۱۳۹۸ دی ۵, پنجشنبه

پیروز میدان مبارزه پنجم دیماه،باز هم ،ملت ایران بود
- رژیم در وحشت اجتماع باشکوه و تاریخی ملت ایران ،درآبانماه 95 در مزار کوروش بزرگ،سال بعد، با بستن همه راههایی منتهی به پاسارگاد ،مانع بزرگداشت این روز ملی میهنی گردید.اما پاسخ خشم فروخورده ملت را،با شعارهای ساختار شکن ، در دیماه 96 در بیش از یک صد شهر کشور ،دریافت نمود.در آبانماه 97 نیز این موانع ،تشدید گردید.پاسخ مردم، بسیار با شکوه تر و بصورت انقلابی ،در آبانماه 98 بر سر رژیم آوار شد.
- قیام ملی پنجم آبان 98 منجر به اعلام جنگ رژیم ،با ملت و کشتار بیش از 1500 تن از بهترین فرزندان ایران ،با تسلیحات جنگی و در نتیجه زایش بیش از 1500 کوروش جدید و به همان اندازه پاسارگادهای جدید، در سرتاسر کشور گردید.این پاسارگاد ها و مزار کوروش های جدید، همچون پویا بختیاری ها ....این بار درست در کنار گوش و نزدیک محل سکونت شهروندان ایران ،در چهار گوشه کشورقرار گرفته ،انگیزه حضور میلیونی ،درین پاسارگادهای سرتاسری را ،در اولین پیچ تاریخی ،هزار چندان خواهد نمود.
- بیانیه های همبستگی اقشار مختلف مردم ایران،با خانواده جان باختگان پنجم دیماه،احساس درد مشترک، اتحاد ملی ،همبستگی ملی و یکپارچگی ملی ،در مقابل شرارت های رژیم را، با کلیت این بساط اهرینی ، بمراتب افزایش داده، بالعکس احساس حقارت زبونی ترس و وحشت کل بساط حکومت اسلامی ،با بستن دوباره اینترنت و اعلام حکومت نظامی و آماده باش قرمز و استقرارماشین جنگی ، در خیابانها و ورودی مزار جان باختگان(همچون بستن راههای پاسارگاد و ورودی های آن ) را نه تنها مردم ایران، بلکه بعلت زوم شدن تمام دوربین ها و ماهواره ها، بسمت ایران، همه دنیا نظاره نمودند.این امر و درد مشترک ،انگیزه مبارزاتی را ،در ملت ایران، هزار چندان خواهد نمود و وجدان جامعه جهانی، به جانبداری از مردم و علیه رژیم را، به چالش خواهد کشید.هیچ دولت مردی در جامعه جهانی نمی آید، آینده خود را بخاطر رژیم بخطر اندازد.چون با کشتار اخیر و اقدامات وحشیانه وایجاد موانع دربزرگداشت جان باختگان در پنجم دیماه ،از سوی رژیم مورد نفرت جامعه جهانی قرار گرفته و بالعکس حمایت از مردم ایران، در مبارزه، با رژیم همه جایی و همگانی در جامعه جهانی ،گردیده است.
- این ترس و وحشت رژیم، در برابر مردم غیر مسلح را ،همه نیروهای رژیم ،از بالا تا پایین دیدند.کلاه خود را قاضی قرار داده، به وجدان خود مراجعه و سرانجام تصمیم میگیرند ،بجای چند دایناسور معلول ذهنی و غقب مانده تاریخی، از ملت ایران، بعنوان هموطنان راستین خود و عضو مترقی و متمدن جامعه جهانی، حمایت نمایند.در همه انقلابات ،این چنین بوده و در ایران ما نیز ،تکرار خواهد شد.این کار،از هم اکنون نیز شروع شده است.
- مردم باین قبیل اسلحه کشی ها نیز، همچون حملات قبلی با باطوم و غیره ،عادت کرده ،در نتیجه، در برابر این نوع وحشت پراکنی های جدید ،مصونیت پیدا کرده و سرانجام آخرین ضربه را ،به رژیم می زنند.مردم اکنون نه بعنوان عضوی از یک خانواده، بلکه یک واحد مشترک با درد و برنامه و هدف مشترک،در مقابل دشمن مشترک، یعنی رژیم حاکم قد غلم می کنند.اجماع ملی علیه دشمن، یعنی رژیم جمهوری اسلامی ،با رهبرش و همه اعضای راس هرم قدرت، از ریس جمهور تا بیت فاسد رهبری، منهای نیروهای وسط و صف میباشد .که سرانجام این نیروها، نیز به ملت می پیوندند.این نیروها، در عمل می بینند، که چه بودجه و امکاناتی برای مردگان 1400 سال پیش و نشر افکار آنان در قرن جاری و کشف استخوانهای جدید، برای ساختن امامزاده و بارگاه ،برای تحمیق این نیروها و مغز شوئی ها ،صرف میشود.اما پدر و مادران پویا بختیاری ها، اجازه نمی یابند که در مزار ساده و بی آلایش و بدون گنبد و بارگاه طلایی عزیز جان باخته خود ،حضور یابند وبالعکس بر خلاف همه موازین بشری ،بازداشت و زندانی میشوند.
-سرانجام این که، انباشته شدن این دردهای مشترک روی هم ،در غایت امر، به یک انفحار نهایی منجر خواهد شد.که این اهریمنان،چون عاشق مرگ و مرده وگور هستند را،به جایگاه واقعی و قبلی شان ،یعنی تصدی امور گورستان ها ،که قبل از تصاحب قدرت، شغل و دکان شان بود ،باز میگرداند.البته اگر از دادگاه ملی در داخل و دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت، جان سالم بدر برند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر