۱۳۹۹ خرداد ۱, پنجشنبه


سرطان بد خیم فساد،ظلم و جنایت،در اندام رژیم متاستاژ شده،کار از جراحی،گذشته است.
نا کارآمدی ها،از هم پاشیدگی ها،دروغ درمانی ها و سرانجام یک دست شدن قدرت در آن و در نتیجه تنگ تر شدن حلقه خودی ها،حکایت از سنگر گیری رژیم، در مقابل فروپاشی محتوم دارد.که نشان میدهد ،خود رژیم بشدت از آخر و عاقبت خود،ترسیده و به وقوع حتمی این سقوط، با اعمال و رفتارهایش،نا خود آگاه و دردمندانه، اذعان دارد.در نقطه محوری این پریشانی در انتظار سرنگونی،کشتار بیرحمانه و ظالمانه هزاران ایرانی، با تسلیحات جنگی، در آبانماه و به مرحله ورشکستگی رسیدن اقتصاد رژیم، قرار دارد:
1- در کشتار وحشیانه آبانماه، درتعداد بیشتری از خانوده خودی های رژیم ،در مقایسه با کشتار خودی ها در خیزش 1388(سهراب اعرابی از خانواده خودی های رژیم، که به طرفداری از موسوی وعلیه احمدی نژاد در مقابل خامنه ای ایستاد) بذر نارضایتی در حلقه قدرت ولو در خانواده های میانه و وابسته به راس قدرت کاشته شد.که وقایع بعد ازآن ،موجبات تعمیم و گسترش این ناضایتی ها، در درون حلقه خودی های رژیم را فراهم نموده، موجب نارضایتی این قشر و پیوستن این خانواده ها، به انبوه مخالفین گردید.ابعاد کشتار مزبور، آنچنان بیرحمانه و وسیع بوده ،که کشتار زندانیان در تابستان 67 را تداعی نموده و بر همین اساس افکار و وجدان عمومی جامعه جهانی را، بشدت علیه رژیم به چالش کشیده است.هم اکنون دنیا شاهد است که ،رژیم خانواده های این قربانیان و در مجموع کل ملت ایران را، اسیر و گرفتار اپیدیمی عمدی کرونای چینی نموده،تا چند صباحی از شورش نهایی و این بارکاملا یکپارچه مردم خلاصی یابد..اینکه آمریکا، وزیر کشور و فرماتده نیروی انتظامی و چند سرکوبگر دیگررژیم را ،تحریم می کند،حول محور شناعت رژیم در کشتار آبانماه میباشد.وقتی عفو بین الملل گزارش مستندی را، روی میز سازمان ملل متحد، در محکومیت کشتار انبوه زنان و مردان و کودکان آبانماه می گذارد.حکایت از ابعاد مهم و وسیع این کشتار دارد..که هنوز جزئیات این فاجعه بشری بر ملا نگردیده و حتی گزارش مستندی هست.که رژیم اجساد قربانیان آبانماه را، با اجساد قربانیان کرونا،یک جا در گورهای جمعی دفن کرده است.حمله موشکی سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی،زدن ناوچه ارتش و کشتار همسایگان بی آزار افغانی ما، در مرز،بر عمق و افشای این فجایع عمدی ،از سوی رژیم و رسوایی آن ، افزوده است.
2- نتیجه تحریم های هوشمند این بود: فرماندهان سپاه، که اداره کشوررا در دست دارند.چون نمی توانند ،مثل سابق به دزدند،انگیزه کافی برای درست انجام دادن وظایف خود ندارند.در راس هرم قدرت نیز ،بی قانونی و آنارشیسم،حرف اول و آخر را میزند.شیرازه امور از هم پاشیده و مکانیسم اداره کشور، با ترمز های زیادی مواجه و به حداقل رسیده است.اگر قبلا ارزش یک پروژه و انجام یک کاری ، رقم 100 بود.هر وظیفه مند رژیم، اعم از سپاهی و غیره ،با دزدیدن مثلا 40 در صد از آن ،60 درصد خدمات را، ولو بطور ناقص و بی کیفیت ،انجام میداد. اکنون بعلت کمبود پول و امکانات و نشستن خامنه ای ،روی گنجینه سیصد میلیارد دلاری نقد و جم نخوردن از روی آن،از ترس نم پس دادن به دیگران و باب شدن این موضوع،پروسه مزبور، بر عکس شده و کسی خواهان انجام وظیفه نبوده و کارها، توام با بی میلی ،بی برنامگی،عدم انگیزه به کار، با نوعی شلختگی و عدم رغبت، انجام می گیرد.کل سیستم به گل نشسته و فساد نهادینه شده در آن میرود ،که همچون اتحاد شوروی،باعث سقوط نهایی آن گردد.
در نتیجه : وقتی متهم نسل کشی رواندا ،درسوراخ موشی در پاریس دستگیر و در حال انتقال به دادگاه بین المللی میباشد.نوبت اعضای راس هرم قدرت رژیم نیز ،بزودی فرا میرسد. آنها یا در انقلابی که، در پیش است، به دام می افتند .یا متواری و در سوراخ موش نهان میشوند. که یک روزی همانند جنایتکار رواندایی دستگیر و به سزای اعمال و جنایاتشان میرسند.جنایاتی که این گروه خبیث ،طی 41 سال در ایران ،منطقه و جهان مرتکب شده اند.در دنیا بیسلبقه بوده و به همین نسبت ،مجازات شان نیز بی سابقه و تاریخی خواهد بود.مگر اینکه اسلحه ها را زمین گذاشته و به ملت بپیوندند .آنچه مسلم است : طلوع خورشید آزادی ایران و ایرانی، به همت جمعی، در یک نیم قدمی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر