۱۳۹۸ اردیبهشت ۶, جمعه

آنچه که در پی تحقق پروسه مذاکراه رژیم، با آمریکای ترامپ،رخ میدهد.
قبلا باید مثالی زد: ترامپ از برنامه مذاکره مستقیم،با رهبرکره شمالی،در پی آن است.قدرتی (اتم+موشک) را که کیم اون،با توسل به آن،در بین توده مردم،ادعای خدائی می کند.از وی بگیرد.وی در دیدار دوم از کیم اون خواست،به شرط تعطیل یک جا و نه مرحله به مرحله این برنامه،تحریم ها را بر میدارد.چون تنها قدرت کیم اون درین دو نهفته است (و الا از کره شمالی به جز خرابه با راس هرم قدرت زامبی و ملتی زیر خط فقر علف خوار،چیزی باقی نمانده است) پیشنهاد را نپذیرفت و خواهان تعطیل این پروسه بصورت گام به گام گردید.تا طی این مدت،روی اذهان مردم،کارو تبلیغ ، و این برنامه را ،نوعی پیروزی و سروشی از پدر و پدر بزرگ که بگفته وی ،در خورشید جا گرفته اند! نام ببرد.با پوتین هم دیدار کرد.تا وزنه خود را در دیدار آتی با ترامپ بیافزاید.اما پوتین هم از وی مثل معمول،در تعامل با دیگران ،استفاده ابزاری خواهد کرد.آنچه مسلم است.کیم اون در دام افتاده و طی دو دیدار با ترامپ و چند دیدار با مقامات کره جنوبی،مردم کره شمالی،تفاوت جنوب و شمال را دیدند.یا شنیدند.با ادامه این روند،مرگ رژیم کره شمالی حتمی است.چون راهی نمانده و تغییر ماهیت اش یعنی مرگ،و اما :
فرض کنیم،سیگنال ها،آه و ناله ها،غلط کردم ها، واسطه شدن ها و پیغام های عاشقانه پنهانی رژیم تهران به تیم ترامپ،تحقق پذیرفته و مذاکراتی آغاز گردد،آنچه که در مورد جمهوری اسلامی رخ میدهد،این است:
-اگر رژیم ،چهار دهه دوام آورده ،بخاطراتخاذ سیستمی (سیستم ونه دولت-ملت)است.که خود از آن به عنوان راس(پدر خوانده) مقاومت،یاد می کند.یعنی در راس این سیستم خود رژیم است .که یک رژیم معمولی نیست و در حوزه تعریف کلاسیک دولت معمولی همچون 194 عضو سازمان ملل متحد،قرار ندارد.یک حاکمیت دولت-ملت نیست،بلکه یک سیستم مافیایی قدرت، متشکل از چند خانواده وابسته به هم است.که عمدتا، غیر ایرانی با ریشه عربی، یا عراقی الاصل اند و در حال انقلاب،ادامه آن،با قصد و عمل به صدور آن در جهان،که به پروسه ملت، بعنوان امت ،می نگرد و ایران مرکزیت این امت را داشته و شاخه های مقاومت ،از یمن تا افغانستان و عراق و سوریه.....سپس آفریقا،آسیا،آمریکای لاتین،پیش میرود.اعضای مقاومت با مرکزیت تهران هم عبارتند از: رژیم سوریه،حوثی های یمن،طالبان،فاطمیون،زینبیون، حزب الله، حماس،جهاد اسلامی،حشد الشعبی،بخشی از القاعده و داعش..تا جهاد کشمیر...در نتیجه اولین شرط آمریکا این خواهد بود.که رژیم از جلد جهاد و مقاومت خارج و وارد جرگه دول طبیعی و خانواده بین المللی،گردد.این امر،یعنی تعطیلی بساط سپاه به عنوان بازوی جهادی مقاومت جهت صدور انقلاب و به حال خود رها کردن همه اعضای مقاومت های کوچک و پراکنده اطراف خود و پذیرفتن ادب زندگی متمدن همچون یک دولت معمولی در جامعه جهانی،اینجا اولین سئوالی که پیش می آید.این است.که پس قانون اساسی مقاومت خود را چه کند؟ ملغمه ای که در آن همه چیز غیر متعارف هست.اما از پروسه دولت-ملت خبری نیست.بلکه انقلاب دائم براساس مقاومت و جهاد برای صدور آن به جهان است.اگر مافیای قدرت ، تغییر این قانون اساسی را ،برای ایجاد یک دولت معمولی،نپذیرد.بلافاصله ترامپ یا نماینده وی همچون دیدار دوم با کیم اون جلسه را ترک می کند.قبول تبدیل شدن به یک دولت معمولی هم یعنی تعطیلی تمام این بساط سرکوب داخلی و خارجی و نیز تعطیلی پروژه اتم و موشک پرانی و غیره.اکنون جند سئوال باقی ماند:
1- رژیمی که دکترین اش ساختن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن سیاست سرکوب در داخل است.با این تغییرات 180 درجه ای ،دیگر چیزی ازش باقی می ماند؟
2-برای انجام و تحقق این پروسه و تغییر،وقت کافی و زمان لازم است.آیا چهل سال ظلم و جنایت علیه ملت ،دیگر وقت و فرصتی برای رژیم ،باقی گذاشته که مردم ساکت مانده و کاری نکنند و منتظر بمانند که رژیم پایه های قدرتش را به سبک دیگری تحکیم نماید و اصولا آیا مردم دیگر به این چوپان دروغگو و شعبده هایش ،بها میدهند یا باور می کنند؟!
آنچه رخ میدهد این است:
1- آیا در اثنای مذاکرات که رژیم سعی خواهد کرد .خود را مردمی و خواهان تغییر نشان داده و سرکوب مردم را تعطیل نماید.مردم از فرصت طلایی و این نقطه ضعف اجباری رژیم،استفاده نخواهند کرد؟
2- از طرفی،رژیم در حال مذاکراه و پذیرش قواعد آن و ورود به بازی جدیدی که تا حال تجربه نکرده و گیج و منک در پی اجابت دستورات از خارج است.آیا این خلاء سرآغاز فروپاشی اش نخواهد شد؟
3- حتی اگر مذاکره نکند و از ترس اتفاقات فوق،رویه جاری را ادامه دهد.باز هم به شکل های مختلف از بین میرود.از جمله:
1-نیکولای چائشسکو دیکتاتور رومانی،همچون جمهوری اسلامی انواع و اقسام نیروهای امنیتی و سرکوب نظامی انتظامی را داشت.اما بطور غیر منتظره و با یک جهش و قیام مردمی یک شبه از هم پاشید و اعدام شد.
2-آنچه که در مصر رخ داد و السیسی برای نجات مصر و مصری ها از دست افراطیون اخوان برهبری محمد مرسی وارد میدان شد و مردم نیز به وی پیوسته کشورشان را از جمهوری اسلامی دومی که در حال شکل گیری بود. نجات دادند.
3- و دهها مثال دیگر در منطقه و جهان و در طول تاریخ هم در ایران و هم سایر نقاط جهان.
نتیجه:رژیم هر کاری کند و هر زوری بزند، به بن بست پایان و آخر خط رسیده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر