علیه رژیم ملا- امتی، گردد.در نتیجه :

یکی از نیازهای این مرحله از مبارزه،آگاهی رسانی به مردم در اماکن عمومی و به صورت پخش اعلامیه در سطح شهرهای کشور می باشد.بدیهی است سریعترین و بهترین طریق اطلاع رسانی،ابزار دیجیتالی است.اما در جائیکه تمامی رسانه های دیجیتالی درون کشور،در دست حاکمیت و تحت کنترل آن است و مردم فاقد رسانه های جمعی دیجیتالی هستند و دیوار آتشینی مانع مبادله آزاد اخبار و اطلاعات از خارج به داخل است.در نتیجه مبارزین داخل مدتی است به همان سبک آگاهی رسانی قدیمی شامل اطلاعیه کتبی،اعلامیه،شبنامه و استفاده از کیوسک های قدیمی تلفن و اماکن دیگر برای پیام رسانی مبارزاتی جهت رهایی از نکبت جمهوری اسلامی روی آورده اند.درین راستا،بیانیه هایی که از خارج به داخل کشور میرود باید کوتاه،مختصر،مفید بوده و درست به قلب مطلب و موضوع بزند.می توان یک برنامه مبارزاتی را در یک جمله خلاصه نمود.آنچه در خارج ،ازین بابت توسط هموطنان مبارز مقیم خارج از کشور تهیه میشود.باید موجز،جامع،مانع(از نظر جانی،مالی) باشد.

 مطلب بسیار قابل تامل وارده : آمریکا برای آزاد شدن ایران و حفظ تایوان باید از بخشی از اوکراین دل بکنه.

طبیعیه که چپ‌ها و اروپایی‌ها خیلی ناراحت بشن.

الان کل اکانت‌های چپ و بیشتر سایبری‌های جمهوری‌اسلامی دارن یک عملیات تبلیغاتی خیلی بزرگ علیه ترامپ اجرا میکنن، خودی‌ها حواسشون باشه.

به براندازی جاعش نزدیک شدیم. نظم نوین جهان این شکلیه که ملی‌گراها , علیه گلوبالیستا متحد میشن. فعلا جمهوری‌اسلامی ، افغانستان، اروپا و کانادا دست گلوبالیست‌هاست. به حاکمانی که می‌خوان فرهنگ‌شون رو به دیگر کشورها صادر کنن و به جای ملت‌گرایی معتقد به امت‌گرایی هستن گلوبالیست یا جهان وطن یا چپ گفته میشه.

روسیه، اروپا، چین و آمریکای دموکرات‌ها حامی جمهوری‌اسلامی در سال‌های اخیر بودن که ترامپ دموکرات‌ها و روسیه رو از میدان بدر کرده و با کارت روسیه اروپایی‌ها را می‌ترسونه تا دیگه از جمهوری اسلامی حمایت نکنن و فتیله حمایت از رژیم را در بی‌بی‌سی‌ها و رادیو‌فرداها پایین بیارن. اروپا چند روزی دست‌وپا میزنه اما نهایتا می‌پذیره تا فقط چین بمونه که چین هم با آزاد شدن نفت روسیه از جمهوری اسلامی نفت نمی‌خره.