۱۴۰۲ اسفند ۲۳, چهارشنبه

 تغییر پروسه تفسیر رژیم،به براندازی و راههای حصول باین تغییر

چگونه می توان برنامه جاری تحلیل و تفسیر و برشماری شناعت های رژیم را ،که گفتمان روز اپوزیسیون است.به راه حل این مسئله ،یعنی چگونگی تغییر رژیم و جایگزینی آن ،با نظامی مبتنی بر تحقق آمال و آرزوهای ملی،با توجه به تجربیات تاریخی و آنچه که درین چند دهه ترور و وحشت گذشت،متمرکز نمود؟
در حال حاضر بنا به بررسی های اساتید اقتصاد و متخصصین امور اجتماعی و آمار، در داخل کشور،فقط کمتر از ده درصد در ایران،تمام ثروت و امکانات کشور را در دست داشته و در رفاه مطلق بسر می برند و به همین جهت بیش از نود در صد ملت در رنج مضاعف و دلهره و عذاب دائمی در جستجوی معاش معمولی، روزمره گی و نگرانی از آینده زندگی برای رفع نیازهای طبیعی خود،بسر می برند.وقتی برابر آمار رسمی بیش از شصت در صد در فقر و سی در صد در فقر مطلق اند.چگونه می توان این بی عدالتی و ظلم نهادینه شده ( از قساوت نان ) در جامعه را،تغییر داد و زمینه را برای حصول به آمال ملی و تحقق آرزوهای طبیعی مردم فراهم ساخت.تا ایرانی نیز در دهه سوم قرن بیست و یکم،همانند بقیه ملل جهان،در صلح و آرامش ، رفاه و آسایش ، زیست و زندگی کند؟
معضل اصلی ما،آن چند در صد راس هرم قدرت است.که همه امکانات کشور را راهزنی ،غارت،چپاول و مصادره نموده و تمام منابع یک کشور غنی و ثروتمند را ،در انحصار خود گرفته و برای ادامه این عید همیشگی برای خود و سوگ همیشگی برای ملت و خواب خرگوشی نهادهای رسمی مدنی حقوق بشری رسانه ای، در غیاب وجدان جهانی ،از سرکوب و زندان و اعدام و خشونت (بدون کوچکترین شرمی ،با ظرفیت تمام ،مداوم و بی انتها) حداکثر استفاده را می کند.چگونه می توان،این بی عدالتی مطلق را، بر زمین زد و بنای جدیدی مطابق خواسته ها و آرزوهای انسان این جهانی و نه وعده های سر خرمن جهان موهوم پس از مرگ،فراهم نمود.
آنچه مسلم است.این رژیم غرق در فساد و تباهی،بیرحمی و نابرابری و تبعیض مطلق در داخل و صدور شرارت به خارج است.از نظر آن،ملت ایران محکوم است .که به امت جهانی اسلام به عنوان ابزار جهان وطنی (گلوبالیزم ) تبدیل شود.که ملت با تقبل هزینه های زیاد و مرگ آور،اما بطور پراکنده ،تاکنون مقاومت نموده است.آیا وقت آن نرسیده ،که بجای مقاومت مدنی و منفی،اکنون به مقاومت مثبت دست زده و برای خاتمه این بساط،همت جمعی گذاشته و تغییر اساسی در شیوه های مبارزه انجام داد و اینکه باید به قدرت لایزال خود در ایجاد تغییربنیادی،به هر دو شیوه تحریم - اعتصابات و مبارزه برانگیزنده و مثبت، یعنی دفاع شخصی- جمعی  و عمومی، در مقابل حملات و تهاجمات ماشین سرکوب رژیم ،با در نظر گرفتن مسائل امنیتی و شیوه های حفاظتی و یاری به همدیگر و کمک رسانی به آسیب دیدگان جانی و مالی، همت گماشت و هوشمندانه وارد پروسه مبارزه بی امان گردید. استبداد دینی آن هم، بدخیم ترین اش در دنیا، یعنی ولایت مطلقه  فقیه،هر گونه تحول و دگرگونی را، کشته و ایران ما را در چهارده قرن پیش منجمد نموده است.در نتیجه ،ما ملت باید با اراده ای پولادین و تشکیلات منظم،ازین بن بست رهایی یابیم.مردم غیور سراوان و سنندج در خیزش مهسا ( زن زندگی آزادی )،با شعار مرگ یا زندگی،رهرو آن بودند.باید با وارد میدان عمل شدن ،این راه را، تا انتها و پایان این بساط حاکم،  برویم.
علی اکبر امیدمهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر