۱۴۰۱ مهر ۶, چهارشنبه

 چند بن بستی که، سرانجام ،پایان رژیم را ،رقم می زند.

بن بست عدم امکان کشتار جمعی ملتی خشمگین، که با یک خیزش ملی در کل کشور، قهرمانانه در مقابل نیروهای سرکوب ثابت،خسته،حقوق بگیر( در نتیجه مزدور و بی انگیزه ) قد علم نموده است.ملتی که رژیم ،همه چیز آنان را از دست شان گرفته و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.جز جان شیرین شان، که آن را نیز، در طبق اخلاص، برای نجات کشورشان،از ویرانی و تباهی بیشتر گذاشته اند.فضای عمومی علیه رژیم رادیکال و مقاومت ها و مخالفت ها، به شکل عمومی،سرتا سری و در میدان عمل، در آمده و مبارزات خیابانی، تبدیل به مهمترین وسیله ، برای نجات ملی گردیده است.اهریمن هر چه در توان سرکوب داشته، به خیابانهای کشور ریخته،در نتیجه هم نیرو و هم توان ونیز امکانات کم آورده،از سپاه نیز، به عنوان نیروی حافظ رژیم و نه کشور، به علت وارد شدن آن،در لیست سیاه تروریسم،نمی تواند، همچون سابق ،بطور علنی استفاده نماید.چون همان اتحاد و پیمان بین المللی، که علیه تروریسم داعش و همپالگی هایش درگذشته بوجود آمد.علیه این گروه تروریستی مسلح نیز،سر بزنگاه و عملا وارد میدان می گردد.
بن بستی که رژیم با کمک های نظامی و پهپادی اش، در جنگ پوتین با اروپا ،به گیر افتاده و اتحادی که، در غرب علیه این حمله رخ داده،عملا غرب و در راس آن اتحادیه اروپا را ،در مقابل رژیم قرار داده است.
بن بست برجامی و نیازمندی اروپا به نفت و گازی که، پوتین شیرهای آن را بروی اروپا بسته،موجبات نوعی سازش برجامی را، فراهم ساخته بود.تا با ورود مجدد نفت و گاز ایران به بازار جهانی، بحران انرژی تحمیلی از سوی پوتین را، از سر بگذراند.اما زیاده خواهی و ناز و عشوه و کرشمه های رژیم و در راس همه اینها، گوش به فرمانی و تبعیت خامنه ای از پوتین ،در قبول یا رد برجام،موجبات رنجش آمریکا و اروپا را فراهم ساخته است.
بن بست رژیم در مقابل جامعه مدنی اروپا، بخصوص رسانه های جمعی ،که احزاب اروپائی و دولتمردان آن، تمام قدرت و توان و مقام خود را، مدیون رد یا تایید آنها،در راستای جذب آرای رای دهندگان و افکار عمومی می دانند.در مقابل نفرتی که از قتل بی رحمانه مهسا امینی و ترکیدن بغض ملتی و خشم و نفرتی که از این فاجعه در نهادهای مدنی متبلور وبا خروش سرتاسری ملت ایران در همه استانها و شهرهای ایران توام گردیده،زمینه را برای محکومیت ها و تحریم های حقوق بشری و احضار سفرای رژیم و تحریم ها و تهدید های دیگر علیه رژیم، فراهم ساخته است.
از سوی دیگر اتحاد و انسجام و حضور فعال ایرانیان مقیم خارج، در تظاهرات خیابان های غرب و افشاگری های مستند، علیه جنایات رژیم،خشم افکار عمومی و نهادهای رسمی،مدنی ،حقوق بشری و شخصیت های مهم و مطرح جامعه جهانی را، علیه مافیای حاکم بر ایران و جنایات قرون وسطائی بی شماری که در اوج تمدن بشری، علیه ملتی مظلوم و بی پناه ایران مرتکب شده و می شود،بر انگیخته است.
تخصص رژیم طی سالهای سیاه عمر ننگین اش، سرکوب ملت ایران ،با کشتار جمعی و بی رحمانه بهترین فرزندان این ملت بوده است .اما اکنون با آغاز اعتصابات، اعم از فرهنگیان، دانشگاهیان و تهدید کارگران صنعت نفت به اعتصاب ،که آغازی است. برای اعتصابات عمومی ساختار شکن و از کار انداختن ماشین بوروکراسی و توان اقتصادی رژیم، در اداره کشور، به اضافه نهضتی که، با عدم پرداخت قبوض آب وبرق و تلفن و غیره ،که در راستای همبستگی ملی و تداوم مبارزات عمومی، آغاز گردیده، زمینه را، برای فروپاشی نهایی این بساط عصر حجری اهریمنی ایرانی فراهم ساخته است.
همتی دیگر هموطن،صبح سحر و طلوع خورشید آزادی، نزدیک است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر