۱۳۹۸ اسفند ۱۷, شنبه

مفاد قانونی ارجاع رهبر رژیم به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت،بعلت اپیدیمی کردن ویروس کرونا در ایران
قوانین ناظر بر این امر:
1- پروتکل 1925 ژنو، در مورد منع بکارگیری تسلیحات کشتار جمعی
2-کنوانسیون منع مجازات و کشتار جمعی 9 دسامبر 1948- بند ج ماده 2 و ماده 4
3-اعلامیه جهانی حقوق بشر 10 دسامبر 1948
4- کنوانسیون سلاحهای بیولوژیکی1972 (B.W.C ) - کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک - شفاف سازی از طریق اعتماد سازی 2006
5-معاهده رم 1998- اعمال قساوت باری که شان انسان را کاسته و مقام و منزلت بشری را پایمال می کند- چشم پوشی عمدی به قصد نابودی-قلع و قمع-کشتار جمعی
یک اصل و یک پروتکل حقوقی حقوق بین الملل عمومی:
1- اصل مسئولیت و پاسخگوئی
2- پروتکل اختیاری برای میثاق حقوق مدنی و سیاسی در راستای تحقق منشور جهانی حقوق بشر
و اما چرا دستور خامنه ای برای لا پوشانی و مخفی نگهداشتن شیوع ویروس کرونا در قم،یک اقدام کشتار جمعی بوده و قابل ارائه و ارجاع به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت می باشد:
1-در اخبار و گزارشات اولیه رسانه های رسمی و نیمه رسمی رژیم ، اسناد و ویدئوهایی که بعدا به آنتن ها رفت ، نشان میدهد. که خامنه ای از همان اول اسفند، با شنیدن خبر واردات ویروس کرونا، توسط هواپیایی ماهان وابسته به سپاه ،در دیدارهایش،از دیگران فاصله میگیرد.در نتیجه کاملا واضح و مشهود است.که شخص خامنه ای بخاطر دهه فجر و سپس 22 بهمن تا دوم اسفند ،از ابتدا می دانست. که ویروس خطرناک و کشنده و بسیار واگیر داری در ایران شیوع شده و تعداد بسیار زیادی را ،مبتلا کرده است.
2-مسئول مستقیم اپیدیمی شدن کرونا در ایران و صدور آن به جهان شخص خامنه ای بوده ،بردن اسم طائب و دیگران،برای رد گم کردن است.همانطور که در هولوکاست کهریزک، از سعید مرتضوی بعنوان مسئول این امر و سپر بلای خامنه ای،استفاده شد.اکنون نیز طائب،جرایم خامنه ای را ،بعهده گرفته است.
3-در دوره مافیا و گانگستری اوائل قرن بیستم،عده ای آدم کش حرفه ای ،استخدام میشدند. که حریف را بکشند و عده دیگری مامور میشدند،که رد پای این جنایت را پاکسازی بکنند.در ایران نیز ،جنایت را خامنه ای می کند (مثل دستور آتش به اختیاروی، که عمالش در آبانماه، بیش از چهار هزار نفر را شامل 23 کودک کشتند ) اما امثال طائب و ..آنرا پاکسازی کردند.
در نتیجه قرائن و شواهد بسیاری است.که با ارجاع پرونده به دادگاه مزبور،محکومیت وی حتمی خواهد بود. البته ممکن است، اعلام شود، که بعلت عدم تخصص و کم سوادی و اعتیاد ،این دستورات توائم با نادانی و اوهام و خیالات، انجام گرفته واز نظر روانی تمارض نماید.درین صورت،چون در جمهوری اسلامی، همه امور به وجود وی وابسته بوده و وی حرف اول و آخر را میزند( در همین اخیر،با یک حکم حکومتی، بودجه دولت را تصویب و با دور زدن مجلس،آنرا به شورای نگهبان فرستاد) و کسی توانایی جایگزینی ویرا نداشته و قبلا همه را خدیم کرده و از حّیز انتفاع خارج ساخته،در نتیجه در چنین خلاء یی،می توان،از مکانیسمی که قبلا یک بار جواب داده ،اما این بار برای نجات ملت ایران ازین وضع، استفاده نمود:
در سال 1993 که نواز شریف رهبر مسلم لیک ،نخست وزیر پاکستان بود،باتهام ارتشاء وسوء استفاده از قدرت ،با مصوبه قضات دیوانعالی کشور، بر کنار شد و چون وی، قبلا مجلس را منحل و ریس جمهور هم مستعفی شده بود.در نتیجه در خلاء قدرتی که بوجود آمده بود،دبیر کل سازمان ملل متحد، ریس دفتر صندوق بین المللی پول در اسلام آباد را، که یک پاکستانی الاصل بود،متصدی موقت دولت اعلام و ویرا مامور برگزاری انتخابات نمود.که خانم بینظیر بوتو رهبر تبعیدی حزب مردم به دوبی،به کشور بازگشته، به نخست وزیری انتخاب شد.این پروسه در مورد ایران ما نیز ،می تواند برای تغییر رژیم ،طی یک رفراندم عمومی انجام گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر