وحشت رژیم از بازگشت یک پارچه ایرانیان به اصالت ایرانی خویش و بسته شدن دکان زر و زور و جهل و جنون ریا و تزویردینی حاکم:
سرانجام پروژه امنیتی-نظامی سپاه،که تحت عنوان( طرح بزرگ حماسه خدمت و امنیت) با گشت زنی گروههای سه تا پنج نفره پیاده و سواره این نیروها،از غروب تا طلوع آفتاب اعلام شده بود.با حمله وحشیانه این مزدوران غیر ایرانی به منازل ملت ایران ،که در حال برگزاری جشن ملی میهنی شب چله(آخرین شب طولانی سال و مقدمه زایش نور از فردای این شب در فرهنگ باستانی ایرانیان) بودند،کشف شده و لو رفت.که حاکی از ترس و ترور و وحشت رژیم از خیزش غافلگیر کننده ایرانیان در یکی ازاین شب ها و روزهای تاریخی (از زاد روز کوروش بزرگ نیای ایرانیان تا شب چله،چهارشنبه سوری، نوروز،سیزده بدر و..)است.که بنا به اعتراف خود رژیم و آمار رسمی شان 6 میلیون از بهترین فرزندان تحصیل کرده این مرز و بوم بیکارند و چون هیچ ندارند که از دست بدهند در نتیجه قوی نترس و شجاع اند و شناعت عصر حجری حاکم را عامل این وضع نکبت بار دانسته،هر لحظه آماده قیام اند.شش میلیون بیکار از نظر اقتصاد دانان یعنی یک بمب و چاشنی انفجاری بمراتب قدرتمند تر از هر بمبی در دنیا،که سرنوشت نهایی رژیم درشعله ور شدن آن،نهفته است.ایرانیان بعد از تحمل چهار دهه فلاکت ولی فقیه و عمال اش،که باسم خدا و دین دست به هر جنایتی در ایران و منطقه زدند.اکنون با بی رنگ شدن این مقولات ،با همدلی همدردی و پشتیبانی ملل و دول منطقه و جهان میروند که دریک پیچ تاریخی مهم و سرنوشت ساز این معضل بزرگ بشریت در قرن جاری را از بیخ و بن و برای همیشه برکنند (و براندازند).وحشت رژیم از سخنان بیسابقه امروز امام جمعه اش در تهران کاملا هویدا بود.این روزها سرنوشت ملت ایران و تاریخ آن آبستن حوادثی است. که با سرلوحه قرار دادن این شعر حافظ می توان هم ایران مان را با هزینه کمتری از دست ضحاک زمانه و مارهای زهر آگین اش نجات داد و هم تمامیت ارضی و یکپارچگی کشورمان را حتی بدون ریزش قطره ای خون حفظ نمود:..حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت ، آری به اتفاق می توان جهان گرفت.زین آتش نهفته که در سینه من است. خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت.خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان. زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت.بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند.کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت.