۱۴۰۲ مرداد ۲۵, چهارشنبه

 چرائی رفتار ارباب و رعیتی اخیر چین و روسیه با رژیم اسلامی

بنظر می رسد .دولتمردان چین و روسیه در آخرین تحلیل به این نتیجه رسیده اند. که رژیم اسلامی رفتنی است.چون از نزدیک و بیش از هر دولت دیگری از ضعف ها و مشکلات ساختار شکن درون رژیم آگاهی داشته . در مورد فروپاشی این بساط، شواهد، قرائن و اسنادی دارند. در نتیجه با پیش بینی و نگاهی به آینده نمی خواهند .با شرط بندی روی اسب مشرف به موت ،همه پل های پشت سر خود را، با نظام آینده ایران خراب کنند.
درست رفتاری که در سال 1989 و فروپاشی نظام سوسیالیستی یوگسلاوی سابق و آلمان شرقی داشتند .بخصوص این که پوتین به عنوان مامور کا گ ب ،از نزدیک شاهد فروپاشی دیوار برلین و سرانجام پیوستن آلمان شرقی به آلمان غربی و یکپارچگی دوباره آلمان بود. که هر چه از کرملین در خواست توپ و تانک و دفاع و مقاومت نمود، بی پاسخ ماند.
در نتیجه این دو کشور، نیم نگاهی نیز به آینده روابط کشورشان، با کشور مهمی چون ایران دارند.تا روابط خود را با نظام آینده ،که مبتنی بر دموکراسی ، سکولاریسم خواهد بود،تنظیم نمایند. بدیهی است. در پشت پرده هم، یک علت باریک تر از مو نیز نهفته است.که از سخنان رجب صفراف کارگزار روسیه باید رمز گشائی گردد.
وی طی مصاحبه ای در 1996 در مورد دریای مازندران رسما اقرار نمود: در آغاز گفتگوها، در مذاکرات مربوط به تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، دولت روسیه کاملا آماد بود. تا بر مبنای قراردادها و مفاهمه‌های قدیمی میان ایران و روسیه شوروی، سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر را به رسمیت بشناسد،و همه ما (کشورهای حوزه این دریا) از مشاهده اینکه مسئولان جمهوری اسلامی ،هیچ اصراری بر سهم ۵۰ درصدی خود، از دریای خزر نداشتند، متعجب شده بودیم و برای همه ما (چهار عضو دیگر) این امر(خیانت رژیم به تمامیت ارضی ایران و ملت) یک هدیه الهی بود.
این یک اقرار رسمی از سوی یک مقام روسی است.که اعتبار حقوقی داشته و قابل استناد و اعاده حقوق ایران در دریای کاسپین می باشد: با توجه به دو اصل حقوق بین الملل، به عنوان یک سند قانون اساسی سیستم روابط بین الملل 1-اصل وفای به عهد 2-اصل ادامه اوضاع و احوال، حق قانونی و لایتغیر ایران ازین دریا ،کماکان و تا جهان باقی است،50 در صد است.که هر زمان با تغییر رژیم ،سیستم سیاسی و اوضاع کشورمان به شرایط عادی برگشت و ازین حالت تخاصمی صدور انقلاب به جهان و در نتیجه نوعی اعلان جنگ با سیستم روابط بین الملل جاری، خارج و به عنوان یک عضو عادی وارد جامعه جهانی شد.در آن صورت ابتدا ،ازین چهار کشور درخواست میشود.بخاطر تغییر رژیم و اعاده حاکمیت ملی به ایران و احترام به قوانین مادر و غیر قابل تغییر بین المللی ، و نیز حسن همسایگی فیمابین ،سهم قانونی 50 در صدی ایران،ازین دریا ، توام با خساراتی که طی این مدت ،بعلت حاکمیت یک رژیم ضد ملی ، به ملت وارد شده،بکشور بازگردد.چون رجب صفر اوف، یک کارشناس سیاسی خبره و مجربی است.قبلا با اقرار و اعتراف به این موضوع (حق 50 درصدی ایران) خواسته ،بنمایندگی از کشورش ،با این اظهارات یک سابقه تاریخی محکمه پسند ،از خود باقی بگذارد .(ما بیگناهیم و خطای مزبور تعمدی و از سوی ما نبوده، پس ما، نباید خسارت بدهیم).تا با تغییر رژیم ،دوستی با همسایه مقتدرش ایران خدشه دار نشده و خسارات مربوطه گریبانگیر کشورش نگردد،و اما اگر نپذیرفتند.از طریق سازمان ملل متحد و با مراجعه به دیوان دادگستری بین المللی ،تمامی این حقوق و خسارات مربوطه، که سر به هزاران میلیارد دلار میزند (شامل استخراج نفت و گاز و صید ماهی و تمام منابع زیر دریا و آبی حقه ملت ایران که طی این مدت ،از سوی چهار عضو دیگر این حوزه مورد بهره برداری، قرار گرفته ) اعاده میگردد .باین ترتیب این امر،یعنی تغییررژیم، شرط اساسی اعاده این حقوق کشور و یک وظیفه ملی،میهنی هر ایرانی است.که به کمک همدیگر و سرنگونی رژیم،با تحقق این امر ،به تمامی حق و حقوق کشورمان، ازین دریا و حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی کشورمان ،نائل گردیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر